به قلم ولی کالجی، عضو شورای علمی موسسه ایراس
مقدمه
در این بین، تضعیف قابل توجه ارمنستان، عدم کنشگری موثر ایران در شرایط تحریمی و مشکلات اقتصادی و نیز حمله نظامی روسیه به اوکراین که موجب کاهش تمرکز این کشور در منطقه قفقاز شده است نیز این امکان را به محور جمهوری آذربایجان- ترکیه داده است تا با قدرت و اعتماد به نفس بیشتری درصدد پیشبرد اهداف و برنامههای مورد نظر خود در سطح منطقه قفقاز و فراتر از آن در دریای خزر و آسیای مرکزی برآیند. مجموع این شرایط موجب شده است با وجود گذشت نزدیک به دو سال از جنگ دوم قرهباغ و انعقاد موافقتنامه آتشبس، شرایط حاکم بر منطقه همچنان شکننده و ناپایدار باشد و سایه وقوع جنگ و درگیری مجدد و فراگیر نظامی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر منطقه قفقاز سنگینی کند.
در چنین شرایطی، منطقه قفقاز جنوبی در شرایط پس از جنگ دوم قرهباغ در یک وضعیت سیال و مبهم قرار گرفته است؛ به گونهای که هم نشانهها و علائم همکاری تعامل دیده می شود و هم نشانهها و علائم تنش و درگیری. در صورت تشدید تنشها و اختلافات بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان و در شرایطی که فدراسیون روسیه به دلیل درگیری در جنگ اوکراین یا هر ملاحظه دیگری (مشابه جنگ دوم قرهباغ) نتواند اقدام بازدارنده موثری صورت دهد، خطر وقوع جنگ مجدد و فراگیر بین طرفهای ارمنی و آذری در سه منطقه محتمل است که البته در بطن خود عوامل بازدارندهای نیز وجود دارد که در ادامه به آن اشاره خواهد شد. سه منطقه محتمل برای وقوع یک جنگ فراگیر بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان عبارتند از:
۱- منطقه قرهباغ کوهستانی تحت کنترل ارامنه
پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ میلادی، «خانکَندی» (به تعبیر ارامنه اِستِپاناکِرت)، مرکز منطقه قرهباغ و نیز مناطقی مانند «خوجالی»، «خوجاوند»، «آغدره» و «عسگران» با جمعیتی حدوداً بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار نفر همچنان تحت کنترل ارامنه (جمهوری خودخوانده قرهباغ یا به تعبیر ارامنه جمهوری آرتساخ) باقی مانده است. نقشه و تصاویر زیر به روشنی گویای وضعیت منطقه قرهباغ کوهستانی پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ میلادی است.
وضعیت جغرافیایی و سرزمینی قرهباغ کوهستانی پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ میلادی
تصویری از شهر «خانکَندی» (به تعبیر ارامنه اِستِپاناکِرت)، مرکز منطقه قرهباغ (تحت کنترل ارامنه) از ارتفاعات شهر شوشا (شوشی) (تحت کنترل جمهوری آذربایجان در فاصله ۱۱ کیلومتری از خانکَندی)
تصویری از شهر «خانکَندی» (به تعبیر ارامنه اِستِپاناکِرت)، مرکز منطقه قرهباغ (تحت کنترل ارامنه) که در کنار مناطقی مانند خوجالی، خوجاوند، آغدره و عسگران، جمعیتی حدوداً ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار ارمنی در آن ساکن هستند.
از آنجا که جنگ دوم قرهباغ در فاصله ۱۱ کیلومتری به مرکز قرهباغ (خان کِندی) در شهر شوشی (شوشا) متوقف شده بود و با فشار روسیه و امضاء توافقنامه آتش بس، نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان از حرکت به سمت خان کِندی بازماندند، هدف نهایی جمهوری آذربایجان در شرایط پس از جنگ دوم قرهباغ کوهستانی است. هرچند مانع اصلی در حال حاضر، نیروهای حافظ صلح روسی مستقر در منطقه است، اما جمهوری آذربایجان نشان داده است از هر فرصت و فضایی برای تحقق این هدف- حتی در سطح کوچک و گام به گام- نهایت بهره را می برد. وقوع درگیری نظامی در روستاهای «خارموت» و «ناخیچانیک» در منطقه عسگران و «خِنوشیناک» و «کارمیار شوکا» در منطقه مارتونی در اطراف قرهباغ کوهستانی در اسفند ۱۴۰۰ و متعاقب آغاز جنگ روسیه و اوکراین، به روشنی این رویکرد دولت آذربایجان را نشان می دهد.
ضمن این که این تحولات نشان داد که منطقه قرهباغ کوهستانی تا چه میزان مستعد تنش و درگیری مجدد نظامی است و در صورت عدم واکنش مناسب و سریع و قاطع روسیه، احتمال تبدیل شدن آن به یک جنگ فراگیرتر (مشابه جنگ دوم قرهباغ) وجود دارد. در واقع، استراتژی نظامی جمهوری آذربایجان پس از آغاز جنگ اوکراین که در راستای تصرف «نقطه به نقطه» یا «مرحلهای» روستاها و مناطق استراتژیک در اطراف قرهباغ کوهستانی شکل گرفت، میتواند به یک سمت یک «جنگ فراگیر» تغییر جهت بدهد. این روند پیش از این نیز تجربه شده است. چنانچه استراتژی نظامی تصرف «نقطه به نقطه» یا «مرحله ای» در جنگ چهار روزه آوریل ۲۰۱۶ میلادی و جنگ چهار روزه جولای ۲۰۲۰ میلادی، در جنگ دوم قرهباغ به یک جنگ فراگیر تبدیل شد. لذا احتمال تکرار این روند در قرهباغ کوهستانی نیز وجود دارد که البته به دلیل وجود جمعیت ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار نفری در قرهباغ کوهستانی (برخلاف مناطق کم جمعیت یا خالی از سکنه پیرامون قرهباغ مانند آقدام، جبرائیل و فیضولی و..) تلفات انسانی چنین جنگ احتمالی بسیار بالا خواهد بود.
در این بین، نکته مهم این است که فدراسیون روسیه و شخص ولادیمیر پوتین در جریان جنگ دوم قرهباغ، با این استدلال که سازمان پیمان امنیت دسته جمعی، تعهدی برای مداخله و دفاع از ارمنستان خارج از مرزهای این کشور ندارد، عملاً پشت ارمنستان را در جریان جنگ خالی کرد که نقش بسیار مهمی در شکست ارامنه در جنگ دوم قرهباغ داشت. لذا در صورت وقوع جنگ مجدد و فراگیر در قرهباغ کوهستانی، روسیه روی کاغذ می تواند باز هم همان موضع را در پیش بگیرد و با خارج نمودن نیروهای حافظ صلح روسی از منطقه، اعلام کند که به دلیل آنکه قرهباغ کوهستانی خارج از خاک ارمنستان است، مانع از مداخله دو پایگاه نیروهای نظامی روسیه در ارمنستان (ایروان و گیومری) و همچنین سازمان پیمان امنیت دسته جمعی شود. البته روسها قطعاً چنین تصمیم مهم و سرنوشت سازی را بدون دریافت امتیاز مهم و قابل توجهی از جمهوری آذربایجان نخواهند گرفت. شاید شرایط سخت اقتصادی و ترانزیتی روسیه پس از جنگ اوکراین بتواند این شرایط و امکان را برای جمهوری آذربایجان فراهم کند.
در صورت تحقق این سناریو و وقوع جنگی که احتمال پیروزی جمهوری آذربایجان با حمایت لجستیکی و اطلاعاتی ترکیه، رژیم اسرائیل و پاکستان در آن بسیار بالا است، مناقشه قرهباغ عملاً پس از سه دهه به پایان خواهد رسید و حاکمیت جمهوری آذربایجان بر تمامی سرزمینهای واقع در مرزهای دوره شوروی مجدداً برقرار خواهد شد. در چنین شرایطی، احتمالاً موج جدیدی از آوارگان ارمنی در حجم و تعدادی به مراتب بیشتر از جنگ دوم قرهباغ به سمت ارمنستان روانه خواهد شد و سقوط دولت نیکول پاشینیان نیز در چنین شرایطی قطعی خواهد بود. علاوه بر این، محور ترکیه- جمهوری آذربایجان در منطقه قفقاز جنوبی بیش از پیش تقویت خواهد شد و باکو با اعتماد به نفس بیشتری طرحهای منطقهای مورد نظر خود به ویژه کریدور زنگهزور را پیش خواهد برد.
۲- در نقاط مرزی غرب مناطق زنگیلان، قبادلی، لاچین و کلبیجَر (مرزهای جدید جمهوری آذربایجان با ارمنستان پس از جنگ دوم قرهباغ)
دومین کانون احتمالی برای وقوع جنگ مجدد بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، در نقاط مرزی غرب مناطق زنگیلان، قبادلی، لاچین و کلبیجَر با ارمنستان است. درگیریهای خونین و سنگین هفته گذشته بین دو طرف نیز در همین نوار مرزی روی داد. یعنی مناطق داشکسن، کلبیجَر و لاچین در جمهوری آذربایجان و شهرهای گوریس، سُتک و جرموک در غرب ارمنستان زیر آتش سنگین قرار گرفت که با تلفات بسیار بالای انسانی از هر دو طرف همراه بود.
تغییرات مرزی جمهوری آذربایجان با ایران و ارمنستان پس از جنگ دوم در سال ۲۰۲۰ میلادی
سه منطقه مهم درگیریهای مرزی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۱ میلادی
(پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ میلادی)
مناطق مهم درگیریهای مرزی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سپتامبر ۲۰۲۲ میلادی (شهریور ۱۴۰۱)
بستر و زمینه تداوم تنش و وقوع یک جنگ فراگیر در این مناطق نیز این است که در جنگ دوم قرهباغ، مناطق زنگیلان، قبادلی، لاچین و کلبیجَر که تحت کنترل جمهوری قرهباغ (به تعبیر ارامنه جمهوری آرتساخ) قرار داشتند، از کنترل ارامنه خارج و به حاکمیت جمهوری آذربایجان بازگشتند. با این وجود، طی دو سال گذشته ارمنستان و جمهوری آذربایجان بنا به دلایل مختلف از جمله ابهامات و اختلافات در مبنا قراردادن نقشههای دوره شوروی، وجود مناطق برونگان آذری در خاک ارمنستان، وجود مراتع، زمین کشاورزی، معادن و منابع آبی در نقاط مرزی، موفق به تحدید حدود و میله گذاری در مرزهای جدید نشدند. همین امر موجب شده است طی دو سال گذشته چندین درگیری محدود نظامی بین نیروهای دو طرف رخ بدهد که شدیدترین و خونبارترین آن در هفته گذشته روی داد. هرچند روسیه و اتحادیه اروپا با تشکیل کمیسیون مشترک مرزی درصدد کنترل و مدیریت شرایط هستند، اما نقاط مرزی غرب مناطق زنگیلان، قبادلی، لاچین و کلبیجَر با ارمنستان همچنان مستعد وقوع یک جنگ فراگیر را بین دو طرف دارد. برخلاف وقوع احتمالی جنگ در قرهباغ کوهستانی که نسبتاً از ایران فاصله دارد، این مناطق به ویژه منطقه زنگیلان در مجاورت مرز ایران قرار دارد و لذا وقوع جنگ در این منطقه تاثیر مستقیمی بر امنیت مرزهای شمال غربی کشورمان خواهد داشت. ضمن این که وقوع این جنگ در مرزهای ارمنستان شرایط متفاوتی در مقایسه با جنگ دوم قرهباغ و جنگ احتمالی در قرهباغ کوهستانی خواهد داشت که خارج از مرزهای این کشور بودند و روسیه نیز با همین استدلال از مداخله در جنگ خودداری کرد یا احتمالاً خواهد نمود.
در واقع، با وقوع جنگ در نقاط مرزی ارمنستان با جمهوری آذربایجان، دولت نیکول پاشینیان این انتظار را از روسیه دارد که سازمان پیمان امنیت دسته جمعی به استناد ماده ۴ اساسنامه این سازمان و نیز دو پایگاه نظامی روسیه در ایروان و گیومری در راستای دفاع از امنیت ملی و تمامیت ارضی ارمنستان واکنش نشان بدهد و وارد عمل بشود. به همین دلیل، پس از وقوع درگیریهای سنگین هفته گذشته، نخستین تماس نیکول پاشینیان با ولادیمیر پوتین بود و مهم ترین درخواست او از رئیس جمهور روسیه نیز عمل به تعهدات و واکنش سازمان پیمان امنیت دسته جمعی بود. اما نخست وزیر ارمنستان پاسخ روشن و مثبتی از طرف پوتین دریافت نکرد. آناتولی سیدوروف، فرمانده روس ستاد مشترک سازمان پیمان امنیت جمعی نیز اعلام کرد که این نهاد امنیتی – نظامی قصد ندارد در آینده نزدیک به نقاط مرزی جمهوری آذربایجان و ارمنستان صلحبان اعزام کند و ابراز امیدواری کرد که این درگیریها از طریق مسالمت آمیز حل و فصل بشود. از سویی دیگر، یکی از مقامات قزاقستان نیز اعلام نمود که این کشور در چهارچوب سازمان پیمان امنیت دسته جمعی نیرویی به ارمنستان اعزام نخواهد کرد. در نتیجه، روسیه و سازمان پیمان امنیت دسته جمعی، یک بار دیگر عملاً از حمایت عملی ارمنستان در مقابل جمهوری آذربایجان خودداری کردند و به همین دلیل، یکی از مقامات ارشد ارمنستان به کنایه به این نکته اشاره کرد که «هفت تیری داریم که قادر به شلیک با آن نیستیم».
بنابراین در صورت وقوع جنگ مجدد و فراگیری در مرزهای ارمنستان با جمهوری آذربایجان، این جنگ آزمونی سخت و دشوار برای روسها خواهد بود و آنها برای حفظ اعتبار و جایگاه سازمان پیمان امنیت دسته جمعی و نیز دو پایگاه نیروهای نظامی روسیه در ارمنستان (ایروان و گیومری)، چاره ای جز مداخله به نفع ارمنستان نخواهند داشت. این امر نیروهای نظامی روسیه را در مقابل جمهوری آذربایجانی قرار خواهد داد که پس از جنگ دوم قرهباغ و نیز جنگ اوکراین، روابط خود را با مسکو به صورت قابل توجهی توسعه بخشیده است. از طرفی دیگر، عدم واکنش و مداخله نظامی روسیه و سازمان پیمان امنیت دسته جمعی می تواند تجربهای مشابه گرجستان را از نظر خروج ارمنستان از این سازمان و تخلیه پایگاههای نظامی روسی در ایروان و گیومری به دنبال داشته باشد. بدیهی است که هر دو حالت، مطلوب روسیه نیست و به همین دلیل مسکو کوشش می کند از طریق کمیسیون مشترک مرزی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، تنشهای مرزی در نقاط مرزی غرب مناطق زنگیلان، قبادلی، لاچین و کلبیجَر با ارمنستان را کنترل و مدیریت کند.
۳- در نقاط مرزی غرب منطقه زنگیلانِ جمهوری آذربایجان با مناطق جنوبی استان سیونیک ارمنستان (مسیر عبور کریدور زنگهزور به جمهوری خودمختار نخجوان)
سومین نقطه و کانون وقوع جنگ فراگیر بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، نقاط مرزی غرب منطقه زنگیلانِ جمهوری آذربایجان با مناطق جنوبی استان سیونیک ارمنستان است که مسیر عبور کریدور زنگهزور مورد نظر باکو به جمهوری خودمختار نخجوان است. با توجه به طرح گسترده موضوع یکپارچگی تاریخی و سرزمینی زنگه زور شرقی و غربی از سوی جمهوری آذربایجان، تهدیدات مکرر الهام علیاف برای استفاده از قوه قهریه برای تحقق کریدور زنگهزور و مخالفت و ایستادگی ارمنستان در مقابل درخواستها و تهدیدات نظامی جمهوری آذربایجان، احتمال وقوع یک جنگ فراگیر در این نقطه بسیار محتمل است. نقشههای زیر گویای موقعیت جغرافیایی منطقه زنگیلانِ جمهوری آذربایجان با مناطق جنوبی استان سیونیک ارمنستان است که جمهوری آذربایجان از نظر تاریخی آن را زنگه زور غربی می داند و کریدور زنگه زور نیز قرار است با عبور از همین مسیر شکل بگیرد.
موقعیت جغرافیایی منطقه زنگیلانِ جمهوری آذربایجان با مناطق جنوبی استان سیونیک ارمنستان
(مسیر عبور کریدور زنگهزور به جمهوری خودمختار نخجوان)
مسیر کریدور (دالان) زنگهزور مورد نظر جمهوری آذربایجان
هرچند جمهوری آذربایجان برای آغاز چنین جنگی با دو ملاحظه بسیار جدی از طرف ایران و روسیه مواجه است که به نظر میرسد همین دو عامل تاکنون باکو را از انجام عملیات نظامی برای تحقق کریدور زنگهزور بازداشته است. ملاحظه ایران، تهدید مرزهای ۳۸ یا ۴۰ کیلومتری ایران و ارمنستان است که طی دو سال گذشته در بلاترین سطوح سیاسی و نظامی کشور به طرف آذری هشدار داده شده است. ملاحظه روسها نیز وقوع جنگ در عمق خاک ارمنستان (استان سیونیک) است که چنانچه در بخش قبلی نیز اشاره شد، روسها یا باید برای حفظ اعتبار و جایگاه سازمان پیمان امنیت دسته جمعی و نیز دو پایگاه نیروهای نظامی روسیه در ارمنستان (ایروان و گیومری)، اقدام به مداخله نظامی به نفع ارامنه نمایند و در مقابل جمهوری آذربایجان و حتی ترکیه قرار گیرند یا اینکه پیامدهای منفی، سنگین و بلندمدت ناشی از خروج ارمنستان از سازمان پیمان امنیت دسته جمعی و نیز تخلیه دو پایگاه نیروهای نظامی روسیه و حتی هم پیمانی ارمنستان با غرب و ناتو (مشابه تجربه گرجستان) را بپذیرند.
نکته بسیار مهم دیگر اینکه برخلاف جنگ احتمالی در قرهباغ کوهستانی و نیز نقاط مرزی غرب مناطق زنگیلان، قبادلی، لاچین و کلبیجَر با ارمنستان که شکل کنترل شدهتر و در جغرافیای محدودتری رخ خواهد داد، جنگ احتمالی فراگیر در نقاط مرزی غرب منطقه زنگیلانِ جمهوری آذربایجان با مناطق جنوبی استان سیونیک ارمنستان به واسطه موضوع کریدور زنگهزور میتواند در سطح بسیار گستردهتری روی دهد. بدین ترتیب که، نیروهای نظامی ارتش جمهوری آذربایجان به صورت همزمان از سمت شرق ارمنستان (منطقه زنگیلان) و غرب این کشور (جمهوری خودمختار نخجوان) اقدام به عملیات نظامی خواهند کرد. به واسطه پیوستگی سرزمینی نخجوان با ترکیه، امکان اعزام سریع نیرو و تجهیزات ارتش ترکیه به ویژه نیروی زمینی وجود خواهد داشت که با توجه به طول بسیار کم ۳۸ تا ۴۰ کیلومتری مرز جنوبی ارمنستان (فاصله بین زنگیلان تا نخجوان)، امکان اشغال و تصرف سریع آن چندان دور از ذهن نیست. در صورت تحقق چنین سناریویی، مشابه سناریوی حاکمیت کامل جمهوری آذربایجان بر قرهباغ کوهستانی، سقوط دولت نیکول پاشینیان قطعی خواهد بود. معادلات و آرایش ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی (مسیرهای انتقال انرژی و کریدورهای ارتباطی) در منطقه قفقاز نیز به کلی تغییر پیدا خواهد کرد و در نتیجه آن محور جمهوری آذربایجان – ترکیه به مراتب قدرتمندتر از شرایط پس از جنگ دوم قرهباغ خواهد شد. همچنین با از بین رفتن مرز مشترک ایران و ارمنستان، تعداد همسایگان کشورمان از ۱۵ به ۱۴ همسایه کاهش پیدا خواهد کرد و چنانچه در بخشهای قبلی اشاره شد، در چنین شرایطی نه تنها ایران یکی از مسیرهای ترانزیتی و ارتباطی خود را با منطقه قفقاز از دست خواهد داد، بلکه از نظر آبی نیز جمهوری آذربایجان با کنترل ۳۸ یا ۴۰ کیلومتر از بخش شمالی رود ارس، عملاً بر کل بخش شمالی این رودخانه فرامرزی از منطقه نخجوان در مرز ترکیه تا کناره دریای خزر مسلط خواهد شد و عملاً به جای ارمنستان، در این بخش از ارس تبدیل به «کشوری بالادست» خواهد شد که این امر قطعاً در راستای منافع ایران نخواهد بود.
سخن پایانی
مجموع مباحث این یادداشت تحلیلی که به صورت بسیار فشرده بیان شد، به روشنی گویای این واقعیت است که از یک سو محرکها و انگیزههای بسیار جدی برای وقوع یک جنگ فراگیر جدید بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان وجود دارد و از سویی دیگر عوامل بازدارنده ای نیز وجود دارد که باعث احتیاط و ملاحظه طرفین شده است. واقعیت آن است که اگر وضعیت سه گانه «جنگ»، «آتش بس» و «صلح» را در سه نقطه یک خط تصور کنیم، وضعیت حاکم بر منطقه قرهباغ و نیز بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در حالت میانه یعنی «آتش بس» قرار دارد که معنی ساده حقوقی آن «ترک موقت مخاصمه» است. لذا از این نظر هیچ گونه تفاوتی بین شرایط منطقه قبل و بعد از جنگ دوم قرهباغ (۲۷ سپتامبر تا ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰) ایجاد نشده است. بعد از جنگ اول قرهباغ (۱۹۸۸- ۱۹۹۴)، موافقتنامه آتش بس بیشکِک در پایتخت قرقیزستان در سال ۱۹۹۴ منعقد شد و گروه مینسک سازمان امنینت و همکاری اروپا به رهبری آمریکا، فرانسه و روسیه وظیفه اتجام مذاکرات برای عبور از وضعیت «آتش بس» به «صلح» را برعهده گرفت که با وجود کوششهای فراوان و ارائه طرحهای مختلف، عملاً در این وظیفه ناکام ماند که نقطه اوج این ناکامی وقوع جنگ دوم قرهباغ (۲۶ سپتامبر تا ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰) بود. در واقع نه تنها منطقه قرهباغ از وضعیت میانه «آتش بس» به سمت جلو یعنی «صلح» حرکت نکرد، بلکه در حرکتی رو به عقب یعنی «جنگ» بازگشت.
بعد از جنگ دوم قرهباغ نیز موافقتنامه سهجانبه آتشبس قرهباغ بین ارمنستان، جمهوری آذربایجان و فدراسیون روسیه در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ میلادی/ ۲۰ آبان ۱۳۹۹ که به امضای رهبران سه کشور رسید، مجدداً وضعیت میانه «آتش بس» را بر منطقه حاکم ساخت. و از لحاظ حقوقی این موافقتنامه جایگزین موافقتنامه آتش بس بیشکک قرقیزستان در سال ۱۹۹۴ شده است و لذا در عمل هنوز «پیمان صلحی»[۱] در قرهباغ منعقد نشده است. به همین دلیل، وضعیت منطقه هنوز در مرحله «آتش بس» به سر میبرد و لذا نمی توان صحبت از «صلح قرهباغ» کرد. در همین راستا، هرگونه درگیری بین نیروهای ارمنی و آذری که پس از جنگ دوم قرهباغ و طی دو سال گذشته روی داده است، از نظر حقوقی، «نقض صلح» نیست، بلکه نقض «آتشبس» است. بنابراین، در چنین شرایط شکنندهای امکان وقوع مجدد جنگ و درگیری بنا به دلایل مختلف از جمله اقدام نظامی جمهوری آذربایجان برای تصرف منطقه قرهب اغ کوهستانی تحت کنترل ارامنه، اختلافات مرزی دو کشور در روند تحدید حدود و میله گذاری مرزهای جدید و یا عملیاتیشدن کریدور زنگهزور وجود دارد. بنابراین از نظر حقوقی عملاً مانعی و ساختاری برای پیشگیری از وقوع جنگ وجود ندارد و تنها «موازانه نسبی قوا» بر محوریت روسیه است که موجب شده است موافقتنامه آتش بس ۲۰۲۰ میلادی با وجود چندین بار نقض آتشبس در نتیجه درگیری نیروهای نظامی ارمنی و آذری و تلفات انسانی به ویژه در جریان درگیریهای سنگین و خونین هفته گذشته، همچنان پابرجا باقی بماند.
در چنین شرایطی، منافع و امنیت ملی ایران ایجاب میکند که کشورمان دو مسیر ارتباطی ریلی و جادهای از جمهوری آذربایجان و ارمنستان داشته باشد. تهدید و انسداد هر یک از این دو مسیر تهدیدی برای منافع ملی به ویژه منافع تجاری و ترانزیتی کشور است. در صورت وجود ثبات، آرامش و امنیت در این دو مسیر ترانزیتی، ایران قادر به تامین منافع خود در هر دو «کریدور شمال- جنوب» با جمهوری آذربایجان و روسیه و «کریدور خلیج فارس- دریای سیاه» با ارمنستان و گرجستان خواهد بود که پس از تنگاهای اقتصادی و ترانزیتی روسیه متعاقب جنگ اوکراین و نیز روند ارتقاء «موافقتنامه تجارت ترجیحی ایران با اتحادیه اقتصادی اوراسیا» به «تجارت آزاد» از اهمیت راهبردی و ترانزیتی مضاعفی نیز برخوردار شده است. همچنین حفظ و تقویت الگوی ۳+۳ حتی در شکل ۲+۳ (بدون حضور گرجستان)، حضور نمایندگان نیروهای مسلح ایران در مرکز نظارت بر آتش بس قرهباغ در منطقه آغدام، احیای مسیر ریلی دوره شوروی در جنوب قفقاز (جلفا- نخجوان) برای ارتباط ریلی هم زمان با ارمنستان و جمهوری آذربایجان، تکمیل مسیر ریلی ۱۶۴ کیلومتری رشت- آستارا (به عنوان تنها قطعه ریلی مسیر کریدور شمال- جنوب) و حضور موثر شرکتهای ایرانی در اجرای پروژههای عمرانی و زیرساختی و صادرات خدمات فنی- مهندسی در مناطق پیرامونی قرهباغ، تقویت امنیتی و اقتصادی مرز ایران و ارمنستان (مرز نوردوز- مِقری) و مشارکت ایران در ساخت و تکمیل بزرگراه شمال- جنوب در ارمنستان (ایروان- مِقری)، از جمله موارد بسیار مهم و کلیدی است که می تواند در چهارچوب یک رویکرد متوازن، موجب افزایش ضریب نفوذ کشورمان در منطقه قفقاز در شرایط کنونی شود و با ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی در سطح منطقه، هزینههای وقوع یک جنگ مجدد و فراگیر را بین دو کشور همسایه ایران به گونه ای افزایش بدهد که دو طرف در راستای منافع متقابل اقتصادی، تجاری و ترانزیتی، مسیر مذاکره، تعامل و صلح را در پیش بگیرند.
[۱] . Peace Pact