#اختصاصی
به قلم: مبارکه صداقتی؛ کارشناس مسائل چین
سخنگوی سفارت چین در ماه ژوئیه ۲۰۲۳ ابراز اطمینان کرد که پکن آماده است نقش مثبتی در پیشبرد گفتگوهای صلح بین اسرائیل و فلسطینی ها ایفا کند، زیرا امیدوار است نزدیکی ایران و عربستان سعودی به “موج آشتی” در سراسر خاورمیانه دامن بزند. ماه قبل، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در پکن استقبال کرد و از بنیامین نتانیاهو، رئیس جمهور اسرائیل برای سفر دعوت کرد. سوال یادداشت حاضر این است که رویکرد چین درباره تحولات غزه چگونه بوده است؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است ابتدا گذری کوتاه به تاریخ روابط چین با اسرائیل داشته باشیم. چین در سال ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک کامل با اسرائیل برقرار کرد و از آن زمان میلیاردها دلار در اقتصاد اسرائیل سرمایهگذاری کرده است. این درحالی است که سرمایهگذاریهایش در سرزمینهای فلسطینی در مقایسه با حجم مبادلات با رژیم صهیونیستی ناچیز است.
در ۲۷ اکتبر، قطعنامهای توسط اردن به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه شد که ۱۲۰ کشور از آن حمایت کردند. آمریکا به آن رای منفی داد و چین به آن رای مثبت داد.
پیش از آن، چین به همراه روسیه پیشنویس قطعنامهای را که حق اسرائیل برای دفاع از خود را اعلام میکرد وتو کرد و در عین حال از ایران خواست صادرات تسلیحات به گروههای تندرو را متوقف کند. در اینباره چین حامی هیچ یک از طرفین منازعه نبوده است.
ژانگ جون، سفیر چین در سازمان ملل پس از رایگیری در شورای امنیت گفت: «این پیشنویس قویترین درخواستهای جهان برای آتشبس، پایان دادن به درگیریها را منعکس نمیکند و به حل مسئله کمک نمیکند».
وقتی نوبت به جنگ جاری اسرائیل در غزه میرسد، چین در جایگاه دوم قرار میگیرد. اولین اظهارات عمومی رئیس جمهور شی جین پینگ در مورد روند درگیری، که توجه جهانی را به خود جلب کرده ؛ اظهاراتی بود که دو هفته پس از جنگ اعلام شد. شی جینپینگ نسبت به پوتین، که در سخنرانی اخیر خود گفت با دیدن رنج انسانی ناشی از بمبارانهای اسرائیل، «مشتهایش گره میشود و چشمهایش اشک میآیند» خویشتنداری سیاسی بیشتری نشان داد.
چین ریاست دوره ای شورای امنیت سازمان ملل را از ابتدای ماه ژوئیه برعهده گرفت و خود را به عنوان یک قدرت جهانی مشتاق صلح و قادر به میانجیگری برای آتش بس معرفی کرد. همچنین با ایالات متحده بر سر قطعنامه های رقیب شورای امنیت که آنها در هفته های اخیر در مورد جنگ ارائه کردند که هر کدام توسط دیگری وتو شده بود، درگیر شده است.
این ابرقدرت نوظهور در اوایل سال جاری، زمانی که به ایجاد روابط نزدیک بین رقبای دیرینه عربستان سعودی و ایران کمک کرد، عضلات ژئوپلیتیک خود را منعطف کرد. در ماه آگوست، وانگ یی، دیپلمات ارشد چین، حتی ادعا کرد که پکن ریاست «موج آشتی» در خاورمیانه را بر عهده دارد، زیرا دولتهای منطقه توسعه جوامع خود را در کنار مشارکتهای مختلف با غول اقتصادی آسیا در اولویت قرار دادهاند. نقش چین در تنش زدایی بین ایران و عربستان سعودی توجه زیادی را به خود جلب کرد و برخی آن را به عنوان یک لحظه تعیین کننده معرفی کردند، نشانی از این که با کمرنگ شدن ستاره ایالات متحده در منطقه، چین در حال ظهور است.
دولت بایدن که رقابت با چین را به عنوان نگرانی اصلی سیاست خارجی خود میبیند، از واکنشهایی که با آن روبهرو میشود آگاه است و بیسروصدا تلاش کرده است تا اقدامات تند دولت راستگرای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را مهار کند. اما همچنان به عنوان همدست در افزایش تعداد کشته ها در غزه تلقی می شود.
به عنوان نتیجه این بحث باید گفت که چین رویکرد محتاطانه ای را برای دیپلماسی در مورد جنگ اسرائیل و غزه اتخاذ می کند. پکن رئیس شورای امنیت در این ماه را بر عهده دارد و گفته است که جنگ اسرائیل و غزه در اولویت خواهد بود. یک خاورمیانهی در صلح بهترین خواسته چین برای حفظ منافع تجاری و اقتصادیاش خواهد بود. با این وصف چین در تلاش است تا همه طرفها را راضی نگه دارد و همزمان با اتخاذ سیاستهای متفاوت از غرب، قدرت تعیینکنندگی نقش خویش در معادلات بینالمللی را به رخ جهان بکشد.
برنامه چین برای حضور گسترده و دنبال کردن قدرت نرم در غرب آسیا، سبب گردیده تا چین بر خلاف قدرتهای دیگر که در منطقه – در طول ادوار تاریخی- حضور داشتهاند، به صفبندی خاصی نپیوندد. بنابراین چینیها با یک الگوی خاص و متمایز از سایر رقبای خود در منطقه، با نداشتن اتحادهای عمیق و کاملا مشخص به ایفای نقش میپردازند. به همین دلیل موضع پکن درباره تحولات جنگ غزه همراه با ابهام و احتیاط بوده است.