زادروز وی در هند با عنوان گاندی جایانتی نام برده میشود و در تقویم این کشور تعطیل ملی است. ماهاتما جزو قشر پیشهوران بود. او در سن ۱۹سالگی به همراه خانواده خود به انگلیس رفت و در رشته حقوق به تحصیل پرداخت. ماهاتما در روزنامهنگاری و وکالت نیز فعالیت داشته است. این رهبر آزادیخواه در بازگشت به هند از پوشیدن لباس غربی امتناع کرد و لباسی را که از پارچههای هندی تولید شده و مورد قبول فقیرترین افراد در هند بود، بر تن میکرد. وی برای نشان دادن سادهزیستی همواره یک دست لباس هوتی میپوشید. از نظر سیاسی، نگاه گاندی به غرب دو سویه است از سویی غرب را اینگونه تعریف میکند: «تمدن جدید اروپا، تمدنی بیگمان مبتنی بر مادیگری محض و استوار بر تولید صنعتی در کارخانهها و سربرآوردن شهرهای بزرگ است که معیارهای آن را تراکم ثروت تعیین میکند. چنین تمدنی، طبیعت حقیقی بشر و هدف او را با القای خواستهای کاذب و کمک به افزایش ظرفیت مصرف افراطی، تهدید میکند.
در عین حال توزیع نابرابر ثروت و نظام تولید انبوه، ناگزیر منجر به رقابت و خشونت میان انسان و همنوعان او میشود» و از سویی دیگر جوهر پیشرفت غرب را به خوبی میشناخت. ماشین ساده نخریسی نماد صنایع کوچک و غیر متمرکز بود که همیشه و در همهجا حتی زندان و سفر به همراه داشت. او حتی نظم و قانون حاکم بر غرب را به درستی درک میکرد و آن را قبول داشت. او رساله «هند سواراج» را در انتقاد از غرب و مصرفگرایی نوشت. همچنین مبارزه نفسگیری با ماکیاولیسم و ابزارهای ناپاک سیاسی برای رسیدن به قدرت انجام میداد و درصدد بود تا عنصر صداقت و پاکی را به سیاست و مبارزه بیامیزد. معروف است که او در زمانی که برای شناختن مردم کشورش با قطار درجه سه درون کشورش مسافرت میکرد، به خاطر بیرون کردنش از قطار بهدلیل هندی بودن توسط یک مامور سفیدپوست، مبارزه با تبعیض نژادی را آغاز کرد.
او ریشه همه این تبعیضها و خشونتها را ترس میدانست. برای همین الگوهای مبارزاتی او به نوعی برای تخریب روانی دشمن ترسو تدارک دیده میشد. (روزه سکوت، نپوشیدن لباس و…) او سیاست را عین صداقت و درستی میدانست و آن را هرگز با دین و باورهای مذهبیاش نیامیخت و از زندگی همراه با درستکاری و پاکی دفاع میکرد. گاندی بدون به کارگیری خشونت و با ایمان به حقیقت و درستکاری، زندگی و مبارزه کرد. مبارزات مدنی هندیان، اولین جنبش مدنی برای حقوق انسانی است که تا آن زمان برای دستیابی به عدالت شکل گرفته بود. او روح خودکفایی را به جامعه هندوستان تزریق کرد و این تاثیر چنان شگرف بود که همه لباسهای خارجی به نشانه اعتراض در خیابانها به آتش کشیده شد و این آغاز استقلال و خودکفایی هندوستان بود. گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت و در رژه نمک از ۱۲مارس تا ۶آوریل۱۹۳۰ به همراه چند صد هزار نفر هندی ۴۰۰کیلومتر از احمد آباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل قانون مالیات نمک را بیاعتبار کرد.
این مبارزه در واقع دعوت هندیها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبهرو شد؛ درنهایت انگلیسیها مجبور به مذاکره شدند. هندیها با کمک روح بزرگ (ماهاتما) در سال۱۹۴۷ توانستند استقلال کشورشان را بهدست آورند. گاندی زندگی خویش را وقف آشکار ساختن حقیقت یا ساتیا کرد. او در مقام رهبر سیاسی و معنوی هند تلاش میکرد با یادگیری و درس گرفتن از اشتباهات خود و عملکرد خود به حقیقت دست یابد. توسعه اندیشه عدم خشونت (آهیمسا) دستاورد گرانبهایی است که جهان جدید آن را به گاندی مدیون است. تز عدم خشونت در ترکیب با مفاهیمی همچون حقیقت، استقلال، آزادی، برابری و… بنیان فکری او را شکل میدهد. در دیدگاه گاندی، خشونت رابطهای با آدمی ندارد و انسان کامل انسانی است که خشونت را در هر شکل از خود دور نگاه دارد.