تاریخ : دوشنبه, ۲۶ آبان , ۱۴۰۴ 27 جماد أول 1447 Monday, 17 November , 2025

موعودگرایی و رهبر مقدس در فرهنگ سیاسی روسیه

  • ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۲
موعودگرایی و رهبر مقدس در فرهنگ سیاسی روسیه
تجربه روسیه با موعودگرایی به دوران سیطره مغولان بازمی‌گردد.

#اختصاصی

به قلم: فائزه محمدنیا حنائی، دانشجوی دکتری مطالعات روسیه، دانشگاه تهران

موعودگرایی به معنای باور به ظهور فردی نجات‌بخش در آینده است که جهان را از ظلم و بی‌عدالتی رهایی می‌بخشد و نظامی عادلانه و اخلاقی را جایگزین می‌کند. این اندیشه که در ادیان مختلف حضور دارد، در تاریخ و فرهنگ سیاسی روسیه جایگاهی ویژه یافته و به یکی از ستون‌های اصلی درک روس‌ها از تاریخ و سیاست بدل شده است. تاریخ سیاسی روسیه از قرون وسطی تا امروز نشان می‌دهد که موعودگرایی نه تنها در حوزه دین، بلکه در سیاست و حتی ایدئولوژی‌های سکولار همچون کمونیسم نیز نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرده است. همان‌طور که اُستاپ کوشنیِر اشاره می‌کند: «روایت‌های موعودگرایانه در روسیه معاصر بخشی جدایی‌ناپذیر از استراتژی دولت برای مشروعیت‌بخشی به قدرت و جهت‌دهی به سیاست خارجی هستند» (Kushnir, 2019).

تجربه روسیه با موعودگرایی به دوران سیطره مغولان بازمی‌گردد. در این دوره، کلیسای ارتدوکس به مهم‌ترین نهاد معنوی و حافظ هویت ملی تبدیل شد و روسی بودن با ارتدوکس بودن مترادف گردید. دین در مرکز هویت ملی قرار گرفت و این پیوند پس از سقوط امپراتوری بیزانس در میانه قرن پانزدهم عمیق‌تر شد. ازدواج ایوان سوم با سوفیا پالایولوگ، وارث خاندان بیزانسی، موجب شد مسکو خود را «روم سوم» بداند و رسالت مسیحیت جهانی را بر عهده گیرد. از این منظر، روسیه نه صرفاً یک کشور، بلکه «سرزمین مقدس» و موعود بشریت قلمداد شد.

این برداشت در آثار اندیشمندان روسی به صورت نوعی تاریخ‌باوری عرفانی نیز بازتاب یافت. یوری مامیلییف بر این نکته تأکید داشت که روسیه دو بُعد دارد: یک بعد زمینی و تاریخی که دستخوش تغییرات می‌شود و یک بعد آسمانی و متافیزیکی که همواره از نور الهی تغذیه می‌کند. از این منظر، حتی شکست‌ها و بحران‌های تاریخی نیز چیزی از جایگاه موعودگرایانه روسیه نمی‌کاهند و این نگرش موجب شد که مردم باور کنند کشورشان دارای رسالتی فرا‌تاریخی است و بار نجات بشریت را بر دوش دارد.

این پیشینه فکری زمینه‌ساز پذیرش اندیشه‌های کمونیستی در روسیه شد. هرچند مارکسیسم-لنینیسم ظاهراً ایدئولوژی‌ای سکولار و ضد دینی بود، در باطن حامل عناصر موعودگرایانه بود: وعده بهشت زمینی، جامعه بی‌طبقه و رهایی نهایی از ظلم. کوشنیِر توضیح می‌دهد که «کمونیسم روسی خود را به‌عنوان تحقق یک رسالت تاریخی معرفی می‌کرد؛ رسالتی که در ناخودآگاه جمعی مردم روسیه ریشه داشت» (Kushnir, 2019). به این ترتیب، فرهنگ سیاسی روسیه با موعودگرایی عجین شد و کمونیسم توانست بر بستر همین ذهنیت رشد کند.

با وجود موضع ضد دینی اولیه، رژیم شوروی دریافت که برای مشروعیت‌بخشی به خود ناگزیر است از نمادها و سنت‌های گذشته بهره گیرد. جنگ جهانی دوم این مسئله را به‌خوبی نشان داد؛ استالین که در ابتدا کلیسا را سرکوب کرده بود، در دوران جنگ «میهنی بزرگ» به ارزش‌های ارتدوکس و ملی روی آورد تا مردم را متحد کند. همکاری مجدد دولت و کلیسا نشان داد که روایت‌های موعودگرایانه هنوز نقش سیاسی مهمی دارند.

عنصر دیگر فرهنگ سیاسی روسیه که با موعودگرایی گره خورده، مفهوم «رهبر مقدس» است. در سنت روسی، تزار نه تنها فرمانروای سیاسی بلکه نماینده خداوند بر روی زمین بود. قدرت از خدا به تزار و از تزار به مردم منتقل می‌شد و کلیسا مشروعیت این انتقال را تضمین می‌کرد. همین تقدس‌بخشی سبب می‌شد که حتی فرمانروایانی مانند ایوان مخوف یا پتر کبیر در حافظه جمعی ملت به عنوان «پدر ملت» شناخته شوند، و کاترین کبیر نیز به عنوان «مادر روسیه» نامیده شود.

با انقلاب ۱۹۱۷ و سرنگونی نیکلای دوم، بلشویک‌ها تلاش کردند این سنت را نابود کنند. تیرباران تزار و خانواده‌اش و نابودی اجسادشان نمادی از قطع پیوند میان سیاست و قداست بود. اما در عمل، بلشویک‌ها خود این سنت را به شکل دیگری بازتولید کردند. استالین نمونه بارز رهبر مقدس در دوره شوروی بود؛ او نه تنها رهبر سیاسی، بلکه تجسم ملت و نجات‌دهنده روسیه در برابر دشمنان معرفی می‌شد. به تعبیر کوشنیِر: «شخصیت‌پرستی استالین ادامه سنت روسی رهبر مقدس بود، اما در چارچوبی سکولار و ایدئولوژیک» (Kushnir, 2019).

پس از فروپاشی شوروی، این سنت تداوم یافت. ولادیمیر پوتین توانست با بازگرداندن ثبات اقتصادی و بازسازی قدرت ملی در دهه ۲۰۰۰، خود را به عنوان دژی مستحکم در برابر تهدیدات خارجی معرفی کند. در گفتمان رسمی کرملین، پوتین به مثابه رهبری مقدس تصویر می‌شود که مأموریت تاریخی دفاع از هویت روسیه را بر عهده دارد. حتی برخی از مخالفان نیز ناخواسته این تصویر را می‌پذیرند، زیرا او را تنها کسی می‌دانند که قادر است روسیه را از فروپاشی نجات دهد.

در این دوره، پیوند میان دولت و کلیسای ارتدوکس بیش از پیش تقویت شد. کلیسا با حمایت از سیاست‌های کرملین، به ویژه در زمینه‌های اخلاقی و فرهنگی، نقش پررنگی ایفا می‌کند. به این ترتیب، موعودگرایی بار دیگر به ابزار مهمی برای بازتولید قدرت و مشروعیت در روسیه معاصر تبدیل شد (Kushnir, 2019).

جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲ نشان داد که روایت‌های موعودگرایانه نه تنها در سیاست داخلی، بلکه در سیاست خارجی نیز کاربرد دارند. کرملین این جنگ را صرفاً یک مناقشه سیاسی یا سرزمینی معرفی نکرد، بلکه آن را مبارزه‌ای مقدس برای دفاع از تمدن روسی و ارزش‌های سنتی در برابر غرب تصویر کرد. حمایت کلیسای ارتدوکس، تحت رهبری پاتریارک کیریل، نیز مشروعیت این روایت را تقویت نمود. در این گفتمان، غرب به عنوان نیرویی فاسد و ضدمسیحی معرفی شد که هدفش نابودی هویت روسیه است؛ در حالی که روسیه نقش مدافع حقیقت و عدالت جهانی را ایفا می‌کند.

این بازنمایی‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ سیاسی روسیه همچنان به شدت تحت تأثیر موعودگرایی است. پوتین، همانند تزارها و استالین، به عنوان رهبر مقدسی تصویر می‌شود که مأموریت تاریخی او حفاظت از «سرزمین مقدس» است. این تصویر به مردم امکان می‌دهد بحران‌های سیاسی و اقتصادی را تحمل کنند، زیرا باور دارند رهبر آنان در نهایت آنها را به رستگاری خواهد رساند.

به این ترتیب، موعودگرایی و رهبر مقدس دو ستون اصلی فرهنگ سیاسی روسیه هستند که از قرون وسطی تا امروز استمرار یافته‌اند. از «مسکو، روم سوم» گرفته تا «جامعه بی‌طبقه کمونیستی» و از «رهبر پدر ملت» تا «پوتین به عنوان دژی مستحکم»، همه نشان‌دهنده تداوم سنتی هستند که سیاست و معنویت را به هم گره می‌زند. همان‌طور که کوشنیِر تأکید می‌کند، این روایت‌ها نه تنها ابزار مشروعیت سیاسی بلکه ابزاری برای جهت‌دهی به سیاست خارجی روسیه نیز به شمار می‌آیند (Kushnir, 2019). در نتیجه، فهم سیاست روسیه بدون درک نقش موعودگرایی و رهبر مقدس ممکن نیست. این دو مفهوم، روسیه را در چشم خود و دیگران به عنوان «سرزمین موعود» و رهبر آن را به مثابه «منجی» جهان به تصویر می‌کشند.

منبع

Kushnir, O. (2019). Messianic Narrations in Contemporary Russian Statecraft and Foreign Policy. Central European Journal of International and Security Studies, 13(1), 37–۶۰٫

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=13422
  • نویسنده : فائزه محمدنیا حنائی، دانشجوی دکتری مطالعات روسیه، دانشگاه تهران
  • منبع : موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)
  • 106 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.