به قلم: دکتر «سرگئی کوژمیاکین»؛ تحلیلگر سیاسی روزنامه «پراودا» چاپ مسکو
شاید مهمترین گام در سیاست خارجی ازبکستان از زمان روی کار آمدن شوکت میرضیایف، ایجاد روابط با نزدیکترین همسایگانش بوده است. تاشکند نه تنها از تقابل با تاجیکستان و قرقیزستان اجتناب ورزید، بلکه شروع به اجرای پروژههای مشترک در حوزههای انرژی، حمل و نقل-زیرساختی و سایر حوزهها کرد. این امر تأثیر مثبتی بر کل منطقه داشت و امکان بازگشت به ایده همگرایی آسیای مرکزی را فراهم آورد. بدین ترتیب، میرضیایف به یکی از مبتکران و آغازگران جلسات مشورتی سالانه سران کشورهای منطقه تبدیل شد.
این روند با منافع بلندمدت ازبکستان کاملا سازگار است. ازبکستان علی رغم در اختیار داشتن منابع طبیعی غنی و مجتمعهای صنعتی توسعه یافته و در اختیار داشتن یک موقعیت کلیدی در آسیای مرکزی، از نظر روابط ترانزیتی و حمل و نقلی در وضعیت دشوار و پیچیدهای قرار دارد. این «بن بست حمل و نقلی» پس از فروپاشی اتحاد شوروی به میزان قابل توجهی به انزوای ازبکستان منجر شده است.
دولت فعلی ازبکستان هدف خود را شکستن این محاصره قرار داده و شروع به مشارکت فعالتر در فرآیندهای جهانی کرده است. اما گامهای اولیه این کشور در قالب عادی سازی روابط با شرکا در آسیای مرکزی به تنهایی برای رسیدن به این هدف کافی نیست. تاشکند باید افقهای همکاری را نه تنها با همسایگان منطقهای خود، بلکه با کشورهای مجاور آسیای مرکزی – اول از همه روسیه، چین و ایران – نیز گسترش دهد.
تاشکند روابط مستحکمی با دو کشور اول برقرار کرده است. سفرهای میرضیایف به مسکو (به مناسبت جشن روز پیروزی در ۹ مه) و شیان (برای مشارکت در نشست چین و آسیای مرکزی) گواه این امر است. با این حال، پتانسیل روابط این کشور با ایران هنوز آشکار نشده است. سفر اخیر شوکت میرضیایف به ایران می تواند در این راستا مفید باشد.
برای ارزیابی درست اهمیت این رویداد، باید به خاطر داشت که روابط ایران-ازبکستان دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. تهران یکی از اولین پایتختهایی بود که استقلال ازبکستان را به رسمیت شناخت. ۱۰ مه سال ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک بین این دو کشور برقرار شد و در نوامبر همان سال “اسلام کریم اف” اولین سفر خود را به ایران انجام داد. این سفرها در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳ تکرار شد . در سال ۲۰۰۲، محمد خاتمی، رئیس جمهور ایران نیز به ازبکستان سفر کرد. با احداث راهآهن تجن-سرخس، ایران در لیست ده شریک تجاری برتر تاشکند قرار گرفت.
تشدید فشار غرب بر تهران و اعمال تحریمهای بین المللی ضربه شدیدی به روابط دوجانبه وارد کرد و گردش تجاری و روابط سیاسی را کاهش داد. اگرچه در زمان اسلام کریماف، ازبکستان در روابط دیپلماتیک با قدرتهای خارجی سیاست فاصله برابر را اجرا می کرد، با وجود این، تاشکند جرات نداشت موضع غرب را کاملا نادیده بگیرد.
این سیاست تا حدی به دولت جدید هم به ارث رسیده است. اگرچه، به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۷، رؤسای جمهور وقت دو کشور – شوکت میرضیایف و حسن روحانی – در حاشیه اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی در آستانه گفتگو کردند، اما روابط بین آنها همچنان منفعل بود. رئیس جمهور ازبکستان با وجود انجام سفر رسمی به عربستان، امارات، ترکیه، مصر و پاکستان، از سفر به ایران اجتناب کرد. بنابراین، روابط تجاری در سطح پایینی باقی ماند.
با این حال، شرایط عینی، تاشکند را به سمت روابط نزدیک با تهران سوق می دهد. در حال حاضر، منافع توسعه اقتصادی بر انگیزههای سیاست خارجی برتری دارد. بر همین مبنا، ازبکستان اقدامهایی را برای تجدید نظر در جهت گیریهای خود انجام داده است. تعداد شرکتهای مشترک بین دو کشور در سالهای اخیر سه برابر شده و به ۳۵۵ عدد رسیده است. گردش مالی تجاری دو کشور هم در پایان سال ۲۰۲۲ به ۴۳۶ میلیون دلار رسید.
سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران به ازبکستان در سپتامبر سال گذشته نیز یک رویداد مهم در مناسبات دو کشور بود. طرفها توافق کردند یک نقشه راه برای آماده سازی توافقنامه تجارت ترجیحی و پروژههای حمل و نقل مشترک طراحی کنند. هدف آنها این بود که گردش تجاری به ۱ میلیارد دلار برسد.
علاوه بر این، سال گذشته محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ایران و سورنا ستاری، معاون رئیس جمهور ایران نیز به ازبکستان سفر کردند. در مارس سال جاری هم بختیار سعیدوف، وزیر امور خارجه ازبکستان و الهام محکم اف، وزیر حمل و نقل این کشور به ایران سفر کردند. حاصل این سفرها، طراحی پیش نویس توافقنامه توسعه همکاریها در حوزه حمل و نقل و تصویب درخواست تاشکند برای پیوستن به توافقنامه چابهار بود. در حال حاضر، ایران، هند و افغانستان در این توافقنامه مشارکت دارند.
در روابط ایران-ازبکستان بیشتر بر مولفه حمل و نقل تاکید می شود. ایجاد کریدورهای ترانزیتی مشترک با جمهوری اسلامی ایران، موثرترین و امنترین فرصت دسترسی به بنادر اقیانوسی و بازارهای جنوب آسیا، خاورمیانه و اروپا را برای تاشکند فراهم میآورد. هم ایران و هم ازبکستان کشورهایی با اقتصاد متنوع و توسعه یافته هستند، بنابراین تقویت همکاری آنها می تواند نتایج چشمگیری در زمینه هایی مانند صنعت تولید ماشین، متالورژی، پتروشیمی، کشاورزی، صنایع سبک، مجتمع نظامی-صنعتی و غیره داشته باشد.
مقامهای تاشکند می دانند که سه چهارم حمل و نقلهای بین المللی بار از طریق دریا و حمل و نقل ریلی انجام می شود. در حال حاضر، ازبکستان که از آبهای آزاد جدا افتاده است، امکان استفاده از مسیرهای دریایی را دارد: این امر از طریق دسترسی به بنادر ایران، از جمله چابهار فراهم شده است. اما تنها از طریق ایجاد مسیرهای ریلی فرامرزی می توان از این پتانسیل به طور کامل استفاده کرد. شاخههای ریلی موجود – تجن-سرخس و قزاقستان-ترکمنستان-ایران- کافی نیستند. باید یک مسیر جدید ساخته شود که راه آهن زاهدان – چابهار (که قرار است ساخت آن تا بهار آینده به پایان برسد) و همچنین راه آهن چین – قرقیزستان – ازبکستان بخشهای جدایی ناپذیر آن باشند.
من مطمئن هستم که اگر طرفها هدفشان نزدیکی واقعی باشد، بررسی این پروژهها باید اولین و اصلیترین نکته در سفر میرضیایف به ایران باشد.
دومین موضوع مهم، هماهنگی اقدامها در مورد مشکل افغانستان است. وضعیت این کشور چالشهای جدی مربوط به فعالیت گروههای تروریستی – در درجه اول داعش، مشکل احتمالی پناهجویان به دلیل وخامت اوضاع اقتصادی-اجتماعی و غیره – را برای تهران و تاشکند ایجاد میکند. ایران و ازبکستان می توانند به مولفههای اصلی مکانیسم منطقهای حل و فصل این مسائل تبدیل شوند.
سومین موضوع این است که ازبکستان می تواند به یک حلقه پیونددهنده در همگرایی ایران با آسیای مرکزی و به طور گستردهتر، در ایجاد یک اتحاد اقتصادی و سیاسی (در آینده) بین روسیه، چین و ایران تبدیل شود. ازبکستان برای این منظور همه امکانات را در اختیار دارد که از طریق ایجاد کریدورهای حمل و نقل جدید افزایش نیز خواهد یافت.
با این حال، حل و فصل موفقیت آمیز همه این مسائل، به اراده سیاسی رهبر ازبکستان نیاز دارد. امیدواریم که پس از انتخابات ریاست جمهوری، تاشکند یک انتخاب قاطعانه به نفع همگرایی اوراسیا انجام دهد. سفر میرضیایف به ایران نیز ممکن است نقطه شروع چنین چرخشی باشد.