نوشه عظیم ابراهیم، ستون نویس فارین پالیسی و مدیر موسسه استراتژی و سیاست نیولاینز / ۴ نوامبر ۲۰۲۲
عمران خان، نخست وزیر سابق پاکستان، روز پنجشنبه هنگام شرکت در راهپیمایی اعتراضی توسط یک مهاجم ناشناس از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. این حمله که حامیان خان آن را تلاش برای ترور مینامند، نشان دهنده روزهای سیاه و خطرناک دیگری برای سیاست پاکستان است. خان در ماه آوریل بخاطر مخالفت با اقدامات دموکراتیک غیرقانونی از سمت خود برکنار شد. ماه گذشته، کمیسیون انتخابات پاکستان، خان را از تصدی پست دولتی به دلیل عدم اعلام هدایای گرانقیمت دریافتی – از جمله ساعت رولکس – از مقامات خارجی رد صلاحیت کرد. وکلای خان این اقدام را عملی با انگیزه سیاسی خواندهاند.
زمانی به نظر میرسید که خان حامی همهجانبه ارتش کشور است اما در ماههای اخیر که قدرتی در دست ندارد، بهعنوان یکی از منتقدان اصلی ارتش ظاهر شده است؛ ارتشی که اغلب مستقیماً کشور را اداره میکند و حتی در زمان حکمرانی صوری مدنی، قدرت زیادی را اعمال مینماید. خان زمانی مهرهای شناخته شده در ترتیبات پیچیده نظامی-سیاسی حاکم بر پاکستان بود. و حرکت آخرش او را به چیزی متفاوت و غیرقابل پیش بینی تبدیل کرد.
همه در پاکستان قواعد بازی را میدانند و از همه مهمتر میدانند که باید در مورد میزان کنترل ارتش بر سیاست سکوت کنند – قوانینی که خان زمانی از آنها پیروی میکرد اما از زمان اخراجش به طور مداوم آنها را زیر پا گذاشته است.
خان با انجام این بازی به قدرت رسید. او در زمان ریاستش، از سر ناچاری، مرد ارتش بود. خان به عنوان یک اصلاح طلب وارد سیاست شد، اما به دلیل ارتباطش با نظامیان به مصالحه تن داد. او با استیضاح نواز شریف، نخست وزیر پیشین، به این مقام رسید و جانشین او، شهید خاقان عباسی، با ارتش سازگاری نداشت. خان دنبالهرو سیاست یک دولت نظامی شد: او از سرمایه گذاریهای گسترده پروژه “کمربند و جاده” پکن در پاکستان حمایت و زمان زیادی را صرف توبیخ غرب به خاطر بدکیشی آشکارش کرد. همانطور که ارتش حامی چین بود، خان نیز در مقام خود چنین کرد.
هر چند دیر اما او اکنون در حال مقابله با واقعیت تلخ سیاستهای نظامی است. خان یک حقیقت اساسی را بیان میکند: حقیقتی که در آن ارتش پاکستان یک حوزه سیاسی و یک نیروی اقتصادی است. ارتش صاحب کارخانههای سیمان و غلات است و در تمام پروژه های زیربنایی بزرگ کشور مشارکت دارد. هیچ کس، از جمله خود خان، نمی تواند بدون حمایت نظامی به مقامات عالی برسد یا بدون تأیید نیروهای مسلح قدرت را حفظ کند.
همه رهبران سیاسی از زمان تجزیه هند (۷۵ سال پیش) به حمایت تاکتیکی ارتش نیاز داشتند، زیرا بدون آنها قادر به قیام نبودند و اغلب سقوط میکردند. اما حالا این رویه در حال تغییر است. حزب خان نه منطقهای بلکه ملی است، به همین دلیل هم محبوبتر است. محبوبیت خان به قدری زیاد است که ارتش را با وجود در دست داشتن قدرت نگران کرده است.
خان، یک کریکت باز باهوش، مردی ثروتمند و مشهور است و قبل از ورود به سیاست، سبک زندگی یک سلبریتی بین المللی را داشت. برخی از افراد ارتش گمان میکردند که خان در صورت شکست، پاکستان را ترک میکند و در دنیای ثروتمندان جهانی ناپدید میشود، اما در عوض، خان از شهرت و حضورش در رسانههای اجتماعی برای مبارزه علیه پایههای دولت پاکستان استفاده کرد.
خان در سلسله سخنرانیهای طوفانی خود در سراسر کشور خواستار برگزاری انتخابات جدید شد. وی همچنین خواستار دموکراسی و دولت واقعی در پارلمان و خواستار برگزاری انتخابات آزاد و بدون تقلب در آرا شده است. او علیه رشوه خواری- رویهای که در قلب سیاست پاکستان رخنه کرده- بپا خاسته است. این سخنرانیها به وضوح باعث نگرانی صاحبان قدرت شد که مانع از پخش آنها در رسانههای پاکستان شدند. خان به خاطر تهدید افسران پلیس و یک قاضی به جرایم تروریستی متهم شده است. یکی از معاونین خان، شهباز گیل، از اعضای سابق کابینه خان، در ۹ اوت به اتهام فتنه دستگیر شد. حزب “تحریک انصاف” پاکستان خان (PTI) مدعی شد که گیل پس از دستگیری توسط پلیس اسلام آباد شکنجه شده است.
پاکستان کشور جوانی است. تقریباً ۶۴ درصد از جمعیت پاکستان زیر ۳۰ سال سن دارند. خان ممکن است ۷۰ سال سن داشته باشد، اما او جوانان را از طریق رسانههای مورد علاقه ایشان به خود جذب می کند و ژنرالها راهی برای ساکت کردن او ندارند.
خشونت سیاسی یک نگرانی جهانی است. پاکستان ارتش مجهزی ندارد که خیابانها را مسدود کند اما پلیس خانه خان را محاصره و سعی کرد او حصر خانگی کند. صدها نفر از هواداران خان برای جلوگیری از این اتفاق بسیج شدند. حمله به خان تلاشی برای از بین بردن یکی از محبوبترین رهبران تاریخ پاکستان بود که این امر نشاندهنده اقتدارگرایی رو به رشد در کشور است.
خان بدلیل مخالفت با وضعیت موجود؛ مدتها مدعی بود که خود را در معرض خطر قرار داده است و با سوء قصد به جان او، این پیش بینی تلخ اکنون به حقیقت بدل گشته است. خان تجمعات و تظاهرات گستردهای علیه این دولت نظامی برگزار کرده است. پخش زنده سخنرانیهای او به حدی تاثیرگذار بود که در نهایت دولت به بهانههای مشکوک آن را ممنوع اعلام کرد. اگرچه مشخص نیست چه کسی به خان تیراندازی کرده است، اما حامیان او این اقدام را آخرین حلقه زنجیر آزار و اذیت او میدانند. خان دولت را متهم کرده که پشت این توطئه است.
در حال حاضر دو نتیجه محتمل وجود دارد: تسلط نظامی آشکارتر -که کشور را چندین دهه به عقب برگرداند- یا انتخابات آزاد و عادلانه، که احتمالاً به پیروزی خان منجر میشود. وضعیت موجود، با آزادی خان در مبارزات انتخاباتی، برای قدرت ارتش بسیار خطرناک و بی ثبات کننده است.
حزب سیاسی خان سیاستهای سلسلهای را در هم شکسته است و شاید زمینهای را برای حزبهای جدیدی فراهم کند که اینکار کنترل دولت را برای ارتش سختتر خواهد کرد. سیاست پاکستان تحت سلطه خانوادههای سیاسی یا قبایل سیاسی نزدیک بوده است – برای مثال بیش از یک نفر با نام”شریف” در این قرن نخست وزیر بودهاند و بیشتر رهبران سیاسی از حمایت نظامی و سیاسی برخوردارند.
واکنش ارتش تعیین میکند که آیا یک نهاد مورد احترام باقی میماند (با حفظ نفوذ اقتصادی و اجتماعی عظیم خود بر کشور) و یا مجبور به خروج از میدان سیاست و بازگشت به پادگانهای خود میشود.
این فقط یک سوال داخلی پاکستان نیست. پاکستان متحد و شریک دیرینه غرب است. درحال حاضر نحوه واکنش غرب به این جریانات به تعریف دهه آینده زندگی سیاسی پاکستان کمک خواهد کرد. یک حکومت دموکراتیک – حتی حکومتی با زبان غالباً ضدغربی مانند خان – بهتر از یک حکومت خودکامه است.
متحدان ارتش در تلویزیون پاکستان شروع به کوبیدن بر طبل وضعیت اضطراری کردهاند و گفتهاند که باید برای نجات کشور وارد عمل شوند. اما مردم دیگر خریدار حرفهای آنها نیستند.
و کودتا غیرقابل قبول است.
مترجم: مرضیه مرادی در ایراس