#اختصاصی
به قلم: مهدی نوری چورتی؛ دانشجوی دکترای مطالعات روسیه و پژوهشگر میهمان موسسه ایراس
مقدمه
برای هر تغییر و تحولی، آمادگی ذهنی باید برای پذیرش این امر وجود داشته باشد. اینکه افراد در کشورهای مختلف با توجه به بافت و محیط آنها از نظر ذهنی چه چیزهایی را قبول می کنند و چه چیزهایی را قبول نمی کنند، در شکل گیری و ساخت هویتی آنها موثر خواهد بود. تاریخ اوکراین تا حد زیادی میدان نبرد بین دو هویت مختلف بوده است. شرق اوکراین در طول تاریخ بیشتر تحت تاثیر روس ها بوده است و غرب اوکراین نیز در طول تاریخ تحت تاثیر لهستانی ها یا امپراتوری پروس بوده است. مناطق غرب و شرق اوکراین هیچ وقت هویت مشترکی نداشتند و نتوانستند به سوی ملت شدن تا قبل از فروپاشی شوروی گام بردارند. ریشه ی کلمه اوکراین به معنی لبه یا سرزمین مرزی است. سرزمینی که به اوکراین معروف شد، بیشتر دشتی گسترده است و مرزهای طبیعی کمی دارد. اوکراین و روسیه هردو مبدا مشترکی از روس کی یفی دارند. با وجود نسب مشترک آنها در روس کی یف، اوکراین و روسیه معاصر به دلیل ادعای هویت مشترک توسط روسیه و هویت مستقل که توسط اوکراین پشتیبانی می شود، در سی سال اخیر به طور مرتب با یکدیگر درگیر هستند.
بحث و بررسی
اگرچه روابط بین روس ها و اوکراینی ها همچنان موضوع مورد اختلاف است، اما اوکراین گام های بزرگی برای تحکیم هویت مدنی خود برداشته است که بخش عمده ای از روسی زبانان شرق و جنوب اوکراین را نیز توانسته جذب کند. پروژه «اوکراینی سازی»، در دوران پساشوروی، جدا شدن اوکراین از روسیه را سرعت بخشیده است. این امر باعث دورتر شدن اوکراین از مدار روسیه شده است و همچنین نگرانی مسکو را نیز بیشتر کرده است.
ساخت هویت در اوکراین، پس از فروپاشی شوروی بر گسترش تدریجی «اوکراینیزه شدن» در کشور و مردم آن متمرکز شد. دولت مستقل اوکراین از طریق آموزش، حافظه تاریخی، رسانه ها، قوانین و ابزارهای دیگر در ایجاد هویت ملی مشترک در میان ساکنانش در دوران پساشوروی تلاش های زیادی انجام داده است. با استفاده از زبان، وابستگی مذهبی، هویت قومی و دیدگاه سیاسی، درصد بیشتر شهروندان اوکراینی امروز خود را در درجه ی اول اوکراینی می دانند، از جمله در بخش هایی از کشور که زبان روسی همچنان بر آن غلبه دارد.
یکی از عناصر کلیدی فرآیند «اوکراینی سازی» که از اواخر دوران شوروی شروع شده است، محو و کم رنگ کردن شکاف تاریخی بین غرب و شرق (و جنوب) اوکراین است. جنبش مردمی اوکراین (rukh) نقش کلیدی در به دست آوردن استقلال اوکراین در سال ۱۹۹۱ داشت. این جریان با تبلیغات گسترده خود در غرب اوکراین نقش سازنده ای در شکل گیری و تثبیت هویت اوکراینی داشت. اگرچه جریان rukh در غرب اوکراین مستقر بود، اما رفراندوم استقلال از شوروى توسط ۹۲٫۳ درصد از رأی دهندگان تأیید شد. حتی در مناطق روسی زبان شرق اوکراین، اکثریت زیادی از استقلال این کشور حمایت کردند. (۱)
در سال های آخر اتحاد جماهیر شوروی، روسی زبان ها در استان های شرقی اوکراین از اوکراینی زبان ها بیشتر بودند. تا سال ۲۰۰۱، تعداد اوکراینی زبان ها در همه جا به جز کریمه، دونتسک و لوهانسک بیشتر بودند. امروزه بیش از دو سوم شهروندان اوکراینی ادعا می کنند که زبان اوکراینی زبان اصلی آنها است.
یک عامل دیگر در ساخت هویت اوکراینی کلیسای ارتدوکس اوکراین (UOC) بود. کلیسای ارتدکس اوکراین به طور رسمی در سال ۱۹۹۰، تحت رهبری متروپولیتن فیلارت، به عنوان شاخه اوکراینی کلیسای ارتدکس روسیه تشکیل شد. UOC یکی از دو نهاد اصلی کلیسایی ارتدوکس شرقی در اوکراین معاصر، در کنار کلیسای ارتدکس اوکراین (OCU) است. پایبندی به UOC در سال ۲۰۱۰ با ۲۳٫۶ درصد از مسیحیان ارتدوکس اوکراین به اوج خود رسید. اما نماینده UOC پیوسته طرفداران خود را به دلیل پیوندهایش با کلیسای ارتدوکس روسیه (POC) از دست داده است که به طور فعال ایده «روسکی میر» را ترویج می کرد و کل اتحاد جماهیر شوروی سابق را به عنوان سرزمین متعارف خود می دانست.
تصمیم سال ۲۰۱۸ توسط پاتریارک قسطنطنیه مبنی بر به رسمیت شناختن و استقلال کلیسای ارتدوکس اوکراین همچنان یک نقطه دردناک در مسکو است. همان طور که پوتین در سخنرانی قبل از حمله ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ خود به آن اشاره کرد که این امر نشان دهنده گام دیگری در جدایی تدریجی اوکراین از روسیه است. در ۲۷ مه ۲۰۲۲، به دنبال جلسه شورای رسمی کلیسا که در صومعه فئوفانیا در کی یف برگزار شد، اعلام شد که کلیسای ارتدوکس اوکراین استقلال و خودمختاری کامل خود را از پاتریارک مسکو اعلام کرده است. بنابراین جنگ ۲۰۲۲ روسیه با اوکراین گام مهمی در تثبیت هویت اوکراینی بوده است و جدا شدن کامل کلیسای ارتدوکس اوکراین از کلیسای ارتدوکس مسکو گام بزرگی در این مسیر به حساب می آید.
دیدگاه های سیاسی در اوکراین و روسیه نیز متفاوت است. درخواست ها برای ادغام اوکراین در اتحادیه اروپا و ناتو به طور قابل توجهی افزایش یافته است. واکنش به الحاق کریمه به روسیه و اشغال دونتسک و لوهانسک، حمایت از عضویت در ناتو که قبل از تهاجم روسیه در سال ۲۰۱۴ کمتر از ۵۰ درصد بود را به شدت افزایش داده است. این رقم در در اوایل سال ۲۰۲۲ به ۶۲ درصد رسیده است. در همین حال، بیش از دوسوم اوکراینی ها (۶۸%) از عضویت در اتحادیه اروپا حمایت می کنند. صرف نظر از تمایل هریک از سازمان ها برای پذیرش اوکراین، این نگرش ها منعکس کننده یک تغییر لرزه ای است که تصور ادغام مجدد با روسیه را سخت تر می کند. این وضعیت همچنین نقش قابل ملاحظه ای در انتخاب رهبران اوکراین داشته است. تا جایی که رهبرانی مانند پاراشنکو و زلنسکی که در سایه ی جنگ و اشغال به قدرت رسیده اند، تعمیق روابط با غرب و یوروآتلانیک را به عنوان پوششی در برابر مداخله روسیه در اولویت قرار دادند.
علی رغم گسترش و تثبیت هویت ملی اوکراینی در سه دهه گذشته، یک آگاهی «تمام روسی» یا پساامپراتوری هنوز در گوشه و کنار جامعه اوکراینی و به ویژه بلاروس وجود دارد. برخی از سیاستمداران و جنگجویان و مردم عادی این مناطق خود را با روسیه همسو کردند، از جمله ویکتور یانکوویچ و الکساندر لوکاشنکو رهبر بلاروس، که هردو روسی زبان هستند. این دو نفر بیشتر با اتحاد جماهیر شوروی فراملی همسو بودند تا کشورهای ملی پس از شوروی که بر آن حکومت می کردند. هر دو زبان روسی را ترویج می کردند؛ از نهادهای مذهبی مرتبط با کلیسای ارتدوکس روسیه و از ادغام و نزدیکی اقتصادی با روسیه حمایت می کردند، اما با این حال برای حفظ مشروعیت خود در مواجهه با افزایش آگاهی ملی، در میان نسل جوان تر پساشوروی، اقداماتی برای ساخت هویت متمایز نیز انجام دادند.
تدارک تهاجم کنونی روسیه نیز بر بسیج و همکاری میان مردم اوکراین متمرکز بود. در حالی که برخی از جنگجویان طرفدار روسی، دلایل مالی یا دلایل دیگری را برای جنگ دارند، برخی دیگر انگیزه حمایت واقعی از ایده یک کشور امپراتوری روسیه یا اعتقاد به ادعای روسیه مبنی بر اینکه فاشیست ها در کی یف حضور دارند را معتقد هستند. و مصمم هستند تا اوکراین را از هویت تاریخی خود دور کنند، در حالی که بسیج و همکاری مردم اوکراین بیشتر شده است.
حمایت قابل توجه از جریان اپوزیسیون تحت حمایت روسیه به نام «برای زندگی» (بقایای حزب مناطق یانکوویچ) در شرق اوکراین ممکن است به متقاعد کردن مسکو در مورد احساسات طرفدار مسکو برای شروع جنگ کمک کرده باشد. به همین دلیل، میزان و شدت مقاومت در برابر تهاجم روسیه به شرق اوکراین در آغاز جنگ کنونی همچنان باز باقی مانده است. شواهد چند ماه گذشته نشان می دهد که محاسبات روسیه اشتباه بوده است. در واقع به نظر می رسد که مداخله مستمر روسیه در اوکراین یکی از عوامل اصلی تسریع بخشیدن در تثبیت هویت ملی اوکراین در تضاد با ایده جامعه «تمام روسی» مستقر در مسکو باشد. الگوی مشابهی که در سراسر دوره پوتین وجود داشته است، زیرا مداخلات مکرر مسکو در اوکراین خود به ظهور آگاهی ملی اوکراین کمک کرده است. در بحبوحه ظهور مجدد روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ، شکست های مکرر در نگه داشتن اوکراین در فضای روسی بیشتر شده است. با این حال، حمله ی ۲۰۲۲ میلادی روسیه به اوکراین برعکس پیش بینی ها منجر به تقویت هویت مستقل اوکراینی شده است.
نتیجه گیری
اگرچه رابطه بین روس ها و اوکراینی ها همچنان موضوع اختلاف دو کشور است. اوکراین گام های بزرگی در تحکیم هویت مدنی خود در پساشوروی برداشته است که بخش عمده ای از روسی زبانان شرق و جنوب اوکراین را نیز جذب کرده است. موفقیت نسبی پروژه «اوکراینی سازی»، جدا شدن اوکراین از روسیه را تسریع بخشیده است. مداخلات مستمر روسیه در دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یکی از دلایل مهمی بوده است که هویت اوکراینی با سرعت بیشتری تثبیت شده است. الگوی مشابهی که در سراسر دوره پوتین وجود داشته است، زیرا مداخلات مکرر مسکو در اوکراین خود به ظهور آگاهی ملی اوکراین کمک کرده است. در این بین کلیسای ارتدوکس روسیه ، رسان ها و جریان های ناسیونالیستی از جمله جنبش ملی اوکراین نقش به سزایی در ساخت و تثبیت هویت اوکراینی داشتند. تدارک تهاجم کنونی روسیه نیز بر بسیج و همکاری میان مردم متمرکز بود و برعکس پیش بینی ها منجر به تقویت هویت اوکراینی شده است. بنابراین بر خلاف پیش بینی های روسیه، تهاجم های روسیه به این کشور عامل مهمی در تثبیت هویت ملی این کشور شده است و شکاف بین شرق و غرب اوکراین را کمتر و به یک ملت واحد شدن نزدیکتر کرده است.
منابع
(۱) https://soviethistory.msu.edu/1991-2/the-end-of-the-soviet-union/the-end-of-the-soviet-union-texts/ukrainian-independence-declaration/
(۲) Votes in favor of independence by oblast included: Dnipropetrovsk/Dnipro (91 percent), Zaporizhzhia (81 percent), Kherson (90 percent), Mykolaiv (89 percent), Kharkiv (76 percent), Odesa (85 percent), Donetsk (77 percent), Luhansk (84 percent), Crimea (54 percent), and the city of Sevastopol (57 percent).