#اختصاصی
به قلم: سبحان سیاران، پژوهشگر دکتری دانشگاه دوستی ملل روسیه، دپارتمان سیاست مقایسهای
برای ایران، درک عمیق از محاسبات راهبردی روسیه در قفقاز جنوبی فراتر از یک کنجکاوی صرفا آکادمیک است؛ بلکه ضرورتی عملی برای بهینهسازی سنجیده روابط کشورمان با آذربایجان و همسایه شمالی راهبردی ما محسوب میشود. بر این اساس گزارش حاضر تحلیلی متمرکز بر دیدگاه روسیه ارائه میدهد و در پی واکاوی عوامل تعیینکنندهای است که سیاستهای منطقهای مسکو در قفقاز را شکل میدهند. در این مجال، ارائهی ارزیابی هرچند مختصر از دیدگاه فدراسیون روسیه پیرامون روابط رو به گسترش جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان مدنظر قرار گرفته است. با عنایت به محدودیتهای موجود برای نویسنده امید است این بررسی بتواند ضمن تبیین قسمتی از ظرایف و پیچیدگیهای این موضوع، زمینهای برای اتخاذ تصمیمات راهبردی موثرتر را فراهم آورد.
اولویتهای راهبردی روسیه در قفقاز جنوبی و منطقه خزر
به نظر میرسد اولویتهای راهبردی فدراسیون روسیه در منطقه قفقاز جنوبی و دریای خزر همچنان حول محور تضمین ثبات منطقهای، تقویت همکاریهای اقتصادی و نیز حفظ منافع امنیتی مسکو استوار است. در حالی که نفوذ انحصاری روسیه در قفقاز جنوبی توسط بازیگران خارجی و کشورهای منطقه به چالش کشیده شده است، اما ادامه تلاش فعال برای رسمیسازی و نهادینه کردن قالب ۳+۳، بازتعریف جایگاه مسکو به عنوان نهاد هماهنگکننده مرکزی، تعیین دستور کار و تعریف قوانین تعامل برای کسب اطمینان از اینکه بستر مذکور در راستای اهداف راهبردی روسیه و همچنین تمامی طرفهای ذینفع است، قابل مشاهده میباشد [۱]. از دیدگاه روسیه ثبات و آرامش در قفقاز پیشزمینهای ضروری برای حفظ امنیت و همچنین پیشبرد اهداف اقتصادی این کشور به شمار میرود. هرگونه ناآرامی و بیثباتی در منطقه میتواند تبعات ناگواری را برای مرزهای جنوبی روسیه به همراه داشته و توانایی این کشور در اعمال نفوذ در منطقه را با مخاطراتی رو به رو سازد. در نتیجه تلاش برای حفظ ثبات در قفقاز جنوبی همواره از اولویتهای مسکو بوده است. از طرفی روسیه با چالش مداومی در ایجاد تعادل بین منافع استراتژیک خود و نیاز به ثبات منطقهای در قفقاز جنوبی روبرو است. عبور موفقیتآمیز از این دوگانگی برای مسکو مستلزم درک دقیقی از اهداف رقابتی بازیگران کلیدی منطقهای، از جمله ایران و آذربایجان، و تمایل به تطبیق سیاستهای خود برای ایجاد موازنه میباشد. از منظر عملی این بدان معناست که روسیه دیپلماسی انعطافپذیر و تمایل به مصالحه در مورد مسائل خاص را برای جلوگیری از تشدید تنشها اتخاذ میکند [۲]. همچنین با توجه به تمرکز هستههای قدرت سخت روسیه در عملیات ویژه نظامی، تغییر رویکرد روسیه به سمت راهبردهای نرمتر در تعامل با بازیگران قفقاز جنوبی، از جمله افزایش ارتباطات و ترویج مبادلات تجاری دوجانبه، اهمیت دیپلماسی اقتصادی را به عنوان ابزاری قابل اتکا در جهت افزایش حضور منطقهای برجسته میسازد [۱]. روسیه همواره در تلاش بوده است تا با بهرهگیری از ظرفیتهای گوناگون، از جمله اتحادیه اقتصادی اوراسیا و نیز توسعه زیرساختهای حملونقل، پیوندهای اقتصادی خود با قفقاز را تحکیم بخشد. علاوه بر این همکاریهای امنیتی با کشورهای منطقه به منظور مقابله با تهدیدات نوظهور از جمله تروریسم، افراطگرایی و جرایم سازمانیافته فرامرزی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
نگاه مسکو به مناسبات فی ما بین تهران–باکو چیست؟
به نظر میرسد که رویکرد روسیه به گسترش روابط میان ایران و آذربایجان، رویکردی عملگرایانه و مبتنی بر سنجش دقیق منافع و چالشهای بالقوه است. قطع به یقین معاهده مشارکت جامع راهبردی بین ایران و روسیه چارچوبی قابل اعتماد برای ارتقاء سطح همکاریها بین مسکو و تهران را فراهم آورده و به طور خاص در مواد ۱۲ و ۱۳ آن بر تعهد طرفین معاهده بر تحکیم صلح و امنیت در منطقه خزر و ماورای قفقاز تاکید شده است؛ بدین جهت اثربخشی آن در قفقاز جنوبی نیاز به تعمیق و تعامل فعالانه دارد[۳]. در این راستا ضمن اذعان به مزایای همافزاییهای منطقهای، تلاش میشود تا با در نظر گرفتن محتاطانه ملاحظات و الزامات موجود از بروز هرگونه سوءتفاهم احتمالی جلوگیری شود. آذربایجان در قالب منافع ملی باکو روابط خود با مراکز مختلف قدرت از جمله غرب، ترکیه، ایران، روسیه و رژیم صهیونیستی را متعادل میکند. با وجود همسویی ظاهری با روسیه پس از درگیریهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳، باکو تا حدی استقلال عمل خود را حفظ کرده و همانطور که در حادثه آکتائو مشهود بود، پیچیدگیهایی را در روابط خود با مسکو تجربه میکند. [۴] از سوی دیگر روسیه به نقش کلیدی گسترش روابط حسنه میان ایران و آذربایجان در تحقق اهداف راهگذر بینالمللی شمال-جنوب واقف است. این طرح، ظرفیت آن را دارد که با تسهیل تجارت و ترانزیت کالا میان روسیه، ایران، آذربایجان و سایر شرکای منطقهای به رونق اقتصادی و تقویت پیوندهای منطقهای کمک شایانی نماید. به باور روسیه برقراری روابطی پایدار میان ایران و آذربایجان میتواند به تقویت ثبات و امنیت در منطقه کمک کرده و از بروز تنشها و منازعاتی که پیامدهای منفی برای روسیه به همراه خواهند داشت جلوگیری نماید. اما طبیعتا روسیه با دقت تحولات و همکاریهای اقتصادی میان ایران و آذربایجان را زیر نظر خواهد داشت تا اطمینان حاصل کند که این همکاریها در راستای تقویت منافع اقتصادی روسیه بوده و به رقابتهای ناسالم منجر نخواهد شد. روسیه بر این باور است که تعاملات سازنده میان ایران و آذربایجان باید به دور از هرگونه مداخله مخرب از جانب بازیگران خارجی صورت گرفته و به حفظ استقلال عمل و ثبات منطقه کمک نماید. در نگاه همه طرفها، سازمانهای منطقهای و پیمانهای فرامنطقهای نظیر اتحادیه اقتصادی اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای و نشست کشورهای حاشیه دریای خزر میتوانند بستری مناسب برای گفتوگو، اعتمادسازی و رفع سوءتفاهمات احتمالی میان ایران، آذربایجان و روسیه فراهم آورند. این سازوکارها میتوانند به ایجاد شفافیت، تقویت اعتماد متقابل و حصول نتایج سودمند برای تمامی طرفهای ذینفع کمک نمایند.
اشارهای به ملاحظات راهبردی ایران
برای جمهوری اسلامی ایران، تقویت روابط با جمهوری آذربایجان فرصتی مغتنم برای تنوع بخشیدن به شراکتهای اقتصادی و کاهش وابستگی به برخی شرکای تجاری خاص به شمار میرود. این امر میتواند به افزایش تابآوری اقتصادی کشور در برابر فشارهای خارجی کمک نماید .در حال حاضر این امکان وجود دارد تا با تمرکز بر تکمیل و نوسازی پروژههای زیرساختی کلیدی که تجارت و ترانزیت بین ایران و روسیه را تسهیل میکنند، از ظرفیت موجود در جهت تحقق شکل گیری یک قطب حملونقل بهره برداری شود تا در نتیجه آن ایران به عنوان یک عامل کلیدی اتصال منطقهای و ادغام اقتصادی معرفی گردد. در این خصوص مشارکت فعال در مذاکرات سهجانبه با روسیه و آذربایجان برای نهایی سازی توافقنامه انتقال گاز، با تأکید بر اهمیت یک چارچوب سودمند متقابل که به منافع و نگرانیهای همه طرفین احترام میگذارد و از سوی دیگر تلاش برای تقویت همکاری نزدیک با آذربایجان برای تضمین ترانزیت روان و قابل اعتماد گاز روسیه از طریق خاک خود، با درک اهمیت حفظ روابط پایدار با روسیه و آذربایجان مورد تاکید است. در این خصوص تعامل با جمهوری آذربایجان باید بر پایه احترام متقابل، اکتفا به ایفای نقش میانجیگری در مناقشات قفقاز، عدم مداخله در امور داخلی بازیگران منطقه و حفظ استقلال عمل صورت گیرد. در این زمینه به رسمیت شناختن حق آذربایجان برای دنبال کردن دستور کار سیاست خارجی خود مبنی بر تعامل سازنده در زمینه منافع متقابل و در عین حال عدم ابراز حساسیت نسبت به روابط باکو با سایر بازیگران میتواند مورد توجه قرار بگیرد. در حالی که به نظر میرسید تلاشهای ایران با هدف میانجیگری بین ارمنستان و آذربایجان به حاشیه کشیده شده بود اما ادامه مشارکت فعال کشورمان در فرآیندهای منطقهای با تاکید بر تعهد به قوانین بینالمللی و حل مسالمتآمیز اختلافات، ایران را در موقعیت مساعدی برای شکلدهی به نظم پس از جنگ قرارداده است. حفظ کانالهای ارتباطی باز و مستمر میان سه کشور، پیششرطی اساسی برای مدیریت اختلافات احتمالی و تقویت اعتماد متقابل است. همکاری و تبادل نظر در خصوص مسائل امنیتی، به ویژه مبارزه با تروریسم و تأمین امنیت مرز مشترک، میتواند به ایجاد فضای اعتماد و همکاری متقابل کمک کند. در نتیجه این اقدامات اولویت دادن به گفتگوی مداوم و آزاد با باکو برای رسیدگی به نگرانیها در مورد کریدور زنگزور و همچنین بررسی راهحلهای مورد قبول طرفین با تضمین عدم مخاطره اتصال ایران به ارمنستان قابل دسترس خواهد بود.
جمعبندی
در مجموع دیدگاه فدراسیون روسیه پیرامون تحولات روابط میان ایران و آذربایجان بهوضوح چندوجهی بوده و بر مجموعهای از ملاحظات راهبردی قابل تشخیص استوار است که در ادامه شایسته تعمق و بررسیهای دقیقتری میباشد. قسمتی از این ملاحظات آنگونه که در این تحلیل مورد کندوکاو قرار گرفت شامل تأکید مستمر بر تقویت ثبات منطقهای، ترویج همکاریهای اقتصادی سودمند برای تمامی طرفها و از همه مهمتر رعایت مداوم احترام به منافع ملی مشترک است. بدین ترتیب امید است که گزارشحاضر، با وجود اختصار ناگزیر در ارائه مطالب، بتواند سهمی کوچک در پیشبرد گفتمان جاری پیرامون این موضوع ایفا نموده و معین و مشوقی برای ادامه تلاشهای مستمر باشد.
[۱] سبحان سیاران
پژوهشگر دکتری دانشگاه دوستی ملل روسیه، دپارتمان سیاست مقایسهای