با مشخص شدن حکم دیوان بینالمللی لاهه نسبت به محکومیت اقدام آذربایجان در ایجاد انسداد در کریدور «لاچین»، دولت باکو باید با آزادسازی این گذرگاه امکان عبور و مرور شهروندان ارمنستانی را فراهم آورد. حکمی که به نظر میرسد در این برحه زمانی و با توجه به کاهش حمایتهای آنکار از باکو پس از زلزلههای اخیر ترکیه، به مرحله اجرا نزدیکتر باشد. هر چند که نباید از شیطنتها و اقدامات تنش زای اسرائیل برای ایجاد جنگی جدید در منطقه غافل بود. با حسن بهشتی پور استاد دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه قفقاز در رابطه با این موضوع و روند مناسبات تهران و باکو پس از حمله اخیر یک شهروند ایرانی به سفارت آذربایجان در تهران گفت و گویی را انجام دادهایم که مشروح آن بدین شرح است:
**دیوان دادگستری لاهه در یکی از جدیدترین احکام خود نسبت به پرونده دعوای ارمنستان علیه جمهوری آذربایجان، اقدام دولت باکو در رابطه با گذرگاه « لاچین» را محکوم کرده و از آذربایجان خواسته است تا امکان عبور و مرور در این گذرگاه را آزاد بگذارد. دیدگاه جنابعالی در مورد این حکم چیست؟
سوال شما در رابطه با گذرگاه راهبردی «لاچین» است که خاک ارمنستان از طریق این گذرگاه به قره باغ متصل میشود و میتواند کالاها و خدمات مورد نیاز قره باغ را از طریق ارمنستان تأمین کند. بیش از دو ماه است که گذرگاه مذکور از سوی جمهوری آذربایجان مسدود شده است و آذریها اجازه نمیدهند ارتباط میان ارمنستان و قره باغ از این منطقه برقرار شود. رای اخیر دیوان بینالمللی لاهه نیز این است که جمهوری آذربایجان باید هر چه سریعتر این گذرگاه را باز کند و اجازه دهد مردمی که در منطقه قره باغ زندگی میکنند از محاصره خارج شوند. اما چرا جمهوری آذربایجان اقدام به انسداد گذرگاه «لاچین» کرده است؟ بهانه باکو این است که خاک جمهوری آذربایجان باید متقابلا به منطقه نخجوان دسترسی پیدا کند.
البته این ارتباط ۳۰ سال است که از طریق ایران به راحتی برقرار میشود. یعنی آنها اجناس موردنیاز اعم از سوخت و مواد خوراکی و… را از طریق جادههای ایران تأمین کردهاند. حتی آسمان ایران نیز برای عبور و مرور هواپیماهای آذربایجانی به منطقه قره باغ باز است و مشکلی وجود ندارد اما مقامات باکو میگویند براساس بند ۹ توافقی که در نوامبر سال ۲۰۲۰ در مسکو منعقد شد ارمنستان باید از طریق خاک خود اجازه دسترسی به نخجوان را برای آذریها مهیا کند. ارمنستان نیز با این موضوع مخالفتی ندارد اما بحث این است که ادعای آذربایجان در رابطه با یک کریدور است و میخواهد حق حاکمیت ملی ارمنستان را نقض کند و با ایجاد یک دسترسی برای خود، بتواند از طریق استان «سیونیک» که در جنوب ارمنستان و مرز «مغری» ایران است به منطقه موردنظرش دسترسی پیدا کند. علاوه بر دسترسی و ادعای تاریخی، طرف آذری مدعی است که این منطقه« زنگزور غربی» است و به لحاظ تاریخی از همان ابتدا به آذربایجان تعلق داشته است.
مقامات باکو ادعای ارضی را مطرح میکنند که تنها به پیچیدگی ماجرا میانجامد و اگر قرار باشد ادعای ارضی مطرح شود در این صورت جغرافیای کل منطقه تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. جمهوری آذربایجان به دنبال آن است که به کمک ترکیه مرز ایران و ارمنستان را که یک مرز تاریخی با سابقهای ۲۰۰ ساله است- عمر این منطقه بیش از عمر شکلگیری جمهوری آذربایجان و حتی ارمنستان است- را از بین ببرد. بنابراین در موضوع ارتباط جمهوری آذربایجان با منطقه نخجوان از طریق خاک ارمنستان، اگر طرف آذری ترانزیت کالاهای مورد نظر خود را از طریق خطوط ارتباطی ارمنستان پذیرفته و حاکمیت ملی این کشور را نقض نکند دیگر مشکلی باقی نمیماند.
متاسفانه آذربایجان در رابطه با این منطقه ادعای ناصحیحی را مطرح می کند و با غروری که با قرار گرفتن در موضع قدرت نسبت به ایروان پیدا کرده است کار را به وضعیت فعلی آن کشانده است. طرف آذری فکر میکند میتواند ۱۲ کیلومتر در خاک ارمنستان پیش روی کند و مسألهای نیز از این جهت وجود ندارد- کاری که در حال حاضر آن را انجام داده است-این سیاست نادرستی است. معتقدم باکو همان راه ناثوابی را میرود که ایروان در گذشته رفت. یعنی سیاست نادرستی که ۲۰ سال گذشته از سوی ارمنیها دنبال شد اینبار از سوی آذریها تکرار شده است.
**به تلاشهای آذربایجان و ترکیه برای تأثیرگذاری بر مرز ایران و ارمنستان اشاره کردید. ما چند سالی است که به دلیل اقدامات طرف آذری وارد سطح تنشی ادامه دار با باکو شدهایم. در همین حین شاهد حمله یک شهروند ایرانی به سفارت آذربایجان در تهران و کشته شدن یک نیروی امنیتی آذری هم بودیم. از دیدگاه جنابعالی این حمله روند کشمکشهای ایران و آذربایجان را به چه سمت و سویی هدایت میکند؟
در این موضوع فردی مدعی است که همسرش که شهروند آذری است از زمان ورود به سفارت آذربایجان در تهران در آنجا مانده و از این سفارت خانه خارج نشده است. او اظهار داشته است که به دفعات نیز به سفارت آذربایجان در ایران مراجعه کرده است اما به او پاسخی ندادهاند. این فرد در اقدامی احمقانه به سفارت حمله کرده و نیروی امنیتی سفارت را به قتل رسانده و چند نفر را نیز مجروح کرده است. این یک موضوع سیاسی نیست اما مقامات آذربایجان در حال تبدیل آن به یک موضوع سیاسی هستند و میخواهند نشان دهند که این یک اقدام تروریستی برنامهریزی و سازماندهی شده بوده است که از دیدگاه بنده زمانیکه فردی دست به کشتار میزند قطعاً اقدام تروریستی شکل گرفته است اما بحث این است که این اقدام تروریستی سازمان یافته نبوده است.
این حماقت برای نشاندان اعتراض فردی نسبت به حضور همسر او در سفارت- این اطمینان را نداشته که همسر او هنوز در سفارت هست یا خیر- شکل گرفته است. اما متأسفانه مقامات جمهوری آذربایجان با سواستفاده از این اقدام و بهرهبرداری تبلیغاتی از آن، وضعیت را به این شکل در آوردهاند. در این شرایط برخی از شهروندان ایرانی معتقدند که این حمله اقدامی با طرحی باکو بوده است اما شواهد و قرائن آن را رد میکند. برخی از شهروندان آذری نیز در مقابل این ادعا، اینطور میگویند که این حمله توسط جمهوری اسلامی ایران و حتی سپاه پاسداران شکل گرفته است اما از نظر بنده ادعای این افراد نیز تحت تأثیر مقامات اسرائیل و توسط تل آویو به میان کشیده شده است؛ یکی از اقدامات اسرائیل این است که روابط ایران و جمهوری آذربایجان را متشنج کرده و از آن بهرهبرداری سیاسی به عمل آورد.
به نظر میرسد که این موضوع یک اقدام شخصی بوده است و به هیچ وجه نمیتوان آن را طراحی ایران و یا آذربایجان دانست. داستان این حمله داستان سنگی است که یک فرد دیوانه به درون چاهی انداخته است و چندین نفر انسان عاقل نیز نمیتوانند آن را از چاه خارج کنند.
**به هر حال در این شرایط ما شاهد خروج دیپلماتهای آذری از ایران بودیم. این اقدام چه تأثیری بر مناسبات آتی دو کشور خواهد داشت؟
مهم نیست. ما نباید نگرانی در این مورد داشته باشیم. آنها همانطور که رفتهاند همانطور نیز باز میگردند. مانند سفیر انگلیس که تهران را ترک کرد و مجدداً بازگشت. روابط که قطع نشده است. آذریها همچنان در کنسولگریشان در تبریز حضور دارند. مطمئن باشید آنها پس از مدتی که متوجه شوند تبلیغاتشان تأثیرگذار نیست و به اصطلاح امکان دوغگیری از این کره را ندارند به ایران باز میگردند.
**ما در همین زمینه مشکلی نیز با ترکیه داریم. به هر حال بخشی از مناقشات سالهای اخیر ایران و آذربایجان به جهت ورود ترکیه به این روابط بود. با زلزله اخیر ترکیه، دولت اردوغان با مشکلات عدیده داخلی مواجه شده است فکر میکنید مشکلاتی که در مرزهای شمالغربی ایران ایجاد میشود از این پس هم، کماکان ادامه پیدا کند؟ یا حداقل برای مدتی اردوغان از ایجاد فرافکنی در این منطقه دست بکشد؟
دولت ترکیه برای توسط نفوذ خود در مرزهای شمالغربی ایران از پان ترکیسم، در عراق و سوریه از نوعثمانیگری و در شرق لیبی از اخوانیها- به جهت گرایشات آقای اردوغان به اخوانیها- حمایت میکند. این بحث پان ترکیسم و توسعه نفوذ آن از طریق مرز نخجوان و ارتباط دادن آن به جمهوری آذربایجان هم، سیاست کلی دولت ترکیه است یعنی حتی اگر در انتخابات آتی آنکارا، دولت جدیدی به روی کار بیاید هم مجدداً این سیاست ادامه پیدا خواهد کرد. ما باید به این موضوع توجه کنیم که سیاست مذکور مبنایی ندارد و تنها تلاشی برای گسترش نفوذ ترکیه از طریق جمهوری آذربایجان و منطقه خزر به جمهوری ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان و استان سین کیانگ چین است.
همانطور که اشاره کردم این خوش خیالیها منحصر به آقای اردوغان نمیشود، در گذشته وجود داشته است و در آینده نیز ادامه پیدا میکند. بهترین راه مقابله با این سیاست تعریف یکسری اشتراکات قوی فرهنگی و برنامهریزی برای توسعه همکاریهای اقتصادی است. زمانیکه منافع اقتصادی کشورها به یکدیگر گره بخورد کمتر علیه یکدیگر توطئه میکنند و زمینه را برای همکاری و سودآوری بیشتر فراهم میکنند. یعنی به جای ایجاد تعارض و جنگ باید به سمت استفاده از زمینههای مشترک تاریخی، فرهنگی و البته منافع مشترک بر پایه موضوعات اقتصادی قدم برداشت.