#اختصاصی
به قلم: غلامرضا میرانی[۱]
دکتر جعفر آقازاده[۲]
مقدمه:
شکی در این نیست که بخشی از اختلافات یک منطقهی جغرافیایی تحت تأثیر محیط و قلمروی جغرافیایی و اقوام ساکن در آن منطقه شکل میگیرد و برای شعلهور کردن آن منافع عوامل داخلی و عوامل خارجی نقش اساسی دارد! پژوهش حاضر در پی پاسخ بدین سوال میباشد که ریشههای اختلاف دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان شامل چه عوامل و پارامترهایی میباشد؟ منافع متعارض و اختلافزای آنها چیست؟ آیا میتوان راه حلی بر مناقشهی بین این دو کشور ـ متکی بر امور واقعی و دربرگیرندهی منافع هر دو طرف ـ پیدا کرد؟ قطع به یقین صلح در آسیای مرکزی[۳] پویایی سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه را به همراه خواهد داشت. محل اصلی بحران یعنی جنوب غربی قرقیزستان به دلیل پیوستگی با درهی فرغانهی ازبکستان و همگراییهای فرهنگی و دینی با آن همواره تحت تاثیر اندیشههای اسلام خواهی، بنیاد گرایی مذهبی و فعالیتهای جنبش اسلامی ازبکستان در منطقهی باتکن و نهضت اسلامی تاجیکستان بوده است.(حافظ نیا، ۲۰۰۳؛۴۲)
دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان با وجود داشتن ریشه تباری متفاوت ـ قرقیزها ریشهی تباری ترک و تاجیکها ریشهی تباری هند و ایرانی دارند ـ از بسیاری جهات نزدیک به هم هستند. هر دو کشور عمدتاً مسلمان از شاخهی اهل سنت حنفی و از لحاظ جغرافیایی کوهستانی هستند و در داستان حماسی قرقیزها ((ماناس)) که مشتمل بر یک میلیون مصراع است، قهرمان داستان ((ماناس)) همسر تاجیکی شاهزادهی به نام ((خانیکئی )) دارد.
شانس تاریخی تاجیکستان یعنی قرارگرفتن بین افغانستان و اوراسیا به عنوان یک حایل امنیتی به آن یک جایگاه ژِئوپولیتیکی نصیب کرده است که سبب کمکهای نظامی، مالی و توسعهای گسترده بینالمللی شده است و از طرفی رییس جمهور آن را از سرزنش در مورد نقض حقوق بشر و دیکتاتوری محافظت کرده است. عامل مهمی که قرقیزستان فاقد آن است. در سالهای اخیر تاجیکستان آموزشهای نظامی و کمکهای گستردهای از کشورهای آمریکا، چین، روسیه و ایران به بهانه مبارزه با طالبان دریافت کرده ولی در عمل بعضاً علیه مردم قرقیزستان استفاده کرده است.
با جستجو در سایتهای اینترنتی متوجه میشویم که به جز مقالهی مختصر و مفید دکتر ولی کالجی ـ که بیشتر بر مسئلهی اختلافزای برونبوم و درونبوم تأکید کرده است ـ تحقیقی در خور توجه در این زمینه در ایران صورت نگرفته است. بنابراین انجام چنین پژوهشی با پرداختن به تمام جزئیات ممکن عوامل اختلافزا ضروری به نظر میرسد.
شایسته است تأکید شود که برخی از مسائل مطرح شده در این مقاله بارها از سوی کارشناسان ارشد و محققین حوزهی آسیای مرکزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است ولی در مقالهی زیر در کنار مسائل اصلی به موضوعاتی که کمتر مورد توجه بودهاند، توجه کافی شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. شیوهی گردآوری دادهها بیشتر بر اساس تجزیه و تحلیل محققین حوزهی آسیای مرکزی و استفاده از زبان اصلی تحلیلگران این حوزه است. که قریب به اتفاق آنها تحقیقات میدانی انجام دادهاند. از عوامل مهمی که آثار یک محقق را از دیگر محققان متمایز و متفاوت نشان میدهد، علاوه بر سبک خاص فردی نویسنده، تسلط محقق به چند زبان مخصوصاً زبانهای حوزهی جغرافیایی و تاریخی یک منطقه خاص که قرار است تحقیق در آن محیط صورت گیرد، میباشد و دقت در طرح جزئیات مسئله، نویسنده را به ماندن در حوزهی معلومات خود موظف میکند. از این رو این نوشته در نام و مضمون خود بهتر است تحت عنوان (( بحران و تنش ادامه دار به درازای یک قرن؛ بین تاجیکستان و قرقیزستان )) شناخته شود.
مقالهی فوق در پنج بخش تنظیم شده است که ترتیب آن بصورت زیر است:
الف ــ منازعات بر سر آب در محیط ناپایدار آسیای میانه،
ب ـ تعارضات بر سر مراتع،
ج ـ مناطق محصور آسیای مرکزی و بحرانهای ناشی از آن،
د ـ قاچاق مواد مخدر افغانستان از طریق تاجیکستان به قرقیزستان،
ه – نتیجه و راه حلهای ارائه شده برای حل مسائل اختلافی و موانع موجود
الف – منازعات بر سر آب در محیط ناپایدار آسیای میانه:
تحقیقات سازمان ملل نشان میدهد که جنگهای بعدی در آسیا نه بر سر نفت، بلکه بر سر آب خواهد بود. دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان در حدود ۴۰ کانال آب مشترک دارند و در مطالعهی « دینامیک مدیریت منابع طبیعی در جوامع مرزی قرقیزستان و تاجیکستان» مشخص شده است که خود محدودیت منابع آب عامل درگیری بین مرزنشینان نیست، بلکه بیشترین مشکل در توزیع و استفادهی ناکار آمد از منابع آب است.(مورزاکول ووا ۲۰۱۶، ۴)
آسیای مرکزی دارای دو رودخانهی بزرگ به نامهای آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) میباشد که سرچشمهی آمودریا ـ بزرگترین رود منطقه ـ رشته کوههای پامیر میباشد و سهمی در توسعهی کشاورزی کشورهای منطقه (تاجیکستان، افغانستان و ازبکستان) دارد. دومین رودخانه بزرگ منطقه یعنی سیردریا از کوههای قرقیزستان سرچشمه میگیرد که دارای دو شاخه اصلی (نارین) و (قرهدریا) میباشد که این دو شاخه در ازبکستان با یکدیگر تلاقی کرده و سیردریا را تشکیل میدهند. این رودخانه از ازبکستان وارد تاجیکستان شده و در ادامهی مسیر وارد کشور قزاقستان میشود بهرغم اینکه منطقهی اصلی تولید جریان آب و کنترل واقعی بیش از ۸۰درصد کل آب منطقه در اختیار دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان است، اما مقدار آب مورد استفاده توسط این دو کشور در مجموع کمتر از ۱۵ درصد میباشد. در مقابل ازبکستان و ترکمنستان که از نظر منابع طبیعی آب سهم کمتری دارند، مصرفکنندگان ۷۱درصد آب قابل دسترسی هستند.(امیراحمدیان، ناصری،۱۰۹۲:۲۰ـ۱)
منابع آب در مناطق مرزی دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان توسط ارگانهای ایالتی، استانی و منطقهای مدیریت میشود با این حال با وجود نهادهای موجود بسیاری از تضادهای آبی به دلیل فقدان مکانیسمهای دقیق مدیریت آب فرامرزی باقی مانده است. از منابع آبی مورد اختلاف بین دو کشور یکی سد (تورتگول) میباشد که در دههی ۱۹۷۰ساخته شده است و دیگری رودخانهی اسفرینکا واقع در نقطهی تلاقی سه کشور تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان میباشد با آنکه موضوع اختلافزای منابع آبی در این منطقه طول عمری بیش از یک سده دارد ولی پس از کسب استقلال این جمهوریها از شوروی این اختلاف گاهاً به درگیری و مناقشه منجر شده است. منازعات آب هنگامی که مزارع دولتی و جمعی دورهی شوروی منحل شدند بسیاری از مزارع دهقانی در مقیاس کوچکتر در منطقه ایجاد شدند و سبب استفادهی بیشتر از منابع آب توسط کشاورزان شد. در نتیجه شیوهی تقسیم و توزیع آب منجر به درگیری دائمی بین جوامع مرزی گردید. این درگیری هر ساله در طول دورهی آبیاری یعنی در اواخر بهار و اوایل تابستان رخ میدهد. از طرفی منابع آبی اغلب به عنوان ابزاری برای فشار بر یکدیگر در میان جوامع تاجیک و قرقیز عمل میکند. هرگاه درگیریهای دیگری در مناطق مرزی رخ میدهد، اهالی دو طرف مرز کانالهای آب را به روی همدیگر مسدود میکنند که سبب تنشهای بیشتر و تشدید بحران میشود. افزایش جمعیت در مناطق مرزی نسبت به دهههای قبل در کنار قدیمی بودن زیرساختهای توزیع آب و عدم توجه دولتهای تاجیک و قرقیز به بروزرسانی این تأسیسات باعث افزایش تنش شده و در بعضی مواقع این بحران به تنهایی تبدیل به مناقشهی خونبار میگردد. به طور مثال در اواخر آوریل ۲۰۲۱ درگیری بر سر آب به یکی از جدیترین درگیریهای مرزی بین قرقیزستان و تاجیکستان از زمان کسب استقلال در سال ۱۹۹۱ میلادی تبدیل شد. ظاهراً درگیری بر سر توزیع آب در بالادست رودخانهی اسفرا بین روستانشینهای تاجیکی (خوجاآلو) و روستای قرقیزستانی (کوکتاش) آغاز شده بود.(ماتییئوا، ۲۰۱۷) در عرض تنها یک روز این درگیری به مناطق دیگر مرزی از جمله امتداد جادهی اوش ـ اسفرا در نزدیکی روستای سامانیان تاجیکستان، روستاهای مین بولاق، دوستوک، بولاقباشی و ناحیهی لیلک در استان باتکن قرقیزستان و … کشیده شده بود.(عیسی ئیوا، شیقائیوا، ۲۰۱۷ :۱۵۰)
بنا به نوشتهی جغرافیدان مشهور انگلیسی «Petter Haggett» عوامل جغرافیایی در واگرایی میان کشورها نقش مهمی دارد که یکی از آنها اختلاف بر سر منابع آب میباشد. در این میان آب سیردریا که بین چهارکشور قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان تقسیم میشود، میتواند واگرایی این چهار کشور را از نظر سیاسی تشدید نماید. بر اساس توافقنامهی ۲۰۱۷ آلماتی، ۱/۳۸ درصد آب سیردریا در قزاقستان و ۷/۵۱ درصد آن در ازبکستان مصرف میشود و این در حالی است که ۲/۷۴ درصد حوزهی آبی سیردریا در قرقیزستان و بقیه در تاجیکستان واقع است و ۴۳ درصد آب آمودریا در ترکمنستان و همان اندازه در ازبکستان مصرف میشود و با در نظر گرفتن این حقیقت که ۹/۷۲ درصد حوزهی آبی آمودریا در تاجیکستان و ۹/۱۳ درصد آن در افغانستان واقع میباشد(کوشکوم بایئوا، ۲۰۱۳: ۲۱۲) و شگفت آنکه در توافقنامه آلماتی هیچ گونه سهمی برای افغانستان در نظر گرفته نشده و سهم ناچیزی برای دو کشور تاجیکستان و قرقیزستان در نظر گرفتهاند و شگفتتر آنکه یکی از مولفههای اصلی درگیری بین این دو کشور بر سر منابع آبی میباشد.
در آسیای مرکزی به دلیل واقع شدن در یک محیط ناپایدار، منازعات بر سر آب بعنوان یک تهدید بالقوه باقی مانده و منطقه را با بحران روبرو ساخته است. آسیای مرکزی از مستعدترین مناطق جهان برای درگیری بر سر منابع آب میباشد و علت عمدهی این درگیریها مربوط به منابع آبی مشترک دو رود بزرگ یعنی آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) میباشد.
این دو رود از یک طرف نیاز روز افزون نیروگاههای برق آبی کشورهای بالادست یعنی؛ قرقیزستان و تاجیکستان را برطرف نمیکند و از طرف دیگر توان سیراب کردن زمینهای کشاورزی به ویژه مزارع پنبه را در جمهوریهای پایین دست یعنی ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان را ندارد.( صفری، راد گودرزی، ۱۳۹۶: ۹۰) که نتیجهی میراث مدیریت غیرعلمی شوروی سابق در حوزهی آب میباشد. میراثی که مولفههای اصلی آن بر پایهی عدم توازن در دسترسی به منابع انرژی در منطقهی آسیای مرکزی، استفادهی نادرست از منابع آب، بهرهبرداری بیرویه و هدر رفتن آب، استفاده از روشهای سنتی به جای روشهای نوین، عدم سرمایهگذاری در این بخش، انحراف مسیر این دو رود بزرگ به صحراهای بزرگ منطقه و …. استوار است که پس از استقلال کشورهای آسیای مرکزی افزایش جمعیت این حوزه، عدم استفاده از شیوههای آبیاری نوین، عدم شفافیت قوانین بینالمللی در این حوزه، منجر به افزایش تنش و بحران حول محور آب گردیده است.
در دورهی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، سیاست آب بخشی از تلاش مسکو برای تفرقه انداختن و حکومت کردن در این منطقه به شمار میآمد. همچنین رقابت برای کسب آب بیشتر باعث میشد جمهوریها برای حل اختلافات بین خود پیوسته دست به دامان مسکو شوند. (کنعانی، ۱۳۸۲:۳۲۹) عدم شفافیت و فقدان قواعد بر سر نحوهی توزیع آبهای مرزی و فرامرزی سبب گردیده کشورها نتوانند از یک روش مشخص مبتنی بر توزیع عادلانه پیروی نمایند. فراگیرترین مصوبه بینالمللی در این مورد توافقنامه هلسینکی مصوب سال ۱۹۶۶ میباشد که بسیار کلی و تفسیرپذیر است.(افغانی، ۱۳۷۸: ۲۷) بنابراین منابع آب اغلب به عنوان ابزاری برای فشار بر یکدیگر در میان جوامع تاجیک و قرقیز عمل میکند. هرگاه درگیریهای دیگری در مناطق مرزی رخ میدهد، جوامع دو طرف کانالهای آب را به روی یکدیگر مسدود میکنند که باعث تنشهای جدید و تشدید اوضاع میشود.
ب ـ تعارضات بر سر مراتع:
با تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، سیستم کشاورزی مبتنی بر سوسیالیسم ساکنان روستایی و عشایری تاجیک و قرقیز را مجبور به بیتحرکی کرد و روش کشاورزی و دامداری کالخوزی (مزارع جمعی) و سوخوزی (مزارع دولتی) جایگزین روشهای سنتی شد در این دوره بر اثر سیاست تشویقی حاکمیت تعداد دامها به شدت افزایش یافت و از آنجاییکه دامهای تاجیکها در مناطق مرزی دارای مراتع محدودی بودند و وابسته به قرقیزها بودند این اشتراک مرتع بر اساس توافق بین کالخوزهای قرقیزستان و تاجیکستان سبب میگردید مدیریت مراتع تحت کنترل آنها به شیوهی مناسبی اداره شود. یکی از پیامدهای ناگوار فروپاشی شوروی، انحلال مزارع کالخوزی و سوخوزی بود و به مثابهی آن قراردادهای داخلی مدیریت منابع و مراتع باطل شد و تغییرات چشمگیری در بخش قانونگذاری سیستمهای مدیریت مراتع ایجاد گردید.( میشل، ۲۰۱۲: ۴۳ – ۵۸)
بعد از استقلال قرقیزستان این کشور برای تنظیم مدیریت منابع و مراتع قانون اراضی جمهوری قرقیزستان را در مجلس آن کشور به تصویب رساند. طبق این قانون مراتع در سه نوع دور افتاده، متراکم و مراتع روستای مجاور تعریف گردید در این تعریف مراتع دور در تابستان مورد استفاده قرار میگیرد و تحت مسئولیت ادارهی دولتی استان ( اوبلاست) اداره میگردد و مراتع فشرده یا متراکم در بهار و پاییز مورد استفاده قرار میگیرد و مدیریت آن به قسمت بخش ( رایون) کشور سپرده میشود و مراتع روستاهای مجاور که به ظاهر اداره آنها راحت است ولی تحقیقات نشان داده منبع ایجاد تنش و بحران با کشور همسایهی تاجیکستان گردیده است زیر نظر دهیاری روستاها میباشد.
بر عکس جمهوری قرقیزستان، تاجیکستان قاتون خاصی برای مدیریت منابع ندارد و یکی از دلایل آن جنگ داخلی تاجیکستان بین سالهای ۱۹۹۲ـ۱۹۹۷ میلادی میباشد که مانع از اصلاحات عرضی گردید و علت دیگر محدودیت مراتع و کوهستانی بودن کشور تاجیکستان میباشد طبق قانون مسئولیت مدیریت مراتع در این کشور بر عهده شهرداریها میباشد.
قانون جدید مدیریت مراتع قرقیزستان که در سال ۲۰۰۲ میلادی تصویب و در سال ۲۰۰۹ اصلاح گردید، حق استفاده از مراتع را به همهی ساکنان قرقیزستان اعطا کرده و اتباع خارجی را از استفاده از مراتع منع کرده است و اجاره به اتباع خارجی را در صورت عدم وجود موافقت نامه بین دولتی ممنوع میکند این محدودیت قانون سبب ایجاد تنش و درگیری با همسایگان تاجیک گردیده است مخصوصاً در مناطق محصور برون بوم واروخ و و قره آغاج تاجیکستان سبب ایجاد تنش و درگیری گردیده است محدودیت قانونی برای تاجیکها از یک سو و فقدان تحدید و تعیین حدود مرز رسمی بین دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان از سوی دیگر منجر به دسترسی نابرابر به مراتع شده است. امری که منجر به درگیریهای متعدد مرزی در سالهای اخیر شده و هم زیستی مسالمت آمیز منطقه را به خطر انداخته است با در نظر گرفتن افزایش جمعیت دو برابری تاجیکها در سه دههی اخیر و وابستگی اقتصاد آنها به افزایش دام، به نظر میرسد تا پیدا کردن راه حل منطقی و تعیین حدود مرزی بحران ناشی از چرای مراتع، حل نخواهد شد از آنجاییکه هیچ مرتعی در قلمرو تاجیکستان در منطقه مرزی وجود ندارد، جوامع روستایی تاجیکستان به ناچار مستقیما به منابع مرتعی قرقیزستان وابسته هستند. تنش و بحران حاصل از چرای مراتع گاهاً منجر به درگیری مرزبانان دو کشور هم میشود. به طور مثال در درگیری در مرتعی به نام (موینوک) در سال ۲۰۲۰ منجر به زخمی شدن یک جوان ۱۹ ساله با اسلحه گردید( عبدالمومناوف، ۲۰۲۰: ۳). از طرفی تحقیقات میدانی نشان داده است به علت اینکه اجداد تاجیکان جوامع روستایی از مراتع موجود در خاک فعلی قرقیزستان استفاده میکردند فرزندان آنها آن مراتع را سرزمین خارجی تصور نمیکنند و حق استفاده از این مراتع را حق طبیعی خود میدانند که منجر به ایجاد تنش و بحران مرزی میگردد. عامل دیگری که به درگیریها دامن میزند، زمانی رخ میدهد که مرزبانان قرقیزستان به بهانهی ورود غیرقانونی دامهای تاجیکها به مراتع کشورشان دامها را مصادره میکنند.
ج ـ مناطق محصور آسیای مرکزی و بحرانهای ناشی از آن:
مناطق محصور که به دو صورت برون بوم ( exclave) و درون بوم (enclave) در مناطق مختلف جهان وجود دارند، یکی از اصلی ترین مولفههای ایجاد تنش در آسیای مرکزی هستند. اساساً برون بوم به یک منطقهی جدا از مرز یک کشور گفته میشود که ارتباط سرزمینی با خاک اصلی آن کشور ندارد. به طور مثال جمهوری خودمختار نخجوان متعلق به کشور آذربایجان است ولی بین سه کشور ایران ترکیه و ارمنستان محصور است و ارتباط سرزمینی با خاک آزربایجان ندارد. و درون بومها سرزمین یا بخشی از یک سرزمین است که کاملاً در داخل خاک کشور دیگری قرار دارد( کالجی، ۱۴۰۰:۲).
در مجموع بین سه کشور تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان در آسیای مرکزی ۸ منطقهی محصور وجود داشت که یکی از آنها روستای کوچکی به نام باراک متعلق به قرقیزستان بود و در خاک ازبکستان قرار داشت که پس از به قدرت رسیدن شوکت میرزایف رئیس جمهور جدید ازبکستان و تبادل سرزمینی با قرقیزستان این مشکل برای همیشه برطرف گردید و هم اکنون هفت منطقه ی محصور میان سه کشور وجود دارد که هر هفت منطقه در درهی حاصلخیز فرغانه قرار دارد و تنشهای زیادی بین این سه کشور به علت ادعاهای تاریخی، اقتصادی و منابع طبیعی نسبت به مناطق محصور بوجود میآید.
چهار برون بوم متعلق به ازبکستان در استان باتکن قرقیزستان به ترتیب شهر ساخ، شاه مردان و روستاهای کوچک چانقارا و جانقیآییل میباشد. منطقهی ساخ در دههی ۱۹۴۰ توسط مسکو در دامنهی کوههای آلای قرقیزستان تشکیل گردید و ادارهی این منطقه از همان زمان به ازبکستان سپرده شد. امروزه جمعیت این منطقه در حدود ۸۰ هزار نفر با اکثریت تاجیک میباشد که بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۴ جزء مراکز قیام باسماچیان بوده است. شهر کوچک شاه مردان هم در رشته کوههایآلای قرار گرفته و اکثر جمعیت آن ازبک میباشد.
تاجیکستان هم سه برونبوم در آسیای مرکزی دارد که یکی از آنها روستای درهی بنام سروک با جمعیت در حدود ۱۵۰ نفر و به وسعت تقریبی ۸ کیلومترمربع در داخل خاک ازبکستان قرار دارد و فاصلهی آن با مرز تاجیکستان تنها یکونیم کیلومتر است. دو برون بوم دیگر تاجیکستان به نامهای واروخ و قاراآغاج در داخل خاک قرقیزستان قرار دارد که قاراآغاج قطعه زمینی است به طول ۲کیلومتر و ارزش ژئوپولتیکی چندانی ندارد ولی واروخ منطقه محصور روستایی و حاصلخیزی به وسعت ۱۳۰ کیلومتر مربع میباشد. جمعیت این منطقه در حدود ۲۳ هزار نفر با اکثریت تاجیک و اقلیت قرقیز میباشد و یکی از گرمترین مناطق آسیای مرکزی میباشد (انسکلوپدیای قرقیز، ۲۰۰۴: ۴۶۶ – ۴۴۸) منطقهی محصور واروخ یکی از عوامل اصلی ایجاد تنش، بحران و درگیری بین دو کشور قرقیزستان و تاجیکستان میباشد که بعضاً دامنهی این درگیریها گسترهی بینالمللی هم پیدا کرده است. با توجه به محدودیت زمین، این برون بوم مستعد درگیریهای خشونتآمیز بر سر مالکیت زمین، دسترسی به مراتع و شیوهی تقسیم و توزیع آب در ماههای گرم سال میباشد و به علت عبور یکی از جادههای اصلی منطقهی باتکن از این منطقه اهمیت ژئوپولتیک آن دو چندان گشته است.
در همهی بحرانهای سه دههی اخیر در ابتدای امر روستاییان مناطق مرزی در زمینهی مسایلی چون زمینهای کشاورزی، چراگاه یا مراتع، توزیع آب و ترددهای غیر مجاز با یکدیگر درگیر میشوند سپس مسیر عبوری شهروندان تاجیکی به برون بوم «واروخ» مسدود میشود و در نهایت با گسترش سطح درگیری، نیروهای مرزبانی هر دو طرف وارد عمل میشوند که در درگیریهای اخیر از پهپاد و توپخانه هم استفاده شد. بنابراین این واحدهای جغرافیایی با وجود وسعت و جمعیت کم، راز نقش بسیار تاثیرگذاری در شعلهور کردن اختلافات و تنشهای مرزی برخوردار هستند. بسیاری از مرزبندیهای تحمیلی توسط حکومت اتحاد جماهیر شوروری همخوانی و قرابت چندانی با واقعیتهای جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ساکنان آن نداشت. به همین دلیل پس از اضمحلال شوروی در سه دههی اخیر مناقشات زیادی در آسیای مرکزی، قفقاز، اوکراین و سایر نقاط شوروی سابق به وقوع پیوسته است.
مشکل اصلی، وضعیت تاجیکهای ساکن در این برون بومها ـ واروخ و قره آغاج ـ و چگونگی ارتباط سرزمیی و مرزی آنها با تاجیکستان است که از جمله اختلافهای مهم دو کشور به شمار میرود.
« نیک مگوران» جغرافیدان دانشگاه نیوکاسل بریتانیا که از سال ۱۹۹۵ وضعیت مناطق درون بوم و برون بوم در آسیای مرکزی را مورد بررسی قرار داده است، بر این باور است که سه راه حل برای حل و فصل مشکلات درون بومها و برون بومهای آسیای مرکزی وجود دارد : ۱ـ تبادل سرزمینها ۲ـ ساخت کریدور از مرزها به سمت برون بومها ۳ـ انتقال آزادانه در منطقهی مرزی
به علت اینکه برون بوم واروخ مساحتی در حدود ۱۲۰ کیلومتر مربع با جمعیت قابل توجه بیش از ۲۳ هزار نفر در زمان کسب استقلال جمهوریهای آسیای مرکزی داشت، تبادل سرزمینی تقریباً غیر ممکن به نظر میرسد و « نیک مک گوران» معتقد است که بهترین گزینه معرفی رژیم خاص انتقال آزادانهی ساکنان در دو طرف مرز در منطقهی مرزی میباشد.
د ـ قاچاق مواد مخدر افغانستان از طریق تاجیکستان به قرقیزستان:
اقتصاد سیاسی پیچیدهی مناطق مرزی شامل قاچاق پرسود کالا به علت اختلاف قیمتهای دو طرف مرز، قاچاق سوخت و مواد مخدر میباشد. جاده ای ارتباطی «خاروق ـ اوش» که در میان قاچاقچیان به بزرگراه بالای ابرها مشهور میباشد به مجرای اصلی قاچاق انواع مواد مخدر سلاح و سوخت تبدیل شده است.( میرزا کولووا، آ.، ۲۰۱۷: ۲) از نظر اقتصادی هموارسازی اقتصادها در دو سوی مرزها میتواند تا حدودی موضوع قاچاق را از بین ببرد برای حل این موضوع اتحادیه اقتصادی اوراسیا میتواند به تشدید همکاری اقتصادی طرف قرقیز با تاجیک کمک شایانی انجام دهد به شرطی که در هر دو طرف اراده سیاسی قوی برای بر طرف کردن عوامل اختلاف زا وجود داشته باشد البته نقاط خاکستری و بحث برانگیز زیادی وجود دارد که یافتن راه حل چندان آسان نیست و در عین حال مناطقی چون دره ی فرغانه منبع دائمی درگیری هستند.
پیچیده کردن روند دشوار تعیین حدود با منافع گروههای جنایتکار گره خورده است که مرزهای بی سر و سامان و نامشخص و حل نشده برای آنها منبع سود میباشد. اینها شامل گروههایی از قاچاقچیان میشود که از تفاوت قیمتها برای گروهی از کالاهای اصلی در کشورهای همسایه برای کسب سود بیشتر از قاچاق استفاده میکنند. از نظر اقتصادی آغاز روند الحاق تاجیکستان به اتحادیه اقتصادی اوراسیا میتواند به حل این موضوع کمک کند. قرقیزستان به عنوان یکی از اعضای (EAEU) بازار مشترکی با روسیه و قزاقستان دارد که باعث میشود تفاوت قیمت برای تعدادی از گروههای کالایی برای قاچاق سود آور باشد. به عنوان مثال قیمت سوخت در تاجیکستان تقریبا یک و نیم برابر قرقیزستان است.
با توجه به مشکلات ذکر شده درکنار فعالیتهای انواع قاچاق از جمله ترانزیت مواد مخدر از مبدا افغانستان به مقصد روسیه، ایجاد درگیری توسط گروههای تبهکار ـ افراطگرایی مذهبی و تروریستی در کنار منافع قبایل محلی و ناتوانی ایالتها در تعیین حدود مرزی در زمان کوتاه و تصمیم گیری عمودی برای روستاهای مرزی از مرکز قدرت منجر به ایجاد درگیری و بحرانهای پیدرپی میگردد.( اسکولیشوا، ۲۰۱۱: ۶)
ه – نتیجه و راه حلهای ارائه شده برای حل مسائل اختلافی و موانع موجود:
تاریخ جنگها به ما میآموزد که تلاش برای بهبود شرایط صلح و آشتی، نیازمند موشکافی دقیق مؤلفههای تنشزا، تحلیل بیطرفانه و جستجوی حقیقت است. هنگامی که ما اختلافات صد سالهی بین دو ملت همسایه را صرفاً یک «درگیری مرزی» مینامیم و گزارشات درگیری سالهای ۱۹۳۶، ۱۹۳۸، ۱۹۶۹، ۱۹۷۵، ۱۹۸۹ و سالهای بعد از استقلال را در نظر نگیریم، (Matveeva, 2017) علل و ریشههای چنین تجاوزی را ـ از هر طرف که باشد ـ کم اهمیت میکنیم.
ماهیت و عمق تضادها و از همه مهمتر عدم اعتماد طرفین به یکدیگر ایجاب میکند که بدون دخالت سازمانهای بیطرف بینالمللی و همکاری بازیگران منطقهای چون ازبکستان، پیدا کردن راهحل نهایی ـ برای مناطق خاکستری و بحث برانگیزی چون درهی فرغانه ـ تقریباً غیر ممکن است. از طرفی روند الحاق تاجیکستان به سازمان اقتصادی اوراسیا(EAEU) حدأقل میتواند با کمک به هموارسازی قیمتهای دو طرف مرز، مشکل قاچاق کالا – به غیر از قاچاق مواد مخدر -را حل نماید و بدین طریق گروههای تبهکار تا حدودی منافع مادیشان را از دست میدهند.
جمهوریهای قرقیزستان و تاجیکستان با داشتن تفاوتهای زبانی و تباری متفاوت از بسیاری جهات منحصر به فرد و شبیه هم هستند. هر دو کشور دارای پتانسیل چشمگیر انرژی آبی هستند که عضو سازمانهای منطقهای همچون پیمان امنیت جمعی (CSTO) از ۱۵ مه ۱۹۹۲، کشورهای مستقل مشترک المنافع از ۸ دسامبر ۱۹۹۱، سازمان همکاری شانگهای از ۱۵ ژوئن ۲۰۰۱ و … با کارکرد ویژهی سیاسی، اقتصادی و امنیتی هستند.
به نظر میرسد با توجه به تفاوتهای فرهنگی و زبانی تاجیکها با بقیهی اقوام ساکن آسیای مرکزی، بهترین راهحل دائمی و نهایی پایان درگیریها و بحرانهای مرزی، تبادل سرزمینی مناطق محصور درونبوم و برونبوم به همراه تعیین حدود و ثغور کامل مرزی با تکیه بر منافع هر دو طرف بر اساس نقشه ی ۱۹۵۷ میباشد.( بئیشیم بایئو، ا. ج.، ۲۰۱۳) اصلی که اگر ارادهی دولتهای مرکزی بر پایهی حل اختلاف باشد، قطعاً جواب خواهد داد.
تقریباً بیش از نیمی از درگیریهای مرزی ـ حتی در دوره ی اتحاد جماهیر شوروی، حول محور برونبوم تاجیکی واروخ اتفاق افتاده است و قرقیزستان آمادهی مبادلهی سرزمینی در این مورد میباشد و حتی (کامچی بک تاشیف) رئیس کمیته امنیت ملی قرقیزستان در ۲۶ مارس ۲۰۲۱در بیشکک به خبرنگاران گفته بود که؛ ما پیشنهاد مبادلهی منطقه واروخ را در ازای قطعات زمین در مناطق مرزی لیلک و باتکن به طرف تاجیکی ارائه دادهایم.
ولی تاجیکستان به دلایل نامشخص مبادلهی سرزمینی را با قاطعیت رد کرده است. در ۹ آوریل ۲۰۲۱ رئیس جمهور تاجیکستان؛ امامعلی رحمان، به هنگام بازدید از واروخ ـ که در همان روز به علت نصب پرچم، درگیری بین دو طرف با سلاحهای گرم به وقوع پیوست ـ در سخنانی گفت که؛ «موضوع مبادلهی خاک واروخ با هیچ سرزمین قرقیزستانی هرگز مورد بحث قرار نگرفته و قرار نخواهد گرفت!»( به نقل از خبرگذاری اسپوتنیک و آزاتتیک)
به نظر میرسد که دولت تاجیکستان با ایجاد دشمن خارجی همچون قرقیزستان، از یک طرف مخالفان داخلی خود ـ به خصوص در منطقهی خودمختار پامیری زبان بدخشان (GBAO) را با انحراف افکار عمومی سرکوب میکند و از طرف دیگر زمینهی انتقال قدرت را برای فرزند ارشدش ـ رستم امامعلی ـ که در حال حاضر نفر دوم رهبری تاجیکستان محسوب میشود، فراهم میکند.
در طرف دیگر این قضیه جمهوری قرقیزستان ایستاده است که در دو دههی اخیر در بطن جامعهی آن، روحیهی اعتراضی تحولگرا شکل گرفته است که میتواند در هر لحظه منجر به بحران و آشفتگی سیاسی در کشور شود و رئیس جمهور آن را، همچون پیشینیان این پست از تخت سریر به زیر کشاند.
به نظر میرسد که در شرایط فعلی مقامات این دو کشور، ارادهی کافی برای حل بحران چندین دههی اخیر را ندارند و برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی و حفظ قدرت، تلاش میکنند تا فضای کشورشان را میلیتاریزه نگه دارند.
منابع:
۱ـ امیر احمدیان، بهرم؛ ناصری،مهدی (۱۳۹۲) ص۲۰ـ۱ «بحران آب در آسیای مرکزی : با تأکید بر مناقشه کشورهای منطقه بر سر مسئله آب» فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی ، شماره ۱۲
۲ـ افغانی، حجت اله (۱۳۷۸) ، ابعاد سیاسی ـ امنیتی بحران آب در خاورمیانه عربی و آینده مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
۳ـ راد گودرزی، معصومه؛ صفری عسگر، (۱۳۹۶)، «بحران آب در آسیای مرکزی و نهادهای بینالمللی» فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره ۱۰۰
۴ـ کنعانی، ناصر(۱۳۸۲)، «چشم اندازی بر ابعاد مختلف بحران آب در آسیای مرکزی»، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، شماره ۴۳
۵ـ کالجی، ولی، مقاله برون بوم و درون بومها در آسیای مرکزی،۲۵/۱۱/۱۴۰۰
۶ – Asie centrale, Rechercher, sur les chaines de montagnes, et la climatologie comporee par, A.DE. Humboldt, paris, pres le qual malaquais, 1843, 10 – ۱۵٫
۷ – lim, Michelle, “law, institutions and trans boundary pasture management in the high pamir – alai mountain Ecosystem of central Asia”, ۸/۱ Law, Environment and development journal( 2012), pp.43-58
۸- Anna Matveeva, (Divided We fall….or rise? Tajikistan – Kyrgyzstan border dilemma) , 2017 WWW.researchgate.net/ publication
۹ – Kushkumbayev, S., Kushkumbayeva, A., (2013), (water and energy issues in the central of international and political disputes in central Asia ), Chinese journal of international law, vol. 12, no. 2
۱۰ – Isieva, Ayjanish; Shiqayeva, Jildiz, (soviet legacy in the operation of pasture governance institution in present – day Kyrgyzstan), journal of Alpine, research, 150, no. 1, 2017
۱۱– Сабыр, Абдумомунов, приграничный конфликт кыргызстан и таджикистан будут расследовать по отдельности), (۲۰۲۰), www. Rus azattyk. Org
۱۲ – Беишембиев Э. ДЖ. (вопросы делимитачии и демаркации государственной границы между кыргызстаном и таджикистаном ۱۹۲۰ – ۲۰۱۳ гг.), ۲۰۱۳
۱۳ – Таалайбек Ороскулов, (что кыргызстан не может поделить с соседями – все о спорных участках пранць,(۲۰۱۹), sputnik news. ۱۴ – Асель Мурзакулова,(динамики в управлении природными ресурсами в приграничних сообществах кыргызстана и таджикистана),(۲۰۱۶), www.ucentralasia.org
۱۵ – Kirgizstan geografiasi, ensiklopedialik okuu kurali, Bishkek, 2004
[۱] – دانشجوی ارشد مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، دانشگاه محقق اردبیلی
[۲] – دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه محقق اردبیلی
[۳] ـ اصطلاح آسیای مرکزی اولین بار توسط یک جغرافی دان آلمانی بنام Alexander Von Humboldt بکار برده شد که قبل از وی این منطقه به ماوراءالنهر و ترکستان مشهور بود.(Humboldt A.V. ,1843; 10 -15 )