#اختصاصی
هیچ کشوری در جهان همسایگان بیشماری به اندازه چین ندارد. چین با ۱۴ کشور مرز مشترک دارد. این همسایگان نه تنها پرجمعیت، بلکه آشوبخیز هستند. دولت سرکش کره شمالی؛ کشور جنگزدهای همچون میانمار؛ کشورهایی که با آنها اختلافات ارضی شدیدی دارد همچون هند؛ سایر کشورهایی که با آنها مناقشات دریایی دارد همچون ژاپن؛ و کشوری- تایوان- که دائماً آن را تهدید به حمله میکند. برای چند سده رهبران چین جهان را مجموعهای از دایرههای هممرکز میپنداشتند که مبدأ آن تاج و تخت اژدها بود. دایرههای داخلی قلمروهایی را ذیل قانون مستقیم امپراتور تشکیل میدادند. سپس کشورهای پادشاهی همسایه مثل ژاپن، کره و ویتنام به وجود آمدند. داخلیترین بخش این دایره افراد خارجی بودند که تجارتشان با چین نوعی خراج بود. شی جینپینگ، حاکم فعلی چین، در این جهانبینی چرخش ۱۸۰ درجهای ایجاد کرد. او در چین خود را “مرکز” حزب کمونیست جا زد و مخالفان را، بهویژه در مناطق مرزی، تارومار کرد. او، در سراسر جهان، چین را قدرتی با جسارت فراوان مطرح کرد. اما تلاشهایش برای انقیاد کامل همسایگان چین در برابر این کشور- حسب دستورش به مقامات چین در سال ۲۰۱۳، “جذب قلوب مردم و افزایش قرابت، کاریزما و نفوذمان”- عملی نشده است.
چند همسایه برای از بین بردن جسارت روبه رشد چین، ارتباط نزدیکتری با آمریکا دارند. اکثر کشورهای دوست چین بیثبات هستند. سایر کشورها نیز نگران نیات چین هستند. در رأیگیریهای اخیر سازمان ملل، نیمی از همسایگان چین برخلاف این کشور تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم و تنها پنج کشور از بیانیهای حمایت کردند که انتقاد از سیاست چین در سینکیانگ را رد میکرد. اینکه بسیاری، از ضعف سیاست خارجی چین حرف میزنند میتواند جاهطلبیهای شی را تحت تأثیر قرار دهد.
کشورهای قدرتمند اغلب برای افزایش رفاه و امنیت به سلطه بر منطقه خود در حوزههای اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی روی میآورند. در دوران مدرن فرانسه، آلمان، ژاپن و روسیه بهدنبال هژمونی منطقهای از طریق اعمال زور بودهاند. اتحادیه اروپا بهطور مسالمتآمیز گسترش یافته، اما در حوزههای دفاعی و امنیتی بهعنوان یک قدرت حاشیهای باقی مانده است. تنها آمریکا موفق به سلطه طولانی مدت بر منطقه خود شده است که تا حدودی نیز مدیون جغرافیای این کشور است، جغرافیایی که به آن کمک کرد تا سایر قدرتهای بزرگ را مهار کند. اما این کشور خود را از طریق ترتیبات دوجانبه سودمند، از جمله توافق تجارت آزاد با مکزیک و کانادا، روابط دفاعی تنگاتنگ با هر دو کشور (بهویژه با کانادا) و مرزهای نسبتاً باز به همسایگانش محدود کرده است. در این راستا قدرت نرم این کشور بسیار مفید بوده است.
همسایگی چین بسیار فریبکارانه است. این کشور ۲۲۸۰۰ کیلومتر مربع مرز زمینی دارد. به علاوه، تمامی هشت مرز دریایی مورد مناقشه هستند. همسایگان چین شامل قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی، همچون هند و روسیه، جاهطلبیهای منطقهای خود را دارند. این همسایگان به سه گروه بزرگ تقسیم میشوند: دولتهای شکننده و ورشکسته (افغانستان، لائوس، میانمار، نپال، کره شمالی و پاکستان)، دوست دشمنهایی که مراودات نزدیک با چین دارند ولی از سلطه آن نگرانند (مغولستان، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی)، و کشورهای دارای پیمانهای دفاعی- نظامی با آمریکا (هند، ژاپن، فیلیپین، کره جنوبی، تایوان و ویتنام). مسئولان چین منکر تعقیب هژمونی منطقهای هستند. چین، در حرف، تنها خواهان بازپسگیری مرزهای بهحق خود است، نه گسترش آنها یا سلطه بر همسایگان. آنها آمریکا را برای نقش بر آب کردن جاهطلبیهای خود سرزنش میکنند. شی در سخنرانی ماه مارس خود گفت: “کشورهای غربی- به رهبری ایالات متحده- انواع شیوههای مهار، محاصره و سرکوب را علیه ما به اجرا درآورده است”.
آمریکا در واقع سخت کوشیده تا روابط خود را با همسایگان چین گسترش دهد. با این حال بسیاری از مشکلات شی با همسایگان خود به دورانی برمیگردد که آنها احساس میکردند از سوی آمریکا طرد شدهاند (در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما) یا آمریکا به آنها هشدار داده است (در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ). به گفته مقامات و کارشناسان این کشورها، تردیدها ناشی ازسوءرفتارهای چین است. آنها به قدرت مازاد در مسائل ارضی، سیاستهای اقتصادی آشفته و دستوری، و رویکرد ناشیانه نسبت به دیپلماسی اشاره میکنند که در گذشته امپراتوری چین و مفروضات کلان درخصوص آینده این کشور ریشه دارد. اطمینانخاطر چین بسیاری از آنها را متقاعد نکرده است، بهویژه با توجه به حمایت این کشور از تهاجم روسیه به اوکراین.
چین سی سال پس از جنگ بیحاصل با ویتنام در سال ۱۹۷۹، رویکرد آشتیجویانهای نسبت به اختلافات ارضی در پیش گرفت و به دلیل تمرکز بر اصلاحات اقتصادی ثبات را برگزید. در فاصله سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۲ این کشور اختلافات ارضی خود را با کشورهای ازبکستان، قرقیزستان، لائوس، تاجیکستان و ویتنام حل و فصل کرد. چین در سال ۲۰۰۸، آخرین مجموعه توافقاتی را امضا کرد که مؤید کنترل روسیه بر منطقهای به وسعت اوکراین بود که در سده نوزدهم از چین منضم شده بود. تمایل به تقابل پیش از ریاست جمهوری شی شروع شده بود، اما او بر آن تأکید کرد، و اختلافات ارضی را محور وعده “نوسازی ملی” خود کرد. بیشک، چین در تغییر وضع موجود برای دستیابی به مزیت کوتاهمدت موفق عمل کرده است. کشتیها و هواپیماهای این کشور درحال حاضر بهطور منظم دراطراف مناطق سنگلاخی که ادعاهای آن همان ادعاهای ژاپن در دریای چین شرقی است به گشتزنی مشغولند. هفت جزیره مصنوعی که بر صخرههای مورد مناقشه در دریای چین جنوبی ساخته شده است ظرفیت چین را برای تحقق ادعاهای خود افزایش دادهاند.
با این حال، این دستاوردها به قیمت هشدار به همسایگان چین تمام شده است. ژاپن در ماه دسامبر راهبرد امنیتی تازهای را درپیش گرفته که دو برابر شدن هزینههای دفاعی تا سال ۲۰۲۷ و توانمندی ضد حمله، و فاصله گرفتن از اصول صلحطلبانه پس از پایان جنگ جهانی دوم است. ژاپن نیز در حال همکاری تنگاتنگ با آمریکا در حوزه دفاعی، از جمله در مورد تایوان، و افزایش همکاری امنیتی با متحدان آمریکا و سایر همسایگان چین است. رویکرد شی به دریای چین جنوبی موجب تغییر رویکرد فیلیپین، تنها متحد آمریکا در میان پنج کشوری که همان ادعاهای چین را دارند، شده است. رئیس جمهور پیشین فیلیپین، رودریگو دوترته، در سال ۲۰۱۶ جدایی از آمریکا را اعلام کرد، که به معنای تعهد به مسیر ایدئولوژیک چین بود. اما روابط فیلیپین با چین پس از تعرض این کشور به شناورهای این کشور و عدم ساخت تأسیسات وعده داده شده، به سردی گرایید.
رئیس جمهور جدید، فردیناند مارکوس جونیور، بر روابط با آمریکا تأکید کرده است. او در ماه فوریه اجازه دسترسی به چهار پایگاه نظامی جدید را، از جمله سه پایگاه در شمال که میتوانند در جنگ علیه تایوان مثمرثمر باشند، صادر کرد. دو کشور در ماه آوریل بزرگترین رزمایش نظامی مشترک را با حضور ۱۲ هزار نظامی آمریکایی برگزار و برای از سرگیری گشتزنیهای دریایی مشترک در دریای چین جنوبی برنامهریزی کردند. در ضمن، چین به فیلیپین هشدار داد که این کشور درحال افتادن به ورطه منازعه ژئوپلتیک است.
ویتنام نیز در دریای چین جنوبی ادعاهایی دارد و در دهه گذشته چند تقابل دریایی با چین را تجربه کرده است. این کشور نیز همکاری نظامی تنگاتنگی با آمریکا دارد. ویتنام در سال ۲۰۱۸ به ناوهواپیمابر آمریکا اجازه داد برای نخستین بار در طول ۴۰ سال گذشته از یکی از بنادر این کشور بازدید کند. آمریکا ویتنام را به تجهیزات دفاعی، از جمله انواع هواپیماها، پهپادها و قایقهای توپدار ساحلی، مجهز کرده است.
هند نیز همسایه دیگر چین است که، پس از وقوع برخوردهایی با چین در منطقه مورد مناقشه هیمالیا در چهار سال گذشته، در مناسبات خود تجدید نظر کرده است. این درگیریها از جمله درگیریهای مرگبار از زمان پیروزی چین در جنگ مرزی محدود در سال ۱۹۶۲ بودند. با وجود تداوم رشد تجارت دوجانبه (تا ۶/۸ درصد در سال)، هند سرمایهگذاری چین در کشورش را محدود، دهها اپلیکیشن چینی را تحریم و مجموعه مالیاتهایی را بر شرکتهای چینی وضع کرده است. این کشور نیز با آمریکا همکاری تنگاتنگی دارد و متحد دفاعی آن و بخشی از اتحاد کواد است، که اعضای آن شامل آمریکا، استرالیا و ژاپن است. نارندرا مودی، در طی سفر خود به آمریکا مجموعه توافقاتی را در حوزههای صنعت نظامی به امضا رساند که میتواند این کشور را به پایگاه تولید مشترک تسلیحات غربی تبدیل کند.
همسایگان نگران از چین، با یکدیگر مراودات نزدیکی دارند. هند خدمههای زیردریایی ویتنامی را آموزش و این کشور را به ۱۲ قایق گشتزنی تندرو مجهز کرده و با واگذاری ناوچههای موشکانداز نیز موافقت کرده است. هند اخیراً به فیلیپین موشکهای کروز فروخته است. ژاپن هواپیماهای شناسایی را برای ویتنام و رادار را برای فیلیپین تأمین کرده است، که از سال ۲۰۲۰ سه ناو از کره جنوبی دریافت کرده و درحال دریافت تعداد بیشتری نیز هست.
اما تصویر اقتصادی تیره و تار است. چین شریک بیچون و چرای تمام همسایگان خود، از جمله همسایگانی با ادعاهای ارضی، است. تجارت دوجانبه چین با ۲۰ همسایه خشکی و دریایی خود تنها در سال ۲۰۲۰ حدود ۲ تریلیون دلار، افزایش ۷۴ درصدی نسبت به دهه گذشته، بوده است. این رقم بیشتر از رقم مجموع تجارت آمریکا و اتحادیه اروپا با همین کشورهاست. چین برای کشورهای فقیرتر منبع بزرگ سرمایهگذاری است. توافق تجاری موسوم به مشارکت اقتصادی جامع منطقهای، که در سال ۲۰۲۲ اجرایی شد و شامل چین و هشت همسایه این کشور است، تجارت فرامرزی این کشور را افزایش داد.
اما همسایگان چین بیشتر محصولات خود را به آمریکا و اتحادیه اروپا صادر میکنند. به علاوه اینکه، چین عادت نگرانکننده استفاده از نفوذ اقتصادی برای تنبیه همسایگانش را دارد. یک نمونه آن در سال ۲۰۱۰ اتفاق افتاد یعنی زمانیکه چین صادرات مواد معدنی کمیاب به ژاپن را پس از وقوع تنش در دریای چین شرقی ممنوع کرد. اما، شی این رویه را توسعه داده و به تازگی محدودیتهای جدیدی بر صادرات مواد معدنی کمیاب وضع کرده است.
مغولستان از ابتدا مورد هدف شی بود. چین پس از میزبانی مغولستان از دالایی لاما در سال ۲۰۱۶، اعطای وام و ترخیص کالاهای گمرکی را ادامه داد. مغولستان از آن زمان به تجارت با چین وابستهتر شده است، که حدود ۸۴ درصد صادرات مغولستان را (عمدتاً زغالسنگ) وارد میکند. اما دولت مغولستان از طریق مشارکت با ناتو در روابط با چین مانع ایجاد کرد. ناتو در راستای ایجاد دفاع سایبری، آموزش زبان انگلیسی به افسران و اجرای عملیات در رابطه با نیروهای ناتو به مغولستان کمک کرد (نظامیان مغولستان در کوزوو و افغانستان خدمت کردهاند). تنش بر سر دالایی لاما به احساسات ضد چینی در کشوری دامن زد که مردمش نسبت به رفتار قوممدارانه آنها در منطقه مغولستان داخلی نگرانند. ممنوعیت تدریس زبان مغولی در این منطقه موجب شد نخستوزیر سابق مغولستان آن را ظلمی که چین از آن طریق بهدنبال نابودی و حذف مغولان بهعنوان یک قومیت مستقل است، قلمداد کند.
اما کره جنوبی نمونهای از اعمال نفوذ نابجای چین است. پس از ریاست جمهوری پارک گئون هایه در سال ۲۰۱۳، او درصدد روابط نزدیکتر با چین، حتی شرکت در رژه نظامی پکن، برآمد. اما در سال ۲۰۱۷ چین پس از استقرار سامانههای چندگانه موشکی توسط آمریکا در کره جنوبی، با هدف بازدارندگی علیه کره شمالی، اقدام به تحریم اقتصادی این کشور کرد. کره جنوبی درحال حاضر اتحاد خود را با آمریکا تقویت، و اختلافات دائمی با ژاپن را کنار گذاشته است. این دو کشور به رهبری آمریکا درحال کاهش نقش چین در زنجیره تأمین خود هستند. این مسئله درحال خلق فرصتهای جدید برای سایر همسایگان چین است. خودروساز کرهای، هیوندای، در ماه می اعلام کرد این شرکت در ده سال آینده ۵/۲ میلیارد دلار در هند سرمایهگذاری خواهد کرد. ویتنام نیز در ماه دسامبر خاطرنشان کرد سامسونگ و الجی، در دهه آینده ۶ میلیارد دلار دیگر در این کشور سرمایهگذاری خواهند کرد.
از نظر همسایگان فقیرتر چین، سرمایهگذاری در زیرساختها موجب بیاثر شدن روشهای سلطهجویانه این کشور میشود. داستانهای موفقیتآمیز عبارتند از اتصال قطار باری به سراسر آسیای مرکزی که شامل هشت درصد تجارت چین- اروپاست یا خط راهآهن از چین و لائوس، که خدمات مسافربری را در آوریل آغاز کرد و، براساس بانک جهانی، قادر است تولید ناخالص داخلی لائوس را تا ۲۱ درصد افزایش دهد، و پروژههای کلانی که ظرفیت نسل ]نیروگاههای برق[ مستعد قطعی پاکستان را تا ۸ گیگاوات افزایش میدهد. اما تمایل به دادن مجموعهای از وعدهها و بیتوجهی به روحیات محلی، این اقدامات را کمرنگ میکند. چین در کشور نپال، پروژههای یک کمربند و راه وعدهداده شده را تکمیل نکرده است. مالزی نیز چند پروژه آن را به دلیل افزایش هزینهها رها کرده است. مشکلات بدهی مرتبط با پروژه کمربند و راه پاکستان و لائوس را به سمت اعلام نکول سوق داده است. و جنگ داخلی میانمار چند پروژه بزرگ چین را به تعویق انداخته و حمایت از چین را، که از شورای نظامی مورد تنفر حمایت میکرد، کاهش داده است. چین نیز در جلوگیری از فعالیت کسبوکارهای چینی مشکوک و باندهای خلافکار حاضر در مسیر کمربند و راه ناکام مانده است. لائوس، میانمار و فیلیپین ورود جریان بزرگ پول و کارگر چینی به فعالیت قماربازی را مشاهده کردهاند، که به افزایش جنایت منجر شده است. آنها و سایر همسایگان فقیر هنوز به کمکها در راستای توسعه خود علاقمند هستند. اما همانطورکه چین با کاهش رشد اقتصادی و پروژههای یک کمربند و راه روبروست، بسیاری از کشورها به ژاپن چشم دوختهاند، که کمکهایش دردسر کمتری دارد.
از طرف دیگر اعلامیههای کوبنده دیپلماتهای “گرگ جنگجو” نیز وجود دارند. در ماه آوریل سفیر چین در فیلیپین کارگران فیلیپینی مقیم تایوان را تهدید کرد و سفیر چین در پاریس مشروعیت دولتهای شوروی سابق را زیر سوال برد. یک ماه بعد شی میزبان پنج رهبر کشورهای آسیای مرکزی در اجلاسی بود که تصویری از سلسله تانگ را در اذهان تداعی میکرد، یعنی زمانیکه چین بر بیشتر منطقه آسیای مرکزی حکومت میکرد.
در نهایت باید گفت که همه آنچه در بالا ذکر شد به این معنی نیست که همسایگان چین از این کشور فاصله میگیرند. با توجه به وزن اقتصادی چین، این امر غیر قابل تصور است. اما به آیندهای اشاره دارد که در آن جاهطلبیهای هژمونیک شی نقش بر آب میشود زیرا کشورهای باثبات و پویاتر در برابر اقدامات این کشور مقاومت کرده یا احتیاط میکنند، درحالیکه کشورهای بیثبات و دارای پایینترین سطح رفاه کاملاً به حمایت چین وابسته میشوند. چالش پیشروی آمریکا و متحدان این است که به همسایگان چین راههای بیشتری برای محاصره این کشور ارائه دهد.
مترجم: امین یوسفی