وقایع تکان دهنده و تحولات جهانی سال گذشته، سیاست منطقهای روسیه را به خطر انداخت. به گفته نمایندگان حزب، بسیاری از رای دهندگان روسی ظاهراً حتی از مرگ یکی از بزرگترین و ثابتترین چهرههای دههها در سیاست روسیه – رهبر آتشین حزب LDPR، ولادیمیر ژیرینوفسکی – آگاه نیستند (یا به سادگی فراموش کردهاند).
رویدادهای مناطق روسیه در سال گذشته به ندرت خبرساز شد، به استثنای اعتراضات ضد بسیج. با این حال، چندین کلیشه در سال ۲۰۲۲ در مورد سیاستهای منطقهای ریشه دوانید که شباهت چندانی با واقعیت ندارند و شایسته توضیح هستند.
کلیشه اول این است که نقش استانداران به شدت افزایش یافته است. این دیدگاه پس از اعلام بسیج نسبی و معرفی جزئی حکومت نظامی محبوبیت یافت. مقایسه با دوران همهگیری، زمانی که فرمانداران ظاهراً از اختیارات بیشتری برخوردار بودند، امری عادی شده است.
در واقع، همهگیری به طور قابل توجهی نقش فرمانداران را تقویت نکرد. مقامات منطقهای مردم را از محدودیتهای COVID و نظارت بر رعایت آنها مطلع کردند، اما در بیشتر موارد، این مقامات فدرال بودند که تغییرات را آغاز کردند، در حالی که مناطق صرفاً مسئول اجرای آنها بودند.
در سال ۲۰۲۲، فرمانداران نیز به دلایلی نتوانستند نفوذ سیاسی خود را افزایش دهند. اول، آنها فاقد عاملیت هستند. برای بسیاری از آنها، مقام فرمانداری تنها یک پله از نردبان شغلی است، حتی یک وقفه که پس از آن دوباره به مرکز فدرال بازگردانده میشوند. بنابراین، منعطف شدن عضلات سیاسی در مناطق، حتی ممکن است مانع بازگشت آنها شود.
دلیل دوم این است که رؤسای مناطق دفاتر استخدام نظامی یا پلیس را کنترل نمیکنند. مقامات منطقهای تلاش کردهاند تا ارتباط افقی با ساختارهای امنیتی برقرار کنند، اما اغلب موفق نشدهاند. فرمانداران واقعاً نمیتوانند مستقیماً بر سازمانهای مجری قانون تأثیر بگذارند. آنها فقط میتوانند به توافقات موقت برسند.
استانداران نیز اولویتهای سیاستی را تعیین نمیکنند. دستورالعملهای مربوط به جنگ و مسائل مربوط به آن همه از مرکز فدرال صادر میشود. این مناطق با مسئولیتهای اضافی مانند کمک به سرزمینهای الحاق شده مواجه هستند که و مقامات محلی در مورد چنین تکالیفی کمتر مشتاق هستند.
با این وجود، پس از سال ۲۰۲۲، دلایلی برای خوش بینی برای فرمانداران وجود دارد. تعداد پروندههای جنایی علیه مقامات عالی رتبه در سال گذشته کاهش قابل توجهی داشته است. برخلاف دهه ۲۰۱۰، زمانی که موجی از دستگیریهای فرمانداری کشور را فرا گرفت، دهه ۲۰۲۰ تاکنون شاهد دستگیری تنها دو مدیر ارشد منطقه بوده است. فرمانداران نیز تا کنون کمتر تغییر کردهاند. در سال ۲۰۲۲، تنها مناطق تومسک، کیروف، ماری ال، ساراتوف و ریازان مقامات ارشد خود را از دست دادند، که اکثر آنها واقعاً نمیخواستند به هر حال بر سر کار باشند.
با این حال، همه اینها به سادگی نشان میدهد که تحولات منطقهای به طور موقت از کانون توجه خارج شده است. روندهای سال ۲۰۲۲ به هیچ وجه نشان دهنده تمرکززدایی یا فدرال سازی مجدد نیست. دولت مرکزی روسیه به یک نسخه ساده شده از مدل شوروی پایبند است که شامل یک قدرت عمودی سفت و سخت است.
کلیشه دوم این است که مناطق در حال حاضر موتور اصلی شور میهن پرستانه در روسیه هستند. در سال ۲۰۲۲ صحبتهای زیادی در مورد تضاد بین شهرهای بزرگ روسیه و بقیه کشور در زمینه حمایت از جنگ علیه اوکراین مطرح شد. شهرهای بزرگ حمایت مردمی کمی از نمایش نمادهای طرفدار جنگ نشان دادند، که باعث شد بسیاری به این نتیجه برسند که تشویق کنندگان اصلی کرملین در استانها متمرکز هستند.
با این حال، تفاوت کمی در تعداد خودروهای شخصی که نماد “Z” طرفدار جنگ را در مسکو و مناطق نشان میدادند، وجود داشت. تا پایان سال، چنین نمادهایی بسیار کمیاب شده بود و بسیاری از مناطق به تدریج این نماد را از اتوبوسهای عمومی خود حذف کردند.
هم سیاستمداران و هم جامعه شناسان از این که چگونه جامعه روسیه به راحتی موج بسیج را در پاییز پذیرفت تعجب کردند، اما اگر استانهای روسیه را جولانگاه نظامیگری بدانیم، اغراق آمیز خواهد بود. همین امر در مورد مقامات منطقه نیز صدق میکند.
درست است که چندین رهبر منطقهای مواضع تندرو خود را به رخ کشیدهاند، اما در غیاب الزام فدرال برای چنین دیدگاههایی، دیگران خود را به ژستهای معمولی محدود کردهاند. حتی روسای سابق مناطق نزدیک به خط مقدم، مانند بلگورود، بریانسک، کورسک، و ورونژ، تصمیم گرفتهاند بهمحض شروع خصومتها بهعنوان مدیران محتاطانه ضد بحران عمل کنند.
کلیشه سوم این است که مناطق در حال تخلیه شدن از آخرین منابع خود هستند. در واقع یکی دیگر از شگفتیهای سال گذشته، ثبات اقتصاد روسیه در برابر تحریمها و بحران بزرگ بود. بودجههای منطقهای عموماً درآمدهایی را که انتظار داشتند در سال ۲۰۲۲ دریافت کردند و احتمالاً در سال ۲۰۲۳ نیز چنین خواهد شد، بنابراین دولت به پرداخت تعهدات اجتماعی خود ادامه خواهد داد. ممکن است برخی مناطق روستایی بیشتر تحت تاثیر موج بسیج قرار گرفته باشند، اما تاکنون هیچ نشانهای از کمبود نیروی کار در آنها دیده نشده است.
در اصل، اقتصادهای منطقه به چالشهای سال ۲۰۲۲ واکنش نشان دادند، درست مانند بحرانهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۵٫ مناطقی با بخشهای صنعتی توسعهیافته – خودروسازی، هوانوردی، خدمات، ساختوساز، و تا حدی صنعت نفت و گاز و شرکتهای با برند جهانی- وارد دوره افول دیگری شدهاند، هرچند که فاجعهبارتر از حد انتظار بوده است. در مورد مناطقی که اقتصاد محافظهکارانهتری دارند، مانند گذشته، برای بقا در تلاش هستند.
مرکز فدرال اتخاذ چندین تصمیم بالقوه بحث برانگیز را تا سال ۲۰۲۳ به تعویق انداخته است. از جمله تغییرات پرسنلی در مناطقی است که دوره فرمانداری آنها به پایان میرسد. والنتین کونوالوف، رئیس خاکاسیا، که در انتخابات سال ۲۰۱۸ بر خلاف میل مسکو پیروز شد، ممکن است اجازه داشته باشد در انتخابات بعدی شرکت کند، جایی که انتظار میرود در مقابل نامزدی از حزب حاکم روسیه متحد شکست بخورد.
به نظر میرسد رقابت در مناطق یاکوتیا و کراسنویارسک کاملاً شدید باشد و رهبران مربوطه آنها، آیسن نیکولایف و الکساندر اوس ، باید از مهارت و تجربه خود برای ماندن در قدرت استفاده کنند. موقعیت فرماندار چوکوتکا، رومن کوپین ، که تقریباً پانزده سال است در این سمت بوده است، متزلزل به نظر میرسد. همین امر در مورد فرماندار کمونیست منطقه اورل، آندری کلیچکوف، و فرماندار ورونژ، الکساندر گوسف ، صادق است.
آینده شهردار مسکو، سرگئی سوبیانین ، که احتمالاً امسال دوباره نامزد انتخابات خواهد شد، مطمئن تر به نظر میرسد. او بسیار قوی تر از سال ۲۰۱۳ است، زمانی که همراه با الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان مجبور به دور دوم انتخابات شد. تلاشهای او علیه کووید و خویشتن داری نسبت به حرکت بسیج در مسکو به شکل صلح طلبانه، به وزن سیاسی و تجربه عمومی او کمک کرده است.
موضوع مهم دیگر در سال ۲۰۲۳ وضعیت مناطق ضعیف اقتصادی به ویژه مناطقی است که بخش نفت و گاز توسعه یافته دارند. هنوز مشخص نیست که آیا تغییر مسیر صادرات به آسیا بر کاهش احتمالی تولید در بحبوحه سقف قیمتها و عدم دسترسی به فناوری خارجی چیره خواهد شد یا خیر.
مناطق روسیه در سال ۲۰۲۳ شاخص موفقیت و شکست در سیاستهای داخلی، اقتصادی و اجتماعی این کشور خواهند بود. مناطق ممکن است شروع به ایفای نقش بزرگ تری کنند، هر چند که آمادگی افزایش قابل توجه خودمختاری خود را ندارند. با این اوصاف، قدرت مطلق مرکز مربوط به گذشته است و نادیده گرفتن این واقعیت دشوار خواهد بود.