تاریخ : یکشنبه, ۲۵ آبان , ۱۴۰۴ 26 جماد أول 1447 Sunday, 16 November , 2025

پیامدهای جنگ ۱۲ روزه بر دیپلماسی آب ایران با همسایگان

  • ۳۰ تیر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۱
پیامدهای جنگ ۱۲ روزه بر دیپلماسی آب ایران با همسایگان
دیپلماسی آب ایران با افغانستان، ترکیه، عراق و جمهوری آذربایجان ممکن است متأثر از پیامدهای جنگ 12 روزه باشد که در ذیل به هریک از آن‌ها اشاره شده است.

#اختصاصی

به قلم: حامد حکمت‌آرا، پژوهشگر دکتری ژئوپلیتیک دانشگاه تهران

پیامدهای جنگ ۱۲ روزه تنها محدود به حوزه نظامی و امنیتی نیست؛ بلکه این رویداد تأثیرات قابل توجهی بر مسائل ژئوپلیتیکی به ویژه دیپلماسی آب و روابط آبی فرامرزی ایران با همسایگانش در زمینه منابع مشترک نیز خواهد داشت. وقتی قواعد بنیادین حقوق بین‌الملل با تجاوز قدرت اول جهان و حمایت او از متجاوز به راحتی نقض شود، دیگر نمی‌توان به تحقق و رعایت حقوق بین‌الملل و معاهدات آبی توسط دیگر دولت‌ها امید چندانی داشت.

اینکه ایران در طول جنگ ۱۲ روزه در برابر تهاجمات خارجی ایستادگی و استقلال خود را حفظ کرده است، احتمالاً برخی کشورهای همسایه را به تعامل بیشتر با ایران به ویژه در مسائل آبی ترغیب خواهد کرد؛ اما در عین حال، برای برخی دیگر از همسایگان که با طرف‌های دیگر جنگ ۱۲ روزه ارتباطات گسترده‌تری دارند، احتمالاً نگاه امنیتی به ایران تشدید می‌شود؛ چراکه این کشورها ممکن است همچون غربی‌ها به ایران اعتماد کمتری داشته و آن را بازیگری پیش‌بینی‌ناپذیر ببینند.

در بعد داخلی نیز پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، نگاه ایران به آب احتمالاً تا حدی امنیتی‌تر شده و منابع آبی فرامرزی از جمله هیرمند، ارس و هریرود به عنوان زیرساخت‌های امنیت ملی که باید مورد توجه بیشتری باشند، بازتعریف گردند. این مسئله می‌تواند موجب شود ایران هم انعطاف‌پذیری خود در مذاکرات آبی را کاهش دهد و بر حفظ و مطالبه حق‌آبه خود پافشاری جدی‌تری داشته باشد. به طور کلی دیپلماسی آب ایران با افغانستان، ترکیه، عراق و جمهوری آذربایجان ممکن است متأثر از پیامدهای جنگ ۱۲ روزه باشد که در ذیل به هریک از آن‌ها اشاره شده است.

چشم‌انداز دیپلماسی آب با افغانستان

ایران و افغانستان در دو حوضه هیرمند و هریرود با یکدیگر مشترکند و در هردو حوضه، ایران در موقعیت پایین‌دستی قرار دارد. افغانستان احتمالاً در این فضا محتاط‌تر و مستقل‌تر از قبل عمل خواهد کرد. از یک‌سو ایران قدرتمندتر اما امنیتی‌تر شده؛ از سوی دیگر، افغانستان همچنان درگیر ضعف حکمرانی، رقابت گروه‌ها، و وابستگی به کمک‌های خارجی (خصوصاً چین و پاکستان) است. در چنین شرایطی، افغانستان در ادامه پروژه‌های سدسازی خود ممکن است برای کاهش فشار مطالبات آبی ایران به چین یا پاکستان نزدیک‌تر شود.

افغانستان احتمالاً سیاستی اتخاذ می‌کند که شامل تقویت پروژه‌های آبی خود در حوضه‌های هیرمند و هریرود با توجه کمتر به حقوق آبی ایران خواهد بود. چین احتمالاً در فضای جدید ایجاد شده پس از روی کار آمدن طالبان با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های آبی افغانستان در رقابت با هند و جهت جایگزینی با آن، حضور خود را در مسائل امنیتی آسیای مرکزی گسترش خواهد داد. پاکستان نیز که دارای روابط گسترده با چین است، برای مهار نفوذ هند و بهره‌برداری از فضای جدید، وارد بازی آبی در افغانستان خواهد شد.

برای جلوگیری از رسیدن به بن‌بست در دیپلماسی آب با افغانستان به خصوص با توجه به شرایط اخیر، ایران می‌تواند چند راهکار را مدنظر قرار دهد؛ شامل احیای کانال‌های غیررسمی با نخبگان و قومیت‌های مؤثر در افغانستان از جمله تاجیک‌ها و هزاره‌ها (دیپلماسی مسیر دوم)؛ ایجاد بسته‌های تشویقی شامل تجارت برق، مواد غذایی و سوخت در برابر تنظیم عادلانه‌تر آب هیرمند و هریرود؛ بازگرداندن نقش سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برای میانجی‌گری فنی؛ و تشویق چین و پاکستان که روابط خوبی با ایران دارند به ایفای نقش مثبت و سازنده در دیپلماسی آب، به‌جای حمایت صرف از توسعه پروژه‌های آبی فرامرزی افغانستان.

چشم‌انداز دیپلماسی آب با ترکیه

ایران و ترکیه در حوضه فرامرزی ارس با یکدیگر مشترکند و ایران در موقعیت پایین‌دستی قرار گرفته است. ترکیه ایران را پس از جنگ ۱۲ روزه، هم وزنه منطقه‌ای قدرتمندتر و هم رقیب منطقه‌ای بالقوه ارزیابی می‌کند. در عین حفظ روابط تجاری، نگاه ترکیه به ایران در حوزه‌های مرزی، منابع آب و ژئوپلیتیک منطقه، امنیتی‌تر، رقابتی‌تر و محتاطانه‌تر خواهد شد. ترکیه احتمالاً فرض خواهد کرد که ایران در آینده ممکن است از ابزارهایی مانند مهاجران افغان، انرژی یا آب به عنوان اهرم فشار منطقه‌ای استفاده کند.

ترکیه با استفاده از فضای امنیتی تضعیف‌شده منطقه و از اولویت خارج شدن موضوع آب، احتمالاً پروژه‌های سدسازی در حوضه‌های ارس و دجله-فرات را تسریع خواهد بخشید و ممکن است اهداف هیدروهژمونی‌خواهانه و رهبری آبی منطقه را با تضعیف تعامل‌گرایی و دیپلماسی آب ایران با شدت بیشتری نسبت به گذشته پیگیری نماید.

ترکیه با استفاده از فضای درگیری ایران، احتمالاً: نفوذ خود در عراق را تقویت می‌کند تا ایران را از مسیر مذاکرات آبی با عراق در حوضه دجله-فرات جهت مطالبه‌گری علیه ترکیه کنار بزند؛ با استفاده از کم‌اعتمادی دولت عراق به آینده ایران، پروژه‌های آبی دو یا سه‌جانبه با عراق و سوریه را گسترش دهد؛ کنترل فنی-آبی بیشتری بر حوزه ارس اعمال کند؛ و توافق‌های جدید آبی دوجانبه با جمهوری آذربایجان منعقد کند که بر سهم ایران از ارس اثر بگذارد.

احیای دیپلماسی آبی فعال و چندلایه در قبال ترکیه می‌تواند شامل: فعال‌سازی کانال‌های دیپلماتیک رسمی و غیررسمی و پیشنهاد نشست‌های ایران-ترکیه-عراق با تمرکز بر حوضه دجله-فرات و ایران-ترکیه-جمهوری آذربایجان-ارمنستان با تمرکز بر حوضه ارس؛ تقویت ابزار فنی و پایش هیدرولوژیکی سیلاب و کاهش دبی رودخانه‌های مرزی جهت استناد در مذاکرات آبی؛ توسعه همکاری‌های آبی با کشورهای پایین‌دست دجله-فرات و ارس جهت جلوگیری از اعمال هیدروهژمونی ترکیه بر منابع آبی مشترک؛ و توسعه روابط دیپلماتیک با چین، روسیه و نهادهای بین‌المللی برای افزایش وزن حقوقی و فنی ایران باشد.

چشم‌انداز دیپلماسی آب با عراق

ایران و عراق در حوضه فرامرزی دجله-فرات با یکدیگر مشترکند و ایران در موقعیت بالادستی قرار دارد. پس از جنگ ۱۲ روزه، عراق خود را میان دو بازیگر قوی و رقیب منطقه‌ای یعنی ایران و ترکیه می‌بیند و بین دو نگاه متضاد خواهد بود: یک‌سو، وابستگی تاریخی و مذهبی به ایران؛ سوی دیگر، نیاز فوری به حفظ جریان حیاتی آب حوضه دجله-فرات و همکاری نزدیک‌تر با ترکیه برای مدیریت این حوضه. در چنین وضعیتی، عراق برای حفظ موازنه، ناچار می‌شود در دیپلماسی آب بین این دو بازیگر مانور بدهد و ممکن است سیاستی دوگانه و محتاطانه در قبال ایران در پیش گیرد.

ادامه همکاری‌های فنی و سیاسی برای حفظ جریان آب فرامرزی؛ حفظ رایزنی در زمینه رودخانه‌های فرامرزی و تعیین حق‌آبه زاب کوچک از سمت ایران؛ فشار بیشتر برای تثبیت حقوق آبی عراق در کرخه و کارون که مدعی کاهش آن است؛ مطالبه سهم بیشتر از آب در حوضه‌های مشترک با استناد به مواضع و اقدامات عراق در جنگ ۱۲ روزه و مسئولیت ایران به‌عنوان شریک استراتژیک؛ و فشار برای احیای اروندرود در قالب توافقات امنیتی-مرزی و نه صرفاً زیست‌محیطی از جمله اقدامات محتمل عراق خواهد بود.

عراق هم‌اینک با بحران کم‌آبی گسترده روبه‌رو است. در چنین شرایطی، کاهش جریان آب از سمت ایران مثلاً در کرخه یا زاب کوچک می‌تواند منجر به بحران‌های اجتماعی فراگیر و اعتراضات گسترده در عراق شود. هرچند ایران ممکن است نگاهی امنیتی‌تر به مقوله منابع آب داشته باشد؛ اما عراق براساس نیاز شهروندان خود، نگاه مطالبه‌گرانه‌تری دارد. همچنین هرگونه کاهش آبدهی کارون و کرخه که باعث کاهش جریان آب در اروندرود شود، ممکن است منجر به طرح دوباره اختلافات مرزی برجامانده از معاهده ۱۹۷۵ الجزایر شود.

ایران برای حفظ جایگاه خود در دیپلماسی آب با عراق باید از ابزار سیاسی از جمله گروه‌های نزدیک به ایران برای تلطیف جریان مذاکرات آبی استفاده کند؛ به جای انکار کاهش آبدهی، آن را در قالب الگوهای جدید مدیریت آب و سازگاری اقلیمی توضیح دهد؛ با تشویق عراق به پیگیری مطالبات آبی خود از ترکیه، خود را به‌عنوان شریک سازنده و فنی معرفی کند، نه تهدید؛ و نهایتاً به پروژه‌های زیربنایی مشترک مثل ایستگاه‌های پایش، شبکه هشدار سیل، انتقال بین‌حوضه‌ای اولویت بخشد.

چشم‌انداز دیپلماسی آب با جمهوری آذربایجان

ایران و جمهوری آذربایجان در حوضه ارس با یکدیگر مشترکند و هردو در موقعیت میان‌دستی و پایین‌دستی نسبت به ترکیه قرار دارند. در شرایط پساجنگ ۱۲ روزه، جمهوری آذربایجان ممکن است با ترکیه و رژیم اسرائیل که دارای روابط گسترده‌ای است، وارد پروژه‌های آبی زیرساختی مشترک در حوضه ارس شود: نظیر سدسازی، پایش آب، انتقال آب و تخصیص‌های جدید منابع آب. در چنین شرایطی و با توجه به شرایط ایران، رژیم اسرائیل ممکن است از طریق فناوری‌های نوین آبی مانند آبیاری هوشمند، نمک‌زدایی از آب یا مدیریت پیشرفته منابع آب به جمهوری آذربایجان کمک کند و تأثیر فنی ایران را در پروژه‌های آبی فرامرزی این کشور کاهش داده و جایگزین آن شود.

در همین راستا، با گسترش پروژه‌های آبی جمهوری آذربایجان در حوضه ارس، مخصوصاً جهت مصارف مختلف بخش‌های اخیراً آزاد شده قره‌باغ و نیاز به برداشت بیشتر از منابع آب ارس، این کشور ممکن است به صورت رسمی یا رسانه‌ای، ایران را به مصرف غیرقانونی یا انحصاری از آب‌های مشترک متهم کند؛ از جمله به دلیل پروژه‌های انتقال آب به دشت‌های ساحلی ارس، کلانشهر تبریز و دریاچه ارومیه که قبلاً نیز به صورت محدود و غیررسمی در این زمینه انتقاداتی مطرح کرده است. استفاده از کانال‌های بین‌المللی برای طرح دعوی بر سر منابع مشترک، مثلاً در چارچوب کنوانسیون‌های هلسینکی یا بهره‌برداری از آبراه‌های مرزی سازمان ملل متحد نیز ممکن است در همین چارچوب از سوی جمهوری آذربایجان پیگیری شود.

در صورت تضعیف فرآیند دیپلماسی آب در حوضه ارس، ایران نیز می‌تواند با نزدیکی بیشتر به ارمنستان، حضور خود در پروژه‌های آبی بالادست ارس در خاک ارمنستان را تقویت کند و حتی جهت انتقال آب مازاد ارمنستان به ایران اقدام نماید؛ بدین ترتیب، خلأ احتمالی قدرت آبی ایجاد شده در میان‌دست و پایین‌دست حوضه ارس جبران خواهد شد. ایران همچنین می‌تواند از طریق سازمان‌های منطقه‌ای یا همکاری‌های سه‌جانبه با ارمنستان و گرجستان در حوضه بزرگ‌تر کورا-ارس نیز به موازنه فشار آبی احتمالی در منطقه پاسخ دهد. بدیهی است این اقدامات احتمالی از سوی ایران صرفاً با هدف تقویت دیپلماسی آب چندجانبه در قفقاز جنوبی و تا بازگشت طرفین به میز مذاکره و تأمین عادلانه حق‌آبه ایران و سایر کشورهای ساحلی قابل پیگیری خواهد بود.

 

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=12710
  • نویسنده : حامد حکمت‌آرا، پژوهشگر دکتری ژئوپلیتیک دانشگاه تهران
  • منبع : موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)
  • 921 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.