تاریخ : شنبه, ۱ آذر , ۱۴۰۴ 2 جماد ثاني 1447 Saturday, 22 November , 2025

تحلیل استراتژیک پیامدهای منطقه‌ای توافق پاکستان و آمریکا در بندر پَسنی

  • ۲۷ آبان ۱۴۰۴ - ۹:۴۳
تحلیل استراتژیک پیامدهای منطقه‌ای توافق پاکستان و آمریکا در بندر پَسنی
علاوه بر رقابتِ بین قدرت­های منطقه‌­ایی، معضلِ داخلیِ بلوچستان شامل جنبش‌های جدایی‌طلب و حملاتِ پراکنده بر پروژه‌های خارجی ریسکِ عملیاتیِ پروژه را افزایش می‌دهد و هزینه‌های امنیتی را به‌طرز آشکاری بالا می‌برد.

#اختصاصی

نوشته: دکتر ویدا یاقوتی، مدیر گروه شبه قاره موسسه ایراس

مقدمه

طرح پیشنهادی اخیر برای توسعۀ بندر پَسنی و همکاری با سرمایه‌گذاران آمریکایی نمادی است از رخدادِ راهبردیِ جدید در جنوب آسیا، جایی که بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حال بازتنظیم توازنِ نفوذ و دسترسیِ دریایی‌اند. به‌ظاهر این ابتکار با انگیزۀ اقتصادیِ استخراج و صادراتِ «مواد معدنی حیاتی» و ایجادِ مسیرهای ترابریِ جدید از داخل پاکستان تا سواحلِ عربی مطرح شده است، اما لایه‌های پنهانِ این پیشنهاد شامل رقابت قدرت‌های بزرگ، حساسیت‌های زیست‌محیطی، و ریسک‌های امنیتی در بلوچستان پیچیده و تعیین‌کننده‌اند. درکِ پیامدهای راهبردیِ توافقِ احتمالی میان اسلام‌آباد و واشینگتن نیازمند ترکیبِ شواهدِ میدانی، تحلیلِ ژئواکونومیک و ارزیابیِ پیامدهای امنیتِ منطقه‌ای است. نوشتار حاضر، تلاش می‌کند چارچوبی نظام‌مند برای تحلیلِ سه‌گانۀ(اقتصادی، ژئوپولیتیک، و امنیتی) ارائه دهد و نشان دهد چگونه بازآراییِ مناسبات میان پاکستان و آمریکا از طریق پروژۀ پَسنی می‌تواند تعادلِ منطقه‌ای را تغییر دهد و چه واکنش‌هایی از سوی چین، ایران و هند محتمل است.

  1. مؤلفه‌های اقتصادی و زیرساختی: فرصت‌ها و محدودیت‌ها

پتانسیلِ اقتصادیِ پَسنی عمدتاً به ذخایرِ مواد معدنیِ داخلِ پاکستان و امکانِ ایجادِ کانالِ صادراتیِ رقابتی وابسته است. اگر سرمایه‌گذاریِ خارجی بتواند بندری با امکانات تجاری، ترمینالِ بار و ریل و جادۀ اتصال به معادن را فراهم کند، درآمدهای صادراتی و اشتغالِ منطقه‌ای قابل‌تأمل خواهد بود. با این‌حال، موانعِ واقعی غیرقابل‌چشم‌پوشی‌اند: هزینه‌های بالای تعمیق، گسترش و نگهداری اسکله‌ها، نیاز به سرمایۀ ثابت کلان، و کمبودِ زیرساخت‌های رفاهی و انرژی در بلوچستان بسیار حائز اهمیت اند. علاوه بر این، سابقۀ بسته بودن و غیرفعال بود طولانی مدت  بندرِ صیادیِ پَسنی و مشکلاتِ معیشتیِ محلی نشان می‌دهد که بازسازیِ زیرساخت باید همسو با توسعۀ جوامع محلی صورت گیرد تا مشروعیت و استمرار پروژه تضمین شود. چراکه در غیاب طرح های توسعه متوازن، مسیر توسعه اقتصادی با مشکل مواجه خواهد شد. از منظرِ سرمایه‌گذاران، تضمینِ امنیتِ دارایی‌ها، قراردادهای شفافِ حقوقی و محیطِ کسب‌وکارِ باثبات الزام‌آور است؛ فقدان اینها ریسک سیاسی را به هزینۀ سرمایه تبدیل می‌کند. بنابراین، واقع‌بینی اقتصادی می‌طلبد که پروژۀ پَسنی در قالبِ فازبندیِ مالی و با مکانیزم‌های تضمین سرمایه‌گذاری و تقسیمِ منافع محلی-ملی طراحی شود؛ در غیر این‌صورت احتمالِ بازدهی پایین و فرار سرمایه‌ بالا خواهد بود.

  1. همگرایی‌ها و تنش‌ها: بررسی پیامدهای ژئوپلیتیک و امنیتی

واگذاریِ پَسنی در مجاورتِ گوادر به آمریکا، حتی اگر رسمی و تجاری توصیف شود، قطعاً بُردِ ژئوپلیتیک دارد و در سطحِ منطقه موجب واکنش خواهد شد. نخست، چین که گوادر را به‌عنوان گرۀ مهمِ کریدور اقتصادی-استراتژیک خود (CPEC) می‌بیند، ممکن است این حرکت را به‌عنوان تضعیفِ نفوذِ اقتصادی و امنیتی خود در مکران تلقی کند و به تقویتِ پروژه‌ها یا فشارهای دیپلماتیک متوسل گردد. دوم، ایران و هند نیز نسبت به هرگونه تغییرِ توازنِ دریایی حساس‌اند: ایران از دیدگاهِ امنیتِ مرز دریایی و هند از منظرِ دسترسیِ دریایی و رقابتِ نفوذِ منطقه‌ای نگرانی خواهند داشت. پَسنی به مرز دریایی ایران نزدیک است بنابراین، حضور بیش از حد ایالات متحده در منطقۀ دریایی نزدیک به ایران موجب حساسیت تهران خواهد شد چراکه ایران تحت هیچ شرایطی حاضر به قبول این وضعیت نخواهد بود. از سوی دیگر، هند این منطقه را ستون سیاستِ موازنه با چین و پاکستان می‌داند و بعید است در برابر حضور چین و آمریکا به میزبانی پاکستان، استراتژی برای رقابت نداشته باشد.

علاوه بر رقابتِ بین قدرت­های منطقه‌­ایی، معضلِ داخلیِ بلوچستان شامل جنبش‌های جدایی‌طلب و حملاتِ پراکنده بر پروژه‌های خارجی ریسکِ عملیاتیِ پروژه را افزایش می‌دهد و هزینه‌های امنیتی را به‌طرز آشکاری بالا می‌برد. در نتیجه، حتی توافقِ اقتصادیِ شفاف ممکن است منجر به رقابت‌های پنهان، بازتعریفِ پیمان ‌های منطقه‌ای و افزایشِ هزینه‌های نظامی و سیاسی برای پاکستان شود. تحلیلِ استراتژیکِ درست باید این واقعیت را بپذیرد که موازنۀ منفعتِ اقتصادی و هزینۀ ژئوپلیتیک بدون طراحیِ دیپلماتیکِ هوشمندانه و تضمین‌های چندجانبه، به سودِ هیچ‌یک از طرفین نخواهد بود.  بنابراین، پروژۀ پَسنی با محوریت شرکت‌های آمریکایی ـ اگر عملی شود باعث شکل‌گیری یک سه‌ضلعی استراتژیک دریایی در دریای عمان می‌شود: نخست: گوادر محور چینی (CPEC)، با هدف تجاری-اقتصاد انرژی دوم، پَسنی با محور احتمالی آمریکا، با نقش استخراج معدنی و حفظ نفوذ دریایی سوم: چابهار با محوریت ایران و هند، با نقش اتصال آسیای مرکزی و دهلی به اقیانوس هند. به این ترتیب، این مثلث در واقع سه کریدور رقیب و در عین حال مکمل را شکل می‌دهد که در این میان چابهار نقش مهمی ایفا می­کند. در چنین حالتی چابهار نه حذف می‌شود و نه منزوی؛ بلکه اهمیتش تابع سه عامل خواهد بود: نخست، سرعت توسعۀ زیرساخت. دوم، توان جذب سرمایه و سوم، سطح تنش یا همکاری ایران با هند و پاکستان و در نهایت عمان.

  1. مزیت‌های ژئوپلیتیکی چابهار

گوادر و پَسنی برای هند قابل استفاده نیستند؛ بنابراین، هند تنها بندر امن و راهبردی خودش در دریای عمان را از طریق چابهار حفظ می‌کند. زیرا، دهلی نو اجازه نخواهد داد چین در گوادر و آمریکا در پَسنی، مسیرهای حیاتی هند را محاصره کنند. چابهار نقطۀ اتصال هند به افغانستان،آسیای مرکزی، روسیه و کریدور شمال- جنوب است. به نظر می­رسد پس از نهایی شدن پروژۀ پَسنی و رقابت چین و آمریکا در پاکستان موجب شود هند نقش خود را در چابهار پررنگ‌تر کند. افزون بر این، تا زمانی که پاکستان به سمت دو قدرت (چین و آمریکا) متمایل می‌شود چابهار تنها بندر منطقه خواهد بود که نقش مستقل و غیرهم‌پیمان را ایفا می‌کند. ایران می‌تواند چابهار را به هاب مستقل تجاری و چندملیتی تبدیل کند. اما، اگر پاکستان بتواند با سرمایۀ چین و آمریکا زیرساخت‌های مدرن بسازد و ایران به‌دلیل تحریم‌ها کند پیش برود، چابهار از نظر سرعت توسعه عقب می‌ماند و شمال دریای عمان به منطقۀ رقابت امنیتی جدید چین و آمریکا تبدیل خواهد شد و ایران به سرعت به حاشیه خواهد رفت. خلاصه اینکه، چابهار به‌لحاظ عمق سیاسی فعلاً یک بندر بدون ائتلاف است؛ یعنی بازیگران متعدد می‌توانند بدون درگیرشدن در بلوک‌بندی‌های امنیتی در آن همکاری کنند. این مهم‌ترین مزیت چابهار در برابر پسنی و گوادر است.

جمع‌بندی و توصیه‌­های راهبردی

طرح همکاری پاکستان و آمریکا بر سر توسعۀ بندر پَسنی، تحولی است که می‌تواند توازن قدرت در شمال دریای عمان و سواحل مکران را تغییر دهد و پیامدهای مستقیم برای امنیت دریایی و منافع اقتصادی ایران داشته باشد. بر اساس تحلیل‌های ارائه‌شده، این پروژه هم می‌تواند فرصت ایجاد کند و هم ظرفیت تنش؛ بنابراین ضروری است که ایران با رویکردی ترکیبی ـ مبتنی بر دیپلماسی فعال، بازآرایی ژئواکونومیک و اقدامات بازدارندۀ هوشمندانه ـ به آن واکنش نشان دهد. در این راستا، ایران از پیامدهای افزایش حضور آمریکا در سواحل نزدیک خود آگاه است و از سوی دیگر، شانس‌های همکاری اقتصادی با کشورهای منطقه را نیز از دست نمی­دهد. راهبردهای پیشنهادی زیر با هدف حفظ ثبات منطقه‌ای، کاهش ریسک امنیتی و ارتقای موقعیت ژئوپلیتیک ایران در معادلۀ جدید تدوین شده و در صورت پیگیری منسجم می‌توانند از تبدیل پروژۀ پَسنی به تهدیدی ساختاری علیه منافع بلندمدت ایران جلوگیری کنند. در نتیجه، ایران باید به‌جای انفعال، از مدیریت فعال محیط پیرامونی استفاده کند و همزمان سه محور امنیت، اقتصاد و دیپلماسی را با هم در نظر بگیرد.

راهبردهای پیشنهادی ایران:

  1. دیپلماسی پیشگیرانه با پاکستان برای جلوگیری از امنیتی‌شدن ساحل مکران: ایران باید از مجرای گفت‌وگوهای دوجانبۀ امنیتی–مرزی به اسلام‌آباد این پیام را منتقل کند که هرگونه تغییر وضعیت دریایی یا حضور بازیگران نظامی خارجی در پَسنی نباید تهدیدی علیه امنیت منطقه باشد. ایجاد «سازوکار مشورت امنیتی مکران» میان تهران و اسلام‌آباد می‌تواند سطح شفافیت و اعتماد را افزایش دهد.
  2. گسترش توان نظارتی و اطلاعاتی دریایی بدون ایجاد تنش مستقیم: افزایش توان سامانه‌های پایش دریایی، راداری و پهپادی ایران در سواحل مکران ضروری است، اما باید از هرگونه اقدام تحریک‌آمیز دوری کرد. هدف، مدیریت هوشمندانۀ مرزهای جنوب شرق و رصد حضور بازیگران فرامنطقه‌ای است.
  3. توسعۀ دیپلماسی بندری با عمان و هند برای مدیریت رقابت‌های دریایی: حضور آمریکا در پَسنی می‌تواند رقابت‌های بندری را در دریای عمان تشدید کند. ایران باید با تقویت همکاری‌های اقتصادی از تبدیل منطقه به میدان رقابت امنیتی جلوگیری کند و از افزایش وزن اقتصادی چابهار در میان کریدورهای جنوب آسیا بهره ببرد.
  4. همکاری با چین برای ایجاد موازنۀ راهبردی پایدار: راهبرد کلیدی ایران باید ترکیبی از بازدارندگی هوشمندانه، تعامل سازنده، و توسعۀ ژئواکونومیک باشد. نه عقب‌نشینی، نه تقابل، بلکه مدیریت فعال و چندلایۀ محیط پیرامونی بهترین چارچوب برای مواجهه با تغییرات ناشی از پروژۀ پَسنی است. به‌طور خلاصه، اگر ایران بتواند امنیت سواحل خود را حفظ، اقتصاد بندری را تقویت، و دیپلماسی منطقه‌ای را فعال کند، نه‌تنها از پیامدهای منفی این توافق مصون می‌ماند بلکه می‌تواند جایگاه راهبردی خود را در دریای عمان ارتقا دهد.

منابع

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=13456
  • نویسنده : دکتر ویدا یاقوتی، مدیر گروه شبه قاره موسسه ایراس
  • منبع : موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)
  • 251 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.