#اختصاصی
به قلم:مهدی نوری چورتی؛ دانشجوی دکترای مطالعات روسیه و پژوهشگر میهمان موسسه ایراس
مقدمه
کلیسای ارتدوکس روسیه قدمتی هزار ساله دارد. این کلیسا تا زمان پطر اول تنها یک نهاد مذهبی بود؛ ولی از زمان وی به بعد، همکاری نزدیک کلیسا و مذهب با نظام سیاسی موجود آغاز گردید و این رابطه و همکاری تا زمان بروز انقلاب بلشویکی همچنان تداوم داشت. پس از استقرار کمونیسم در فاصلهی سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۹ میلادی، بلشویکها یک سیاست ضد مذهبی را به اجرا گذاشته و به دنبال آن تمام کلیساها را مصادره و مذهب را در تمام جهات در این کشور سرکوب نمودند؛ ولی این سیاستها هرگز آثار تمایلات مذهبی را در جامعهی شوروی از میان نبرد.
استالین در جریان جنگ جهانی دوم با توجه به نقش مؤثر مذهب، از آن به عنوان یک ابزار برای مقابله با تهاجمات آلمان نازی استفاده نمود و همین امر سبب اعطای اجازهی محدودی به کلیساها برای فعالیت بعد از پایان جنگ جهانی دوم گردید. در زمان رهبری لئونید برژنف محدودیتها باز هم کمتر شد و حتّی همکاریهایی نیز بین دستگاههای امنیتی و کلیسای ارتدوکس به وجود آمد. گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در امتداد سیاستهای بازسازی اجتماعی، فعالیت مجدد کلیسا را توسعه بخشیده و نیز اجازهی برگزاری مراسم هزارهی کلیسای ارتدوکس روسیه را صادر کرد. همچنین بازگشایی و فعالیت کلیساها از پایان دههی ۱۹۸۰ روندی فزاینده داشته است. بنابراین کلیسا و دین در روسیه همیشه در وقایع مهم تاریخی از عناصر تاثیرگذار بوده است.
بحث و بررسی
جملهی معروف پوتین مبنی بر اینکه «ما به بهشت خواهیم رفت و آنها به سادگی خواهند مرد» در شروع جنگ فوریه ۲۰۲۲ میلادی از یک الگو در شبکههای اجتماعی به راهنمای عملی برای کلیسای ارتدوکس روسیه تبدیل شد. به نظر پوتین، سربازان روسی که به این جنگ میروند، میتوانند امیدوار باشند که در صورت مرگ، عفو کامل دریافت کنند و به بهشت بروند. بنابراین جنگ تهاجمی روسیه، علاوه بر ژئوپلیتیک، پیامدهای متافیزیکی نیز به همراه داشت که با این حال موجی از انتقادات را در بسیاری از جوامع ارتدوکس ایجاد کرد و منجر به شکاف تقریباً غیرقابل حلی در مسیحیت شرقی شد.
از همان لحظه تهاجم، موعظههای کریل، پاتریارک روسیه براساس منطق زیر استوار بود: “در اوکراین روسیه از خود دفاع میکند”. ظاهراً او در آنجا از خود در برابر «ارزشهای تهاجمی غرب، عمدتاً سکولاریزاسیون و کثرت گرایی دفاع میکند؛ و با افول ارزشهای محافظه کارانه مخالف است». اکثریت کلیساها، کشیشان و مقامات کلیسا در روسیه معمولا از ایدئولوژی تجویز شده پیروی میکنند. (۱)
در مجموع، رییس کلیسای ارتدوکس روسیه حمله روسیه به اوکراین را به هیچ وجه محکوم نکرد و تبلیغات منتشر شده توسط کلیسای وی در مورد اوکراین توسط پوتین برای توجیه جنگ استفاده شد. کلیسای روسی هیچ تمایلی برای صلح طلبی نشان نمیدهد و جنگ را به عنوان یک نبرد آخرالزمانی علیه «نیروهای شیطانی» ترسیم میکند. (۱) در بخشی دیگر، پاتریارک کریل این درگیری را یکی از مراحل مبارزه با گناه توصیف کرد. با این کار او نشان داد که از حمله کشورش به اوکراین حمایت میکند. بنابراین، اگر منطق داخلی رهبری کلیسای ارتدوکس روسیه و رهبری نظامی سیاسی روسیه را دنبال کنید، به عقیدهی آنها، کل این جنگ ماهیت دفاعی دارد.
جمعیت اوکراین به عنوان مردمی “فریفته شده توسط نیروهای شیطانی غربی” دیده میشود. اکنون توجیه کلامی و ایدئولوژیک این حمله همین است. در برابر این پس زمینه، پاتریاک کریل هر چیزی را که در حال وقوع است، «جنگ مقدس» مینامد. با این حال این یک تبلیغ دینی است. همکاری نزدیک کلیسا و دولت در روسیه چندین سال پیش از حمله آغاز شد، این اتفاق در حوزههای مختلف سیاسی رخ داده است، به ویژه در جایی که کلیسا و دولت اهداف مشابهی را دنبال میکردند. تبلیغات ضد همجنسگرایی از مهم ترین همکاریهای دولت و کلیسا در سالهای اخیر در روسیه است.
در این کشور، روابط سیاست و روحانیت واقعاً با قالبی که مثلاً در اروپای غربی وجود دارد، متفاوت است. در ارتدوکس ایده به اصطلاح «سمفونی» هنوز زنده است: یعنی هماهنگی بین دولت و کلیسا. این ایده به دوران امپراتوری بیزانس میگردد. با این حال، چنین مفهومی همیشه بیشتر نوعی ایده آیده ال در تاریخ بوده است؛ به معنای واقعی کلمه، هرگز در هیچ کشور ارتدوکس محقق نشده است. طبق قانون اساسی، روسیه یک کشور سکولار است که در آن کلیسا از دولت جدا شده است. با این حال، از زمانی که پوتین و کریل به قدرت رسیدهاند، همکاری آنها به طور فزآیندهای نزدیک تر و قوی تر شده است. بدیهی است که دولت منبع قدرت بسیار بیشتری در اختیار دارد، یعنی سیاست و کلیسا در روسیه به هیچ وجه دو شریک برابر نیستند.
چشمانداز در اوکراین پیچیده است. در زمان اتحاد جماهیر شوروی، همه معتقدان ارتدوکس در این کشور در آغوش کلیسای ارتدوکس بودند. پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از جوامع (عمدتاً مسیحیان کاتولیک یونانی در غرب اوکراین) به زور وارد کلیسای ارتدوکس اتحاد جماهیر شوروی شدند. از زمان استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱، جنبشهای مختلفی در جامعه ارتدوکس این کشور توسعه یافته است.
در نتیجه، سه کلیسای ارتدوکس در روسیه پدید آمدند: بزرگترین آنها روابط نزدیکی با پاتریارک مسکو داشت، اما دارای خودمختاری داخلی بود. از سوی دیگر، کلیسای ارتدوکس اوکراین همیشه بخشی از کلیسای ارتدوکس روسیه بود تا اینکه در ماه مه ۲۰۲۲ به دلیل امتناع کریل از محکوم کردن این حمله از مسکو جدا شد. البته اکنون بسیاری از افراد به سوی کلیسای ارتدوکس جدید اوکراین (OCU) نقل مکان میکنند. با این حال، هنوز هم از نظر زیر ساخت و تعداد کشیش به طور قابل توجهی نسبت به کلیسای مسکو کوچکتر است. در مورد کلیسای ارتدوکس اوکراین بخش قابل توجهی از جامعه و محافل سیاسی اوکراین با شک و تردیدی زیادی با آن برخورد میکنند. به نظر میرسد که تمایل به جدایی از کلیسای مسکو، مبنای شکل گیری مکانیسمهای وفاداری ملی در اوکراین شده است و این حتی با وجود این واقعیت است که این کلیسا به شدت علیه جنگ تجاوزکارانه روسیه ظاهر شده است.
از سوی دیگر کلیسای قسطنطنیه وجود دارد که نقش تعیین کنندهای در تشکیل کلیسای ارتدوکس اوکراین جدید داشت. در چارچوب ارتدوکس، این اسقفنشین قسطنطنیه است که دارای برتری تاریخی است. سیاستمداران و دین داران اوکراینی مدتهاست که از اسقف اعظم قسطنطنیه روم جدید و پاتریارک کلیسا بارتو لومئو اول خواستهاند که در درگیری کلیسا مداخله کنند و به ارتدوکسها در اوکراین حق انتخاب مستقل را اعطا کنند. در سال ۲۰۱۸، بارتو لومئو پس از تردیدهای بسیار به کلیسای ارتدوکس اوکراین به نمایندگی از متروپولیتن ایپفانیوس خودمختاری اعطا کرد. این منجر به جدایی از کلیسای ارتدوکس روسیه شد. مسکو همچنین روابط خود را با سایر کلیساهای ارتدوکس که استقلال کلیسایی اوکراین را به رسمیت شناخته بودند، قطع کرد.(۲)
روابط بین مسکو و قسطنطنیه پیش از این نیز بدتر شده بود. دو کلیسای ارتدوکس با هم مخالف شدند. در واقع این یک انشعاب است. صرف نظر از رعایت یا عدم رعایت برخی معیارهای کلامی، در واقع شکافهای قابل توجهی وجود دارد. جاه طلبیهای شخصی نیز در اینجا نقش بازی میکنند. اما درک این نکته مهم است که همه اینها فقط به رهبری عالی کلیساها مربوط میشود و بین الهیاتدانان و مؤمنان هر دو کلیسا، هنوز تماسها و بحثهایی صورت میگیرد و بسیاری از آنها از هر دو رهبری کلیسا انتقاد میکنند، به ویژه جایی که زمانی که به سیاست کلی کلیسا میرسد.
نتیجه گیری
جنگ اوکراین و روسیه جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی اکثر جوامع مذهبی در اوکراین و روسیه را تغییر داده است. در روسیه پاتریارک مسکو حمله روسیه به اوکراین را به هیچ وجه محکوم نکرد، بلکه از آن حمایت کرد و آن را یک جنگ دفاعی علیه نیروهای شیطانی خواند. در طرف مقابل نیز کلیسای ارتدوکس اوکراین نیز واکنش مشابهی انجام داد و روابط خود را با کلیسای ارتدوکس روسیه به طور کامل قطع کرد و از نیروهای کشورش در مقابل مهاجمان روسی حمایت کرد. این در حالی است که آنچه عیسی میفرماید که «همسایگان خود را مانند خود دوست بدارید… دشمنان خود را نیز دوست بدارید» با رفتار و کردار کلیساهای ارتدوکس دو کشور روسیه و اوکراین مغایرت دارد. بنابراین، کلیساهای دو کشور بر طبق ایدئولوژی کشورشان در جنگ واکنش نشان دادند که مغایر با تعلیمات آموزههای مقدس در مورد صلح و برادری بوده است.
منابع
۱.https://www.jw.org/ru/библиотека/сериистатей/разное/религии-и-война-на-украине/.
- ۲. https://www.golosameriki.com/a/religion-and-war/6776957.html.