سیدرضا میرمحمدی؛ کارشناس مسائل قفقاز
مقدمه
این جنگ ۴۴ روزه، معادله پیچیده مناقشه قره باغ را به نفع جمهوری آذربایجان تغییر داد و در عرصه میدانی پیروزی چشم گیر و غیر قابل انتظاری را نصیب دولت و ملت این کشور کرد. معادله ای که پس از سه سال جنگ تمام عیار میان دو طرف در سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ م و ۲۶ سال مذاکره سیاسی با میانجی گری گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، بی نتیجه مانده بود، با ورود برنامه ریزی شده و جدی جمهوری آذربایجان به جنگ با حمایت ترکیه با هدف آزاد سازی اراضی اشغالی خود که غافلگیری طرف ارمنی را در پی داشت، از بن بست خارج گردید و در صحنه آرایش مناقشه، صفحه تازه ای فراروی ناظران گشوده شد.
امروزه با گذشت ۸ ماه از خاتمه جنگ دوم قره باغ و امضای بیانه سه جانبه مسکو از سوی دو طرف درگیر و روسیه، این سئوال اساسی در محافل سیاسی و رسانه ای منطقه مطرح است که آیا مناقشه قره باغ خاتمه یافته یا نه ؟ اگرچه طی روزهای اخیر رئیس جمهور آذربایجان در سخنرانیها و دیدار های دیپلماتیک خود با برخی از هیئت های غربی، مناقشه قره باغ را پایان یافته تلقی و نتیجه این پایان یافتگی جنگ را پیروزی آذربایجان و شکست ارمنستان اعلام کرد، ولی بررسی و تحلیل صحنه میدانی و شرایط حاکم بر منطقه و شرح و تفسیر مفاد و بندهای بیانیه مسکو، نتیجه گیری های دیگری را نیز پیش روی تحلیل گران و ناظران سیاسی و رسانه ای قرار می دهد.
نوشتار حاضر پاسخ به این پرسش اساسی را به اختصار از دو منظر ( مفاد بیانیه مسکو و شرایط میدانی ) مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
مفاد بیانیه مسکو
بند های ۹ گانه بیانیه مسکو با توجه به مفاد آنها از جهت زمان بندی و نحوه اجرا، متفاوت و قابل دسته بندی است. تعدادی از بندهای بیانیه بصورت صریح و در بازه زمانی مشخص، اقدامی را پیش بینی کرده است که طرفین باید انجام دهند. از این دسته، مشخصا بندهای یک، دو و شش به اجرا در آمده و در صحنه میدانی مناقشه عملیاتی شدهاند. بند اول، برقراری آتش بس از ساعت صفر تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، توقف همه عملیاتهای نظامی و استقرار طرفها در مواضع خود و بندهای دو و شش تخلیه شهرستانهای اشغالی آغدام، کلبجر و لاچین از سوی نیروهای ارمنی در تاریخ های ۱۵ نوامبر، ۲۰ نوامبر و ۱ دسامبر است که در زمان و تاریخ قید شده به اجرا در آمدهاند.
ولی برخی از بندها، تاریخ و زمانبندی مشخصی ندارند و اجرای آنها تا حدود زیادی تابع شرایط میدانی، اراده طرفین و روند تحولات است. بندهای ۷ (بازگشت آوارگان جنگ به شهرها و روستاهای خود با نظارت سازمان ملل)، ۸ (مبادله اسرا و اجساد کشته شدگان) و ۹ (احیاء کریدور حمل و نقل و تردد زنگزور میان نخجوان و مناطق غربی جمهوری آذربایجان) نیز از این دسته هستند که از اجرای آنها گزارش دقیقی از سوی طرفین ارائه نشده و معلوم نیست تا چه زمانی بطور کامل به اجرا در خواهند آمد.
اما در پاسخ به سئوال اصلی این نوشتار تحلیلی، تامل در بندهای ۳ و ۴ بیانیه، حائز اهمیت فراوان است و میتوان با دقت در مفهوم و مستفاد این دو بند، دریافت که آیا مناقشه قره باغ در شرایط فعلی خاتمه یافته است یا نه؟
در بند ۳ بیانیه مسکو آمده است که نیروهای حافظ صلح روسیه (نیروهای آتشباری نظامی بخش شماره ۱۹۶۰ فدراسیون روسیه، ۹۰ ماشین زرهی و ۳۸۰ اتومبیل نظامی و نیروهای فنی و تخصصی) در خطوط تماس قره باغ کوهستانی و در طول دهلیز لاچین، مستقر میشوند.
در بند ۴ نیز تصریح شده است که نیروهای صلح بانی روسیه همزمان با خروج نیروهای نظامی ارمنی (از مناطق مورد اشاره در بندهای بیانیه) در این مناطق استقرار می یابند. مدت استقرار آنها ۵ سال است و در صورتی که ۶ ماه مانده به پایان این مدت ۵ ساله هر کدام از طرفین از این ساز و کار توافق شده خارج نشوند، استقرار نیروهای روسی بصورت خودکار برای ۵ سال نوبتی دیگر، ادامه پیدا می کند.
مفهوم روشن و بدون تفسیر بندهای ۳ و ۴ بیانیه مسکو این است که برای استقرار نیروهای نظامی صلح بانی روسیه در مناطق اشاره شده، نقطه پایانی در نظر گرفته نشده و معلوم نیست این نیروها تا چه زمانی باید در این مناطق حضور و استقرار داشته باشند. اشاره به مدت استقرار ۵ ساله نوبتی هم بدین معناست که این ۵ سالهها میتواند در صورت عدم خروج هر کدام از دو طرف از توافق مسکو ادامه داشته باشد و محدود به دو یا چند دوره ۵ ساله مشخص و محدود نیست.
علاوه بر ملاحظه فوق، در هیچکدام از بندهای توافق یا بیانیه ۹ بندی مسکو به وضعیت و سرنوشت حقوقی و سیاسی قره باغ اشاره نشده و تکلیف اینکه حاکمیت خان کندی (مرکز قره باغ) پس از خروج نیروهای روسی در زمان نامعلوم، دست چه کسی خواهد بود، مشخص نشده است. این در صورتی است که ریشه و اساس مناقشه و جنگ دو کشور آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره باغ، بحث حاکمیت بر آن و ادعای طرف ارمنی مبنی بر تعلق این منطقه به ارمنیها بوده است.
در جنگ ۴۴روزه پاییز سال گذشته، جمهوری آذربایجان ۴ شهرستان (فضولی، جبرائیل، زنگلان، قبادلی) از ۷ شهرستان اشغالی خود را با جنگ و برتری نظامی و ۳ شهرستان دیگر (آغدام، کلبجر و لاچین) را نیز بر اساس اجرای بندهای ۲ و ۶ توافق نامه مسکو آزاد کرد. همه این ۷ شهرستان، خارج از اراضی قره باغ هستند و اساسا مورد ادعا و مناقشه نبودهاند.
از اراضی ۴۴۰۰ کیلومتر مربعی ولایت خودمختار قره باغ که بر اساس نقشه جغرافیای سیاسی و به رسمیت شناخته شده جمهوری آذربایجان در نزد سازمانها و مجامع بین المللی، بخشی از ترکیب و خاک این جمهوری است، تنها حدود ۱۰۰۰ کیلومتر که شامل شهر تاریخی شوشا و بخش هایی از شهرستانهای خوجاوند و آغدره است در جنگ ۴۴ روزه بدست نیروهای نظامی آذربایجان افتاد و بیش از سه چهارم آن هنوز تحت اختیار دولت و حاکمیت این جمهوری درنیامده است.
صحنه میدانی
در صحنه میدانی شرایط طوری است که هنوز اقدامات انجام نیافته و کارهای نکرده از یک طرف و واقعیتهای ملموس موجود از سوی دیگر، برای پایان یافته تلقی نکردن مناقشه قره باغ به چشم می خورد و به نظر می رسد که هنوز مسافتی از این ماراتن سی ساله برای رسیدن به خط پایان باقی مانده است. از این منظر، نکات و ملاحظات زیر قابل طرح و بیان است :
- اولین نکته مهم و اساسی در صحنه میدانی این است که ارامنه قره باغ و ارمنستان از ادعاهای خود بر سر این منطقه دست بر نداشته و قره باغ را همچنان متعلق به ارمنیها می دانند و حاضر نیستند تعلق آن را به جمهوری آذربایجان بپذیرند. ادعایی که ریشه و اساس مناقشه است و تداوم این ادعا حکایت از این دارد که داستان و ماجرای قره باغ از نظر ارامنه به نقطه پایان دفتر قطور خود نرسیده و حکایت همچنان باقی است.
- دومین ملاحظه و نکته مهم این است که موضع گیریهای فرانسه و آمریکا، دو عضو یا دو رئیس از سه رئیس همزمان گروه میانجی مینسک که از زمان جنگ اول قره باغ و پس از آتش بس سال ۱۹۹۴ مسئول حل و فصل مناقشه قره باغ با ساز و کار سیاسی و در قالب مذاکره بوده اند، حکایت از این دارد که از دید این دو کشور دخیل در سرنوشت قره باغ هم، مناقشه به نقطه پایان خود نرسیده و پرونده آن همچنان مفتوح است. این دو کشور خصوصا فرانسه بطور سنتی و بنابر دلایل مختلف در طول مذاکرات سی سال گذشته طرف ارمنستان را گرفتند و اساسا تمایل نداشتند که مناقشه بصورت عادلانه و بر اساس موازین حقوق بین الملل که اصل حفظ تمامیت ارضی کشورها در این قبیل مناقشهها را به عنوان یک اصل اساسی و غیر قابل خدشه می داند، با رعایت حقوق آذربایجان حل و فصل شود. علاوه بر این، فرانسه و آمریکا در خاتمه جنگ ۴۴ روزه پاییز سال گذشته و صدور بیانیه مسکو که منجر به توافق سه جانبه روسیه، آذربایجان و ارمنستان شد، نقشی نداشتند و به نوعی خود را در رقابت با نقش آفرینی روسیه در این معادله، عقب افتاده می بینند. از این جهت، این دو کشور دخیل در ماجرا، راضی به آنچه اتفاق افتاد نیستند و مناقشه را همچنان خاتمه نیافته تلقی می کنند.
- نکته سوم این است که معلوم نیست اراده روسیه علی رغم بدست گرفتن ابتکار عمل در پایان جنگ ۴۴ روزه و وساطت برای امضای توافق نامه سه جانبه مسکو، بر پایان مناقشه قره باغ تعلق دارد یا نه ؟ هم مفاد بیانیه مسکو که توسط روسها تنظیم شده و هم رفتار و عملکرد میدانی روسیه در جغرافیای مناقشه، نشانه هایی دال بر اینکه این کشور دنبال حل و فصل نهایی مناقشه، حد اقل در مقطع فعلی است، ندارد. به نظر می رسد در شرایط کنونی، روسیه با استفاده از فرصت پیش آمده در صدد است بیش از گذشته ابتکار عمل را در این پرونده بدست گرفته و فرمول حل و فصل نهایی این معادله را در دست خود داشته باشد. در دست داشتن ابتکار عمل مناقشه قره باغ دلیل و بهانه خوبی برای روسیه در رقابت و مقابله با برنامههای غرب در گسترش نفوذ خود در قفقاز جنوبی است و روسیه در محاسبات خود قطعا به این عامل و فاکتور مهم توجه دارد.
- نکته چهارم از منظر رخدادها و تحولات میدانی، ورود غیر متعارف و تحریک کننده ترکیه به مناقشه قره باغ در جریان جنگ دوم یا ۴۴ روزه این مناقشه است. ورود این کشور به مناقشه قره باغ به شکلی که در جنگ ۴۴ روزه اتفاق افتاد و مقاصد زیاده خواهانه آنکارا، نوعی نگرانی برای سایر کشورهای منطقه ایجاد کرده است و بیم آن میرود که بجای افزایش همکاریهای منطقهای برای پایان دادن به مناقشه، باعث تشدید رقابتهای منطقهای شود. این وضعیت، در درجه اول رقابت ترکیه و روسیه در قفقاز جنوبی را افزایش داده و بدون تردید عامل تحریک کننده برای مسکو به حساب خواهد آمد. بطوری که اراده مسکو را در کمک به حل و فصل نهایی مناقشه دچار تردید خواهد کرد.
نتیجه
با عنایت به آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که علی رغم پیروزی بزرگ جمهوری آذربایجان در جنگ ۴۴ روزه قره باغ و موفقیت این جمهوری در آزاد کردن ۷ شهرستان اشغالی خود، مناقشه قره باغ از منظر حقوقی و سیاسی به نقطه پایان خود نرسیده و گام مهم و اساسی دیگری برای نیل به این مقصود، در پیش روی طرفین قرار دارد.
اراده روسیه و تصمیم تاریخی و شجاعانه دو طرف، خصوصا طرف ارمنستان در طی فاصله باقی مانده از مسیر، تعیین کننده است و مناقشه برای حل و فصل نهایی خود و تعیین تکلیف حقوقی و سیاسی ولایت خودمختار قره باغ کوهستانی بر اساس موازین حقوق بینالملل نیاز به امضای یک توافق نامه دیگر میان باکو و ایروان دارد. بدون تردید در این فرایند نقش روسیه حائز اهمیت محوری است و اراده جدی و قطعی مسکو می تواند سران آذربایجان و ارمنستان را به پای میز امضای چنین توافق نامهای بکشاند. هر چند در وجود چنین ارادهای تردید وجود دارد و صد البته فرانسه و آمریکا به نمایندگی از غرب نیز به راحتی با این مسئله کنار نخواهند آمد و در راستای رقابت با روسیه در منطقه، از اخلال و سنگ اندازی پرهیز نخواهند کرد.
نهایتا دور از احتمال نخواهد بود که در صورت عدم حل و فصل مسائل باقی مانده از طریق مذاکره و نا امیدی مجدد جمهوری آذربایجان از تلاشهای سیاسی در یک بازه زمانی قابل قبول، باکو در فرصت و زمانی دیگر تحت فشار و مطالبه افکار عمومی کشور خود باز هم روی به گزینه نظامی آورده و یک بار دیگر با کمک نظامی ترکیه، رخدادی همچون جنگ ۴۴ روزه را برای پایان دادن همیشگی به مناقشه قره باغ تکرار نماید.
با وجود همه گزینهها و احتمالات، ساز و کار همکاری منطقهای با فرمول ۳+۲ (سه کشور منطقه و همسایه ایران، روسیه و ترکیه بعلاوه دو کشور درگیر مناقشه، آذربایجان و ارمنستان) مطلوبترین رویکرد سیاسی برای حل و فصل باقی مانده مسائل مربوط به مناقشه قره باغ خواهد بود.