#اختصاصی
به قلم: ماکسیم خارکویچ، دانشیار گروه فرآیندهای سیاسی جهانی، MGIMO، وزارت امور خارجه روسیه
چالشهای امنیتی جدا از یکدیگر وجود ندارند، آنها صورتهای فلکی را تشکیل میدهند و سلسله مراتبی بین آنها به وجود میآید، به طوری که چالش بزرگتر و جامعتر دیگری را تابع خود میکند [۱]. این موضوع در این واقعیت منعکس میشود که چالشهای کوچکتر و خاصتر در قالب چالشهای بزرگتر توصیف و تفسیر میشوند. به عنوان مثال، مبارزه بینالمللی علیه پولشویی در دهه ۲۰۰۰ با مبارزه با تروریسم مرتبط بود. تروریسم در آن زمان به عنوان بالاترین اولویت تهدید تلقی میشد. در درجه اول باید با پولشویی مبارزه میشد زیرا امکان تامین مالی تروریسم را کاهش میداد [۲]. در هر مقطع زمانی معین، یک تهدید معمولاً بالاترین اولویت را دارد. در طول جنگ سرد، تهدید مبادله هستهای بود. در دوره پس از جنگ، تهدید تروریسم بود. در دهه ۲۰۱۰، تغییرات آب و هوایی به منصه ظهور رسیده است [۳]، اما اخیراً یکی دیگر از رقبای آشکار برای وضعیت «مگا تهدید» (شبیه به روندهای بزرگ) دشمنی بین قدرتهای بزرگ است. تغییرات آب و هوایی و رقابت قدرتهای بزرگ اکنون برای تبدیل شدن به بزرگترین جهانی در حال رقابت هستند. بسته به اینکه کدام یک از این دو غلبه داشته باشد، تهدیدهای باقی مانده خود را در سایه معنایی و در نهایت بوروکراسی آن خواهند دید.
در نهمین کنفرانس بین المللی اخیر شورای امور بین الملل روسیه (RIAC) و آکادمی علوم اجتماعی چین (CASS) “روسیه و چین: همکاری در عصر جدید”، ایده تقسیم ناپذیری امنیت، که هسته معنایی و ارزشی هر دو پروژه شاخص سیاست خارجی روسیه برای ایجاد مشارکت بزرگ اوراسیا و پروژه سیاست خارجی بنیادی چین جامعه سرنوشت مشترک، به ویژه ابتکار امنیت جهانی که در آن گنجانده شده است، مانند یک مضمون مشترک به نظر میرسید. کارشناسان با تشریح مفاد اصلی بیانیه مشترک فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین در مورد تعمیق مشارکت همه جانبه و تعامل استراتژیک در ماه مه ۲۰۲۴، در مورد لزوم متحد کردن قاره، تشکیل یک سیستم امنیتی اوراسیا، که در چارچوب آن لازم است صحبت کردند. به ویژه ترکیب EAEU و BRI امکان پذیر خواهد بود.
می توان پرسید که “مگا تهدید” برای اوراسیا بزرگ چیست – رقابت قدرتهای بزرگ، تغییرات آب و هوا، یا چیز دیگری؟ لی یونگ کوان، مدیر موسسه توسعه اجتماعی در اروپا و آسیا مرکز تحقیقات توسعه شورای دولتی جمهوری خلق چین، طی سخنانی در این کنفرانس خاطرنشان کرد که چین در ابتدا هدف اصلی روسیه بزرگ را درک نکرد. پروژه مشارکت اوراسیا تفاسیر و قضاوتهای زیادی شد. در نتیجه، به لطف مذاکرات متعدد با همکاران روسی، طرف چینی متقاعد شده است که ماهیتطرح اوراسیای بزرگتر امنیت است. درگیری در اوکراین تنها این نتیجه گیری را در مورد اولویت خطر رقابت قدرتهای بزرگ برای اوراسیا بزرگ تأیید کرده است.
بنابراین، همه چالشهای دیگر برای این قاره، از جمله تغییرات آب و هوایی، به احتمال زیاد به تدریج در سایه تهدید درگیری بالقوه بین قدرتهای هستهای محو خواهند شد. پاسخ مفهومی به این تهدید، مفهوم امنیت برابر و غیرقابل تقسیم است. در بیانیه مشترک فدراسیون روسیه و جمهوری خلق چین پس از سفر ولادیمیر پوتین به چین در ماه مه ۲۰۲۴ آمده است که «طرفین از این موضوع حمایت میکنند که قدرتهای هستهای از ثبات استراتژیک جهانی محافظت کنند، اصل امنیت برابر و غیرقابل تقسیم را رعایت کنند و به منافع حیاتی یکدیگر، به ویژه از طریق گسترش ائتلافها و اتحادهای نظامی و ایجاد پیوندهای نظامی نزدیک به مرزهای دیگر قدرتهای هستهای، و همچنین استقرار رو به جلو تسلیحات هستهای و سیستمهای تحویل آنها و همچنین سایر زیرساختهای نظامی-استراتژیک تجاوز نکنند.”
اصل “برابری و امنیت غیرقابل تقسیم” دارای یک پتانسیل یکپارچه قدرتمند است [۴]. میتواند تقریباً هر مفهومی را که با تهدیدات و چالشهای امنیتی مرتبط باشد در حوزه معنایی خود در بر گیرد. به عنوان مثال، «توسعه پایدار» را در نظر بگیریم که ارتباط نزدیکی با تهدیدات تغییرات آب و هوایی دارد [۵]. به لطف برنامههای مربوطه سازمان ملل [۶] و گسترش اصول ESG در دنیای شرکتها، توسعه پایدار به یک ایدئولوژی جهانی تبدیل شده است. توسعهای تعریف میشود که «نیازهای مردم امروزی را برآورده میکند، بدون اینکه از نسلهای آینده فرصت برآوردن نیازهایشان را سلب کنند». اگر از منشور مفهوم امنیت برابر و غیرقابل تقسیم به توسعه پایدار نگاه کنیم، در ماهیت توصیف شده روابط بین نسلها، روابط تقسیم ناپذیری بلافاصله حدس زده میشود – توسعه نسل کنونی نباید به ضرر نسل های آینده انجام شود، یک ارتباط غیرقابل تقسیم بین نسلها از جمله در زمینه امنیت برقرار میشود. به نظر میرسد که تقسیم ناپذیری اساس پایداری است
علاوه بر تقسیم ناپذیری، برابری نیز وجود دارد که میتواند مفهوم توسعه پایدار را حتی بیشتر تغییر دهد. تقسیم ناپذیری بر پیوند ناگسستنی بین نسلها تأکید میکند، در حالی که برابری به نیاز به در نظر گرفتن منافع گروههای مختلف در هر نسل اشاره میکند. همه ابتکارات توسعه پایدار پیشنهاد شده توسط شمال جهانی برای جنوب جهانی مفید و قابل قبول نیستند. به عنوان مثال میتوان به سرنوشت دشوار پروتکل کیوتو و عدم تمدید نهایی آن اشاره کرد. مذاکرات بین لمللی در مورد تغییرات آب و هوایی اغلب با شکاف در منافع بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته مواجه شده است. توسعه پایدار در قالبی برابر و غیرقابل تقسیم باید تنش را نه تنها بین حال و آینده، بلکه بین مرکز و پیرامون کاهش دهد. پایداری مبتنی بر تقسیم ناپذیری و برابری دارای مشروعیت تقریباً همگانی است که ناگزیر باعث افزایش اثربخشی برنامههای اجرا شده در این حوزه خواهد شد. چنین مدلی از “توسعه پایدار اوراسیا” بر اساس اصول برابری و تقسیم ناپذیری، برای کشورهای “اکثریت جهانی” و جنوب جهانی بسیار جذاب خواهد بود، زیرا نه تنها منافع نسلهای آینده، بلکه نگرانیهای کشورهای در حال توسعه در همین زمان و همین مکان را در نظر میگیرد. نمونه بارز اجرای عملی این مدل، بانک توسعه جدید است که در حمایت از پروژههای زیربنایی و پروژههای توسعه پایدار در کشورهای بریکس و کشورهای در حال توسعه تخصص دارد.
ساخت یک معماری امنیتی پان قارهای در اوراسیا سوال انتخاب شکل آن را مطرح میکند. پاسخ به این سوال را میتوان با مفهوم امنیت برابر و غیرقابل تقسیم و همچنین رویه برقرار شده روابط روسیه و چین پیشنهاد کرد. کوساچف در سخنرانی خود در کنفرانس، شراکت روسیه را «ائتلافی علیه اتحادها» توصیف کرد. او خاطرنشان کرد که «این واقعاً اتحاد تلاشها علیه منطق بلوکی قرن بیستم است». اصول برابری و تقسیم ناپذیری امنیت به طور کامل در قالب امنیت تعاونی تجسم یافته است. در گفتمان سیاسی، این مفهوم بلافاصله پس از جنگ سرد به عنوان یک هدف هنجاری برای روابط روسیه و ایالات متحده مطرح شد. این هدف هنجاری باقی ماند. غلبه بر منطق بلوک ممکن نبود. گسترش ناتو آن را تقویت کرد و سازمان امنیت و همکاری اروپا که قرار بود اصل امنیت همکاری را در عمل تجسم بخشد، هرگز موفق به انجام آن نشد. روابط چین و روسیه امروز به طور کامل متضمن این اصل است.
به عنوان یک مفهوم، امنیت تعاونی به طور قابل توجهی تکامل یافته است. در ابتدا، در یک نحله لیبرال به عنوان امنیت جمعی به اضافه اشکال مختلف همکاری بین دولتی، به ویژه در زمینه خلع سلاح و کنترل تسلیحات تعبیر شد. این امر با گسترش اساسی حوزه موضوعی تکمیل شد که شامل جنبههایی از امنیت انسانی، مانند مبارزه با فقر، بلایای زیستمحیطی، نابرابری جهانی و گرسنگی بود. به طور کلی امنیت تعاونی سیستمی مبتنی بر همکاری و گفتوگو بین دولتها برای جلوگیری از درگیری و حفظ صلح از طریق اعتماد متقابل، شفافیت و تلاش مشترک است. در مقایسه آن با امنیت جمعی میتوان گفت که کمتر رسمیت دارد و میتواند شامل اشکال مختلف همکاری مانند رزمایش مشترک، تبادل اطلاعات، رایزنی و مذاکره باشد. برخلاف امنیت جمعی که با هدف بازدارندگی از تهاجم خارجی انجام میشود، عملکرد امنیت تعاونی بر پیشگیری از درگیری از طریق ایجاد اعتماد و درک متقابل تأکید دارد. امنیت تعاونی شامل طیف گستردهای از مشارکت کنندگان، نه تنها دولتها، بلکه سازمانهای بینالمللی، ساختارهای غیردولتی، جامعه مدنی و سایر ذینفعان است. اما مهمتر از همه، امنیت تعاونی مبتنی بر اصل تقسیم ناپذیری است [۷].
یک مثال خوب از اجرای امنیت تعاونی سازمان همکاری شانگهای [۸] است. این یک سازمان چندجانبه است، تصمیمات با اجماع اتخاذ میشود، با طیف گستردهای از تهدیدات کار میکند، فعالانه با سازمانهای مختلف بینالمللی و منطقهای تعامل دارد و همچنین با سازمانهای غیر دولتی و جامعه مدنی تماس دارد. به گفته توکایف، رئیسجمهور کشوری که در سال ۲۰۲۴ ریاست سازمان همکاری شانگهای را برعهده داشت، «قزاقستان» به اصل تقسیم ناپذیری امنیت اوراسیا پایبند است که متضمن درک متقابل و ایجاد اقدامات اعتمادساز است. این رویکرد باید مبنای کار استراتژیک تشکیل یک کمربند امنیتی در امتداد محیط سازمان همکاری شانگهای باشد.
اگر در گفتمان سیاسی غرب ارزش اصلی امنیت تعاونی تضمین امنیت انسانی است، سازمان همکاری شانگهای امکان یک ارزش جایگزین و نه کم اهمیت – تنوع فرهنگی و تمدنی را نشان میدهد. اعلامیه آستانه سال ۲۰۰۵ سازمان همکاری شانگهای مستقیماً بیان میکند که “تنوع فرهنگها و تمدنها در جهان یک ارزش جهانی انسانی است.”
سازمان همکاری شانگهای ممکن است به عنوان هسته نهادی معماری امنیتی اوراسیا در نظر گرفته شود.
در پایان، شایان ذکر است که روابط روسیه و چین امروز مفاهیمی را که در پایان جنگ سرد برای توصیف ماهیت مطلوب روابط روسیه و غرب ظاهر شد، احیا و مملو از محتوای واقعی میکند. این امر هم در مورد امنیت غیرقابل تقسیم و هم برای امنیت تعاونی صدق میکند. در روابط با غرب، آنها فرصتی مطلوب اما محقق نشده باقی ماندند. روابط با چین امروز به آنها فرصت تاریخی دیگری میدهد.
شکل سیستم امنیتی اوراسیا در سراسر قاره باید پایدار باشد و بر اساس اصول برابری و تقسیم ناپذیری تعیین شود. شکل تعاونی امنیت با آنها مطابقت دارد. ممکن است محتوا تغییر کند. این بستگی به تهدیدی دارد که برای منطقه اهمیت دارد. در حال حاضر، چنین تهدیدی تشدید رقابت بین قدرتهای بزرگ است.