#نگاه روسی
گزارش راهبردی انستیتوی اقتصاد جهانی و روابط بینالملل روسیه IMEMO
گمانه زنی در مورد احتمال استفاده روسیه از تسلیحات هستهای تاکتیکی (TNW) در اوکراین از زمان آغاز عملیات نظامی در فوریه ۲۰۲۲ ادامه داشته است. از اواخر اکتبر ۲۰۲۲، شدت چنین حدس و گمانها به طور پیوسته در رسانههای غربی و روسیه در حال افزایش بوده است. این احتمال وجود دارد که مقامات، سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی، اروپایی و اوکراینی، فدراسیون روسیه را متهم به آماده شدن برای استفاده از TNW نه تنها برای اهداف تبلیغاتی ضد روسی، بلکه به عنوان بخشی از اطلاعات و آمادگی روانی برای اقدامات تحریک آمیز، از جمله استفاده از مواد شکافت پذیر کردند.[۱]
قضاوتهای عمومی حتی در مورد امکان فرضی استفاده از TNW در اوکراین حتی در رسانههای جمعی روسیه و رسانههای اجتماعی به صورت دورهای شنیده میشود. ماهیت و محتوای چنین اظهاراتی حداقل نشان دهنده بی مسئولیتی و غیرحرفهای بودن کسانی است که آنها را بیان میکنند یا ممکن است نشان دهنده تلاشهای عمدی برای بدنام کردن نیروهای مسلح روسیه، مقامات دولتی و اصول برنامه ریزی استراتژیک در زمینه امنیت ملی فدراسیون روسیه باشد.
متخصصان انستیتوی اقتصاد جهانی و روابط بینالملل IMEMO بر این باورند که باید ارزیابی واقع بینانهای از چنین سناریویی در مواجهه با مناقشه اوکراین بر اساس تحلیل دکترین نظامی روسیه در مورد شرایط و اصول استفاده از سلاحهای هستهای ارائه شود.
- در مورد اعلامیه عمومی اهداف هستهای
اسناد برنامهریزی راهبردی آشکار و اظهارات مقامات عالی روسیه بخش مهمی از سیاست بازدارندگی هستهای است که برای تأثیرگذاری بر رفتار دشمنان بالقوه از طریق برقراری ارتباط با آنها و انتقال دیدگاه دولتی در مورد سلاحهای هستهای (NWs) طراحی شده است. در سالهای اخیر، رهبری روسیه تعاریف نسبتاً دقیقی از شرایط احتمالی استفاده از NWs را اعلام کرده است.
سیاستمداران، کارشناسان و رسانههای غربی مدام مقامات روسیه را به «بازی با کارت هستهای» از جمله در ارتباط با بحران اوکراین متهم میکنند. با این حال، اظهارات واقعی رئیس جمهور روسیه، وزیر امور خارجه، وزیر دفاع و سایر نمایندگان مقامات دولتی در چند سال گذشته نشان دهنده تمایل به تعریف واضح شرایط استفاده از تسلیحات هستهای و شفاف سازی موضع روسیه در این زمینه است.. رهبری روسیه در اظهارات خود در مورد این موضوع بارها به صراحت اعلام کرده است که استفاده روسیه از تسلیحات هستهای در وهله اول نه یک اقدام اولیه، بلکه یک اقدام متقابل از سوی این کشور است. در عین حال، لفاظی کشورهای غربی در تفسیر سخنان مقامات روسی دائماً لهجهها را تغییر داده و معانی را تحریف میکند. اصول اعتقادی اساسی بازدارندگی هستهای، که در رابطه با قدرتهای هستهای غیردوستانه و تهدیدهای احتمالی در درجه اول هستهای از طرف آنها، فرموله شده است، به درگیری در اوکراین منتقل میشود، جایی که کشورهای غربی مستقیماً به لحاظ نظامی درگیر نیستند و فقط به نیروهای مسلح اوکراین کمک نظامی میکنند.
سخنرانی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۸ در باشگاه گفتگوی والدای تأثیری قوی بر مخاطبان غربی و روسی گذاشت: “ما به عنوان شهدا به بهشت میرویم در حالی که آنها به سادگی هلاک میشوند”. اما برای متخصصان توضیح رئیسجمهور در مورد رویکرد اساسی استفاده از سلاحهای هستهای بسیار مهمتر بود: “هیچ پیشبینی برای حمله پیشگیرانه در دکترین سلاحهای هستهای ما وجود ندارد. مفهوم ما بر اساس یک رویکرد متقابل است. ضد حمله… این بدان معناست که ما فقط زمانی از سلاح هستهای استفاده خواهیم کرد که به طور قطع بدانیم که یک متجاوز بالقوه به روسیه، به خاک ما حمله میکند… البته، این یک فاجعه جهانی است، اما میخواهم تکرار کنم که روسیه نمی تواند آغازگر چنین فاجعهای باشد، زیرا ما هیچ پیش بینیای برای حمله پیشگیرانه نداریم.»[۲]
اظهارات رئیس جمهور روسیه پوتین پس از شروع عملیات نظامی از این منطق بارها تأیید شده فراتر نمیرود. رئیس جمهور در سخنانی در ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۲ در رابطه با اعلام بسیج عمومی، با اشاره به تهدید استفاده از سلاحهای متعارف و هستهای علیه روسیه، گفت: در صورت تهدید تمامیت ارضی کشورمان و برای دفاع از روسیه و مردم خود، مطمئناً از تمام سیستمهای تسلیحاتی در دسترس خود استفاده خواهیم کرد.»[۳] وی در سخنرانی خود در ۳۰ سپتامبر بار دیگر تاکید کرد که «با تمام نیرو و امکاناتی که داریم از سرزمین خود دفاع خواهیم کرد»[۴].
وزیر دفاع شویگو در ۱۶ آگوست ۲۰۲۲ خاطرنشان کرد: “از نظر نظامی، برای دستیابی به اهداف اعلام شده نیازی به استفاده از سلاحهای هستهای در اوکراین نیست. هدف اصلی سلاحهای هستهای روسیه جلوگیری از حمله هستهای است”[۵]. پیش از این، شویگو پیشنهاد کرده بود که در آینده سلاحهای با دقت بالا میتوانند جایگزین سلاحهای هستهای بهعنوان یک عامل بازدارنده شوند که باعث کاهش تنشهای بینالمللی و تقویت اعتماد بین کشورها میشود[۶].
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز در این باره اظهاراتی صریح داشت: «روسیه امکان استفاده از سلاح هستهای در اوکراین را بررسی نمیکند، فقط بحث سلاحهای متعارف در میان است.»[۷] این موضع در سخنان همه نمایندگان وزارت خارجه روسیه ثابت است. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، موضع روسیه در مورد استفاده از تسلیحات هستهای در صحنه جنگ منطقهای را اینگونه توصیف کرد: “ما همیشه با ایده جنگ هستهای محدود مخالف بوده و هستیم. ما قاطعانه به این اصل متعهد هستیم که هیچ برندهای در جنگ هستهای وجود ندارد و هرگز نباید به آن دست زد. در نشست سال گذشته در ژنو، رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین به طور مشترک با رئیس جمهور ایالات متحده چنین بیانیهای را صادر کرد. در ۳ ژانویه ۲۰۲۲ پیش از این نیز رهبران در قالب «پنج هستهای» این فرضیه را تأیید کردند و جای تاسف و نگران کننده است که با وجود تمام این مراحل، آمریکا به بازیهای خود در این حوزه ادامه میدهد و در عین حال به نسبت دادن مفاهیم و نیات ناموجود به روسیه ادامه میدهد….»[۸]. دیپلماتهای روسی به طور مداوم این موضع را در تمام پلتفرمهای بین المللی تکرار میکنند. به عنوان مثال ورونتسوف، معاون هیئت روسیه در سازمان ملل، در جریان بحث موضوعی بخش “سلاحهای هستهای” در کمیته اول هفتاد و هفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۲، تاکید کرد: “بر اساس یادداشت [بوداپست]، روسیه در رابطه با اوکراین تعهد خود را مبنی بر عدم استفاده از سلاح هستهای و عدم تهدید به استفاده از آن علیه کشورهای غیرهستهای تایید کرد. این تعهد همیشه به طور کامل انجام شده است. روسیه اوکراین را با سلاح هستهای تهدید نکرده و نمیکند.
در عین حال، باید اذعان داشت که تفسیرهای غربی از لفاظیهای رسمی روسیه باعث بحث شدید حملات هستهای در محافل سیاسی و کارشناسی خارج از کشور میشود و در روسیه نیز پاسخهایی دریافت میکند. بیشتر این تفاسیر حول یکی از مفاد سخنرانی پوتین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ بود که تاکید کرد “اکنون میخواهم برای کسانی که ممکن است وسوسه شوند و از بیرون در این تحولات مداخله کنند، چیز بسیار مهمی بگویم. مهم نیست که چه کسی سعی میکند در مقابل ما بایستد یا بیشتر از آن برای ما تهدید ایجاد کند. کشور ما و مردم ما باید بدانند که روسیه فورا پاسخ خواهد داد و عواقب آن چنان خواهد بود که در تمام تاریخ خود ندیدهاید. مهم نیست که وقایع چگونه پیش می روند، ما آماده ایم. تمامی تصمیمات لازم در این زمینه اتخاذ شده است. امیدوارم حرف های من شنیده شود»[۱۰]. این سخنان در خارج از کشور به عنوان تهدیدی برای استفاده از سلاحهای هستهای تلقی میشد، اگرچه نه در آن زمان و نه بعداً به صراحت به سلاحهای هستهای اشاره نشده بود، همچنین انواع مداخله کشورهای خارجی در درگیری که میتواند باعث استفاده از سلاحهای هستهای روسیه شود. میتوان حدس زد که هشدار رئیس جمهور روسیه در درجه اول خطاب به کشورهای ناتو بود و به دخالت مستقیم نظامی احتمالی آنها در درگیری در اوکراین اشاره داشت.
- دکترین هستهای فدراسیون روسیه
سند عمومی محوری و چارچوب قانونی و نظارتی در زمینه بازدارندگی هستهای در فدراسیون روسیه “اصول اساسی سیاست دولتی فدراسیون روسیه در زمینه بازدارندگی هستهای” است [۱۱]. اساس آن یک سند برنامهریزی استراتژیک است که مطابق بند ۳ “ج” ماده ۱۱ قانون فدرال “در مورد برنامهریزی استراتژیک در فدراسیون روسیه” مورخ ۲۸٫۰۶٫۲۰۱۴ شماره ۱۷۲-FZ (بند ۱) صادر شده است و اساس فعالیت تمامی ارگانها و سازمانهای درگیر در زمینه بازدارندگی هستهای را تشکیل میدهد.
با توجه به اصول اولیه (بند ۱۹)، استفاده از سلاحهای هستهای میتواند در یکی از چهار شرط ممکن به عنوان یک گزینه پاسخ در نظر گرفته شود. آنها عبارتند از: اول، تجاوز با استفاده از سلاحهای کشتار جمعی علیه خود روسیه یا متحدانش (ص ۱۹ (ب))، دوم، تجاوز با کمک نیروهای مسلح متعارف، که موجودیت دولت را تهدید میکند (ص ۱۹ (د)). علاوه بر این، استفاده از سلاح هستهای در صورت دریافت اطلاعات موثق در مورد پرتاب گسترده موشکهای بالستیک به سمت روسیه (ص ۱۹ (الف)) بدون ذکر نوع محموله آنها امکان پذیر است
که ممکن است به دلیل خطر ظهور موشک های هدایت شونده دقیق غیرهستهای ایالات متحده در اروپا و آسیای اقیانوس آرام باشد. شرط چهارم امکان تأثیرگذاری بر سیستمهایی است که استفاده از سلاحهای هستهای را تضمین میکنند (ص ۱۹ (ج)). بدیهی است که این به تلاشهایی برای اخلال در عملکرد سیستمهای ارتباطی و فرماندهی و کنترل نیروهای هستهای، حملات به مراکز تصمیمگیری، صورتهای فلکی ماهوارهای مربوطه و زیرساختهای زمینی اشاره دارد که میتواند «اقدامات واکنش نیروهای هستهای را تضعیف کند».
تصمیم برای استفاده از سلاح هستهای توسط رئیس جمهور فدراسیون روسیه اتخاذ میشود (ص ۱۸). علاوه بر این، او میتواند سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی را از آمادگی برای استفاده از این سلاحها، تصمیم به استفاده از آنها یا واقعیت استفاده از آنها مطلع کند (ص ۲۰).
علاوه بر این، باید توجه داشت که سند اصول اساسی، سلاحهای هستهای را به «تاکتیکی» («غیر استراتژیک») و «استراتژیک» تقسیم نمیکند. این بر یکپارچگی عملکرد بازدارندگی انجام شده توسط همه انواع NW ها تأکید میکند.
سند اصول اساسی “خطرات نظامی” را که ممکن است به “تهدیدهای نظامی” تبدیل شود که بازدارندگی هستهای برای مقابله با آنها طراحی شده است، به تفصیل فهرست میکند. اشاره به استقرار احتمالی سیستمهای تسلیحاتی خاص یک دشمن بالقوه در قلمرو کشورهای همسایه و مناطق دریایی مجاور (بند ۱۲ (الف) و (و)) و همچنین استقرار آنها “توسط کشورهایی که فدراسیون روسیه را یک دشمن بالقوه می دانند”از اهمیت ویژهای برخوردار است. (ص ۲ (ب) و (د)).
- در مورد اثربخشی سلاحهای هستهای غیر استراتژیک
در زمینهای که در بالا ذکر شد، نه تنها سؤال در مورد شرایط سیاسی و اعتقادی استفاده روسیه از NWs، بلکه مشکل اثربخشی نظامی و مناسب بودن استفاده فرضی از TNW در اوکراین نیز شایسته توجه ویژه است. تجزیه و تحلیل سناریوهای احتمالی برای استفاده از سلاحهای هستهای در درگیریهای محلی بزرگ با مشارکت قدرتهای هستهای (کارزار ویتنام ایالات متحده در سالهای ۱۹۶۴-۱۹۷۳، جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و در تعدادی دیگر) به نتایج زیر منجر میشود.
در هیچ موردی نسبت اثر نظامی به هزینههای احتمالی استفاده از سلاحهای هستهای در درگیریهای محلی رضایتبخش نبود، به طوری که دستور استفاده از آن داده نشد، حتی اگر چنین اقدامی در رهبری نظامی و سیاسی تعدادی از دولتها مطرح شد.
تردیدهای منطقی در مورد اثربخشی نظامی استفاده در مقیاس کوچک از سلاحهای هستهای به عنوان وسیلهای برای فضای نبرد محلی وجود دارد. استفاده در مقیاس وسیع از سلاحهای هستهای اهداف یک درگیری محلی، بهویژه علیه یک کشور غیرهستهای را برآورده نمیکند، و مملو از خسارات غیر جنگی بالقوه برای طرف استفادهکننده است، حتی بیشتر از استفاده محدود از TNW.
در مورد جنگ ویتنام، پیامدهای سیاسی استفاده از تسلیحات هستهای با نتیجه نظامی فرضی دست یافتنی چنین اقدامی نامتناسب تلقی میشد. در عین حال، عامل کلیدی در پیامدهای استفاده از سلاحهای هستهای، غیرقابل پیشبینی بودن آنها بود که مملو از آسیبهای بسیار بیشتر از آن چیزی بود که با استفاده از سلاحهای هستهای میتوان از آن جلوگیری کرد.
در جریان درگیری در خلیج فارس، هشدارهای احتمالی «واکنش قاطع و مخرب» از سوی ایالات متحده صرفاً برای جلوگیری از استفاده احتمالی رژیم صدام حسین از سلاحهای شیمیایی بود[۱۲].
حتی یک بار استفاده از TNW با مخارج قابل توجه دولت و مشکلات متعدد برای غیرنظامیان و احیای فعالیتهای اقتصادی نه تنها در منطقه آسیب دیده، بلکه در مناطق مجاور، و همچنین با خطرات زیست محیطی، سیاسی و اقتصادی مرتبط است. حتی تجربه هیروشیما و ناکازاکی، که چند سال پس از بمباران هستهای آمریکا با بمبهایی که قدرت نزدیک به TNWهای امروزی داشتند، بازسازی شدند، مثال زدنی نیست. تأثیر منفی اشعه بر سلامت شهروندان در آن زمان دست کم گرفته شد و سطح رادیوفوبیا چندین برابر کمتر از اکنون بود – عواقب روانی برای اقتصاد اصلاً در نظر گرفته نشد.
تحقیقات ایالات متحده در طول جنگ ویتنام ۱۹۶۷ نشان داد که استفاده از TNWها علیه اهداف پراکنده در میدان نبرد و برای انزوای صحنه جنگ، مزیتی نسبت به استفاده شدید از سلاحهای متعارف ندارد. یک پیامد منفی کلیدی حذف «آستانه هستهای» در نظر گرفته شد که منجر به گسترش اجتنابناپذیر سلاحهای هستهای در سرتاسر جهان [۱۴] و خطر استفاده از آنها علیه نیروهای آمریکایی چه در ویتنام و چه در کشورهای دیگر میشد. آسیب پذیری بالای پایگاههای بزرگ ایالات متحده در برابر چنین حملاتی و عدم امکان عملی حفاظت قابل اعتماد در برابر آنها مورد توجه قرار گرفت. اجتناب ناپذیر بودن تشدید روابط ایالات متحده با اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین و غیرقابل پیش بینی بودن پاسخ آنها حتی در صورت عدم پاسخ فوری هستهای نیز مورد تاکید قرار گرفت.
این موضوع نشاندهنده این است که برنامهریزی پنتاگون برای استفاده از سلاحهای هستهای، که در سال ۱۹۶۸ در بحبوحه نبردهای دفاعی سنگین علیه ویتکنگها (“تهاجمی تت”) آغاز شد، حتی قبل از شروع آمادگیهای عملی توسط رئیسجمهور ایالات متحده، ال. جانسون، متوقف شد. افشاگریها نیز نقش خود را ایفا کردند و این موضوع را به عاملی در مبارزه سیاسی داخلی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و همچنین واکنش شدید بینالمللی احتمالی تبدیل کردند. این قسمت تفاوتهای اساسی بین سلاحهای هستهای و سلاحهای متعارف و اهمیت حفظ کنترل سیاسی بر استفاده احتمالی از سلاحهای هستهای را برجسته کرد[۱۵].
به طور مشابه، وضعیت استفاده احتمالی از TNW حول بحران فالکلند در سال ۱۹۸۲ آشکار شد. کشتیهای بریتانیایی درگیر در آنجا دارای بارهای عمق هستهای بودند – سلاحهای متعارف علیه زیردریاییهای شوروی که قبل از ورود به اقیانوس اطلس جنوبی تخلیه نشده بودند. آنها میتوانستند علیه زیردریاییهای آرژانتینی استفاده شوند[۱۶]. اما بریتانیا به دلیل پیامدهای سیاسی و نظامی بینالمللی استفاده از سلاحهای هستهای توسط یک کشور دارای سلاح هستهای علیه یک کشور غیرهستهای و واکنش سایر کشورهای دارای سلاح هستهای از بکارگیری آن منصرف شد. فرماندهان نظامی بریتانیا متعاقباً استفاده از سلاحهای هستهای علیه آرژانتین را در آن جنگ رد کردند[۱۷].
در طول عملیات طوفان صحرا (۱۹۹۱)، بحث دولت ایالات متحده در مورد استفاده از سلاحهای هستهای در میدان جنگ به عنوان ابزاری برای از بین بردن پتانسیل نظامی عراق، طبق شهادت سی. پاول (در سال ۱۹۹۱ رئیس ستاد مشترک)، با هدف نشان دادن بیمعنا بودن به لحاظ نظامی و استراتژیک و مضرات سیاسی آن برای رهبری سیاسی بود[۱۸].
موضوع استفاده یک جانبه از TNWها نیز در چارچوب رویارویی هند و پاکستان مورد بررسی قرار گرفت، جایی که سناریوی “شروع سرد” – تهاجم گسترده به پاکستان توسط نیروهای همه منظوره هند بدون استفاده از سلاح هستهای – در نظر گرفته شد. محتمل ترین تحقیقات موجود پاکستان در مورد این موضوع نشان داده است که استفاده از TNW برای شکست نیروهای مکانیزه هند در یک سناریوی تهاجم فرضی تنها در صورتی اثر نظامی خواهد داشت که مقادیر قابل توجهی (تا چند صد) کلاهک استفاده شود[۱۹]. بنابراین، استفاده پاکستان از TNW در میدان نبرد توسط کارشناسان نه به عنوان راهی برای کسب مزیت عملیاتی، بلکه تنها به عنوان ابزاری برای بازدارندگی سیاسی-نظامی در برابر تشدید بیشتر تبادل حملات علیه شهرهای هند و پاکستان با استفاده از سیستم های هسته ای دوربرد و پربازده تلقی میشد.
تحول در نوع نگرش به نقش سلاحهای هستهای در جنگ در روسیه نیز مورد توجه بوده است. به عنوان مثال، کتاب درسی تاریخ نظامی برای دانش آموزان آکادمی تسلیحات ترکیبی نیروهای مسلح فدراسیون روسیه [۲۰]، منتشر شده در سال ۲۰۰۷، بیان میکند که از اواخر دهه ۱۹۷۰ در عمل آموزش نیروهای نظامی برای عملیاتهای رزمی که عمدتاً بدون استفاده از سلاحهای هستهای بود، سوق پیدا کرده بود. به گفته سرهنگ A.A. دانیلویچ، استراتژیست و نظریه پرداز برجسته نظامی شوروی، تا سال ۱۹۸۱، اتحاد جماهیر شوروی دکترین انجام حتی یک جنگ بزرگ علیه ناتو بدون استفاده از سلاحهای هستهای را پذیرفته بود[۲۱]. یکی از دلایل، همانطور که یکی دیگر از نظریه پردازان و مورخ نظامی برجسته شوروی و روسیه، ژنرال ارتش گاریف اشاره میکند، نتایج مطالعات عمیق استفاده از TNW به عنوان ابزار میدان جنگ در اروپا بود که در دهه ۱۹۷۰ انجام شد. مطالعات به این نتیجه رسیدند که چنین درگیری غیرقابل کنترل است و هیچ اثر نظامی قابل توجهی ندارد[۲۲].
راه نظامی برون رفت از “بن بست هستهای” ناشی از کارآیی ناکافی TNWها در میدان نبرد تا حد زیادی از در توسعه و گسترش سلاحهای غیرهستهای هدایت شونده دقیق دوربرد، سیستمهای حمله شناسایی و زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی مربوطه از جمله ارتباطات فضایی دیده شد. در نتیجه، حل مؤثر تعدادی از وظایف “تاکتیکی” برای سلاحهای هستهای با ابزارهای غیرهستهای امکان پذیر شد. بر اساس برآوردهای کارشناسان غربی، در اوایل دهه ۲۰۰۰، حمله به یک سوم اهداف که در دهه ۱۹۸۰ انتظار میرفت تنها با سلاحهای هستهای در میدان نبرد مورد اصابت قرار گیرند، با استفاده از سلاحهای غیرهستهای با دقت بالا امکان پذیر شد.
هزینه و پیامدهای استفاده از سلاحهای هستهای در میدان جنگ در یک درگیری محلی را میتوان بر اساس سه مولفه ارزیابی کرد:
- استفاده از آن تا چه حد میتواند پیروزی نظامی را تضمین کند یا از شکست جلوگیری کند؟
- استفاده از سلاحهای هستهای در شرایط خاص علیه یک هدف خاص چقدر موثرتر از سلاحهای متعارف است؟
- پیامدهای فوری و بلندمدت استفاده احتمالی از سلاحهای هستهای چیست؟
میتوان نتیجه گرفت که در اکثریت قریب به اتفاق موارد درگیریهای محلی بین یک قدرت هستهای و یک کشور غیرهستهای، هیچ هدفی در صحنه جنگ یا میدان نبرد وجود ندارد که انهدام آنها با یک حمله گروهی یا محدود بتواند نتیجه نظامی قابل توجهی به همراه داشته باشد.در عین حال، استفاده گسترده از سلاحهای هستهای یا استفاده از آنها علیه اهداف استراتژیک با تلفات غیرنظامی سنگین و آلودگی رادیواکتیو زمین غیرقابل قبول است، زیرا منجر به پیامدهای سیاسی، زیست محیطی، اجتماعی-اقتصادی و اخلاقی و روانی غیر قابل پیشبینی میشود.
بنابراین، واقع بینانه ترین شکل استفاده از سلاحهای هستهای در یک درگیری محلی، استفاده تلافی جویانه احتمالی آنها در دو مورد است. اول، اگر دشمن اولین کسی باشد که از سلاحهای هستهای یا سایر سلاحهای کشتار جمعی استفاده میکند. دوم، اگر حملهای را انجام دهند که توانایی بازدارندگی هستهای طرف مقابل را زیر سوال میبرد. در نزاع بین یک قدرت هستهای و یک قدرت غیر هستهای، هر دو سناریو عملا غیرممکن هستند. در مورد مداخله شخص ثالث – توسط یک قدرت هستهای دیگر – خطرات تشدید جنگ هستهای در مقیاس کامل غیرقابل کنترل است. در این صورت، تناسب عواقب بسیار مهم خواهد بود. در تمام موارد دیگر، پیامدهای سیاسی منفی استفاده از سلاحهای هستهای آشکارا بر پیامدهای نظامی مثبت برتری خواهد داشت – که با هماهنگی و شایستگی رهبری میتوان حتی بدون استفاده از سلاحهای هستهای به آن دست یافت.
- تحولات نظامی در خاک اوکراین و زمینه جهانی
در مورد شرایط عملیات نظامی نیروهای مسلح روسیه در اوکراین، میتوان اشاره کرد که در صحنه عملیات نظامی هیچ هدفی وجود ندارد که ضربه زدن به آن با سلاحهای معمولی غیرممکن باشد. همچنین هیچ وظیفهای وجود ندارد که بدون استفاده از سلاحهای هستهای دست نیافتنی باشد. در حال حاضر هیچ تهدیدی مبنی بر حمله هستهای از خاک اوکراین وجود ندارد که مستلزم استفاده پیشگیرانه از سلاحهای هستهای توسط روسیه باشد. استفاده از سلاحهای غیرهستهای هدایتشونده دوربرد علیه زیرساختهای اوکراینی نشان میدهد که نیروهای مسلح روسیه بدون عبور از «آستانه هستهای» گزینههای کافی در اختیار دارند.
بنابراین، میتوان با درجه اطمینان بالایی فرض کرد که از تسلیحات هستهای استفاده نخواهد شد، مشروط بر اینکه درگیری در مرزهای فعلی و بدون دخالت مستقیم سایر کشورهای شرکت کننده در طرف اوکراین باقی بماند. اخیراً چارچوب جغرافیایی مبهم شده است زیرا نیروهای مسلح اوکراین تلاش کردهاند به سرزمینهایی که در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۲ بخشی از فدراسیون روسیه شدهاند حمله کنند و به این مناطق و حتی به مراکزی در فدراسیون روسیه در مجاورت مرزهای سابق حمله کنند. همانطور که لاوروف وزیر امور خارجه روسیه در ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲ اشاره کرد، “کل قلمرو فدراسیون روسیه، که در قانون اساسی فدراسیون روسیه ثابت است و میتواند تثبیت شود، مطمئناً تحت حمایت کامل دولت قرار دارد، این کاملاً طبیعی است. تمام قوانین، دکترینها، مفاهیم، استراتژیهای فدراسیون روسیه در کل قلمرو آن اعمال میشود.” [۲۳].
لازم به یادآوری است که دکترین نظامی روسیه بیان میکند که سلاحهای هستهای میتواند نه تنها در صورت «تجاوز با استفاده از سلاحهای متعارف» علیه فدراسیون روسیه، بلکه در مواردی که این تجاوز «موجودیت دولت روسیه» را تهدید کند، قابل استفاده است. چنین تهدیدهایی برای فدراسیون روسیه در ارتباط با درگیری در اوکراین در حال حاضر قابل مشاهده نیست، در صورتی که کشورهای ناتو همچنان به مواضع خود – ارائه کمک نظامی به کیف، اما بدون دخالت نظامی مستقیم آنها در درگیری ادامه دهند.
محرکهای تشدید تنش به عوامل غیر قابل پیش بینی زیادی بستگی دارد. گسترش بیشتر دامنه و مقیاس تدارکات تسلیحات و تجهیزات نظامی از ایالات متحده و سایر کشورهای اتحاد به کیف، و همچنین افزایش تعداد مستشاران و مزدوران خارجی در نیروهای اوکراینی، به طور بالقوه خطر تشدید غیرقابل کنترل درگیری را ایجاد میکند. احساسات بدخواهانه کی یف و امتناع رهبری اوکراین از مذاکره با طرف روسی، به دلایل سیاسی داخلی، همراه با تمایل ایالات متحده و متحدانش برای استفاده از بحران اوکراین برای فرسودگی نظامی و اقتصادی روسیه، میتواند عواقب شدیدی به همراه داشته باشد. اگر خصومتها در اوکراین ادامه یابد و شدت آن افزایش یابد و حتی بیشتر از آن کشورهای ناتو مستقیماً در درگیری دخالت کنند، استفاده از سلاحهای هستهای را نمی توان به طور کامل رد کرد. این خطر تنها با تلاش برای پایان سیاسی و دیپلماتیک درگیری در اوکراین که نیاز به آن بارها توسط رهبری روسیه اعلام شده است، از بین میرود.