#اختصاصی
به قلم: دکتر ولی کالجی، عضو شورای علمی موسسه ایراس
مواضع اخیر روسها در رابطه با کریدور زنگهزور که با واکنشها و انتقادات بسیاری در داخل ایران و نیز ارمنستان مواجه شد، در واقع بیان صریح و بیپرده مواضعی بود که روسها طی چهار سال گذشته و پس از پایان جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ میلادی و انعقاد موافقتنامه آتش بس سه جانبه بین ارمنستان، جمهوری آذربایجان و روسیه، در عمل آن را دنبال میکردند، اما از طرح صریح و آشکار آن به ویژه در سطح مقامات ارشد این کشور پرهیز میکردند. برای درک بهتر این موضوع، میتوان برخی مواضع گذشته روسها را را در رابطه با کریدور زنگهزور مورد توجه قرار داد.
به عنوان مثال، «اندری کوریبکو»،[۱] نویسنده، تحلیلگر ارشد سیاسی و عضو هیئت علمی «موسسه مطالعات استراتژیک و آیندهپژوهی دانشگاه دوستی روسیه»[۲] در ۳ آبان ۱۴۰۰ در تشریح رویکرد مسکو اشاره میکند که «روسیه کریدور زنگزور را مسدود نمیداند، زیرا مسکو متعهد به اعزام خدمات گارد مرزی خود به منظور حفاظت از آن در بند نهم آتش بس نوامبر ۲۰۲۰ که خود کرملین به آن کمک کرده بود، شده است. موضع و رویکرد روسیه این است که کریدوری که در آتش بس در نوامبر ۲۰۲۰ مقرر شده، تحولی مثبت است که باید اجرا شود. این امر نه برای ارمنستان و نه برای ایران هیچ تهدیدی ندارد، بلکه میتواند به پیشبرد اتصال اقتصادی منطقهای کمک کند و بنابراین در نهایت روابط سیاسی بهتر بین همه را تشویق میکند. تجارت روسیه و ایران میتواند در سراسر جمهوری آذربایجان یا دریای خزر ادامه یابد و به هیچ وجه تحت تأثیر کریدور زنگزور قرار نخواهد گرفت».[۳] میخائیل بوچارنیکوف،[۴] سفیر روسیه در جمهوری آذربایجان در ۹ فوریه ۲۰۲۳ میلادی/ ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ در مصاحبهای اشاره میکند که «پروژه موسوم به کریدور زنگزور که به وسیله آن باکو میخواهد به طور مداوم از طریق خاک ارمنستان با نخجوان ارتباط داشته باشد، همه نیازهای اولیه را برای اجرا دارد و من هیچ گونه مشکل لاینحلی در این موضوع نمیبینم».[۵]
بنابراین، مواضع اخیر روسیه در رابطه با کریدور زنگهزور، مواضع عجیب، دور از انتظار و غافلگیر کنندهای نبوده است و تنها از نظر صراحت و نیز طرح آن از سوی مقامات ارشد روسیه مانند ولادمیر پوتین، سرگئی لاوروف و ماریا زاخارووا (سخنگوی وزارت خارجه روسیه)، جدید و متفاوت بوده است و شاید همین موضوع واکنشها و انتقادات بسیاری در داخل ایران و نیز ارمنستان را به دنبال داشته است و بسیاری از ایرانیان، مواضع روسیه درباره کریدور زنگهزور در قفقاز جنوبی را با مواضع را با رویکرد روسها در قبال جزایر سه گانه تنب بزرگ، کوچک و ابوموسی در خلیج فارس مقایسه کنند. واقعیت آن است که در سالهای اخیر که ایران همواره به کریدور زنگهزور به عنوان یک تهدید ژئوپلیتیکی و امنیتی مینگریست، این انتظار را از فدراسیون روسیه داشت که موضع و رویکرد مشابهی را اتخاذ کند. اما در عمل این گونه نشد و مواضع و رویکرد روسیه در رابطه با کریدور زنگهزور هرگز مورد انتظار و مطلوب ایران نبوده است. روسیه با اصل کریدور زنگهزور مخالف نیست و برخلاف ایران که به شدت نگران تهدید مرز مشترک با ارمنستان است، نگرانی روسیه بیشتر تضمین حضور و نظارت نیروهای مرزبانی روسیه بر این کریدور است که میتواند مکمل حضور نیروهای مرزبانی روسیه در مرز مشترک ارمنستان با ایران و ترکیه در سه دهه گذشته باشد.
اکنون که روسها با صراحت بیشتری در سطح مقامات ارشد خود به این موضوع پرداخته اند، بهتر میتوان دلایل دو موضع و رویکرد روسیه را در قبال تحولات سالهای اخیر در جنوب منطقه قفقاز و مرز مشترک ایران و ارمنستان تحلیل و ارزیابی نمود. نخست، عدم حمایت آشکار روسیه از طرح ریلی و جادهای موسوم به «کریدور ارس» بین منطقه زنگیلانِ جمهوری آذربایجان و منطقه برونگان نخجوان با عبور از خاک ایران است که در ۱۱ مارس ۲۰۲۲ میلادی/ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ مورد توافق دو کشور رسید. در این راستا، مقرر شد یک بزرگراه و مسیر ریلی ۵۵ کیلومتری، از روستای «آق بَند» در منطقه زنگیلان در مجاورت مرز ایران و ارمنستان که در جنگ دوم قرهباغ به حاکمیت جمهوری آذربایجان بازگشت، با عبور از خاک ایران به شهر «اردوباد» در منطقه نخجوان احداث شود. این مسیر ارتباطی در واقع در امتداد بزرگراه «بزرگراه هورادیز- جبرائیل- زنگیلان- آق بَند» خواهد بود که ارتباط زمینی و ریلی مناطق جبرائیل و فیضولی در جنوب منطقه قره باغ را به به منطقه نخجوان با عبور از خاک ایران فراهم خواهد ساخت. هرچند که این توافق به دلیل تنش بین تهران و باکو در دو سال گذشته بر سر مانورهای نظامی، اسرائیل، کریدور زنگزور و حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، عملیاتی نشد. اما پس از تصرف قرهباغ کوهستانی توسط نیروهای آذربایجان در سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی، ایران و جمهوری آذربایجان برای احداث این مسیر ترانزیتی، توافق جدیدی انجام دادند و در ۹ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی/ ۱۷ مهر ۱۴۰۲ شاهین مصطفیاف معاون نخستوزیر آذربایجان و مهرداد بذرپاش وزیر وقت راه و شهرسازی ایران، در مراسم کلنگ زنی پل ارتباطی دو کشور بر روی رودخانه ارس شرکت کردند. مسیر ترانزیتی توافق شده بین تهران و باکو، «کریدور ارس» نامیده شد و ایران امیدوار بود با عملیاتی شدن آن به عنوان جایگزین «کریدور زنگزور»، بتواند نگرانیها و تهدیدات در مورد بیثباتی در امتداد مرز مشترک خود با ارمنستان را کاهش دهد. نقشه زیر گویای مسیر کریدور زنگهزور (رنگ قرمز) و کریدور ارس (رنگ سبز) در دو سوی روخانه ارس (رنگ آبی) است.
مسیر کریدور زنگهزور (رنگ قرمز) و کریدور ارس (رنگ سبز) در دو سوی روخانه ارس (رنگ آبی)
اما از همان زمان نیز بسیار بعید به نظر میرسید که جمهوری آذربایجان با مشارکت در «کریدور ارس»، پروژه مهم و استراتژیک «کریدور زنگهزور» را کنار بگذارد که از حمایت قاطعانه ترکیه نیز برخوردار است. ضمن این که تردیدی وجود ندارد که در صورت امضای معاهده صلح دو کشور و به رسمیت شناختن متقابل تمامیت ارضی و همچنین برقراری روابط دیپلماتیک بین ارمنستان، آذربایجان و ترکیه، از مزایای «کریدور ارس» به شدت کاسته خواهد شد. اما ورای مسایل یاد شده، نکته بسیار مهم، عدم حمایت آشکار روسیه از طرح کریدور ریلی- جادهای ارس بین جمهوری آذربایجان و منطقه برونگان نخجوان با عبور از خاک ایران است که گویای نگرش و رویکرد متفاوت تهران و مسکو به کریدور زنگهزور است. در واقع، روسیه ترجیح میدهد کریدور یا مسیر ترانزیتی زنگهزور به نحوی از ارمنستان عبور کند که نیروهای مرزبانی روسی بتوانند بر آن نظارت کنند. اما طبیعی است که در یک مسیر ترانزیتی در خاک ایران، چنین امکانی برای روسیه وجود نخواهد داشت. در این رابطه، اولگ ایگناتوف،[۶] محقق روسی در گروه بینالمللی بحران نیز معتقد است که «اگرچه روسیه هرگز از واژه کریدور در موضوع زنگهزور استفاده نکرده، اما علاقهمند است خطوط ارتباطی از ارمنستان عبور کند. زیرا شرایط بیانیه ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ حاکی از آن است که در چنین حالتی، سرویس مرزی روسیه کنترل این جاده را بر عهده خواهد گرفت. اما اگر از ایران عبور کند، روسیه از این روند خارج میشود که با منافع مسکو همخوانی ندارد».[۷] بنابراین، مواضع صریح و بی پرده اخیر روسیه در قبال کریدور زنگهزور، دلایل و ملاحظات روسها در عدم حمایت آشکار از کریدور ارس را بیشتر قابل فهم و درک میکند.
اما موضوع دوم و بسیار مهم، عدم خروج نیروهای مرزبانی روسی در مرز مشترک ایران و ارمنستان در توافقات اخیر بین روسیه و ارمنستان است که ارتباط مستقیم این موضوع با کریدور زنگهزور را نشان میدهد. متعاقب افزایش تنش بین روسیه و ارمنستان و تهدید ارمنستان برای خروج از سازمان پیمان امنیت دسته جمعی، توافقی بین ولادمیر پوتین و نیکول پاشینیان در حاشیه نشست شورای عالی اتحادیه اقتصادی اوراسیا در مسکو در ۸ می۲۰۲۴ میلادی / ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ بر سر خروج نیروهای روسی از چند منطقه ارمنستان از جمله فرودگاه بینالمللی زوارتنوتس ایروان و نیز منطقه تاووش در مرز مشترک ارمنستان با جمهوری آذربایجان صورت گرفت. متعاقب این توافق، سربازان مرزبان روسی که از سال ۲۰۲۱ طبق یک توافق دو جانبه در پشت مرز تاووش در خاک ارمنستان استقرار داشتند، از این منطقه خارج شدند و پس از ۳۲ سال نیز نیروهای مرزبانی روسی، فرودگاه بینالمللی زوارتنوتس ایروان را ترک کردند. اما در این بین، نکته مهم مستثنی شدن نیروهای مرزبانی روسی مستقر در مرز مشترک ارمنستان با ایران و ترکیه بود. چنانچه، دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین نیز پس از اعلام توافق پوتین و پاشینیان بر سر خروج نیروهای روس از چند منطقه ارمنستان صراحتاً اشاره نمود که «مرزبانان روس در مرزهای ارمنستان با ایران و ترکیه به درخواست ایروان میمانند».
این موضوع از دو جنبه شایان توجه و ارزیابی است. نخست این که، ارمنستان با توجه به تهدیدات ناشی از کریدور زنگهزور و اقدام نظامی احتمالی جمهوری آذربایجان، حاضر به پذیرش این ریسک نشد که نیروهای مرزبانی روسی را هم زمان با منطقه تاووش و فرودگاه بینالمللی زوارتنوتس ایروان، از مرز مشترک با ایران و ارمنستان خارج کند. اما از جنبه دیگر، روسها نیز با آگاهی از این ضعف و نیاز دفاعی ارمنستان و نیز در اوج اختلافات و تنشها با این کشور، نیروهای مرزبانی روسی را در امتداد مرز مشترک ارمنستان با ایران و ترکیه حفظ کردند تا در صورت تحقق کریدور زنگهزور، این نیروها بتوانند کنترل و نظارت آن را برعهده گیرند. تردیدی نیست که ارامنه به خوبی از این هدف و انگیزه روسها آگاهی دارند، اما در شرایط کنونی نمی توانند خطر و ریسک خلاء قدرت ناشی از خروج نیروهای مرزبانی روسی در جنوب استان سیونیک و در نقطه مشترک مرزی با ایران و ترکیه را بپذیرند. بنابراین، روسها فراتر از تامین امنیت مرز مشترک ارمنستان با ایران و ترکیه که در سه دهه گذشته مسئولیت آن را برعهده داشته اند، امیدوار هستند که این نیروها طبق بند نهم موافقتنامه آتش بس قره باغ در سال ۲۰۲۰ میلادی که بیان میکند «کنترل حمل و نقل توسط ارگانهای سرویس مرزی FSB روسیه انجام میشود»، کنترل و نظارت بر کریدور زنگهزور را برعهده بگیرند. هرچند در این بند و هیچ یک از بندهای دیگر این موافقتنامه، به «کریدور زنگهزور» اشارهای نشده است و تنها در بند ۶ به «کریدور لاچین» تحت کنترل نیروهای صلح برای تضمین ارتباط ارامنه قره باغ کوهستانی با ارمنستان اشاره شده است که با تحولات سالهای اخیر و حاکمیت جمهوری آذربایجان بر قره باغ کوهستانی و خروج ارامنه از این منطقه و مهاجرت به ارمنستان، عملاً دیگر «کریدور لاچین» موضوعویت خود را از دست داده است.
اما ورای موضوعات یاد شده، نکته مهم دیگر این است که اختلافات و تعارض منافع ایران و روسیه در قفقاز جنوبی محدود به «کریدور زنگهزور» و یا «کریدور ارس» نیست و موضوعات مهم دیگری را نیز در بر میگیرد که به موازات همکاری و اشتراک منافع دو کشور در این منطقه باید به آنها توجه نمود. در این راستا، از یک سو، اشتراک منافع، همکاری و تعامل تهران و مسکو در قفقاز جنوبی را میتوان در این ۷ محور بیان نمود: مخالفت با نیروهای فرامنطقهای و پیمان ناتو و حفظ موازانه قوای ژئوپلیتیک در قفقاز جنوبی، نارضایتی و مخالفت ایران و روسیه با رویکردهای واگرایانه و غرب گرایانه ارمنستان، حمایت از مذاکرات صلح ارمنستان و آذربایجان و عادیسازی مناسبات ارمنستان و ترکیه، الگوی همکاریهای منطقهای ۳+۳ در قفقاز جنوبی، توافقنامه تجارت ترجیحی و تجارت آزاد بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال- جنوب، احداث مسیر ریلی رشت- آستارا و نیز احیای مسیر ریلی دوره شوروی در قفقاز جنوبی. اما از سویی دیگر، اختلافات و تعارض منافع مهمی نیز بین تهران و مسکو در این منطقه وجود دارد که به موازات «کریدور زنگهزور» و «کریدور ارس» باید به آن توجه نمود که برخی از موارد مهم آن بدین شرح است:
نخستین تعارض منافع و رقابت مهم ایران و روسیه در قفقاز جنوبی، صادرات گاز ایران به ارمنستان است که طی دو دهه گذشته همواره تحت الشعاع فشارهای پیدا و پنهان روسها قرار داشته است و این برداشت در بین مقامات و نخبگان ایرانی بسیار قوت گرفت که روسیه به دلیل انحصار شرکت گازپروم در ارمنستان، مانع اصلی افزایش صادرات گاز ایران به این کشور و نیز گرجستان است. در واقع، زمانی که ایران و ارمنستان در سال ۲۰۰۴ میلادی قرارداد ۲۰ ساله تهاتر (مبادله و سوآپ) گاز و برق را به امضاء رساندند که از سال ۲۰۰۹ میلادی عملیاتی شد،[۸] این برداشت و استنباط در ایران شکل گرفت که گفته میشود با فشار روسیه، قطر لوله گاز ارمنستان در مناطق شمالی این کشور از ۱۴۲۰ میلی متر به ۷۰۰ میلی متر کاهش یافت تا ایران نتواند در بلند مدت از ظرفیت صادرات گاز به به گرجستان و نیز اروپای شرقی برخوردار شود.[۹] عدم ساخت مسیر خط لوله گاز صادراتی ایران به گرجستان و نیز تصمیم دولت ارمنستان در سال ۲۰۰۶ میلادی برای در اختیار نهادن ۴۱ کیلومتر از خط لوله صدور گاز ایران در خاک ارمنستان به شرکت گازپروم روسیه که باعث شد مسیرهای عرضه گاز به ارمنستان به طور کامل در اختیار مسکو قرار گیرد،[۱۰] به عنوان نشانههای دیگری از اختلاف و تعارض منافع بین ایران و روسیه در عرصه انرژی در قفقاز جنوبی تعبیر و تفسیر شد.
در واقع، بنا به دلایل مختلف از جمله وجود زیرساختها و شبکه خطوط انتقال انرژی از دوره اتحاد شوروی و وابستگی شدید اقتصاد ارمنستان به روسیه، باعث شده است که روسیه بازیگر مسلط در صحنه انرژی ارمنستان شود و شرکت گازپروم ارمنیا که زیرمجموعه شرکت گاز دولتی گازپروم روسیه است، عملاً یک نقش انحصاری و مسلط در بازار گاز روسیه را در اختیار داشته باشد. اهمیت حفظ این بازار برای روسیه از آن رو است که تنها بازار گاز این کشور در قفقاز جنوبی محسوب میشود. چرا که پس از جنگ اوت ۲۰۰۸ میلادی و قطع روابط دیپلماتیک مسکو و تفلیس، صادرات گاز روسیه به گرجستان قطع شد و شرکت دولتی نفت جمهوری آذربایجان (سوکار) در عمل جایگزین گازپروم روسیه در صادرات گاز به گرجستان شده است. لذا افزایش ظرفیت صادرات گاز ایران به ارمنستان در تعارض جدی و آشکاری با منافع انحصاری و مسلط گازپروم در این کشور قرار دارد.
دومین تعارض منافع و رقابت مهم ایران و روسیه نیز در رابطه با احداث مسیر ریلی بین ایران و ارمنستان خود را نشان داد. در واقع، برخلاف مسیرهای ریلی رشت- آستارا، رشت- کاسپین و نیز طرح احیای مسیر ریلی دوره اتحاد شوروی (جلفا- نخجوان)، که از حمایت آشکار فدراسیون روسیه برخوردار است، به نظر میرسد روسیه در قبال دو طرح ریلی دیگر بین ایران و ارمنستان «مرند- نوردوز- مِقری- ایروان» و نیز بین ایران و جمهوری آذربایجان (مسیر ریلی و جادهای ۵۵ کیلومتری کریدور ارس)، چندان تمایل و علاقهای نشان نداده است؛ چرا که هر دو مسیر ریلی در صورت اجرایی شدن، خارج از کنترل و نظارت روسها هستند. در رابطه با کریدور ارس پیش تر اشاره شد، اما در در رابطه با طرح ریلی ایران و ارمنستان، انعقاد قرارداد ساخت مسیر ریلی «مرند- نوردوز- مِقری- ایروان» با دولت ارمنستان در سال ۲۰۰۹ میلادی صورت گرفت. در این راستا، مقرر شد مسیر ریلی ایران از شهر مَرند در استان آذربایجان شرقی به طول ۶۰ کیلومتر به شهر مرزی نورودز متصل شود و از شهر مرزی مِقری به ایروان نیز یک مسیر ریلی به طول ۴۱۰ کیلومتر ساخته شود. با توجه به اتصال شبکه ریلی روسیه به گرجستان و ارمنستان که در دوره شوروی تا ایروان کشیده شده بود، ایران و ارمنستان امیدوار بودند با ساخت و تکمیل این مسیر ریلی بتوانند امکان اتصال شبکه ریلی ایران به قفقاز و روسیه را فراهم کنند.[۱۱] اما با توجه به کوهستانی بودن مسیر ریلی در داخل ارمنستان و نیاز به احداث ۸۶ پل و ۶۰ تونل، هزینه ساخت این مسیر ریلی ۴۷۰ کیلومتری در حدود ۵/۳ میلیارد دلار برآورد شده بود که تامین آن از توان دولت ارمنستان خارج بود. نقشه زیر گویای مسیر ریلی «مرند- نوردوز- مِقری- ایروان» بین ایران و ارمنستان است.
مسیر ریلی «مرند- نوردوز- مِقری- ایروان» بین ایران و ارمنستان
در این بین، روسیه در آن مقطع تمایل و علاقه چندانی به ساخت این مسیر ریلی نشان نداد. شرکت راه آهن دولتی روسیه که کنترل شبکه ریلی ارمنستان را تا سال ۲۰۳۸ میلادی در اختیار دارد، واکنش مثبتی به این طرح ریلی نشان نداد. به نظر میرسید در آن مقطع، نگرانی اصلی روسها، کاهش میزان وابستگی ارمنستان به روسیه و نیز افزایش نفوذ اقتصادی و ارتباطی ایران در منطقه قفقاز در نتیجه احداث و تکمیل خط راه آهن ایران- ارمنستان بود. ولادیمیر یاکونین،[۱۲] رئیس وقت راه آهن دولتی روسیه در ارمنستان که مدیریت خطوط آهن قفقاز جنوبی را بر عهده داشت، این طرح ریلی را «غیر سازنده» توصیف کرد و در رابطه با خط راه آهن ایران- ارمنستان اظهار داشت که «این خط آهن از نظر اقتصادی ارزشی ندارد و به مانند این است که پنجرهای را در دیوار همسایهتان باز کنید».[۱۳] یاکونین پیشتر از این در سال ۲۰۱۴ میلادی نیز اشاره کرده بود که «اتصال راهآهن روسیه به ایران از طریق آذربایجان، همسایه شرقی ارمنستان، بیشتر به نفع شرکت راه آهن دولتی روسیه است».[۱۴] در مقابل این انتقادات، مقامات مختلف ارمنستان از جمله گاگیک بِگلریان،[۱۵] وزیر وقت حمل و نقل و ارتباطلات ارمنستان، اعلام کرد که «موضع این کشور تغییر نخواهد کرد. راه آهن ایران- ارمنستان از اهمیت حیاتی برخوردار است و برای یافتن سرمایه گذار و اجرای پروژه نباید از هیچ تلاشی دریغ کرد».[۱۶]
در چنین شرایطی، به دلیل عدم علاقه و تمایل روسیه و نیز عدم مشارکت طرفهای اروپایی و آمریکایی به دلیل حضور ایران در یک طرف این طرح مواصلاتی به ویژه در شرایط تحریم، دولت ارمنستان به اجبار به سمت چین رفت تا با توجه به برخورداری از حجم بالای سرمایه، تمایل شدید این کشور به گسترش حوزههای نفوذ اقتصادی، روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی با ایران و نیز تخصص و فناوری بالا در احداث خطوط ریلی و قطارهای پرسرعت و نیز طرح در دست اجرای یک کمربند- یک راه (طرح راه ابریشم)، بتواند نظر مساعد چینیها را برای سرمایهگذاری در پروژه ریلی ایران به ارمنستان جلب نماید. در این راستا، سِرژ سارگسیان، رئیس جمهور وقت ارمنستان و حتی نیکول پاشینیان، مذاکرات متعددی را با دولت چین برای مشارکت و سرمایهگذاری در مسیر ریلی «نوردوز- مِقری- ایروان» صورت دادند،[۱۷] اما این مذاکرات نیز در عمل به نتیجه خاصی نرسید و لذا کوشش ایران و ارمنستان برای اتصال مجدد ریلی به منطقه قفقاز ناکام ماند و روسها همچنان انحصار شبکه ریلی و راه آهن ارمنستان را در اختیار و کنترل خود دارند.
سومین اختلاف نظر و تعارض منافع ایران و روسیه در قفقاز جنوبی، به عدم شناسایی استقلال مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی از سوی ایران متعاقب جنگ اوت ۲۰۰۸ میلادی بین روسیه و گرجستان بر میگردد.[۱۸] در واقع، ایران علیرغم روابط نزدیک با فدراسیون روسیه، از جمله کشورهایی است که از شناسایی استقلال مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی خودداری کرده است که این امر یکی از مصادیق رویکرد متفاوت تهران و مسکو به تحولات قفقاز جنوبی است. چنین رویکرد متفاوتی در شناسایی الحاق کریمه نیز بین ایران و روسیه قابل مشاهده بود. این رویکرد ایران از یک پشتوانه منطقی و اصولی پیروی میکند. در واقع، ایران در راستای امنیت ملی خود و یکپارچگی سرزمینی اساساً نمیتواند از هیچ جریان تجزیهطلبی و جداییطلبی قومی و سرزمینی که بدون رضایت کشور میزبان (مادر) و دولت مرکزی آن صورت گرفته باشد، حمایت کند. بنابراین، ایران برخلاف سوریه که استقلال مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی از گرجستان، دونتسک و لوهانسک از اوکراین و الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه را به رسمیت شناخته است، از اتخاذ چنین رویکردی خودداری نموده است.
چهارمین تعارض اختلاف نظر و تعارض منافع ایران و روسیه در قفقاز جنوبی نیز به موضوع حضور و نفوذ اسرائیل در این منطقه بر میگردد. تردیدی نیست که دیدگاه روسیه در مورد نقش اسرائیل در قفقاز جنوبی، به ویژه در جمهوری آذربایجان نیز به طور قابل توجهی با ایران متفاوت است. در حالی که ایران به شدت نگران تهدیدات مربوط به اطلاعات و جاسوسی در مجاورت مرزهای شمال غربی خود و همچنین تهدید پهپادهای اسرائیلی به مراکز نظامی و هستهای ایران است، مسکو روابط نزدیکی با اسرائیل دارد. در واقع، روسیه رویکردی مشابه سیاستی که در قبال حضور اسراییل در سوریه اتخاذ کرده است، در قفقاز جنوبی نیز در پیش گرفته است که قطعا مطلوب تهران نیست.[۱۹] میتوان گفت در رابطه با تهدید و نفوذ اسرائیل در قفقاز جنوبی، ایران در عمل با نوعی «تنهایی استراتژیک» مواجه است و حمایت هیچ یک از بازیگران این منطقه را ندارد. جمهوری آذربایجان و گرجستان دارای روابط بسیار نزدیک با رژیم اسرائیل هستند. ارمنستان نیز در دوره نیکول پاشینیان، اقدام به عادیسازی و توسعه روابط با اسرائیل پرداخته است که به جز یک دوره چند ماهه از تنش پس از جنگ دوم قرهباغ کوهستانی که به احضار و بازگشت سفرای دو طرف انجامید، روابط در حال توسعهای را دنبال میکنند. روسیه نیز چنانچه اشاره شد از دوره اتحاد شوروی، روابط نزدیکی با اسرائیل دارد و بخش مهمی از جامعه و رهبران اسرائیل را یهودیان شرقی روسی تشکیل میدهد. در این بین، تنش و سردی روابط بین ترکیه و اسرائیل پس از جنگ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی نیز تاثیری در این فرایند نگذاشته است و ترکیه به دلیل روابط راهبردی و نزدیک با جمهوری آذربایجان که نقش مهمی به عنوان پل ارتباطی در صادرات نفت این کشور به اسرائیل ایفا میکند، دامنه تنش و مخالفت با اسرائیل را به غزه و فلسطین محدود نگه داشته است و مخالفتی با نفوذ اسرائیل در قفقاز جنوبی ابراز نداشته است.
بنابراین، ایران در عمل برای مقابله با تهدید اسرائیل در قفقاز جنوبی به ویژه در مرزهای شمال غربی با جمهوری آذربایجان، با نوعی «تنهایی استراتژیک» مواجه است که این امر میتواند یکی از دلایل مهم برگزاری مانور نظامی گسترده نیروهای ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مرز شمال غربی کشور در اکتبر ۲۰۲۱ میلادی (مهر ۱۴۰۰) و نیز اکتبر ۲۰۲۲ میلادی (مهر ۱۴۰۱) باشد. نکته مهم این است که همانند سوریه که انتظارات ایران از همسویی، حمایت و همکاری کامل روسیه در مقابل حملات اسرائیل به طور کامل برآورده نشده است، در قفقاز جنوبی نیز مشابه همین روند حاکم است و انتقادات و مواضع اعتراضی ایران نسبت به حضور و نفوذ روبه گسترش اسرائیل در قفقاز جنوبی به ویژه در جمهوری آذربایجان در بخشهای اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و جاسوسی، با حمایت و همراهی روسیه مواجه نشده است که این امر یکی دیگر از خطوط تمایز و اختلاف منافع ایران و روسیه در قفقاز جنوبی را به نمایش میگذارد.
بنابراین اگر موارد یاد شده را در کنار مواضع اخیر روسیه در قبال «کریدور زنگهزور» قرار دهیم، تصویری به مراتب روشن تر و واقع بینانه تر از اختلافات و تعارض منافع ایران و روسیه در قفقاز جنوبی را نشان میدهد و کمک میکند تا اعلام چنین مواضعی از سوی روسها در رابطه با «کریدور زنگهزور» – البته صریح تر و آشکارتر از گذشته- غافلگیرکننده و تعجب برانگیز نشود. در واقع، وجود طیف متنوعی از همکاری، رقابت و بعضاً تعارض منافع بین ایران و روسیه در قفقاز جنوبی، گویای این واقعیت است که هر منطقه شرایط خاص خود را دارد و نمی توان با یک الگوی ثابت، واحد و یکسان تحلیلی، به بررسی کنشگری ایران و روسیه در قفقاز جنوبی، دریای خزر، آسیای مرکزی، افغانستان، سوریه و دیگر نقاط خاورمیانه پرداخت. قفقاز جنوبی دارای شکافها و شرایط خاص خود است که آن را متمایز از سایر مناطق پیرامونی ساخته است و به همین دلیل، همکاری نزدیک و راهبردی که بین تهران و مسکو در بحران سوریه شکل گرفت و یا همکاری و همسویی نسبتاً منسجمی که بین ایران و روسیه در آسیای مرکزی- به ویژه پس از الحاق کامل ایران به سازمان همکاری شانگهای- ایجاد شده است، نتواند طی سه دهه گذشته در قفقاز جنوبی تکرار شود.
[۱] . Andrew Korybko
[۲] . Institute of Strategic Studies and Predictions at the People’s Friendship University of Russia
[۳] . «روسیه مانع احداث کریدور زنگه زور نمی شود؛ راه زمینی ایران با ارمنستان برقرار خواهد بود!»، موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)، ۳ آبان ۱۴۰۰٫
[۴] . Mikhail Bocharnikov,
[۵] . Armen Mirzoyan, “Zangezur Corridor is Feasible, Says Russian Ambassador to Azerbaijan”, hetq, February 9, 2023.
[۶] . Oleg Ignatov
[۷] . «عامل روسیه و کریدور زنگهزور در مذاکرات صلح آذربایجان»، خبرگزاری تسنیم، ۱۶ مهر ۱۴۰۲٫
[۸] . برای انتقال گاز طبیعی به ارمنستان خط لولهای به قطر ۳۰ اینچ و به طول ۱۱۳ کیلومتر حدفاصل تبریز تا مرز ارمنستان ساخته شد. مدت قرارداد تهاتر گاز ایران و برق ارمنستان ۲۰ ساله است . در واقع، قرارداد صادرات گاز ایران به ارمنستان یک قرارداد چهار جانبه میان شرکت ملی صادرات گاز ایران، شرکت توانیر، شرکت ایروان تی پی پی و شرکت برق ارمنستان است. منطق قرارداد تهاتر گاز ایران و برق ارمنستان نیز با توجه به متفاوت بودن فصل پیک مصرف برق در ایران (تابستان) و ارمنستان (زمستان) است. دو کشور در سال ۲۰۲۳ میلادی بر سر تمدید این قرارداد تا سال ۲۰۳۰ میلادی به توافق رسیدند.
[۹] . Richard Giragosian, “Armenia as a bridge to Iran? Russia won’t like it”, Al Jazeera, August 30, 2015.
[۱۰] . “Россия присвоила газопровод Иран-Армения”, ИА REGNUM, 8 ноября ۲۰۰۶٫
[۱۱] . مسیر ریلی در داخل ارمنستان، قرار بود از شهرهای مقری ـ کاپان ـ گوریس ـ جرموک ـ مارتونی ـ کامو ـ قاقارین از جنوب دریاچه سوان ( گؤیگل) عبور کند.
[۱۲] . Vladimir Yakunin
[۱۳] . Gayane Abrahamyan, “Could Russia Spoil Armenia’s Iranian Investment Dreams?”, Eurasianet, July 17, 2015.
[۱۴] . Ibid.
[۱۵] . Gagik Beglarian
[۱۶] . Ibid.
[۱۷] . سفر سرژ سارگسیان، رئیس جمهور سابق ارمنستان به پکن در ٢٨ مارس ٢٠١۵ میلادی، دیدار هویک آبراهامیان، نخستوزیر سابق ارمنستان از چین در سپتامبر ٢٠١۵ میلادی و دیدار نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان با شی جی پینگ در پکن در ۱۴ می ۲۰۱۹ میلادی از جمله موارد شایان توجه به شمار میرود.
[۱۸] . تاکنون کشورهای روسیه، ونزوئلا، نیکاراگوئه، نائورو (کشور جزیرهای و کوچک در منطقه میکرونزی قاره اقیانوسیه)، تووالو (کشوری جزیرهای در اقیانوس آرام) و سوریه، استقلال مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی را به رسمیت شناختند که البته برای شناسایی «دو ژور» (شناسایی کامل و رسمی توسط جمع زیادی از کشورها در سطح بینالمللی) کفایت نمیکند و به همین دلیل، طی یک دهه گذشته، شناسایی استقلال مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی عملاً در حد «دو فاکتو» (شناسایی محدود توسط جمع محدودی از کشورها) باقی مانده است.
[۱۹] . Vali Kaleji, “Russia and Iran Diverge in the South Caucasus”, The Central Asia-Caucasus Institute (CACI), American Foreign Policy Council, Washington D.C., June 16, 2023.