#اختصاصی
به قلم: مهدی نوری چورتی؛ دانشجوی دکتری مطالعات روسیه و پژوهشگر میهمان ایراس
زمانی که جنگ اسرائیل و حماس در ۷ اکتبر آغاز شد، روسیه به وضوح در واکنش فوری خود به درگیری، بیانیههای محتاطانهای صادر کرد و خواستار خونسردی و آتشبس شد. با تشدید حمله اسرائیل به نوار غزه که تحت کنترل حماس قرار دارد، روسیه به طور فزایندهای موضع بیطرفتر خود را کنار گذاشته و آشکارا نسبت به اسرائیل انتقاد و دشمنی میکند.
به نظر میرسید که واکنش اولیه روسیه به فوران خشونتها در نتیجه سنجش دقیق منافع رقیب و متضاد خود در خاورمیانه توسط کرملین باشد. روسیه همیشه روابط سازنده با اسرائیل داشته است، به طوری که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از روابط نزدیکی برخوردار بوده و قول داده بودند، روابط اسرائیل با روسیه را تعمیق بخشند. یکی از علتهای روابط دوستانه روسیه با اسرائیل به خاطر بیش از یک میلیون مهاجر روس زبانی است که در دوران شوروی به این کشور مهاجرت کردند.
با این حال، در سالهای اخیر، و از زمان حمله به اوکراین در سال ۲۰۲۲، روسیه به طور فزآینده ای با ایران، دشمن سرسخت اسرائیل نزدیک شده است.
در مقابل این پیش زمینه، زمانی که گروه حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل حمله کرد و حدود ۱۴۰۰ نفر را کشت و بیش از ۲۴۰ گروگان را اسیر کرد، روسیه در موقعیت نامناسبی قرار گرفت و نمیخواست آشکارا از حماس انتقاد کند یا از اسرائیل دفاع کند. با گذشت زمان، روسیه انتقادات بیشتری نسبت به اقدام نظامی اسرائیل انجام داده است، به ویژه هنگامی که منافع و متحدینش در منطقه را ارزیابی میکند، مجبور به واکنش صریح تری میشود. روسیه در سیاست خارجی در سالهای اخیر سعی کرده است از نظریه واقع گرایی استفاده کند و با منطق هزینه-فایده، منافع این کشور را در اولویت قرار دهد.
حمایت همه جانبه ی غرب از اسرائیل کار را برای برقراری تعادل بین دو طرف برای روسیه سخت کرده است. در سالهای اخیر روسیه با برخی اقدامات سعی کرده است، تعادل روابط بین حماس و اسرائیل را حفظ کند. به گفته مارک گالئوتی، نویسنده و تحلیلگر سیاسی، روسیه «اکنون در شرایطی قرار دارد که حفظ چنین تعادلی سختتر است». وی با اشاره به اینکه روسیه محاسبه کرده است که روابطش با ایران و عربستان سعودی از نظر استراتژیک و اقتصادی بیشتر از روابط آن با اسرائیل سودمند است، میگوید: اگر به این فکر کنید که روسیه واقعاً به چه کسی نیاز دارد؟ قطعا به ایران نیاز دارد، نه حداقل به عنوان منبع مستمر تجهیزات نظامی، بلکه به عربستان نیز نیاز دارد، زیرا این دو با هم تا حد زیادی میتوانند بر قیمت نفت در سطح جهان تسلط داشته باشد. و حتی ایران به عنوان دشمن اصلی غرب میتواند حامی مهمی برای روسیه باشد. در حال حاضر، با توجه به شرایط، روسیه باید اسرائیل را قربانی کند.
موضع روسیه به تدریج در هفتههای اخیر تغییر کرده است، زیرا مشخص شده است که این درگیری بر منافع نظامی و ژئوپلیتیکی آن تأثیر میگذارد. در حالی که اسرائیل در ماه اکتبر در واکنش به یک سری حملات موشکی به سمت اسرائیل، حملات هوایی را به چندین پایگاه نظامی در سوریه (که از متحدین اصلی روسیه به شمار میرود) انجام داد، وزارت خارجه روسیه در بیانیه ای خاطر نشان کرد که این حمله «ناقض حاکمیت سوریه و قوانین بین المللی» است. در یکی از انتقادی ترین اظهارات تاکنون، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در ۲۸ اکتبر گفت که بمباران غزه توسط اسرائیل خلاف قوانین بین المللی است و خطر ایجاد فاجعه «برای چندین دهه، اگر نگوییم قرنها» وجود دارد. این اظهارات به طور گسترده توسط سفیر روسیه در سازمان ملل متحد منعکس شد، که در ۲ نوامبر اعلام کرد که اسرائیل به عنوان یک “کشور اشغالگر” بر اساس قوانین بین المللی حق دفاع از خود را ندارد.
روسیه با پذیرفتن هیئتی از حماس در مسکو در اواخر ماه اکتبر برای مذاکره در مورد گروگانهایی که توسط این گروه اسیر شده بودند، بیشتر از اسرائیل روی برگرداند. پوتین همچنین به مقامات ارشد دولتی و امنیتی گفته است که از بحران انسانی در غزه ابراز تاسف میکند. پوتین در یک سخنرانی تلویزیونی در ۳۰ اکتبر خاطر نشان کرد که «وقایع وحشتناکی که اکنون در غزه رخ میدهد، جایی که صدها هزار انسان بی گناه بدون داشتن جایی برای فرار یا مخفی شدن از بمباران بدون تبعیض کشته میشوند، هیچ توجیهی ندارد… وقتی بچههای خون آلود، بچههای مرده، رنج زنان و سالخوردگان را میبینید، وقتی میبینید که پزشکان کشته میشوند، البته باعث میشود که با دستهایتان جلوی جاری شدن اشکهایتان را بگیرید. راه دیگری برای توصیف آن وجود ندارد». پوتین همچنین به دنبال گره زدن درگیری در غزه به غرب بود و گفت که عامل بی ثباتی در خاورمیانه غرب است.
تاتیانا استانووایا، کارشناس ارشد مرکز اوراسیا کارنگی معتقد است: «موضع روسیه در قبال اسرائیل در حال حاضر به طور قابل توجهی حساس تر شده است. حتی اگر پوتین از حملات مستقیم به اسرائیل در ملاء عام خودداری کرده باشد، با این حال وی این کشور را به عنوان بخشی از سیاست آمریکا با هدف بی ثبات کردن و ایجاد هرج و مرج میبیند».
مسکو بهطور فزایندهای تلآویو را در راستای همسویی با حوزه نفوذ واشنگتن میبیند – ارزیابیای که ذاتاً اهمیت اسرائیل را برای کرملین به حاشیه میبرد و آن را به رقابت ژئوپلیتیک گستردهتر روسیه با آمریکا مرتبط میکند. به طور ضمنی، انگیزه کمتری برای کرملین برای حفظ و سرمایه گذاری در یک سیاست متعادل در قبال تل آویو، همانطور که قبلا انجام داده بود، در ادامه وجود خواهد داشت.
با تهاجم روسیه به اوکراین که اسرائیل مورد حمایت غرب را در موقعیتی دشوار قرار داد، روابط با اسرائیل قبل از درگیری فعلی اسرائیل با حماس رو به وخامت بود. اسرائیل تحت فشار قرار گرفت تا تهاجم را محکوم کند و تحریمهایی را همراه با کشورهای غربی علیه روسیه اعمال کند. این کشور مقاومت کرد و برخلاف سایر متحدان از اعمال تحریمها امتناع کرد و به اوکراین کمکهای بشردوستانه و نه نظامی داد. با این حال، به نظر میرسید که موضع مبهم اسرائیل هم روسیه و هم غرب را آزار میداد.
روسیه احتمالاً در حال محاسبه این است که در صورت تغییر در رهبری، رابطه آن با اسرائیل ممکن است تغییر کند. در حال حاضر نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل محبوبیتی ندارد. این محاسبات نیز وجود دارد که در واقع روزهای در قدرت ماندن نتانیاهو ممکن است به شماره افتاده باشد و یک دولت جدید روی کار بیاید که حتی به روسیه بدبین تر باشد. با این وجود، منافع روسیه در حال حاضر مهم تر از سایر عوامل است و کرملین با ارزیابی شرایط سعی میکند، تصمیمات خود را مدیریت کند. از طرفی ادامه جنگ و انحراف افکار عمومی به نفع روسیه است. در طول جنگ روسیه با اوکراین کشورهای غربی کمکهای زیادی به اوکراین کردند و افکار عمومی به طور مستمر تصویر روسیه را در اذهان جهانیان منفی کردند. در حال حاضر، توجه آمریکا و متحدینش بیشتر به سمت حمایت از اسرائیل جلب شده است و اوکراین از اولویت نخست آنها تا حدی کنار رفته است. عدم حمایت برخی از کشورهای غربی، حتی در روزهای اخیر منجر به نگرانی زلنسکی نیز شده است.