#اختصاصی
به قلم: مارکو فرناندز؛ سردبیر Wenhua Zongheng International
یک صندوق پولی «جایگزین» برای صندوق بینالمللی پول ایجاد شده است، اما از قضا، برای استفاده از آن به نعمت صندوق بینالمللی پول نیاز دارد. این در شرایطی متفاوت از امروز ایجاد شد، که در آن ما هنوز چنین تشدید تناقضات بین قدرتهای امپریالیستی و اکثریت جهانی را تجربه نکرده بودیم. مارکو فرناندز، مینویسد، اما تاریخ نیازمند تغییر است.
در دو سال گذشته، BRICS محبوبیتی را تجربه کرده است که تاکنون تجبه نکرده بود. علاوه بر گسترش در سال ۲۰۲۳، لیست کشورهایی که مایل به پیوستن به این گروه هستند به طور مداوم در حال افزایش است. با این حال، گسترش عضویت کامل به طور موقت به حالت تعلیق درآمده است، زیرا در حال حاضر ظرفیت برای الحاق کشورهای بیشتری وجود ندارد. در عوض، ایجاد مقوله «کشورهای شریک» مورد بحث است، راه حلی شبیه به «ناظران» در سازمان همکاری شانگهای. از یک سو، محبوبیت بریکس، شکافهایی در هژمونی قدرتهای غربی را نشان میدهد، هژمونی که با جنگ اوکراین، هزاران تحریم اعمالشده بر کشورهای جنوب جهانی و حمایت بیقید و شرط از کشتار مردم فلسطین از بین رفته است. از سوی دیگر، این محبوبیت جدید، فشار بر بریکس را در سالهای آینده افزایش میدهد تا جایگزینهای مشخصی برای فوریترین خواستههای جنوب جهانی مانند توسعه اقتصادی، مقابله با بحرانهای اقلیمی و زیستمحیطی، و مبارزه با فقر و نابرابری ارائه کند.
در فرایند مقابله و حل و فصل برخی از خواستههای ضروری جنوب جهانی، من معتقدم که در ترتیبات ذخیره احتمالی[i] (CRA) ایجاد شده توسط بریکس، پتانسیل استفاده نشدهای وجود دارد. با حمایت سران کشورهای عضو، میتوان تصمیمات سیاسی در مورد CRA اتخاذ کرد که ممکن است راه حلی کوتاه مدت برای یک موضوع اقتصادی فعلی در بسیاری از کشورها فراهم کند.
اهمیت و تناقضات CRA
در سال ۲۰۱۴، اعضای بریکس در اجلاس فورتالزا (برزیل) تأسیس بانک توسعه جدید و فرمان ایجاد CRA تصویب کردند. در حالی که به اصطلاح “بانک BRICS” به عنوان جایگزینی برای بانک جهانی در نظر گرفته شد، CRA قصد داشت جایگزینی برای صندوق بین المللی پول شود. CRA تلاش میکند کمکهای اضطراری را به کشورهای بریکس در صورت بروز مشکلات نقدینگی در ذخایر بینالمللی آنها تضمین کند. به عبارت دیگر، اگر کشوری خود را با سطح پایینی از ذخایر ارز خارجی (در واقع دلار) بیابد که خطری کوتاه مدت برای عملیات تجارت بینالمللی یا پرداخت خدمات بدهیاش ایجاد میکند، CRA پرداخت منابع لازم برای جلوگیری از تعلیق تجارت بینالمللی یا حتی عدم پرداخت بدهی خارجی را فراهم میکند..
این یک صندوق ۱۰۰ میلیارد دلاری است که سهم آن به شرح زیر تقسیم میشود: ۴۱ درصد از چین، روسیه، برزیل و هند هرکدام ۱۸ درصد و ۵ درصد از آفریقای جنوبی. قدرت رای هر کشور با وزن کمک مالی آن مطابقت دارد، بنابراین یک کشور به تنهایی دارای حق وتو نیست – همانطور که در مورد ایالات متحده در صندوق بینالمللی پول وجود دارد. بر اساس این قرارداد، پول در بانکهای مرکزی مربوطه باقی میماند و در صورت درخواست از طریق سوآپ ارز بین دلار موجود در ذخایر کشورهای ارائهدهنده و ارز محلی کشور درخواستکننده برداشت میشود.
این یک توافق اساسی است، زیرا کمبود ذخایر بینالمللی مبنای مادی اقدامات انحرافی صندوق بینالمللی پول در اقتصادهای جنوب جهانی در دهههای اخیر بوده است. اما یک تناقض وجود دارد: پنج کشور بریکس که آن را ایجاد کردهاند دارای ذخایر بینالمللی قابلتوجهی هستند و تردید وجود دارد که در کوتاهمدت یا میانمدت به این صندوق نیاز داشته باشند. به این ترتیب، این صندوق ۹ سال است که وجود داشته و هرگز مورد استفاده قرار نگرفته است.
از سوی دیگر – و مثل همیشه – بسیاری از کشورهای جنوب جهانی در حال حاضر به وامهای صندوق بینالمللی پول وابسته هستند، از جمله غنا، سریلانکا، پاکستان، آرژانتین و کنیا، که جمعیت آنها هفتهها است که اعتراضات گستردهای را علیه افزایش مالیات درخواست شده توسط صندوق بینالمللی پول انجام داده است.
شرایط این وامها ادامه همان خط نئولیبرالی ریاضت مالی دهههای اخیر است: کاهش هزینههای اجتماعی و باز کردن بیشتر بازارهایشان به روی سرمایه خصوصی بینالمللی (از شمال جهانی)، دستورالعملی که قبلاً اقتصادهای ملی بیشماری را ویران کرده است.
حتی دو عضو جدید BRICS در این وضعیت وجود دارد: اتیوپی و مصر، که این دومی علاوه بر عضویت در BRICS، همچنین یکی از اعضای NDB است که عضو دیگری به نام بنگلادش نیز در همین وضعیت دارد.
اتیوپی در دسامبر ۲۰۲۳ (۳۱ میلیون دلار آمریکا) خدمات بدهی خود را نکول کرد و باشگاه پاریس برای تضمین وام ۳٫۵ میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول به عنوان شرط تعلیق پرداخت بدهی در سال ۲۰۲۵ تحت فشار است. تحلیلگران میگویند که صندوق بینالمللی پول باید کاهش ارزش پول را بر کشور تحمیل کند و بخشی از بخشهای بانکی و مخابراتی را خصوصی کند. به عبارت دیگر، اتیوپی داراییهای خود را کاهش میدهد و سپس آنها را به خارجیها میفروشد. یک مثال کلاسیک از “تله بدهی”.
مصر نیز در وضعیت مشابهی قرار دارد. این صندوق درخواست تمدید ۵ میلیارد دلاری از صندوق بینالمللی پول (پس از درخواست ۳ میلیارد دلار در دسامبر ۲۰۲۲) کرد که در مارس ۲۰۲۴ تأیید شد. شرایط صندوق عبارتند از کاهش ارزش پوند مصر، لغو هرگونه مکانیسم کنترل ارز، سختگیری پولی و مالی، کاهش هزینههای اجتماعی برای فقیرترین افراد و پایان دادن به مشوقهای دولتی برای شرکتهای دولتی.
شرط جسورانه BRICS به یک تصمیم سیاسی نیاز دارد
حال، بیایید تصور کنیم: به جای درخواست منابع از صندوق بینالمللی پول و مجبور شدن به تسلیم شدن به شرطبندیهای صندوق واشنگتن، این کشورها – که قبلاً اعضای بریکس و/یا NDB هستند – میتوانند به ترتیبات ذخیره احتمالی دسترسی داشته باشند. آنها به جای تماس با کریستالینا جورجیوا، دیلما روسف را صدا میکنند. آنها به جای تسلیم شدن به دام بدهی صندوق بینالمللی پول، به دنبال راهحلهای تعدیل اقتصادی در چارچوب بریکس هستند که هدف آن اولویت دادن به منافع اقتصادها و مردم اتیوپی، مصر و بنگلادش است و نه منافع وال استریت یا شهر لندن.
آیا این پیشنهاد بسیار ایدهآلیستی برای صندوق پولی است که در حال حاضر ۱۰۰ میلیارد دلار دارد و میتواند با مشارکت اعضای جدید با نقدینگی ذخیره بینالمللی قوی، مانند عربستان سعودی و امارات، رشد کند؟ من اینطور فکر نمیکنم. حدود ۱۰ درصد از منابع صندوق وضعیت اضطراری مشکل اتیوپی و مصر را حل میکند. با این حال، برای تحقق این امر، مانع دیگری در اساسنامه CRA هنوز نیاز به بازنگری دارد. در حال حاضر، اگر یک کشور عضو CRA درخواست منابع از صندوق داشته باشد، تنها ۳۰٪ میتواند به طور مستقل توسط کشورهای BRICS پرداخت شود. ۷۰ درصد دیگر باید با مجوز صندوق بینالمللی پول باشد!
به عبارت دیگر، یک صندوق پولی «جایگزین» در مقابل صندوق بینالمللی پول ایجاد شده است، اما برای استفاده از آن به صندوق بینالمللی پول نیاز است. طعنه آمیز است، اما نکتهای که سرگئی گلازیف اخیراً هنگام اشاره به NDB -که در مورد CRA نیز صدق میکند- گفت، حائز اهمیت است: «مشکل این است که NDB مطابق با وضعیت دلار کار میکند. آنها باید این مؤسسه را سازماندهی مجدد کنند تا قابل دوام باشند.» این امر قابل درک است، زیرا هر دو در شرایطی متفاوت از امروز ایجاد شدهاند، که در آن ما هنوز چنین تضادهای بین قدرتهای امپریالیستی و اکثریت جهانی را تجربه نکرده بودیم. اما تاریخ نیاز به تغییر دارد.
در نهایت، این یک تصمیم سیاسی سران کشورهای بریکس است. نجات برخی از اعضای آن از “تلههای بدهی” کلاسیک تحمیل شده توسط صندوق بینالمللی پول یک پیروزی سیاسی تاریخی برای جنوب جهانی خواهد بود که میتواند در عمل پتانسیل همکاری در بریکس را نشان دهد. چه کسی میداند، شاید در آینده، CRA به کشورهای بیشتری در جنوب گسترش یابد.
کمک مالی برای کشورهایی که با مشکلات نقدینگی ذخایر بینالمللی مواجه هستند، تنها یک اقدام اضطراری است که مشکلات ساختاری روابط نابرابر بین کشورهای شمال و جنوب جهانی را در سیستم سرمایهداری جهانی حل نمیکند. همچنین مشکل جدی بدهی کشورهای جنوب جهانی به موسسات مالی چندجانبه و بانکهای خصوصی در ایالات متحده و اروپا را حل نمیکند. برای اینکه این اتفاق بیفتد، لازم است با استراتژیهای مختلفی پیش برویم که با تنگناهای توسعه در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا مقابله کند. همچنین ممکن است شامل یک بحث جهانی مهم در مورد لغو بخشی از بدهی جنوب جهانی باشد. با این حال، بریکس به دستاوردهای ملموسی نیاز دارد و ترتیبات ذخیره احتمالی ممکن است کم ارزش ترین ثمره آن باشد.
[i] Contingent Reserve Arrangement