دیگر بازیگران اصلی سیاسی – انقلابیون سوسیالیست نیز برای کنگرههای انتخاباتی آماده میشوند، به عنوان مثال برای ۲۶ ژوئن یک کنگره انتخاباتی را برنامه ریزی کردهاند که دومین رویداد حزبی مهم پس از کنگره اتحاد در ماه فوریه است. در بحبوبه حیات متلاطم سیاسی بازیگران اصلی رقابت این سوال مطرح میشود که: رقبای کمتر شناخته شده چه میکنند؟ شانس و جاه طلبی آنها در آغاز ماراتون چقدر است؟
قبل از هر چیز باید خاطر نشان نمود که امروز تعداد ۱۴ حزب در روسیه وجود دارد که به اصطلاح از امتیاز پارلمانی برخوردار هستند – یعنی دارای حق ارائه لیست و معرفی نامزدها به دومای دولتی بدون جمع آوری امضاء میباشند. حزب زمانی میتواند از این حق برخوردار شود که بتواند از لیست حزب حداقل یک نماینده، حتی از یک منطقه را وارد مجمع قانونگذاری نماید. در واقع تعداد احزاب در روسیه به طور قابل توجهی بیشتر است – دهها حزب، اما از نظر مشارکت در انتخابات پارلمانی فدرال باید بیشتر این ۱۴ حزب را مورد توجه قرار داد. بعید به نظر می رسد که یک حزب مشروط فعالیت خود را برای شرکت در مبارزات پارلمانی آغاز کند. به هر حال چنین حزبی برای شروع باید پروسه پیچیده و سازمانی جمع آوری امضاء را طی کند. علاوه بر این منابع مالی بدون هیچ گونه تضمینی برای ثبت نام هزینه میشوند (سیاستمداران بی تجربه اغلب جمع آورندگان امضای با کیفیت پایین را بکار میگیرند) و تقریباً شانس دستیابی به هدف اگر این حزب نتواند حتی در سطح منطقهای حداقل یک نماینده را در پنج سال گذشته به مجلس واحدهای فدراسیون وارد کند، از بین میرود. بنابراین هنگام ارزیابی شانس احزاب کوچک در فعالیتهای انتخاباتی دوما، میتوان هر حزبی که از حق ارائه لیست در دوما برخوردار نباشد را از موضوع بررسی خارج نمود. ۹۹ درصد احتمال دارد که هیچ یک از این احزاب نخواهند شانس خود را در سطح فدرال امتحان کنند.
اوضاع در مورد کسانی که از امتیازات پارلمانی برخوردار هستند جالب تر است. اول اینکه دو مرزبندی در روند کسب صلاحیت در انتخابات فدرال هنگام رأی دادن به لیستهای حزبی وجود دارد. به دست آوردن پنج درصد آرا حداقل لازم برای ورود به دومای دولتی است. هر حزبی که بر آن غلبه کرده باشد به طور تضمینی حق توزیع متناسب اختیارات را طبق لیستها بدست آورده است – یعنی سهم خود از ۲۲۵ کرسی نمایندگان. طبق نظرسنجیهای موجود تضمین کرده است. فعلا فقط چهار حزب که در پارلمان حضور دارند، از این مانع عبور کردهاند.
اما یک مرز کسب صلاحیت سه درصدی نیز وجود دارد. احزابی که سه درصد آرا را به دست بیاورند بودجه دولتی دریافت میکنند که این امر مستقیماً به تعداد آرای کسب شده آن بستگی دارد. برای احزاب کوچک، این موضوع در حد جایزه اصلی یعنی کسب کرسیهای دومای دولتی جالب است و بنابراین تهیه لیست حتی برای کسانی که مدعی ورود به پارلمان نیستند نیز منطقی است.
ثانیا، بدون شک احزاب کوچک میتوانند برای احراز اختیارات در مناطق اکثریت با یکدیگر رقابت کنند. تعدادی از آنها رهبران منطقهای کاملاً شناخته شدهای در جایگاه افکار عمومی دارند. رهبران برخی از احزاب، به ویژه «یابلاکا» و «سرزمین مادری»، طی چند سال اخیر میهمان ثابت برنامههای گفتگوی سیاسی فدرال بودهاند، بعضی از آنها نیز دفاتر محلی قدرتمندی دارند (در نهایت موفق شدهاند حداقل در یک پارلمان منطقهای انتخاب شوند).
همانطور که قبلاً گفته شد، احتمال عبور از مرز ۵ درصدی برای احزاب کوچک چندان قابل انتظار نیست. طبق آمار مرکز بررسی افکار عمومی روسیه، رتبه کلی احزاب غیر پارلمانی ۱۳٫۴ درصد است که خطای آماری را هم باید در نظر گرفت. به این ترتیب تعداد ده «حزب منطقهای غیر پارلمانی» میتوانند مدعی نتیجه نیم درصدی در منطقه باشند. حتی اگر به یکباره کلیه رای دهندگان مردد (طبق آمار مرکز بررسی افکار عمومی روسیه – ۱۳٫۵) بنا به دلایلی صرفاً به احزاب غیر پارلمانی رأی دهند، در این صورت حزب «میانی» به سختی تا پنج درصد میرسد.
با این حال در این میان رهبران جامانده از رقابت محبوبیتهای خاص خودشان را دارند. در راس اینها «کمونیستهای روسیه»، «یابلاکا» و «حزب بازنشستگان روسیه» هستند. در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی آنها بودند که پس از جمع بندی نتایج انتخابات، جایگاههای پنجم تا هفتم را به دست آوردند. مزیت بارز «کمونیستهای روسیه» و «حزب بازنشستگان» یک برند روشن است. «کمونیستها» به طور سنتی سعی میکنند به دم حزب کمونیست فدراسیون روسیه وصل شوند و دو درصدی از آنها بگیرند، که تا حدی موفق شدهاند. نقاط قوت «یابلاکا» شهرت گسترده این حزب در میان رأی دهندگان لیبرال-دموکرات، هسته پشتیبانی قابل توجه و چندین واحد منطقهای قوی است. همچنین پروژههای حزبی جدیدی وجود دارد، اول از همه حزب «افراد جدید» که قبلاً در روند رای گیری یک روزه سال گذشته اثبات کرده است که قادر به خلق شگفتی است.
در اینجا باید قید کنیم که: کمونیستهای روسیه در انتخابات گذشته با بیشترین میزان موفقیت فقط ۲٫۲۷ درصد آرا و «یابلاکا» – ۱٫۹۹ درصد آرا را به دست آوردند. یعنی حتی برای بدست آوردن سه درصد، احزاب کوچک اصلی باید نتایج خود را یک و نیم تا دو برابر بهبود بخشند. در کل برخی دلایل برای خوشبینی نسبت به احزاب کوچک وجود دارد. در سال ۲۰۱۶ میلادی تمام احزابی که به پارلمان راه پیدا نکردند مجموعاً ۱۱٫۲۳ درصد را کسب کردند. امروز امتیاز کل «حزب دیگر» حتی بدون در نظر گرفتن درصد آرای بلاتکلیف، بیش از دو درصد بیشتر است. یعنی احزاب کوچک جای رشد دارند. مساله دیگر این که دلیل آن چیست؟
مطمئناً تعداد کمی به خاطر دارند که در روسیه همزمان دو حزب محیط زیست وجود دارد که از مزایای پارلمانی برخوردار هستند: «سبزها» و «آلترناتیو سبز». دستور کار زیست محیطی باعث نگرانی روسها میشود – در طی نظرسنجیها، تا یک چهارم پاسخ دهندگان تخریب محیط زیست را به عنوان یک مسئله نگران کننده ذکر میکنند. با این حال به طور قطع نمیتوان خاطر نشان کرد که این احزاب طی چند ماه گذشته (و حتی چند سال گذشته) چه ابتکارات و فعالیتی داشتهاند. به عبارت دقیقتر ممکن است افرادی که جریان سیاسی را از نزدیک دنبال میکنند و روزنامه میخوانند به یاد بیاورند که رهبر سابق «سبزها» در اواخر آوریل خبر از تلاش برای تصاحب قدرت حزب داد و پس ازآن کنگره فوق العاده از اواسط ماه می او را برکنار کرد. این همان جدیتی است که رای دهندگان در آستانه انتخابات از حزب زیست محیطی انتظار دارند. اکنون رئیس سابق آناتولی پانفیلوف تهدید به دادگاهی شدن میشود و «سبزها» در آینده فرصتی پیدا میکنند تا از تصویر «پروژه صرفاً خانوادگی پانفیلوفها» دور شوند و با گذشت زمان به یک پروژه حزبی زیست محیطی واقعاً سیاسی – اجتماعی تبدیل شوند.
یا حزب «یابلاکا» – یکی از قدیمی ترین نیروهای سیاسی روسیه، کاندیدایی بارز برای انتخاب کنندگان معترض است. این حزب در آستانه انتخابات چه میکند؟ شاید میخواهد رای دهندگان معترض را تحت لوای خود متحد کند؟ خیر، گروه یاولینسکی در کنگرهای که در اوایل آوریل برگزار شد، سندی جداگانه در مورد اصول سیاست ائتلاف تصویب کرد، که مفهومش این بود که حزب «یابلاکا» به خاطر هر چیزی حتی به دلایل تاکتیکی با هر کسی متحد نخواهد شد. به طور کلی همه چیز طبق معمول همیشه است. تقریباً مطابق الگوهای لنین که میگوید برای متحد شدن باید تعیین حدود نمود. حقیقت این است که به دلایلی یاولینسکی همیشه فقط بخشی از این تعیین حدود و مرزبندی را در نظر میگیرد.
«یابلاکا» برای مرزبندی و جدا کردن خود هیچ مشکلی ندارد. لیست کسانی که طرفداران حزب یابلاکا نباید با آنها در یک گود بازی کنند، مثل همیشه گویا و قابل توجه است.
از سخنان نیکولای ریباکوف، رئیس فعلی حزب چنین استنباط میشود که «یابلاکا» نه تنها با نیروهای ایدئولوژیک خصمانه (کمونیستها، ملی گراها، فاشیستها، نژادپرستان، رادیکالهای چپ و راست) وارد ائتلاف نخواهد شد، بلکه حتی قصد دوستی با کسانی که در یک محفل از حزب حمایت میکنند اما در محفلی دیگر با آن مخالف هستند را هم ندارد. درک این تز از دیدگاه مبهم سیاسی «یابلاکا» به روسی دشوار نیست: نمیتوانید با ماکسیم کاتز و «پروژههای شهری» او دوست باشید – و حتی بیشتر از آن، شما نمی توانید با الکسی ناوالنی دوست باشید. با همین روحیه، حتی آشکارتر و سازش ناپذیر، گریگوری یاولینسکی، بنیانگذار حزب در کنگره سخنرانی کرد.
در سالهای ۲۰۰۰ چنین شوخیای رایج بود که میتوان بی وقفه به سه چیز نگاه کرد: اینکه چگونه آتش میسوزد، چطور آب جاری میشود و چگونه «یابلاکا» و «اتحاد نیروهای راست» متحد میشوند. توانایی «یابلاکا» در جلوگیری از هرگونه اتحاد تاکتیکی برنده سیاسی از آن زمان تاکنون از بین نرفته است. خود نیکولای ریباکوف، که در سال ۲۰۱۶ میلادی به ناحیه مرکزی در پترزبورگ نقل مکان کرد، خود گویای زنده این مساله است. هیچ عضوی از حزب روسیه واحدی در منطقه وجود نداشت، زیرا بوسیله ولادیمیر بورتکو کمونیست کنار زده شده بود. بورتکو ۲۴ درصد، ریباکوف – ۱۳ و خردهای درصد، ماکسیم رزنیک طرفدار سابق یابلاکا، نماینده حزب رشد – ۱۶ درصد کسب کردند. هر یک از نامزدهای دموکرات مطمئناً با اختلاف زیادی بورتکو را دور میزد. اما سیاست ائتلاف «یابلاکا» هیچ فرصتی برای اتحاد رای دهندگان معترض باقی نمیگذارد و اکنون بورتکو به جای رزنیک یا ریباکوف در دومای دولتی نشسته است. به طور کلی با چنین «استعدادی» در ایجاد حامیان و متحدان، طرفداران یابلاکا شانس خیلی زیادی برای غلبه بر سه درصد ندارند.
مساله مشترک احزاب کوچک این است که: آنها جریان فعالیت داخلی فعال و طوفانی دارند، مبارزه دستگاهی حتی تمیزتر از حزب کمونیست فدراسیون روسیه یا روسیه عادل در جریان است. اما در عین حال فعالیت و جدیتی که در جهت جذب رای دهندگان انجام شود تقریباً صفر است. جایی که هیچ فعالیت درونی غنی وجود ندارد – در اصل هیچ حیاتی نیست، به غیر از انتشار مطبوعات خسته کننده در وب سایتهای حزب. از قبیل: «رفیق ماکسیم روز جهانی کودک را به روسها تبریک گفت».
تکرار میکنیم: رهبران بارز منطقهای افکار عمومی میتوانند در برخی حوزههای انتخاباتی تک کرسی عملکرد خوبی داشته باشند، اما شانس ورود احزاب کوچک به لیستهای پارلمان در حال حاضر کم است. هیچ کسی مقصر این امر نیست، چون کار بر روی رای دهندگان و فعالان باید در طول ۵ سال بین انتخابات انجام شود. ایجاد ائتلاف باید با دقت صورت گیرد، به عبارتی در بازه زمانی دو ماه قبل از انتخابات انجام هر کاری از نظر فیزیکی غیرممکن است.
مترجم: زینب نجفی