#اختصاصی
برای اینکه روسیه در جنگ شکست بخورد، اوکراین باید در مقام کشوری امن، ثروتمند و دموکراتیک قد علم کند.
جنگ اوکراین در دو جبهه ادامه دارد. یکی در مرز هزار کیلومتری که ارتش اوکراین با نیروهای روسیه درگیرند. جبهه دوم در خانه است: اوکراین دارد به این میپردازد که پس از جنگ چه کشوری باید باشد. هر دو مهماند و هر دو آزمونهای سختی برای اوکراین و پشتیبانانش خواهند بود.
ضد حمله اوکراین پس از دو هفته، از برنامه عقب افتاده است. نیروهایش بخشهایی از قلمرو شان را پس گرفتند، اما آنها متحمل شکستهایی هم شدند و مجبورند تا از کیلومترها زمین مینگذاری شده، خندقهایی که روسها کندهاند و تانکهای روسی بگذرند. حتی اگر اوکراینیها بتوانند خطوط دفاعی دشمن را درهم بشکنند، خود را در تیررس توپخانه و پهپادهای دشمن خواهند یافت.
این دورنمایی بسیار خطیر است . به هر حال بیشتر نیروهای اوکراینی هنوز وارد نبرد نشدهاند و تا هنگامی که اوضاع چنین است هیچکس، حتی فرماندهان اوکراینی هم نمیدانند که توازن نیروهای دو طرف در میدان نبرد چگونه رقم خواهد خورد. در هفتههای آینده ارتش اوکراین مشخص خواهد کرد آیا ولادیمیر پوتین میتواند آنچه را گرفته نگاه دارد یا نه، اینگونه عیار نظامی این درگیری به دست خواهد آمد.
جبهه داخلی جوش و خروش کمتری دارد اما همه چیز بسته به آن است. شاید روسیه بتواند بخشهایی از سرزمین اوکراین را بگیرد اما اگر اوکراین بتواند امن، ثروتمند و دموکراتیک از این جنگ بیرون بیاید، پوتین همه چیز را باخته است. برعکس اگر اوکراین قلمرو خود را پس بگیرد و سپس به منجلاب فساد، فقر و خشونت سیاسی بیفتد، همه آرمانهایی که مردم اوکراین به خاطر آن جنگیدند و جان دادهاند در اوکراین زیر پا گذاشته خواهد شد. همایشی در لندن و نشست ناتو در ویلنیوس لیتوانی در یازدهم و دوازدهم جولای برگزار خواهد شد تعیین خواهد کرد که اوکراین پیروز میشود یا شکست میخورد.
ملت سازان اوکراینی با موانع بسیار دشواری روبرو هستند. بزرگترینشان این است که تا پوتین در قدرت است جنگ با توافق صلح پایدار به پایان نخواهد رسید و دو طرف تنها مذاکره میکنند که در عرصه جهانی جنگافروز به نظر نرسند. اما به توافق با پوتین نمیتوان اعتماد کند اوکراین نیز رسماً هیچ یک از قلمروهای خود را که روسیه تصرف کرده در توافقی رسمی واگذار نخواهد کرد. در این وضع دو ارتش همچنان با هم گلاویز میشوند شاید به آتش بسی غیر رسمی دست یابند، یا درگیری با شدت کم ادامه یابد که در آن گاهی حملات موشکی و عملیات شناسایی پدافندی رخ میدهد، محاصره برخی مناطق همچنان ادامه خواهد یافت.
موانع دیگر نیز تقریباً هم آنقدر بزرگ اند، هرچند دست کم اوکراین و همپیمانانش میتوانند بر آنها چیره شوند. حدود ۶٫۲ میلیون اوکراینی از کشور گریختند. اوکراین به آنها نیاز دارد. بیش از یک میلیون سرباز از جنگ باز خواهند گشت که بسیاری از آنها در جنگ آسیب جسمی روحی یا مغزی دیدهاند. بانک جهانی برآورد کرده که بازسازی ویرانیهای سال نخست جنگ بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این برآورد تا پیش از شکستن سد در نوا کاخوفکا بود که به احتمال قوی روسها ویرانش کردند. اگر اوکراین بتواند جنگ را پشت سر بگذارد باید بر ضعف حکمرانی و گذشته پرفسادی چیره شود که روسیه با توسل به آن سالها کوشید باور مردم اوکراین را به رهبرانشان کمرنگ سازد.
اگر اوکراین میخواهد کامیاب شود، باید همزمان در زمینههای گوناگون کار کند. برای اینکه کارگران و سرمایه خصوصی را به سوی خود بکشد، باید هرچه سریعتر خود را بازسازی کند. برای آزاد کردن نیروی خلاق و تواناییهای شهروندانش، باید حاکمیت قانون برقرار باشد. برای اینکه نگذارند پوتین سنگ در راه ثروتمند شدن اوکراین بیاندازد، باید آسمان و شهرهای اوکراین برابر تجاوز روسیه امن شوند تا زندگی عادی بشکفد. هر یک از اینها به دیگران بستگی دارد و آنها باید همین الان که جنگ برقرار است کار را شروع کنند. این پیشرفتها غرب را در پشتیبانی از اوکراین ثابت قدم خواهد ساخت، به ویژه که اگر دونالد ترامپ سال ۲۰۲۴ به ریاست جمهوری انتخاب شود، شاید این پشتیبانی کاهش یابد. همچنین این پیام را برای آقای پوتین و دوستانش خواهد داشت که جنگشان بیهوده است.
تلاش برای بازسازی با پول آن هم در مقیاس بسیار بزرگ آغاز میشود. اقتصاد اوکراین اکنون دو سوم اندازه خود پیش از جنگ است. هرچند در نهایت، آینده آن به سرمایهگذاری خصوصی گره خورده است، اما پیش از هر چیز دولتها باید دست به جیب شوند. همایش لندن برگزار میشود تا پشتیبانی بانکهای تخصصی توسعه در جهان و حامیان غربی را برانگیزد و همچنین کسب و کارها را ترغیب کند که اوکراین پس از جنگ را به چشم جایی برای سرمایهگذاری ببینند.
منافع حیاتی کشورهای بسیاری در این است که اوکراین پیروز شود و حمله روسیه ناکام بماند، اما الان دوران سختی است. حکومتها به اندازه کافی درآمد ندارند به ویژه اگر منابعی برای کمک کنار گذاشته باشند. به جای این کارها باید روند حقوقیای را تصویب و اجرایی کنند که به آنها اجازه میدهد تا ۳۳۰ میلیارد دلار پول حکومت روسیه که در بانکهای خود بلوکه کردهاند، را برای غرامت به اوکراین بدهد.
سپس نوبت به حکمرانی خوب میرسد. جنگ بسیاری از الیگارشهایی که اوکراین را عقب نگه میداشتند را به حاشیه رانده است. گروهی از کارآفرینان و فعالان مدنی جایشان را گرفتهاند که دست اندرکار فناوری هستند. حکومت ولودیمیر زلنسکی کارهای علیه فساد کرده است، مانند بازداشت رئیس دادگاه عالی به اتهام رشوه خواری.
مقامات غربی هشدار میدهند که آقای زلنسکی به رغم همه تواناییهایش، توان پیگیری و اجرای جزئیات یک برنامه سنجیده اصلاحات را ندارد. روزی که سرانجام در اوکراین انتخابات برگزار شود، این خطر در کمین است که کشور دوباره به ورطه همان سیاستهای فاسد گذشته فرو افتد. برای همین پیوستن به اتحادیه اروپا اینقدر مهم است، چرا که انگیزهای برای اصلاحات و اجرای قانون است. همچنین حکومت را پاسخگو تر خواهد کرد و کسانی که در رویایی دگرگون کردن کشورشان هستند همپیمانانی در کنار خویش خواهند یافت.
امنیت بحث آخر است. در نهایت اوکراین نیاز دارد که به ناتو بپیوندد. این میتواند امنیت پایدار را با کمترین هزینه در اختیارش بگذارد چرا که ماده پنجم ناتو تضمین میکند که اگر آقای پوتین یا جانشینانش هوس حمله به اوکراین را در سر داشته باشند باید با کل اعضا بجنگند: جنگی که روسیه در آن پیروز میدان نخواهد بود. تعهد به پدید آوردن آنچه ورزیده ترین و پر ساز و برگ ترین ارتش اروپا خواهد بود و پیوستن آن به سازمان ناتو، ثبات را در اوکراین و مرزهای آن برقرار خواهد کرد.
درهرحال اوکراین اکنون که درگیر جنگ است از پیوستن به ناتو نفع چندانی نخواهد برد، چون این کار نیاز به تعلیق ماده پنجم دارد و هر شکی درباره اجرایی شدن مفاد منشور، ناتو را ضعیف خواهد کرد. به جایش اوکراین نیاز به تضمینهای امنیتی دوجانبه و پیوستن بی دردسر به ناتو دارد. این تضمینها باید وجه قانونی پیدا کنند همچنان که تضمینهای میان آمریکا و اسرائیل وجهه قانونی دارند. این تضمینها باید شامل پول، اسلحه، اطلاعات و سرمایهگذاری در صنایع نظامی اوکراین باشد. شاید سرانجام نیروهای غربی پایگاهی در اوکراین برپا کنند، با این هدف که اوکراین برای روسیه هماوردی کم توان نباشد و احتمال تجاوز روسیه هر چه کمتر شود.
این دستور کاری شجاعانه است. اگر اوکراین در جبهه نبرد با روسیه میجنگد، سختیهای بیشتری در جبهه داخلی در انتظارش است و این موانع پیروزی را سختتر خواهد ساخت. برای همین اوکراین و همپیمانانش نباید از پیشروی بایستند.
مترجم پوریا هامونی