به قلم: رقیه کرامتی نیا؛دانشجوی دکتری مطالعات روسیه. آسیای میانه و قفقاز دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
در پی فروپاشی شوروی و در شرایط خلاء ابدئولوژیک در روسیه فرصتی مهیا شد که به موجب آن گفتمانها و جنبشهای متفاوتی در روسیه جدید توسعه یابند و یک محیط کثرتگرایانه فکری را در این کشور پدید آورند. البته نهادهای فکری و اندیشکدهها در دوره پساشوروی نقش مهمی برای پاسخگویی به شرایط و آشفتگی بوجودآمده در این دوره داشتند. یکی از این نهادها یا گروههای نخبگانی، نام باشگاه ایزبورسک را برگزید که این نوشتار سعی دارد به معرفی آن بپردازد.
باشگاه ایزبورسک یک نهاد فکری است که در سپتامبر ۲۰۱۲ در تقابل با «مخالفان» میدان بولوتنایا و در واقع در واکنش به اعتراضات گسترده مخالفان در سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۳ در روسیه در جریان انتخابات دومای دولتی و انتخابات ریاست جمهوری روسیه و همزمان با برگزاری ۱۱۵۰ امین سال گرامیداشت شهر ایزبورسک ایجاد شد. شهر تاریخی ایزبورسک واقع در منطقه پسکوف در شمال غربی روسیه قرار دارد و سابقه آن به ورود افسانهای ریوریک و برادرانش به منطقه برمی گردد. بنابراین، این شهر نمادی از سابقه نظام دولتی یا دولتمداری در روسیه نیز هست و به این ترتیب، نام این باشگاه که برگرفته از محل تشکیل نخستین نشست اعضای آن است با ماهیت سیاسی و رسالت این باشگاه فکری مرتبط است. ضمن آنکه این شهر در مرز غربی روسیه واقع شده است، به این معنی که در برابر انواع حملات-از لیتوانی-لهستان در قرن شانزدهم، سوئد در قرن هفدهم و آلمان در طول جنگ جهانی دوم مقاومت کرده است و همچون قلعه ای در برابر نفوذ غرب بوده است. از این منظر، انتخاب سمبیلیک ایزبورسک برای این نهاد نماد همآوایی صداهای سنتی، محافظه کار و فوق ملی برای روسیه شد تا به عنوان یک سازمان، چتر تمدنی برای راست میانه و راست افراطی روسیه عمل کند.
این حلقه روشنفکری نسبتاً بزرگ توسط الکساندر پروخانف، نویسنده بزرگ راست گرای افراطی روسیه شکل گرفته است که در آن، پروخانف پروژه اتحاد قرمزها (کمونیست های ملی) و سفیدها (ناسیونالیستهای ضد شوروی) را دنبال می کند و تا حد امکان بسیاری از روزنامه نگاران، سیاستمداران و فعالان غربستیز را گرد هم آورده است. در این طرح آشتی قرمزها و سفیدها باید به نفع حاکمیت کشور انجام شود. روسیه باید از سنت تزارهای روس که موسس امپراتوری روسیه بودند یا سنت استالین در ساختن تمدن شوروی پیروی کند [زیرا] در هر دو مورد مقدسترین حاکمیت، قدرت دولتی است.
باشگاه اعلام میکند که مبتنی بر رویکرد «موسسه محافظهکاری پویا» شکل گرفته است، اندیشکدهای فوق ناسیونالیستی که ابتدا در سال ۲۰۰۵ با نام مرکز محافظهکاری پویا شروع به فعالیت کرد و در سال ۲۰۰۹ به نام موسسه محافظه کاری پویا تغییر نام داد. مرکز محافظه کاری پویا کاملاً با باشگاه ایزبورسکی ادغام شد. بنابراین باشگاه با ترکیب دو سنت ایدئولوژیکی به وجود آمد. اولین سنت که پروخانف نماد آن است را میتوان «امپریالیست شوروی» نامید یعنی یک اصطلاح گسترده که شامل اوراسیاگرایان نیز میشود. سنت دوم هم که آورینوف نماد آن است میتوان به عنوان ارتدوکس سیاسی تعریف کرد.
باشگاه ایزبورسکی دو فاجعه بزرگ روسیه در قرن بیستم – یکی سقوط تزاریسم در ۱۹۱۷ و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱-را ناشی از امتناع دولت روسیه از به رسمیت شناختن ایدئولوژی دولتی می داند. در نتیجه مأموریت باشگاه این است که «جبهه فرهنگی» را دوباره احیا کند و لابراتوآری برای ساخت ایدئولوژی باشد. به طوری که پروخانف این نهاد را مجموعهای از روشنفکران سیاسی میداند که وظیفه اصلی آنها ایجاد ایدئولوژی جدید است. این نخبگان نمایانگر جبهه اصلی جناح تمدنی در روسیه هستند و آثار آنها به ایجاد سیاست عمومی در همه زمینههای زندگی ملی کمک میکند. طیف اعضاء باشگاه ایزبورسک بسیار گسترده است و شامل سیاستمداران برجستهای مانند سرگی گلازیف، مشاور رئیس جمهور پوتین در اتحادیه اوراسیا، ژورس آلفروف، دانشمند برنده نوبل؛ نویسندگان و اندیشمندانی مانند زاخار پریپلین، الکساندر پروخانف و الکساندر دوگین؛ مورخانی همچون ناتالیا ناروچنیتسکایا و نیکولای استاریکوف؛ و روزنامهنگاران ماکسیم شوچنکو و میخائیل لئونتیف می شود. متروپولیتن تیخون، جورجی شوکونوف از چهره های سرشناس و عضو شورای عالی کلیسای ارتدکس روسیه نیز به عنوان یک شخصیت مذهبی از کلیسای ارتدوکس یکی از اعضای دائمی این نهاد فکری است. ضمن آنکه در کل نیز کلیسا نسبت به باشگاه ایزبورسک نگرش کاملا مطلوبی دارد.
آمادهسازی جامعه روسیه-از نظر مادی، فکری و روانی-برای ظهور تمدن جدید و تسهیل فضایی مناسب برای تجدیدنظرطلبی در حوزه امور خارجی از طریق ارائه نظریههای فراعلمی از اهداف این باشگاه است. ایزبورستها معتقدند که قدرت نظامی روسیه باید در گسترش قلمرو سرزمینی و بازپسگیری مناطق از دست رفته در ۱۹۸۹ منعکس شود و دولت روسیه معاصر و افرادی همچون میخائیل گورباچف، بوریس یلتسین، الکساندر یاکوولف و ادوارد شواردنادزه را متهم به خیانت میکنند. خیانت و تصمیمات آنها برای همکاری با غرب بیانگر «سومین دوره فترت و آشفتگی در تاریخ روسیه است و تنها با غلبه بر این دوره آشفتگی، روسیه می تواند دوباره معنا و انرژی را در زندگی ملی خود به دست آورد. از نگاه ایزبورستها روسیه باید دیگربار سرزمینی یکپارچه و تجدیدناپذیر» شود. اعضای این نهاد طرحها و توصیههایی را هم برای تغییر وضعیت موجود بینالمللی تهیه کرده و تغییرات مرزها و ایجاد مناطق جدید در سراسر اروپا و آسیای مرکزی را پیشنهاد کردهاند.. چشم انداز آنها اساساً ریوانشیستی و کینهتوزانه است.
اعضای این باشگاه سیاسی دارای روابط قوی با دولت فعلی پوتین هستند و بر دیدگاه کرملین در مورد اولویتهای داخلی و بینالمللی روسیه تأثیر زیادی دارند. مخالفت پوتین با غرب و سیاستهای وی در قبال فضای پساشوروی از جمله الحاق کریمه به روسیه، مورد تایید اعضای این نهاد فکری است. به عنوان مثال در ژوئن ۲۰۱۴، بیش از بیست نفر از اعضای باشگاه ایزبورسک در کاخ لیوادیا (کاخ تابستانی تزارهای روسیه) در ساحل کریمه گرد هم آمده و برای بوسه بر خاک کریمه زانو زدند و در یکی از کشتیهای جنگی ناوگان دریای سیاه روسیه به گشت و گذار پرداختند. این نخبگان محافظهکار روسیه، رئیس جمهور پوتین را به عنوان فاتح مشکلات و ناجی تلاشهای قبلی تزاری، و جانشین طبیعی امپراتورهای بیزانس و روسیه سابق معرفی میکنند. در این رابطه، سفر پوتین در سال ۲۰۱۶ به کوه آتوس در یونان – مکانی که در مذهب ارتدوکس اهمیت زیادی دارد – احترام نمادین خاصی را در میان مردم مذهبی روسیه برانگیخت.
اعضای ماکسیمالیست[۱] باشگاه ایزبورسک خواستار بازگشت به مرزهای اروپایی مطابق آنچه در سال ۱۹۴۵ در یالتا و پوتسدام شکل گرفت هستند و حتی میانهروها هدف اتحاد روسکی میر را در راستای ایده نویسنده مشهور الکساندر سولژنیتسین با ادغام روسیه، اوکراین، بلاروس و قزاقستان در یک دولت یکپارچه دنبال میکنند. ایزبورستها همچنین به عنوان یک موتورخانه فکری برای کرملین ولادیمیر پوتین با اشاره به شورشهای مختلف مردمی که دولتها را در برخی از کشورهای شوروی سابق و جاهای دیگر سرنگون کردهاند، نگرانی خاصی از تهدید انقلابهای رنگی در روسیه ابراز کردهاند.
مفهوم امپراتوری هم از دیدگاه این نهاد فکری حائز اهمیت است، هرچند این مفهوم تا حدی مبهم است، زیرا نه تنها واقعیت تاریخی امپراتوری تزاری را در بر میگیرد بلکه یک پروژه امپراتوری وسیعتر را نیز در برمیگیرد که می تواند در اشکال مختلف تجسم یابد. در موارد متعددی نویسندگان باشگاه به ماهیت ذاتی امپراتوری روسیه اشاره کردهاند. یکی از شعارهای باشگاه این است که تاریخ روسیه را میتوان به پنج دوره تقسیم کرد که هر کدام نشاندهنده یک امپراتوری است: کیف و نووگورود اولین امپراتوری روسیه بودند که به شمال، جنوب و شرق گسترش یافتند. مسکو دومین امپراتوری بود که یوغ مغول را از میان برداشت. امپراتوری رومانوف هم سومین مورد بود. اتحاد جماهیر شوروی چهارم و پروژه در حال انجام اتحادیه اوراسیا – پنجمین امپراتوری است.
این باشگاه آشکارا حامیان پروژه اوراسیا را که دو شکل اصلی دارد در اولویت قرار میدهد: یکی پروژه اوراسیایی متافیزیکی توسعه یافته توسط الکساندر دوگین و دیگری نسخه رسمی کرملین در قالب اتحادیه اقتصادی اوراسیا که نسخه اول تهاجمی و توسعهطلب است. دومی معتدلتر است و به هنجارهای بینالمللی احترام میگذارد. اولی یک بحث باطنی در مورد ماموریت امپراتوری ایجاد کرده است. مورد دوم محدود به ایجاد یک پروژه اقتصادی منطقهای است. هر دو ایالات متحده و لیبرالیسم را به عنوان دشمنان اصلی روسیه محکوم می کنند. مورد نخست بر دیدگاههای مشترک ارتدوکس و اسلام تاکید دارد و مورد دوم بر ظرفیت روسیه برای توسعه مشارکت استراتژیک با کشورهای آسیا و خاورمیانه.
۱۹ فوریه ۲۰۲۲ نیز در تارنمای رسمی باشگاه ایزبرسک مطلبی از سرگئی بارانوف از اعضای این باشگاه با عنوان «روسیه باید اوکراین را در صورت وقوع یک جنگ گسترده تجزیه و نابود کند» منتشر شد که بیانگر دیدگاه این باشگاه نسبت به جنگ اوکراین است.
[۱] ماکسیمالیست – یک فلسفه و حرکت انتقادی علیه مینیمالیسم محسوب شده و زیبایی را در افراط می داند.