نوشته: حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل بینالملل و عضو شورای علمی ایراس
مقدمه:
طرح ۲۸ مادهای دونالد ترامپ برای پایاندادن به جنگ روسیه و اوکراین، اگرچه هنوز نهایی نشده است، اما در همین مرحله اولیه نشان میدهد که با واقعیتی متفاوت از آنچه در دهه گذشته در اروپا شکل گرفته مواجهیم. این طرح که مهمترین بند آن واگذاری یا تثبیت حدود ۲۰ درصد از خاک اوکراین در اختیار روسیه است، نوعی بازنگری اجباری در نظم امنیتی اروپا را رقم میزند؛ نظمی که پس از جنگ سرد در سایه گسترش ناتو و نزدیکشدن اوکراین به غرب، به تدریج به چالش کشیده شد و اکنون با این توافق احتمالی ممکن است به شکل ریشهای دگرگون شود.
۱. طرح ترامپ؛ امتیازدهی به روسیه یا پایان یک بنبست؟
براساس آنچه در رسانه های گروهی غرب مطرح می شود در مهمترین بخش سند صلح، شبهجزیره کریمه و مناطق لوهانسک و دونتسک به عنوان قلمروهای روسی به رسمیت شناخته میشوند. در مقابل، نیروهای اوکراینی مجبور به عقبنشینی از مناطق تحت کنترلشان خواهند بود. این بندها تنها در یک صورت قابل پذیرشاند: اینکه اوکراین دریابد ادامه جنگ هزینهای فراتر از توان اقتصادی و انسانیاش دارد و حمایت نظامی اروپا نیز محدودیتهای جدی پیدا کرده است.
به همین دلیل است که همین نسخه اولیه سند، مخالفت صریح دولت کییف را برنینگیخته و مقاماتی چون «اومروف» اعلام کردهاند که بخش مهمی از اولویتهای اوکراین در آن لحاظ شده است. در واقع آمریکاییها در تلاشاند توافقی خلق کنند که برای اوکراین تلخ اما قابل تحمل باشد و برای روسیه امتیازاتی جدی اما نه نامحدود فراهم کند.
۲. چرا مسکو از طرح استقبال کرده است؟
روسیه دو هدف اصلی دارد:
تضمین عدم عضویت اوکراین در ناتو
تثبیت موقعیت ژئوپولیتیک خود در شرق اوکراین و دریای سیاه
در صورت تحقق این دو هدف، مسکو یکی از مهمترین دستاوردهای ژئوپولیتیک خود از ۲۰۱۴ تاکنون را محقق و مشروعیت بخشی خواهد کرد. سخنان پسکوف که طرح ترامپ را «اساسی» میداند، دقیقا از همین نقطه ناشی میشود. روسیه در این سناریو بدون ادامه جنگ، بخشهای اشغالی را مشروعیتبخشی میکند و همزمان از تبدیل اوکراین به پایگاه دائمی ناتو جلوگیری خواهد کرد.
۳. تجربه بوداپست؛ چرا اوکراین به تضمینهای جدید بیاعتماد است؟
در سال ۱۹۹۴ (توافق بوداپست)، اوکراین در ازای تضمین امنیتی آمریکا، روسیه، انگلیس و چین، داوطلبانه سومین زرادخانه بزرگ هستهای جهان را کنار گذاشت. اما پس از گذشت سه دهه، همان قدرتهایی که «عدم تجاوز به خاک اوکراین» را تضمین کرده بودند، اکنون بهراحتی اسناد جدید تنظیم میکنند و به دنبال توافقی تازه هستند که در نهایت بیست درصد از خاک این کشور از دست می رود .
همین سابقه باعث شده اوکراین نسبت به هرگونه تضمین امنیتی جدید تردید داشته باشد. از این منظر، طرح ترامپ نه تنها پایان جنگ، بلکه باز تعریف دوباره روابط قدرتهای بزرگ با یک کشور آسیبپذیر است؛ بازتعریفی که ممکن است زمینه «توافقات ناپایدار» دیگری را در آینده رقم بزند.
۴. پیامدهای توافق احتمالی؛ از اقتصاد روسیه تا ترس اروپا
گرچه احتمال نهایی شدن طرح ترامپ اندک ارزیابی شده، اما اگر این توافق به اجرا برسد، چند پیامد کلیدی خواهد داشت:
۱) بازگشت تدریجی روسیه به بازار جهانی
تحریمهای چهار سال گذشته که ضربات سنگینی به اقتصاد روسیه وارد کرده، به تدریج کاهش مییابد. این امر موقعیت اقتصادی روسیه را احیا کرده و توازن انرژی در اروپا را تغییر خواهد داد.
۲) نگرانی عمیق اروپای شرقی
کشورهایی چون لهستان و سه جمهوری بالتیک که سالها حضور ناتو را سپری دفاعی در برابر روسیه میدانستند، اکنون نگران آناند که توافق اوکراین به الگویی برای عقبنشینی غرب در برابر مسکو تبدیل شود. به بیان دیگر، این کشورها بیم آن دارند که «معامله بر سر امنیت اوکراین» روزی به «معامله بر سر امنیت آنان» تبدیل شود.
۳) شکلگیری نظمی جدید در اروپا
اگر این طرح اجرا شود، اروپا برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم و سپس تقسیم آلمان، وارد مرحلهای جدید از بازتعریف روابط امنیتی و مرزی خواهد شد. این بار نه بر اساس آرایش بلوکهای غرب و شرق، بلکه بر اساس نوعی «تعامل ناشی از ترس» و «تقابل ناشی از احتیاط».
در چنین نظمی، جایگاه روسیه نه دشمنی تمامعیار بلکه بازیگری خواهد بود که با معاملهپذیری محدود، نقش خود را در امنیت اروپا تثبیت میکند و اروپا نیز ناچار میشود میان امنیت جمعی و هزینههای رویارویی با روسیه توازن ایجاد کند.
۵. درس بزرگ برای کشورهای کوچک و متوسط
این وضعیت یک پیام روشن دارد:
هرگاه یک کشور اختلافات داخلی خود را حل نکند و اتحاد ملیاش آسیب ببیند، سرنوشت آن در میز مذاکره قدرتهای بزرگ رقم خواهد خورد.
اوکراین طی سالهای گذشته بارها میان غربگرایی و روسگرایی دچار شکاف سیاسی شده است؛ شکافی که اکنون بهای آن را با واگذاری بخش بزرگی از خاک خود میپردازد.
نتیجه:
طرح صلح ترامپ صرفنظر از اینکه در نهایت اجرا بشود یا نه نشاندهنده تغییر موازنههای قدرت در اروپا و جهان است. اگر این توافق نهایی شود، نه تنها نقشه سیاسی اوکراین تغییر میکند، بلکه نظم امنیتی اروپا نیز وارد مرحلهای تازه میشود؛ نظمی که بر اساس آن روسیه به عنوان قدرت شرقی تثبیتشده در معادلات اروپا باقی خواهد ماند و کشورهای اروپایی ناچارند الگوی جدیدی از تعامل، بازدارندگی و احتیاط را در برابر مسکو دنبال کنند. درواقع می توان گفت این توافق، اگر اجرایی شود، دومین تحول بزرگ اروپا پس از تقسیم برلین خواهد بود و چارچوب ارتباطات آینده روسیه، اروپا و آمریکا را برای سالها تعیین خواهد کرد.









