#نگاه_روسی
طرفین “توافقنامه جامع مشارکت راهبردی” را امضا کردند و همچنین طرحی را برای هماهنگی بین برنامههای بلند مدت دو کشور یعنی “چشم انداز ۲۰۳۰” عربستان ( که در چارچوب آن، ساخت شهر دوران پس از نفت نئوم در سواحل دریای سرخ در حال انجام است که باید به مرکز جهانی فناوریهای پیشرفته و نوآوری تبدیل شود) و ابتکار کمربند و جاده چین تصویب کردند.
علاوه بر این، ریاض میزبان نشستی بین رهبر چین و سران کشورهای عضو شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس بود و نشست بزرگ چین و عربی نیز برگزار شد. در نتیجه این اتفاقات، توافقی در مورد ایجاد شورای سرمایه گذاری مشترک و مرکز امنیت هستهای توسط پکن با کشورهای عربی حاصل شد. علاوه بر این، چین به شرکای خاورمیانه خود یک طرح همکاری در ۸ زمینه از جمله انرژی، غذا، سلامت، نوآوری سبز، امنیت، توسعه و جوانان ارائه کرد.
البته همه اینها نشان میدهد که چین برای مدت زیادی به منطقه آمده است. پروژههایی که قرار است اجرا شوند، نه فقط بر همکاری مالی و تجاری بلکه دلالت بر یک مشارکت فناوری بلند مدت دارند. این بدان معنی است که ما میتوانیم اولین نتایج جدی چنین مشارکتی را در پنج تا هفت سال و شاید بعداً مشاهده کنیم. بسیار مهم است که عربستان سعودی بازار خود را به روی فناوری پیشرفته چینی باز کند که در درجه اول هوآوی و تعدادی دیگر از شرکت های بزرگ چینی مدنظر است. با توجه به اینکه چند روز پیش، اقدامات هوآوی بار دیگر در ایالات متحده محدود شد، چنین حرکاتی نشان دهنده سطح بالای اعتماد بین پکن و ریاض است.
یک موضوع مهم دیگر که کمتر مورد اشاره قرار گرفت اما همه منتظرش بودند، موضوع معامله نفت با یوان است. اگر دو کشور در این مورد به توافق دست یابند، این امر ضربهای به دلار و گامی جدی در جهت بیرون راندن پول آمریکا از تجارت نفت خواهد بود. همزمان عربستان سعودی قادر به کار با بورس چین خواهد بود و سهام آن در بورس ملی نفت و گاز شانگهای عرضه خواهد شد. چین به تدریج در حال توسعه این سایت است، نفت در آنجا معادل یک مبادله است، یعنی در واقع در همان زمان پول است.
کمتر کسی انتظار داشت که چین و عربستان سعودی در مورد مسائل امنیتی که مدتهاست بخشی از تعامل ریاض با ایالات متحده بوده است، گفتگو کنند زیرا واشنگتن امنیت پادشاهی سعودی را تضمین کرده بود اما ناگهان معلوم شد که چین آماده مشارکت در بحث مسائل امنیتی در خاورمیانه است. و این احتمالاً اولین بار است که پکن، بسیار فراتر از مرزهای خود، شروع به طرح مسائل مربوط به ارائه چنین تضمینهایی می کند. اول از همه، به اعتقاد من میتوان در مورد ارتش الکترونیک و سیستمهای امنیت سایبری و همچنین همکاری در زمینه گشتهای مشترک دریایی و امنیت مسیرهای تجاری دریایی صحبت کرد. ادعای غیر مستقیمی وجود دارد مبنی بر اینکه چین ممکن است در نهایت سامانههای دفاع هوایی خود را به سعودیها ارائه دهد. اما تاکنون دلیلی وجود ندارد که بگوییم امروزه سیستمهای چینی مؤثرتر از سامانههای آمریکایی در خدمت سعودیها هستند. و مهمتر از همه، امروز ما آمادگی ریاض را برای کنار گذاشتن فناوریهای آمریکایی و تغییر، مثلاً به چینی، مشاهده نمی کنیم. قابل درک است که این اتفاق بیفتد اما نه در آینده نزدیک.
سوال اصلی که اکنون همه را آزار میدهد این است که آیا عربستان سعودی به ایجاد روابط دوجانبه با ایالات متحده ادامه میدهد یا آنها را در سطحی که دارند نگه میدارد یا حتی به تدریج آنها را کاهش می دهد؟ هنوز پاسخ قطعی برای این سوال وجود ندارد. ما میبینیم که چگونه به تدریج این روابط تنزل پیدا کرد. ابتدا در دولت دونالد ترامپ و سپس در زمان جو بایدن.
شی جین پینگ پیشنهادهای اقتصادی زیادی به ریاض آورد. یعنی رهبر چین آمد تا عمدتاً در مورد اقتصاد صحبت کند و نه در مورد سیاست. اگرچه بدیهی است که سیاست همیشه پشت اقتصاد است. از سوی دیگر، ایالات متحده دائماً سعی میکرد با سعودیها در مورد سیاست صحبت کند و معتقد بود که پادشاهی ثروتمند خاورمیانه نیازی به سرمایه گذاری اضافی ندارد و هر آنچه که در زمینه فناوری نیاز دارند را میتوانند از این کشور خریداری کنند. چین همچنین پیشنهاد توسعه مشترک پروژهها را داده است. ممکن است این امر در آینده منجر به ایجاد نوعی پارک و منطقه فناوری شود.
مدت هاست که گفته می شود چین تجربه ای در مورد خاورمیانه ندارد. کارشناسان معتقد بودند که دیپلماسی چین تنها در آسیا و در درجه اول در آسیای مرکزی و جنوب شرقی با موفقیت کار خواهد کرد، اما در عین حال مبنای جدی برای تعامل با کشورهای خاورمیانه ندارد. بنابراین، هیچ پیشرفت ملموسی در روابط پکن با شرکای خاورمیانهایاش وجود ندارد. اما ظاهرا دیپلماسی چین در حال بهبود است. در این زمینه البته برخی برخوردها رخ می دهد، از جمله موارد مهم برای روسیه است که همیشه خود را استاد دسیسه در خاورمیانه می دانست. چین یاد گرفته است که روابط خوبی با عربستان سعودی و ایران داشته باشد، با توجه به اینکه شرایط سختی بین ریاض و تهران وجود دارد. پکن توانسته روابط خوبی با هر دو طرف برقرار کند و اکنون می تواند در این شرایط به عنوان نوعی میانجی صلح عمل کند. در نهایت، چین رابطه بسیار خوبی با اسرائیل دارد، در حالی که عربستان سعودی و کل جهان عرب از اقدامات تل آویو هراس دارند. یعنی برای اولین بار کشوری به خاورمیانه آمده است که در کمال تعجب با همه بازیگران منطقه روابط نسبتاً مساوی دارد.
بدیهی است که چین به شدت به منابع انرژی خاورمیانه علاقهمند است. و سفر شی جین پینگ به عربستان سعودی، گفتگوهای او با سران کشورهای خاورمیانه تلاشی برای تنوع بخشیدن به تامین کنندگان و محافظت از مواضع خود در بخش انرژی است. در شرایط فعلی، پکن بسیار بیشتر از آن چیزی که فکر میکند به روسیه وابسته است. چین دوست دارد همزمان با شرکای زیادی روابط برقرار کند. با توجه به توسعه بخش انرژی چین، شایان ذکر است که موضوع کنار گذاشتن استفاده از سوخت های سنتی از دستور کار رهبران چین حذف نشده است، و همچنان هرچند با سرعت کم اما در حال توسعه است. در این راستا، تا سال ۲۰۳۰-۲۰۳۵، جمهوری خلق چین استفاده از سوخت های سنتی را کاهش نمیدهد، بلکه برعکس، افزایش میدهد. در نتیجه، چین حتی به شرکای بیشتری نیاز خواهد داشت که بتوانند نفت و گاز این کشور را تامین کنند. طرف چینی به تامین کنندگان با قیمت مناسب نیاز دارد که ظاهرا عربستان آماده ارائه آن است.