#اختصاصی
به قلم: دکتر ولی کالجی، عضو شورای علمی موسسه ایران و اوراسیا (ایراس)
پیشینه: برای حفظ روابط با ترکیه، اسرائیل مدت ها از به رسمیت شناختن رسمی کشتار جمعی مسیحیان در اوایل قرن بیستم در امپراتوری عثمانی به عنوان نسلکشی خودداری کرده بود. وقتی پاتریک بتدیوید در پادکست خود از نتانیاهو پرسید که چرا اسرائیل نسلکشی ارامنه را به رسمیت نمیشناسد، نتانیاهو پاسخ داد: «فکر میکنم ما این کار را کردهایم. فکر میکنم کِنِست (پارلمان اسرائیل) قطعنامه ای در این زمینه تصویب کرده باشد.» با این حال، پارلمان اسرائیل هیچ قانونی در این خصوص تصویب نکرده است. وقتی پرسیده شد چرا هیچ نخستوزیر اسرائیل نسلکشی را به رسمیت نشناخته، نتانیاهو پاسخ داد: «من همین حالا این کار را کردم». ترکیه بیانیههای نتانیاهو را محکوم و رد کرد. در تاریخ ۲۹ اوت، این کشور تمام روابط تجاری و اقتصادی با اسرائیل را بهطور کامل تعلیق و فضای هوایی خود را به روی هواپیماهای اسرائیلی بست. این تصمیم در آن مقطع می توانست به عنوان واکنشی به از سرگیری عملیات زمینی اسرائیل در غزه و همچنین به رسمیت شناختن نسلکشی ارامنه توسط نتانیاهو تفسیر شود. واکنش های ترکیه به به رسمیت شناختن های پیشین نسل کشی ارامنه، شامل تنش های دیپلماتیک، سرد شدن موقت روابط دوجانبه، احضار یا فراخوان سفیران و به کار بردن لحن انتقادی بوده است. تاکنون، ترکیه روابط خود را با هیچیک از ۳۳ کشوری که نسلکشی ارامنه را به رسمیت شناختهاند قطع نکرده است.
در سطح بینالمللی، مواضع اتخاذشده در مورد کشتار جمعی مسیحیان در اوایل قرن بیستم را میتوان به طور کلی به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول شامل ترکیه و متحد نزدیک آن، آذربایجان است که منکر وقوع نسل کشی هستند و این رویدادها را به جای نسلکشی، نتایج غیرسیستماتیک ناآرامی های سالهای پایانی امپراتوری عثمانی در جریان جنگ جهانی اول توصیف میکنند. دسته دوم شامل کشورهای آسیایی، خاورمیانه و آفریقایی است که نه این رویدادها را انکار می کنند و نه به طور رسمی به عنوان نسلکشی به رسمیت می شناسند. این کشورها، با هدف حفظ روابط با ترکیه، از اصطلاحاتی مانند «کشتار»، «قتل عام»، «فاجعه»، «تراژدی انسانی» و «اعمال غیرانسانی» استفاده می کنند. دسته سوم شامل دولت ها و پارلمان های ۳۳ کشوری است که نسل کشی ارامنه را به طور رسمی به رسمیت شناخته اند. پس از بیانیه اخیر نتانیاهو، اکنون می توان اسرائیل را بهعنوان سی و چهارمین کشور که به این جمع پیوسته است، در نظر گرفت.
پیامدها: اگرچه تاکنون هیچ یک از کشورهای شناسایی کننده نسل کشی ارامنه به طور رسمی از موضع خود عقب نشینی نکرده اند، ثبات و پایداری مواضع نتانیاهو بهعنوان یک عنصر از سیاست رسمی اسرائیل در قبال ترکیه همچنان نامعلوم است. کِنِست (پارلمان اسرائیل) هیچ قانونی برای رسمی کردن این شناسایی تصویب نکرده است. محتمل است که پایان جنگ غزه، کناره گیری نتانیاهو از قدرت، تغییر در ترکیب سیاسی دولت و کِنِست اسرائیل، یا عادی سازی روابط اسرائیل و ترکیه باعث بازنگری در این موضع شود. در این صورت، شناسایی اسرائیل ممکن است محدود به بیانیه نتانیاهو در شرایط تنش های دوجانبه با ترکیه باقی بماند و به یک سیاست دائم دولتی تبدیل نشود.
سوریه نمونه روشنی از تأثیر ناپایداری سیاسی و روابط با ترکیه بر تصمیمات شناسایی نسل کشی ارامنه است. برای چندین دهه، سوریه با وجود روابط بسیار نزدیک با دیاسپورای ارمنی و نیز ارمنستان، از شناسایی رسمی قتل عام ارامنه خودداری کرد تا روابط خود با ترکیه را حفظ کند. با این حال، در اوج جنگ داخلی سوریه، سوریه دومین کشور عربی پس از لبنان بود که کشتارهای ارامنه را به عنوان نسل کشی در ۱۳ فوریه ۲۰۲۰ به رسمیت شناخت. اما پس از سقوط رژیم بشار اسد، به نظر می رسد این موضع بهطور قابل توجهی تغییر کرده است. دولت کنونی سوریهبه رهبری ابو محمد جولانی روابط نزدیکی با ترکیه دارد. اگرچه هنوز شناسایی قبلی نسل کشی ارامنه را به طور رسمی لغو نکرده است، اما تغییرات در کتاب های تاریخ مدارس سوریه، به ویژه حذف ارجاعات به کشتارهای دوران عثمانی و مقاومت سوریه در برابر حکومت عثمانی، حاکی از جهت گیری تازه ای در رویکرد سوریه تحت رهبری جدید است.
در مقابل، واکنش دولت ارمنستان به بیانیه نتانیاهو با واکنش معمول آن به شناسایی نسلکشی ارامنه توسط دیگر کشورها متفاوت بود. نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان، اظهارات رهبر اسرائیل را رد کرد و تأکید نمود که ارمنستان باید تصمیم بگیرد آیا می خواهد چنین شناسایی به «یک ابزار چانه زنی ژئوپولیتیکی در دست کسانی تبدیل شود که هیچ ارتباطی با واقعیت ما یا منافع مردم ما ندارند». چهار جنبه کلیدی در موضع دولت ارمنستان وجود دارد:
نخست، ایروان بیانیه نتانیاهو را فاقد صداقت و همبستگی واقعی تاریخی یا اخلاقی با قربانیان نسلکشی می داند، بهویژه در زمانی که اسرائیل با انتقادات شدید بینالمللی در زمینه نقض حقوق بشر در جنگ غزه مواجه است.
دوم، ایروان این بیانیه را عمدتا ناشی از تشدید اختلاف اسرائیل با ترکیه می داند، اختلافی که در آن مقطع پس از تصمیم اسرائیل برای اعمال محاصره کامل و اشغال غزه عمیق تر شده بود. بنابراین، از دیدگاه ایروان، اظهارات نتانیاهو عمدتاً بهعنوان ابزاری برای فشار سیاسی بر ترکیه عمل می کند.
سوم، اسرائیل با جمهوری آذربایجان شراکت نزدیکی دارد و کمک های نظامی اسرائیل نقش مهمی در پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ در اکتبر– نوامبر ۲۰۲۰ ایفا کرد. این درگیری منجر به تصرف کامل ناگورنو–قرهباغ توسط آذربایجان و تبعید گسترده ارامنه به ارمنستان شد. میراث شکست های سیاسی و نظامی ارمنستان، که با حمایت اسرائیل تسهیل شده است، باعث میشود که دولت ارمنستان پذیرش یا استقبال از به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه توسط نتانیاهو را دشوار ببیند.
چهارم، دولت پاشینیان در سال های اخیر بهطور فعال به دنبال عادی سازی روابط با ترکیه بوده است. پس از توافق اخیر بین ارمنستان و آذربایجان، که با میانجیگری رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، صورت گرفت، احتمال بازسازی روابط دیپلماتیک و بازگشایی مرزهای ارمنستان و ترکیه به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
اما از دیدگاه بسیاری از ارامنه، به ویژه دیاسپورای ارمنی که خود را نوادگان بازماندگان نسل کشی می دانند، دولت پاشینیان با تلاش برای عادی سازی روابط با ترکیه بدون تحقق چهار پیششرط کلیدی، از «خطوط قرمز» تاریخی ارامنه عبور کرده است. این چهار پیششرط عبارتند از: ۱- به رسمیت شناختن رسمی نسل کشی توسط دولت ترکیه؛ ۲- عذرخواهی رسمی ترکیه به عنوان دولت جانشین امپراتوری عثمانی؛ ۳- جبران خسارت برای حدود ۵/۱میلیون قربانی؛ ۴- بازگرداندن خانهها، زمین ها و کلیساهای ارمنی، به ویژه در شرق ترکیه. ترکیه در طول یک قرن گذشته به طور مداوم این شروط را رد کرده است.
نتیجه گیری: در نهایت، به رسمیت شناختن نسلکشی ارامنه توسط نتانیاهو جدیدترین نمود و جلوه تناقض هایی است که نظم منطقه ای نوظهور در قفقاز جنوبی و شامات را شکل می دهند. این پیکربندی جدید در پی وقایع ۷ اکتبر و فروپاشی رژیم اسد در سوریه به وجود آمده است، تحولاتی که تاثیر و نفوذ ایران و روسیه را کاهش داده و در عین حال کشورهای عربی و غربی، همراه با ترکیه، را به عنوان بازیگران کلیدی در سوریه پس از اسد مطرح کرده است. ارمنستان شریک بینالمللی خود در سوریه یعنی رژیم بشار اسد را از دست داده است، در حالی که جمهوری آذربایجان در تلاش است با جانشین آن رژیم و رهبران جدید سوریه روابط نزدیکی برقرار کند.
باکو تلاش کرده است ائتلاف جدیدی با ترکیه، اسرائیل و سوریه ایجاد کند و نقش میانجی را هم بین آنکارا و تلآویو و هم بین دمشق و تلآویو ایفا نماید. با این حال، مسائلی مانند بلندی های جولان، حمایت اسرائیل از اقلیت دروزی سوریه و مداخلات نظامی آن، نزدیکی میان اسرائیل و سوریه را به شدت دشوار کرده است. علاوه بر این، به رسمیت شناختن نسلکشی ارامنه توسط نتانیاهو و تصمیم ترکیه برای قطع کامل روابط تجاری و هوایی با اسرائیل، تلاش های میانجیگری میان آنکارا و تلآویو را به شدت تضعیف کرده است. در همین حال، آرمان های سیاسی متنوع جمعیت کردهای سوریه، که توسط هر دو طرف، ترکیه و رهبری جدید سوریه، به عنوان یک چالش مشترک محسوب میشود، عنصر مهم دیگری در چشمانداز پیچیده ژئوپلیتیکی شامات در دوران پس از ۷ اکتبر و پس از اسد به شمار می رود.
این مقاله برای نخستین بار به زبان انگلیسی در «موسسه آسیای مرکزی و قفقاز» در ایالات متحده آمریکا در ۲۲ اکتبر ۲۰۲۵ میلادی منتشر شده است:
Vali Kaleji, “Netanyahu’s Statement on the Armenian Genocide and Its Implications for the South Caucasus and the Levant”, Central Asia-Caucasus Institute – Silk Road Studies Program, American Foreign Policy Council, October 22, 2025.









