رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه پس از یک دهه سیاستها و لفاظیهای تهاجمی بیهوده در سطح منطقه، برای تقویت موضع منطقهای خود اقدام به بازگشایی روابط دیپلماتیک با اسرائیل کرد. آنکارا با آن قصد دارد امنیت ملی و اقتصاد متزلزل خود را تقویت کند. درعینحال، هم برای مدیترانه شرقی و هم برای خاورمیانه، عادیسازی روابط ترکیه و اسرائیل میتواند از اهمیت قابلتوجهی برخوردار باشد. اگر این روند برای مدت قابلتوجهی ادامه یابد، منجر به تغییرات خاصی در نظام روابط منطقهای خواهد شد. اولاً، با در نظر گرفتن فرآیندهای مشابه بین ترکیه و سایر کشورهای خاورمیانه و همچنین توافقنامه ابراهیم که در سال ۲۰۲۰ توسط اسرائیل امضا شد، شاید بتوان از تغییر اساسی در تعامل یکپارچهسازی منطقه، هم ازنظر فرآیندهای اقتصادی و هم از منظر سیستم امنیتی و پرداختن به مسائل توسعه پایدار صحبت کرد. ثانیاً، این وضعیت مواضع ژئوپلیتیکی ایران را به خطر میاندازد، که رویارویی با آن میتواند مؤثرتر شود. اگرچه بهسختی میتوان انتظار انزوای کامل ایران را داشت، بهخصوص اگر این کشور علیرغم اعتراضات فعال اسرائیل، به توافق هستهای دوم با طرفهای مذاکره دست یابد. ثالثاً، میتوان انتظار رفتار مسئولانهتر هر دو دولت بهویژه در پرونده سوریه را داشت. هرگونه دستور کار مثبت در مسیر دوجانبه نهتنها برطرفهای متعاهد، بلکه بر طیف وسیعتری از کشورها نیز تأثیر مثبت دارد و این بهخودیخود یک تحول مثبت به نظر میرسد. در این نوشتار سعی شده است به سه پرسش اساسی از قبیل: ۱٫ چه چیزی منجر به نزدیکی مدرن ترکیه و اسرائیل شد. ۲٫ آیا روند فعلی میتواند بلندمدت باشد و ۳٫ عادیسازی روابط ترکیه و اسرائیل چه پیامدهایی برای منطقه و بهویژه ایران دارد، پاسخ داده شود.
پیشینه تاریخی: از دوستی تا رویارویی
علیرغم این واقعیت که ترکیه اولین کشور با اکثریت مسلمان بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت (این اتفاق در سال ۱۹۴۹ رخ داد)، روابط بین این دولتها برای سالهای متمادی ماهیت روابط دائمی اما پنهان داشت. درعینحال، برای اسرائیل، ترکیه شریک مهمی در راهبرد تشکیل ائتلاف بهاصطلاح پیرامونی- مشارکت با کشورهای غیر عرب در خاورمیانه بود. حوادث جنگ ششروزه (۱۹۶۷) و انقلاب اسلامی ایران (۱۹۷۹) نهتنها موجودیت اتحاد را باطل کرد، بلکه به وخامت روابط ترکیه و اسرائیل نیز کمک کرد. از ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۱ فقط روابط دیپلماتیک نمادین بین کشورها وجود داشت. (۱)
در دهه ۱۹۹۰ آونگ به سمت دیگری چرخید. ظاهراً در آن زمان، منافع اقتصادی هر دو دولت نسبت به یکدیگر موردتوجه قرار گرفت که منجر به اجرایی شدن توافقنامه ایجاد منطقه آزاد تجاری در سال ۱۹۹۷ شد. (۲) بااینحال، در اوایل دهه ۲۰۰۰ وضعیت شروع به تغییر کرد. روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه به رهبری اردوغان که برای ارزشهای اسلامی اهمیت زیادی قائل بود واین امر سیاست خارجی این کشور را تحت تأثیر قرار میداد، روند سرد شدن تدریجی روابط دوجانبه بهویژه درزمینه روابط سیاسی-اجتماعی را آغاز شد. اردوغان از لفاظیهای ضد صهیونیستی ابایی نداشت و روابط بسیار نزدیکی با حماس که در اسرائیل یک سازمان تروریستی تلقی میشود، حفظ کرد.
با این وجود، اولین زنگ جدی در سال ۲۰۰۸ به صدا درآمد، زمانی که در طول دوره مذاکرات اسرائیل و سوریه با میانجیگری ترکیه، اسرائیل عملیات سرب گداخته را در غزه آغاز کرد که منجر به انتقاد شدید رهبری ترکیه از اسرائیل شد. اقدامات کماندوهای اسرائیل علیه کشتی ترکی «ماوی مرمره» که برخلاف روال مقرر قصد شکستن محاصره دریایی نوار غزه را داشت، منجر به دومین تنزل چشمگیر در روابط دیپلماتیک دوجانبه در ۳۰ سال گذشته توسط ترکیه شد. وزارت خارجه اسرائیل، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور این کشور را متهم کرد که سیاستهای وی منجر به افزایش یهودیستیزی در ترکیه شده است. تلآویو همچنین آنکارا را به همکاری با حماس و ایران متهم کرد. اردوغان در اوت ۲۰۱۳ مدعی شد که اسرائیل مسئول کودتای مصر در سال ۲۰۱۳ است که باعث سرنگونی محمد مرسی شد. در مقابل، اردوغان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را به «ترور دولتی» متهم کرد و اسرائیل را «دولتی صهیونیست، فاشیست و نژادپرست» خواند. (۳)
در سال ۲۰۱۶-۲۰۱۸ روابط دو دولت بهبودیافت. بااینحال، انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به بیتالمقدس و درگیریهای جدی پسازآن بین ارتش اسرائیل و فلسطینیها بار دیگر منجر به کاهش سطح روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و ترکیه شد. جالب اینجاست که در همان زمان، روابط اقتصادی بین دو کشور به هر شکلی حفظ شد. همکاریهای امنیتی قطع شد و گردشگری از اسرائیل به ترکیه نیز کاهش یافت، برخی از پروژههای سرمایهگذاری دوجانبه متوقف یا لغو شدند، اما قطع کامل همکاریهای اقتصادی صورت نگرفت. (۴)
پس از یکفاصله چهارساله، در مارس ۲۰۲۲، اولین نشانههای آشکار بهبود در روابط ترکیه و اسرائیل با بازدید اسحاق هرتسوگ، رئیسجمهور اسرائیل از ترکیه ظاهر شد. به دنبال آن، برای اولین بار پس از ۱۵ سال، مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه از اسرائیل بازدید کرد. همکاری فعال بین سرویسهای اطلاعاتی دو دولت برای جلوگیری از حملات تروریستی احتمالی به اسرائیل آغاز شد. درنتیجه، در ماه اوت، طی مکالمه تلفنی یائیر لاپید، نخستوزیر اسرائیل و اردوغان، رئیسجمهور ترکیه تصمیم به مبادله سفرا گرفت.
دلایل همگرایی
قبل از پرداختن مستقیم به دلایل نزدیک شدن اسرائیل و ترکیه، دو نکته مهم باید بیان شود. اولاً این ترکیه بود که این روند را (برای اولین بار در تاریخ روابط دوجانبه) آغاز کرد. ثانیاً، روند عادیسازی روابط با اسرائیل در مرحله جدید در پسزمینه فرآیندهای مشابه بین ترکیه و امارات متحده عربی، عربستان سعودی و مصر در حال انجام است. با این توصیف نزدیک شدن ترکیه و اسرائیل دلایل سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد.
در زمینه اقتصاد، ترکیه امروز روزهای سختی را پشت سر میگذارد. این امکان وجود دارد که با عادیسازی روابط با اسرائیل (و همچنین با سایر کشورهای خاورمیانه)، رهبری این کشور انتظار بهبود فضای اقتصادی و درنتیجه کمک به جذب سرمایهگذاری خارجی به ترکیه را داشته باشد که همیشه تأثیر مثبتی بر احیای اقتصاد ملی ترکیه دارد.
یکی دیگر از موضوعات مهم، همکاری در حوزه انرژی است. گاز اسرائیل به ترکیه این امکان را میدهد که نهتنها منابع تأمین این هیدروکربن را به میزان قابلتوجهی متنوع کند (امروزه تأمینکنندگان اصلی گاز این کشور روسیه و ایران هستند)، بلکه درصورتیکه صادرات اصلی گاز اسرائیل به اروپا از طریق ترکیه انجام شود، میتواند به یکی از مهمترین قطب ترانزیت انرژی در مدیترانه شرقی تبدیل شود.
موضوعات مربوط به مسائل سیاسی و امنیتی کاملاً متنوع است. بنابراین، ظاهراً اردوغان امیدوار است که بهبود روابط با اسرائیل به او اجازه دهد که موقعیت خود را در ایالاتمتحده هم با توجه به این دستاورد تقویت کند و از پتانسیل لابی طرفدار اسرائیل استفاده میکنند. علاوه بر این، تمایل به بهبود روابط ایالاتمتحده و ترکیه یک تمایل انتزاعی نیست، بلکه بهویژه با نیاز ارتش ترکیه به هواپیماهای اِف-۱۶ مشخص میشود. تجربه در دهه ۱۹۹۰ نشان داد که همکاری ترکیه و اسرائیل از سوی تشکیلات نظامی آمریکا مثبت تلقی میشود که این امر باعث میشود مسیر دستیابی ترکیه به تسلیحات آمریکایی آسانتر شود. (۵)
بافت منطقهای نیز مهم است. رهبری ترکیه در ابتدا به توافقات ابراهیم واکنش منفی نشان داد و انتظار داشت که پس از خروج دولت ترامپ از کاخ سفید که تلاشهای قابلتوجهی برای امضای آن انجام داد، این توافقنامهها بینتیجه بماند. (۶) بااینحال، دو سال پس از عادیسازی رسمی روابط اسرائیل با امارات، بحرین، مراکش و سودان، اسرائیل امیدوار است حداقل با سه کشور اول روابط مثبتی برقرار کند. این میتواند به معنای بروز برخی تغییرات ریشهای در نظام روابط در خاورمیانه باشد. ظاهراً اردوغان احساس کرد که میتواند از این روند دور بماند. بنابراین، رهبری ترکیه شروع به دنبال کردن یک سیاست فعال برای بازسازی و توسعه روابط مثبت با تعدادی از کشورهای منطقه کرد که قبلاً به آن اشاره شد. اسرائیل قطعاً بخش مهمی از این برنامه است.
به نظر میرسد باید به افزایش فعالیت ترکیه نیز توجه کرد که نهتنها خاورمیانه را بهطور مستقیم، بلکه قفقاز جنوبی (روابط ارمنستان و آذربایجان) و همچنین اروپای شرقی (بحران روسیه و اوکراین) را تحت تأثیر قرار میدهد. این احساس وجود دارد که آنکارا در سطح خاصی تلاش میکند تا الگوی رفتاری روسیه در خاورمیانه را بازتولید کند، در شرایطی که مسکو با تکیهبر روابط مثبت یکسان با اکثر کشورهای منطقه سعی دارد بهعنوان یک واسطه بین طرفهای مختلف عمل کند. ازآنجاییکه ترکیه مدرن اهمیت زیادی به مسئله فلسطین در سیاست منطقه میدهد، ایجاد روابط مثبت با اسرائیل میتواند به آنکارا این امتیاز را بدهد که در مناقشه اسرائیل-فلسطین بهعنوان میانجی عمل کند.
این نزدیکی تا کی ادامه خواهد داشت؟
علیرغم این واقعیت که اسرائیل در شکل دادن به روابط فعلی پیشتاز است، اما این روند بهوضوح برای ترکیه نیز بسیار سودمند است، بنابراین آنها مدت زمان این روابط را مانند گذشته تعیین نخواهند کرد.
به نظر میرسد دو موضوع اصلی وجود دارد که میتواند منجر به کوتاهمدت بودن روند فعلی شود. اول، مشکل فلسطین است. ترکیه حاضر نیست از حمایت فعال فلسطینیها در رویارویی با اسرائیل دست بکشد، بهویژه اینکه ترکیه آمادگی اخراج حماس از خاک خود را ندارد. همچنین نمیتوان انتظار داشت که اسرائیل در سیاست خود در قبال حل مشکل فلسطین تغییرات قابلتوجهی ایجاد کند. هرگونه بدتر شدن وضعیت در مناقشه فلسطین و اسرائیل میتواند وضعیت در مسیر ترکیه و اسرائیل را به دوره تقابل بازگرداند.
موضع آنکارا در حلوفصل خاورمیانه پس از حمله اسرائیل به نوار غزه در پایان دسامبر ۲۰۰۸، زمانی که به گفته منابع مختلف، بیش از ۱۰۰۰ فلسطینی کشته و حدود ۵۰۰۰ نفر زخمی شدند، بیشازپیش به سمت فلسطینیها متمایل شد. اردوغان در ژانویه ۲۰۰۹، در چارچوب مجمع بینالمللی اقتصاد در داووس، پس از سخنرانی طولانیمدت شیمون پرز، رئیسجمهور وقت اسرائیل در سمیناری درباره وضعیت نوار غزه، رسوایی به راه انداخت. در این سمینار اردوغان اسرائیل را مسئول کشتارجمعی غیرنظامیان دانست. اقدام اردوغان باعث حمایت گسترده مردم در ایران شد و در ۱۱ بهمن ۱۳۸۸ شهردار وقت تهران به خاطر اقدام اردوغان در مجمع اقتصادی داووس عنوان مقیم افتخاری تهران را به او اعطا کرد. همچنین در مصاحبه با شبکه تلویزیونی الجزیره، اردوغان گفت: «نوار غزه زندانی است که مردم در آن جدا از دنیا زندگی میکنند. اسرائیل آنجا را محاصره کرد. آنچه در حال وقوع است یک تراژدی انسانی است». (۷)
دومین مشکل در خصوص همکاری گازی است. واقعیت این است که قطع رابطه با ترکیه، اسرائیل را مجبور کرد تا تلاشهای خود را به سمت توسعه روابط با یونان و قبرس سوق دهد. بهویژه، این کشورها شرکای اصلی در اجرای پروژه انتقال گاز به اروپا (از طریق قبرس به یونان، جایی که در حال حاضر در سراسر قاره است) هستند. برای ترکیه، این موضوع بسیار دردناک است. اگرچه به ظاهر آنکارا به تعمیق همکاری این کشورها با اسرائیل توجه چندانی ندارد، بنا به دلایلی که قبلاً ذکر شد، از موضوع گاز غافل نخواهد شد. از یکسو، ترکیه، ازنقطهنظر امکانسنجی اقتصادی، گزینه سودآورتری به نظر میرسد. از سوی دیگر، اسرائیل به اعتبار ترکیه بهعنوان یک شریک بلندمدت اعتماد ندارند و این پروژه مطمئناً یک پروژه بلندمدت است. ازآنجاییکه روابط ترکیه و یونان با قبرس امروز بهخصوص به دلیل میادین گازی مدیترانه متشنج به نظر میرسد، بهسختی میتوان در مورد گزینههای مصالحه بحث کرد.
همچنین اگر اسرائیل و ترکیه موفق شوند در یک یا چند پروژه بلندمدت مشترک (یا منطقهای) که برای ترکیه اهمیت اقتصادی قابلتوجهی دارند، مشارکت کنند، ملاحظات ایدئولوژیک در ترکیه در پسزمینه محو خواهد شد. پروژه گاز ممکن است یکی از آنها باشد. بااینحال، تاکنون، به نظر میرسد این مسئله نسبتاً مشکلساز است. در این راستا دلیلی وجود ندارد که بگوییم نزدیکی ترکیه و اسرائیل که در حال پیگیری است، پتانسیل زیادی برای روند طولانیمدت داشته باشد.
عامل ایران در روابط ترکیه-اسرائیل؛ تغییر پویایی منطقهای
در مورد عامل ایران، در سالهای اخیر از سوی رهبری سیاسی و نظامی اسرائیل بهعنوان اصلیترین تهدید راهبردی تلقی شده است. حتی امروزه نیز باوجود انقلابهای عربی و شروع جنگ داخلی در سوریه، موضوع ایران بهعنوان یک موضوع کلیدی در دستور کار سیاست خارجی منطقهای اسرائیل باقیمانده است.(۸) بااینحال، باراک اوباما، رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده در ماه مه ۲۰۰۹ به اسرائیل در مورد قصدش برای حمله به تأسیسات هستهای ایران بدون رضایت واشنگتن هشدار داد. درخواست «غافلگیر نکردن آمریکا در مورد ایران» شخصاً توسط لئون پانهتا، رئیس سابق سیا، که مخفیانه از تلآویو بازدید کرده بود، به نخستوزیر بنیامین نتانیاهو تحویل داده شد.(۹) طرف ترکی نیز بهنوبه خود، حساسیت جدی کشورهای غربی به برنامه هستهای ایران را محکوم کرد و تأکید کرد که جامعه جهانی قبل از هر چیز باید مشکل سلاحهای هستهای اسرائیل را حل کند. شایانذکر است که اسرائیل از دهه ۱۹۵۰ برنامه هستهای خود را توسعه داده است و آن را از کل جهان، ازجمله از نزدیکترین متحد خود، ایالاتمتحده پنهان کرده است.(۱۰)
تعدادی از تحلیلگران بر این باورند که عامل اصلی تعیینکننده مواضع ترکیه در قبال مسئله ایران وظیفه حفظ وجهه مثبت در نزد کشورهای مسلمان است. دولت حزب عدالت و توسعه تلاشهای زیادی برای تلقی مثبت از ترکیه در جهان اسلام انجام داده است. پس از یک سری تعارضات دیپلماتیک با اسرائیل، جایگاه دولت ترکیه بهویژه افزایشیافته است. رجب طیب اردوغان، تقریباً در هر سخنرانی در مورد مشکلات خاورمیانه، در ادامه پیروی از این خط، اعلام میکند که قوانین باید برای همه کشورها بدون استثنا یکسان باشد. او معتقد است تا زمانی که اسرائیل تسلیحات هستهای در اختیار دارد، نمیتوان از دیگر کشورهای منطقه خواست که از قصد خود برای دستیابی به آن دست بکشند.(۱۱) از سوی دیگر، تنش ایران با ترکیه و اسرائیل به تغییر پویایی منطقه مربوط میشود. زمان این فرآیند نیز جالب است. ترکیه در برابر ایران بهویژه در نظم منطقهای که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در ایالاتمتحده ایجاد شد، ایستادگی نکرد و درواقع بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، ترکیه همراه با ایران و قطر در هیئت هدف ائتلاف جهانی قرار داشت. بنابراین، ترکیه و ایران نگرانیهای مشابهی در مورد قطببندی منطقهای داشتند. بااینحال معادلههای جدید در روابط ایران و ترکیه شکلگرفته و در منطقه تیره شده است. بهخصوص در سوریه میتوان پیشبینی کرد که ترکیه و ایران با رویارویی بیشتری مواجه خواهند شد.(۱۲)
با توجه به اولویتبندی روسیه در جنگ اوکراین، کاهش حضور نظامی این کشور در سوریه باعث ایجاد خلاء قدرت در منطقه میشود. ایران تمایل دارد که حضور خود را در این مناطق گستردهتر کند. از سوی دیگر، طرف ترکی ادعا میکند که آنکارا همچنان مصمم به مخالفت با پروژه دولتی تروریستی در شمال سوریه است و این دو پیشبینی متفاوت تنش بین ایران و ترکیه را افزایش میدهد. بنابراین برخی از تحلیلگران معتقدند این احتمال وجود دارد که ترکیه و اسرائیل در سوریه برای مقابله با ایران همکاری کنند. در حقیقت، هنگامیکه اخیراً به نتایج عادیسازی در سیاست خارجی ترکیه نگاه میکنیم، نزدیک شدن اسرائیل و متحدان نزدیک آن مانند مصر و امارات متحده عربی نشان میدهد که همکاری اسرائیل و ترکیه در زمینه سوریه ممکن است افزایش یابد. ازنظر ایران، ترکیه که با فرافکنیهای نظامی موازنه قوای منطقهای در لیبی و سوریه را تغییر داده است، از بازیگری بیتضاد به یک رقیب تبدیل میشود. بهعبارتدیگر، رقابت ایران و ترکیه در پویاییهای نوظهور منطقهای در حال افزایش است. درواقع، نزدیک شدن ترکیه به اسرائیل، با تشویق آمریکا به ریاست جو بایدن، ایران را نگران کرده است. این وضعیت ممکن است فعالیتهای ضد ایرانی ترکیه را در سوریه و عراق افزایش دهد.
همچنین رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه تهدید کرده است که به شبهنظامیان کرد در شمال سوریه حمله خواهد کرد. تهدید مکرر اردوغان به حمله جدید به شمال سوریه از الزامات سیاست داخلی و خارجی ناشی میشود. ترکیه بر مخالفت سرسخت خود با ایجاد یک واحد خودمختار کرد در شمال سوریه تأکید کرده و حضور نیروهای کرد سوری موسوم به یگانهای مدافع خلق در مرزهای جنوبی خود را یک تهدید وجودی میداند. افزایش اخیر حملات مشکوک یگانهای مدافع خلق در مناطق تحت کنترل ترکیه در شمال سوریه، خشم ترکیه را بیشتر کرده است. بهطور فزایندهای، عوامل داخلی نیز تصمیمگیری اردوغان برای حمله جدید به سوریه را هدایت میکند.
در واقع اقتصاد ترکیه در بحران است و تورم نزدیک به ۸۰ درصدی آن باعث فشار به مصرفکنندگان ترک و تشدید نگرانی در سراسر کشور شده است. بدتر شدن مشکلات اقتصادی ترکیه همچنین خصومت بیشتری را نسبت به ۳٫۶ میلیون پناهجوی سوری ساکن ترکیه دامن میزند. با نزدیک شدن به انتخابات در سال ۲۰۲۳، اردوغان احتمالاً محاسبه میکند که میتواند با تهاجم دیگری به سوریه، همدردی رای دهندگان را جلب کند، و گاه آن را با وعده آرزویی مبنی بر بازگرداندن یکمیلیون پناهنده سوری به سوریه گره میزند. به درجات مختلف، هم روسیه و هم ایران با حمله جدید ترکیه مخالف هستند. روسیه بیشترین تسلط را بر روی زمین در سوریه دارد، و حرکت ترکیه احتمالاً با «چراغ سبز» روسیه است. ایران در مخالفت خود با تهاجم دیگر ترکیه قاطعانهتر عمل کرده است، اما همچنان بر روی یکراه حل دیپلماتیک تمرکز میکند. با توجه به خطرات بالای اردوغان، بعید است که وی از انجام حداقل یک حرکت نمادین در سوریه منصرف شود. (۱۳)
در رابطه با مناقشه اسرائیل و ایران، ترکیه بهعنوان متحدی احتمالی برای تلآویو ظاهرشده است. در این راستا، بسیاری پیشبینی میکنند که ترکیه و اسرائیل ممکن است در سوریه با یکدیگر همکاری کنند و درنتیجه ممکن است عملیات نظامی علیه شبهنظامیان بشار اسد ترتیب دهند. به گفته برخی از تحلیگران با خروج روسیه از سوریه و گروه واگنر از لیبی، اسرائیل به اسد اولتیماتوم داد که «اگر از نفوذ ایران در سوریه کاسته نشود، تهدید به اینکه اسد را در دمشق خواهیم زد، نشان میدهد که اسرائیل در میدان سوریه مؤثرتر خواهد بود».(۱۴)
نتیجهگیری
بهطور خلاصه، باید گفت که روابط ترکیه و اسرائیل ازنظر تاریخی تحت تأثیر عوامل متعددی همچون درگیری اعراب و اسرائیل، عامل کشورهای عربی، مسائل اقتصادی-امنیتی و همچنین نفوذ ایالاتمتحده قرارگرفته است. علاوه بر این، در سالهای اخیر، تناقضات در مورد آینده برنامه هستهای ایران بین کشورها به طرز محسوسی افزایشیافته است. بااینحال، نقطه عطف روابط دوجانبه ترکیه و اسرائیل سال ۲۰۰۸ بود که با حمله اسرائیل به نوار غزه نمایان شد. همچنین پسازآنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت ایالاتمتحده، سفارت آمریکا را از تلآویو به بیتالمقدس منتقل کرد، ترکیه درواقع به عنوان یک کشور مسلمان به اقدامات واشنگتن اعتراض کرد. همچنین در سال ۲۰۱۸، آنکارا بار دیگر در واکنش به کشته شدن دهها فلسطینی در جریان تظاهرات در مرز با نوار غزه، سفیر اسرائیل را اخراج کرد. این تحولات باعث شد روابط بین این دو دلت فرازونشیبهایی داشته باشد و به رهبران دو طرف فرصت کمتری را برای توسعه همکاریهای منطقهای بدهد.
در خصوص مناقشه اسرائیل و فلسطینیها، رهبری کنونی ترکیه ازنظر ایدئولوژیک به این جنبش فلسطینی نزدیک است و بهعنوان حافظ منافع فلسطین عمل میکند، که این مسئله به آن اجازه میدهد ادعای نقش یک کشور پیشرو در جهان اسلام را متصور شود. درواقع بدون اندیشه حمایت از فلسطینیها نمیتوان در جهان اسلام رهبر بود. به ادعای خود ترکها، آنکارا به حمایت کامل از ایده تشکیل کشور فلسطین ادامه خواهند داد. اما این بدان معنا نیست که آنها به اسرائیل پشت خواهند کرد، زیرا همکاری اقتصادی در اینجا فاکتور مهمی است و شتاب زیادی پیداکرده است. ترکها دائماً بین مشکل فلسطین و همکاری با اسرائیل مانور میدهند. بنابراین ایران بایستی نقش و حمایت مالی و معنوی خود از فلسطینیها را گسترش دهد تا ترکیه نتواند دست بالا را داشته باشد.
از طرفی، برای اسرائیل، برقراری روابط با کشورهای غیرعربی در خاورمیانه و اطراف آن همیشه مهم بوده است. ترکیه همچنین برای امنیت ملی اسرائیل مهم است، ازجمله اینکه امکان نظارت دقیقتر اطلاعاتی اسرائیل بر ایران را فراهم میکند. علاوه بر این، اسرائیلیها امیدوارند که بهبود روابط با ترکیه، حماس را که در دهه گذشته در استانبول حضور داشته و عملیات خود را از ترکیه انجام داده، تحتفشار قرار دهد. در این خصوص ایران بایستی ملاحظات امنیتی خود را به ترکیه در خصوص حضور احتمالی شرکتها و تکنسینهای نظامی اسرائیلی در خاک ترکیه گوشزد کند.
همچنین حمله روسیه به اوکراین و فشار غرب برای منزوی کردن مسکو، روسیه و ایران را به هم نزدیکتر کرده است، درحالیکه روابط روسیه و ترکیه پیچیدهتر شده است. درواقع روابط روسیه با ترکیه پر از تنش بوده است. بهطور خاص در مورد سوریه، هم روسیه و هم ایران در مخالفت خود با هرگونه حمله جدید ترکیه با هم همسو هستند. ترکیه این مسئله را در نظر دارد که با تمرکز روسیه بر جبهه اوکراین، یک خلاء قدرتی در سوریه ایجادشده است که آنکارا میتواند آن را با همکاری با اسرائیل پر کند. بنابراین ایران در این خصوص باید نقش خود در سوریه را که به لحاظ امنیت ملی اهمیت دارد پررنگ کند. در این خصوص هماهنگی ایران با روسیه در ارتباط با تحتفشار قرار دادن ترکیه میتواند ضروری باشد، زیرا ترکیه معتقد است اقدامات آن بدون حضور ایالاتمتحده در شمال سوریه با چراغ سبز روسیه است.
مسئله دیگر در ارتباط با سهگانه ایران-اسرائیل-ترکیه در میان همه این تحولات رقابت انرژی در شرق مدیترانه است که محرک اصلی در تلاش ترکیه برای عادیسازی با اسرائیل است. ترکیه قطع موقت گاز ایران به ترکیه را موردتوجه قرارداد و درعینحال همکاری گاز با اسرائیل را یکی از موضوعات اصلی در مذاکرات با هرتزوگ در آنکارا دانست. به گفته مقامات ترکیه، آنکارا آماده استفاده از گاز اسرائیل در داخل کشور و علاوه بر این، بخشی از تلاش مشترک برای انتقال گاز به اروپا است. بنابراین منافع اقتصادی ایران ایجاب میکند در این زمینه با ترکیه همکاری داشته باشد تا اسرائیل نتواند در این زمینه فعالیت چشمگیر داشته باشد.
پ.ن: دیدگاه های مطروحه در این نوشتار مربوط به نویسنده است و موسسه مطالعاتی ایران و اوراسیا (ایراس) صرفا آن را منتشر کرده است.