به قلم: کارگروه آسیای مرکزی مؤسسه مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
چین در طول سالهای اخیر به یکی از بازیگران نوظهور در عرصه بینالمللی تبدیل شده است. این نقشآفرینی در آسیای مرکزی که به عنوان بخشی از محیط پیرامونی و حوزه همسایگی این کشور محسوب میشود نیز به طور محسوس قابل مشاهده بوده است. در حال حاضر بسیاری از تحلیلگران اصلیترین چالشگر نظم هژمونیک روسیه در این منطقه را نفوذ اقتصادی چین میدانند. با این حال برخی رویکردها با اشاره به مشارکت استراتژیک پکن و مسکو در سطح بینالمللی، چنین نقشی را هماهنگشده و در چارچوب نوعی مکملپذیری متقابل عنوان میکنند. اما به هر ترتیب تراکم بالای تعاملات چین و منطقه آسیای مرکزی و ظهور سناریوهایی همچون تاسیس پایگاه نظامی در مرغاب تاجیکستان گمانهزنیهای زیادی را در خصوص توسعه بازیگری چین از اقتصاد به ژئواکونومی، و از ژئواکونومی به ژئوپلیتیک مطرح کردهاند. در این گزارش با نگاه به تعاملات متراکم ماههای اخیر چین و آسیای مرکزی تلاش میشود تا این فرضیه مورد بررسی قرار بگیرد.
تعاملات متراکم اخیر
نشست وزرای امور خارجه چین و آسیای مرکزی اواخر ماه آوریل به میزبانی شهر شیان در چین برگزار شد. در این نشست وزرای امور خارجه کشورهای آسیای مرکزی بهجز ترکمنستان حضور داشتند. رشید مرداف، وزیر امور خارجه ترکمنستان به دلیل سفر به واشنگتن ظاهراً در این نشست حاضر نبود و وفا خواجهاف، معاون وی در این نشست مشترک حضور یافت. چین در این نشست سیاست همسایگی خود را تشریح کرد و در دیدارهای دوجانبه وزرای خارجه آسیای مرکزی با وزیر خارجه چین مسائل مشترک دوجانبه مورد بررسی قرار گرفت. با وجود این، به نظر میرسد آمادهسازی زمینههای نشست سران کشورهای آسیای مرکزی و چین در قالب ۱+۵ که ۱۸ و ۱۹ ماه مه در همین شهر برگزار شد، محور اصلی این نشست بوده است. به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه چین، این اولین رویداد بزرگ دیپلماتیک به میزبانی چین در سال جاری است. وانگ یی همچنین تأکید کرده بود که یک سند سیاسی مهم در پایان نشست رهبران چین و آسیای مرکزی به امضا خواهد رسید.
در روزهای ۱۸ و ۱۹ مه تمام روسای جمهور کشورهای آسیای مرکزی در شیان حاضر شدند. شی جین پینگ، رئیسجمهور چین در این نشست از عصر جدید روابط با آسیای مرکزی سخن گفت و خواستار توسعه بیش از پیش مناسبات دوجانبه شد. در بیانیه پایانی شیان نیز دیدار سران در قالب پلتفرم ۱+۵ به چارچوبی رسمی تبدیل شد که در آینده نیز توسعه پیدا خواهد کرد. همچون بیانیههای مشترک کشورهای غربی، در این بیانیه نیز بر حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشورهای آسیای مرکزی تاکید شد که به نحوی تضمین امنیت این کشورها در مقابل روسیه محسوب میشود. در این بیانیه همچنین بندهای جامعی در حوزه اقتصاد، بویژه با تمرکز بر ابتکار کمربند و جاده و شکلدهی به «گفتوگوهای اقتصادی جدید چین و آسیای مرکزی» مطرح شده است. جامعیت گزارههای مطرح شده در این بیانیه را میتوان شبیه به اسناد مشارکت جامع راهبردی که پیشتر بین چین و این کشورها امضا شده بود در نظر گرفت با این تفاوت که سطح این بیانیه منطقهای است. در کنار این مذاکرات چندجانبه، روسای جمهور کشورهای منطقه نیز در دیدارهای مجزا توافقهای مهمی را با چین به دست آوردند. امضای اسناد پرشمار همکاری نشانهای از اهمیت این دیدارها است. رئیسجمهور چین در دیدار با رئیسجمهور ازبکستان ۴۱ سند، در دیدار با رئیسجمهور قزاقستان ۲۳ سند، در دیدار با رئیسجمهور تاجیکستان و قرقیزستان هر کدام ۲۵ سند را به امضا رساند. دیدار شی با بردیمحمداف به دلیل سفر یک ماه پیش سردار به پکن در مقایسه با سایر کشورهای منطقه خروجی کمتری داشت.
در طول یک ماه گذشته شاهد برگزاری رویداد مهم دیگری نیز بین چین و آسیای مرکزی بودهایم. نخستین نشست مشترک وزرای اقتصاد و تجارت چین و آسیای مرکزی در ماه آوریل برگزار شد. در این کنفرانس مجازی توسعه زیرساختهای مبادلات تجاری و اقتصادی و همکاری سیستماتیک بیشتر برای تقویت مبادلات اقتصادی مورد تأکید طرفها قرار گرفت. به نظر میرسد پیشنویس برخی توافقنامههای اقتصادی مشترک که در بیانیه “شیان” نیز مطرح شد، در چارچوب این نشست مورد بحث قرار گرفته باشد. در این بازه همچنین تاشکند میزبان سی و نهمین اجلاس شورای ساختار منطقهای ضدتروریسم سازمان همکاری شانگهای بود که با حضور وزیر امنیت عمومی چین برگزار شد. وزیر امور خارجه چین همچنین از جمله مهمانان اصلی چهارمین نشست همسایگان افغانستان در سمرقند بود. او در چارچوب این سفر دیدارهایی را با مقامهای عالیرتبه ازبکستان ازجمله شوکت میرضیایف، رئیسجمهور این کشور برگزار کرد. در چارچوب نشست وزرای دفاع کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در دهلینو نیز برخی دیدارهای دوجانبه بین وزرای دفاع چین و کشورهای آسیای مرکزی برگزار شد. همچنین بیشکک در ماه گذشته میزبان “دو هانوی”، معاون وزیر امنیت عمومی چین بود. هانوی با نیازبیکاف، وزیر کشور قرقیزستان در خصوص همکاریهای امنیتی بویژه مبارزه با تروریسم گفتوگو کرد.
برخی تعاملات دوجانبه دیگر نیز در طول دو ماه اخیر بین چین و آسیای مرکزی جریان داشته که در نوع خود قابل توجه است. قزاقستان که اصلیترین شریک تجاری و ژئواکونومیک چین در منطقه است و اتفاقاً بیشترین تنشها را با این کشور در حوزه اویغورها و مسائل قومی داشته، اخیراً به طور رسمی و از طریق وزارت امور خارجه اعلام کرد که دو کشور به یک توافق برای لغو روادید ۳۰ روزه دست یافتهاند. اعلام این خبر البته مجدداً احساسات ضدچینی را در قزاقستان تحریک کرد و منجر به برخی اعتراضهای محدود شد. یکی از نگرانیهای اصلی مطرح شده در رسانههای قزاقستان تهاجم سیل عظیم جمعیت چینیها به این کشور ۱۹ میلیون نفری و بروز برخی چالشهای مرتبط با آن بود. چین و قزاقستان همچنین به یک توافق برای ازسرگیری فعالیت مرکز بینالمللی همکاریهای مرزی خورگوس دست یافتهاند. در این بازه همچنین شیرزاد شیرمتاف، وزیر فناوریهای دیجیتال ازبکستان در یک سفر رسمی از چین بازدید کرده و طی آن توانست به برخی توافقها در حوزه تکنولوژیهای نو با شرکتهای بزرگ چینی ازجمله هوآوی دست یابد. در عین حال عاقلبیک جباروف، نخستوزیر قرقیزستان نیز در جلسه رسمی پارلمان این کشور اظهار داشت که طرح مطالعات امکانسنجی راهآهن چین- قرقیزستان- ازبکستان به پایان رسیده و جزئیات بیشتر آن پس از سفر آتی سادیر جباروف به چین اعلام میشود. هزینه اولیه احداث این خط ریلی به طول ۴۵۰ کیلومتر که ۲۸۰ کیلومتر آن از قرقیزستان میگذرد بیش از ۵ میلیارد دلار برآورد شده است. وزارت امور خارجه چین همچنین در این بازه حمایت رسمی خود را از انتخابات پارلمانی ترکمنستان و رفراندوم اصلاحات قانون اساسی ازبکستان اعلام کرده است. دو فرایند انتخاباتی که از سوی غرب با انتقادهای زیادی مواجه بودند.
بسترهای ارتقاء بازیگری چین
چین در حال بازتعریف تدریجی نقش خود در نظام بینالملل است. وضعیت تایوان اثبات کرده که حضور مسالمتآمیز شاید تا مراحل پیشین پاسخگو بوده و در حال حاضر در جهت ارتقاء بیشتر منافع در عرصه بینالمللی، سطحی از تقابل و تنش با آمریکا و غرب اجتنابناپذیر است. اظهارات وزیر خارجه چین در نشست اخیر وزرای خارجه سازمان همکاری شانگهای مبنی بر احیاء جنگ سرد و ظهور مجدد سیاست قدرت در عرصه بینالمللی نیز نشانهای از همین امر است. چنین رویکردی در وهله نخست تقویت ساختارهای تدافعی را برای چین در محیطهای پیرامونی ایجاب میکند. تجربه ناآرامیهای هنگکنگ، تنشها با تایوان و نیز تبدیل شدن مسئله اویغورها به یک بحران امنیتی بینالمللی نشان داد چین برای ظهور بیش از پیش خود در عرصه بینالمللی نیازمند مستحکمتر سازی محیطهای استراتژیک پیرامونی است. آسیای مرکزی میتواند یکی از این مناطق و درواقع یکی از نقاط ضعف ژئوپلیتیکی چین باشد. در حالی که تمرکز جمعیتی، منابع، تسلیحات و قوای دفاعی چین به طور عمده در نیمه شرقی و بخشهایی از جنوب و شمال شرق متمرکز شده، مرزهای آسیای مرکزی نقطه ضعفی برای سیاست چین واحد محسوب میشود. از طرف دیگر بخش مهمی از نیازهای انرژی چین در حوزه گاز از طریق خطوط لوله سهگانه آسیای مرکزی تأمین شده و یکی از گزینههای مهم آلترناتیو برای هر کسری در سایر منابع نیز در این منطقه قرار دارد. پکن همچنین آسیای مرکزی را به عنوان بخش مهمی از سیاست راهبردی ژئواکونومیکی خود در قالب ابتکار کمربند و جاده تعریف کرده است که نقش بسیار مهمی در دسترسی به اروپا ایفا خواهد کرد. از این رو پکن با این دیدگاه که غرب میتواند و برنامه دارد که آسیای مرکزی را به پاشنه آشیلی برای سیاستهای راهبردی چین و بویژه روسیه تبدیل کند، به طور ویژهتری بر ثبات و امنیت در این منطقه متمرکز شده است که بخشی از این رویکرد در تعاملات متراکم اخیر قابل مشاهده است.
از طرف دیگر شاهد شکلگیری فاز جدیدی از روابط دوجانبه چین و آسیای مرکزی بودهایم که به نحوی در اظهارات شی جین پینگ در نشست شیان نیز به آن اشاره شد. در حالی که بعد از دهه ۱۹۹۰ و بویژه ۲۰۰۰ ظهور مسالمتآمیز چین در قبال آسیای مرکزی به صورت بسیار تدریجی دنبال میشد، دومین فاز از سیاست راهبردی این کشور در قبال آسیای مرکزی در دوره شی جین پینگ از سال ۲۰۱۳ اجرایی شد. در این راهبرد تعمیق مشارکت اقتصادی به وابستگی متقابل ژئواکونومیکی با توسعه طرحهای بزرگ ترانزیتی و انرژی کلید خورد. با این حال، چند سال پس از آن با تحریک احساسات ضدچینی در آسیای مرکزی و ظهور مساله اویغورها این فرایند به نحوی تضعیف و با چالشهایی روبرو شد. اکنون به نظر میرسد چین سومین فاز از سیاست همسایگی راهبردی خود را در قبال آسیای مرکزی آغاز کرده است. چند مشخصه و عامل کلیدی را میتوان برای این وضعیت برشمرد. نخست، خلاء ژئوپلیتیکی به وجود آمده در آسیای مرکزی که عمدتاً به دلیل ضعف تمرکز و توان روسیه برای حفظ نظم هژمونیک ضدغربی در این منطقه بوده است؛ دوم، افزایش سطح تهدیدها نسبت به امنیت و ثبات این منطقه از منشاء افغانستان پس از خروج نیروهای ائتلاف بینالمللی و حاکمیت طالبان به عنوان یک شبهدولت؛ سوم، گسترش تنشهای روسیه و غرب به حوزههای نیابتی از جمله اوکراین، بلاروس، بالتیک، قفقاز و آسیای مرکزی که میتواند زمینههای بیثباتی را به وجود آورد؛ و چهارم، فروکش کردن احساسات ضدچینی در منطقه و کنترل تنشهای قومی از سوی دولتهای منطقه در شرایط جدید سیاسی که بستر را برای پذیرش بیشتر و بهتر چین فراهم آورده است.
در کنار این موارد باید توجه داشت که اهمیت تجاری آسیای مرکزی نیز به مرور زمان برای چین گسترش یافته است. توافقهای اقتصادی مطرح شده در بیانیه پایانی شیان مهمترین نشانه برای این امر است. به گفته وانگ ونتائو، وزیر بازرگانی چین در نشست اخیر وزرای اقتصاد و بازرگانی چین و آسیای مرکزی، مبادلات تجاری چین با پنج جمهوری این منطقه در سال ۲۰۲۲ به رکورد ۷۰٫۲ میلیارد دلار رسید که در نوع خود بیسابقه است. او همچنین اضافه کرده است که واردات محصولات کشاورزی، معدنی و انرژی چین از این کشورها به تنهایی ۵۰ درصد و صادرات محصولات مکانیکی و الکترونیکی به آسیای مرکزی ۴۲ درصد رشد داشته است. آمارهای ترانزیتی سال ۲۰۲۳ نیز نشانگر افزایش ۱۲ درصدی ترافیک ترانزیت ریلی بین چین و قزاقستان است که گفته میشود بخشی از آن به مقصد اروپا انجام گرفته است. چنین سطحی از مبادلات تجاری با ماهیتی نامتوازن، بدون چالشهای ترانزیتی بینالمللی و در یک محیط همسایگی با وابستگی متقابل ژئواکونومیکی طبیعتاً یکی از اولویتهای کلیدی چین خواهد بود. در همین حال، به گفته ونتائو مجموع سرمایهگذاری چین در این کشورها نیز تا پایان سال ۲۰۲۲ از مرز ۱۵ میلیارد دلار عبور کرده و همین امر نیز دلیلی بر ارتقاء نقش و جایگاه آسیای مرکزی در سیاست راهبردی چین است.
جمعبندی: بروندادهای احتمالی
در نشست رهبران چین و آسیای مرکزی شاهد شکلگیری بسترهای سیاسی و حقوقی برای یک مشارکت راهبردی فراگیر بودیم. سران کشورهای منطقه و چین بوضوح شکلگیری یک مشارکت راهبردی در سطح منطقهای را فراتر از اسناد دوجانبه مشارکت راهبردی مد نظر قرار دادند. همچنین در این بیانیه به طور مشخص، حضور و مشارکت بیشتر چین برای گذار از بازیگری در حوزه ژئواکونومی به عرصه ژئوپلیتیک را شاهد هستیم. کشورهای این منطقه در سایه تنشهای روسیه و غرب احتمالاً با تسامح بیشتری به توسعه روابط با چین پاسخ خواهند داد و پکن نیز در چنین شرایطی امتیازهای بهتر و قابل توجهتری را ارائه خواهد داد. برآیند چنین روابطی در کوتاهمدت احتمالاً تقویت مشارکت چین در عرصه مسائل ژئوپلیتیک آسیای مرکزی خواهد بود. چین در این شرایط به مکمل و سپس آلترناتیوی برای نقش امنیتی روسیه در منطقه تبدیل شده و میتواند به مرور زمان سهم بیشتری را از منطقه به دست آورد. ظهور نسل جدید نخبگانِ نزدیک به چین در کشورهای منطقه، احتمالاً فرایندی است که برای فاز چهارم سیاست راهبردی همسایگی چین در قبال آسیای مرکزی مد نظر است. تجربهای که به دلیل نقش چندگانه چهرههایی همچون کریم ماسیموف با موفقیت همراه نبود و به ظهور چالشهای بیشتر منجر شد. البته همچنان ابزارهای عملیاتی چین برای نفوذ در عرصههای سیاسی، امنیتی و ژئوپلیتیکی در آسیای مرکزی مشخص نیست. توسعه سازمان همکاری شانگهای، تمرکز نقش و جایگاه آن در آسیای مرکزی را کاهش داده و پلتفرم جایگزینی بهجز چارچوب ۱+۵ در حال حاضر مشاهده نمیشود. تمرکز بر تداوم و توسعه این پلتفرم و میزبانی سریالی کشورهای منطقه از آن نیز این امر را به اثبات میرساند.