#اختصاصی
به قلم: دکتر هیراد مخیری، مدیر گروه بخش روسیه و قفقاز پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
در ابتدای تحلیل نسبت به نشست صلح اوکراین در سوئیس میبایست به چند گزاره مهم در سطح تحلیل کلان و خرد، توجه داشته باشیم. نخست باید اشاره داشت، برگزاری چنین نشستهایی با محوریت صلح اوکراین، در گام اول برای ذهن هر تحلیلگری تداعیگر آن است که بحران اوکراین در سطح بینالمللی، در این دوران پوستاندازی نظم بینالمللی جهان، نهتنها قدرتهای بزرگ غربی و کشورهای عضو اتحادیه اروپا را دچار بحرانهای چندگانه، نظیر بحران تضعیف و نزول منافع اقتصادی و امنیتی نموده؛ بلکه از سوی دیگر از قِبل این بحرانها در ابعاد سیاست داخلی کشورهای غربی اروپایی و حتی پرچمدار آنان یعنی ایالاتمتحده آمریکا با بحرانهای فزایندهای، نظیر بحران حکمرانی و نزول جایگاه و مشروعیت دولتها، روبرو نموده است. برای مثال از موارد مهم از امتداد جنگ اوکراین میتوانیم به تغییر سبک زندگی مردم اروپایی به دلایل سیر صعودی بحرانهای تورم اقتصادی و تغییر سیاستهای مالیاتی و بهمثابه آن، عدم کارآمدی دولتها در حل بحرانهای اینچنینی اشاره نماییم.
که نتیجتاً امتداد این فرایند موجب آن گشته که کشورهای غربی برای برونرفت از این بحران، حتی بهطور مقطعی، در گام اول با توسل به یکدیگر با همان استراتژی پساجنگ جهانی دوم از جانب غرب یعنی اصل همیاری غربی، برای رهایی از بحرانهای جمعی خود متوسل شوند. البته تفاوتی که نسبت به قبل در اینجا موردتوجه میباشد آن است که دولتهای امروزی غربی بهتر از هر دورانی به عدم کارآمدی این فرایند اصل همیاری غربی واقف شدهاند، اما با توجه به شرایط متزلزل این جبهه و رشد بحرانهای داخلی و صعود روند واگراییهای سیاسی بینا دولتی، ناگزیر بر آن شدهاند که بهطور مستأصلانه بر این فرایند اصل همیاری تکیه نمایند که نهایتاً به امید گذر از این مرحله با نتایج صلح مقطعی، بتوانند در ادامه مسیر خود با توسل بر اصل خودیاری و رویکرد دیپلماسی مستقیم خود با جهان شرق، روابط و مناسبات سیاسی چندوجهی خود را تنظیم نمایند.
بدین ترتییب میبایست توجه داشته باشیم ضربالاجلهای جهان غرب با برگزاریهای چنین نشستهایی در گام اول، به دنبال تمکین مسکو به خواستههای غرب میباشد. مسلماً با نطق رهبر روسیه (ولادیمیر پوتین) که علناً در روزهای گذشته اعلام نمود، تحقق حسن ختام این نشستها را در راستای خروج کامل نیروهای اوکراین و همپیمانان غربیاش از مناطق مورد تصرف روسیه و همچنین عدم عضویت اوکراین و حتی کشورهای دیگر مدعی اروپای شرقی به ناتو میباشد که نهایتاً با این اعلام موضع مسکو عملاً برگزاری نشست صلح یک اقدام بی دستاورد برای غرب از جانب تحلیلگران حوزه روابط بینالملل قلمداد میشود. این در حالتی است که غرب متضرر اصلی در مقابل بحران جنگ اوکراین میباشد و در مقابل شاهد آنیم که روسیه توانسته با توجه به بحرانهای ناشی از تحریمات اقتصادی غرب علیه خود، بتواند خود را ورزیده و مقاوم نماید و حتی میبینیم که روسیه در شرایط امروزی، در تعاملات تجاری، در حوزههای انرژی فسیلی و همچنین در حوزه کشاورزی و فروش مواد غذایی، توانسته با تکیه بر سیاستهای نوین دور زدن تحریمها، فروش دسته دوم و سوم از طریق دلال را به همان کشورهای غربی عرضه نماید. بهطور مثال از طریق تعاملات با کشورهای ثالث دلال نظیر ترکیه توانسته نهتنها تحریمها را دور بزند بلکه توانسته هزینه سنگینتری را در تعاملات اقتصادی غیرمستقیم برای اروپاییان رقم بزند.
با این توصیف در شرایط حاضر، غرب از قِبل این نشستهای صلح محور به دنبال ایجاد وحدت نظر جهانی است و روسیه نیز از تداوم وضع موجود برای اروپا احساس رضایت دارد زیرا این فرایند را در راستای تحقق اهداف امتیاز ساز خود در مقابل غرب از شرایط جنگ اوکراین و حتی در راستای توازن سازی و کسب حداکثری منافع در مناطق دیگری در جهان نظیر خاورمیانه و شرق دور میبیند.