#اختصاصی
به قلم: رضا مهدی، کارشناس ارشد مسائل بین الملل
توقف انتقال گاز روسیه از طریق اوکراین، ضمن کاهش نفوذ مسکو در اروپا و محدود کردن منابع مالی آن برای جنگ، چالشهایی را برای اوکراین و امنیت انرژی اتحادیه اروپا به همراه داشته است. بااینحال، این تحول فرصتی برای اروپا فراهم کرده تا استقلال انرژی خود را تقویت کند، همکاری منطقهای را گسترش دهد و سیاستهای انرژی سبز را پیش ببرد. درحالیکه این تغییرات انسجام اروپایی را تحت فشار قرار داده، اما امکان همکاری و همبستگی بیشتر برای تحقق اهداف مشترک انرژی را نیز فراهم کرده است. موفقیت این سیاست به ایجاد تعادل میان نیازها و ظرفیتهای کشورهای عضو و اجرای عادلانه راهکارها بستگی دارد.
نکات کلیدی
- توقف جریان گاز روسیه به اروپا از طریق اوکراین، چالشی داخلی و ژئوپلیتیکی است که بر روابط میان کشورهای اتحادیه اروپا، موضع آنها در قبال جنگ اوکراین، و همچنین نوع رابطه اوکراین با کشورهای مرکز و شرق اروپا تأثیر خواهد گذاشت. این مسئله پیامدهای بلندمدتی بر آینده بخش انرژی اروپا خواهد داشت.
- بحران قطع گاز روسیه، شکافهای داخلی اروپا را عمیقتر کرده است و تفاوتهای منطقهای میان شرق و غرب این قاره را آشکار ساخته است، زیرا وابستگی کشورهای اتحادیه اروپا به گاز روسیه یکسان نیست. این وضعیت ممکن است به تنشهایی بر سر تخصیص منابع و مکانیزمهای حمایت مالی منجر شود.
- برای روسیه، توقف صادرات گاز به اروپا ضربهای به نفوذ ژئوپلیتیکی آن در قاره محسوب میشود. انتقال مسیر صادرات گاز روسیه به آسیا، بهویژه چین، وابستگی مسکو به یک خریدار واحد را افزایش داده و قدرت چانهزنی آن را در قیمتگذاری و مذاکرات کاهش میدهد.
- در حالی که قطع گاز روسیه چالشهایی برای اوکراین به همراه دارد و اتحادیه اروپا را با خطرات گذار انرژی مواجه میکند، اما فرصتی نیز برای اروپا فراهم میسازد تا استقلال انرژی خود را تقویت کند، همکاریهای منطقهای را گسترش دهد و به سیاستهای انرژی سبز خود شتاب بخشد. این تحولات، ژئوپلیتیک انرژی را در دهههای آینده دگرگون خواهد کرد.
متن:
در نخستین روز سال ۲۰۲۵، شرکت گاز روسی «گازپروم» اعلام کرد که صادرات خود را از طریق خطوط لولهای که از اوکراین به کشورهای اتحادیه اروپا میگذرد، متوقف کرده است. این اقدام نشاندهنده از دست رفتن تقریباً کامل سلطه دیرینه روسیه بر بازار گاز اروپا است، بازاری که برای دههها تحت نفوذ مسکو بود. اگرچه این توقف، برخلاف بحران ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، تهدیدی وجودی برای امنیت انرژی اتحادیه اروپا محسوب نمیشود، اما چالشی داخلی و ژئوپلیتیکی به شمار میرود که پیامدهایی بر روابط میان کشورهای عضو، موضع آنها در قبال جنگ اوکراین و همچنین بر نوع رابطه اوکراین با کشورهای مرکز و شرق اروپا خواهد داشت. این تحول تأثیرات بلندمدتی بر آینده بخش انرژی در اتحادیه اروپا خواهد گذاشت.
پیامدهای داخلی
در سال ۲۰۱۹، پیش از حمله روسیه به اوکراین، شرکتهای «گازپروم» روسیه و «نفتوگاز» اوکراین توافقی امضا کردند که جریان گاز روسیه به کشورهای اتحادیه اروپا از طریق زیرساختهای اوکراینی را تضمین میکرد. بر اساس این توافق، حداقل ۲۲۵ میلیارد مترمکعب گاز انتقال یافت یا هزینه آن پرداخت شد، از جمله ۶۵ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۲۰ و ۴۰ میلیارد مترمکعب در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴. با وجود آغاز جنگ در سال ۲۰۲۲، این توافق در برابر مجموعهای از تحریمهای بیسابقه غرب علیه مسکو، بهویژه در بخش انرژی، پابرجا ماند. صادرات گاز روسیه از طریق اوکراین در سال ۲۰۲۳ به حدود ۱۵ میلیارد مترمکعب رسید، که تنها ۸ درصد از حداکثر میزان صادرات گاز روسیه به اروپا در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ محسوب میشد.
شبکه گاز طبیعی اوکراین به شبکه گاز اروپا در چهار کشور عضو اتحادیه، یعنی مجارستان، لهستان، رومانی و اسلواکی متصل است. «گازپروم» همچنین دارای قراردادهای بلندمدت تأمین گاز با چندین کشور اتحادیه اروپاست، بهویژه در مرکز و شرق اروپا، جایی که روسیه همچنان نقش مهمی در تأمین انرژی ایفا میکند. اما پس از کاهش تدریجی صادرات گاز روسیه به دلیل جنگ اوکراین، حجم گاز ارسالشده به مشتریان اروپایی از طریق اوکراین در سال ۲۰۲۳ به ۱۴.۶۵ میلیارد مترمکعب کاهش یافت، در حالی که پیش از جنگ سالانه ۴۰ میلیارد مترمکعب بود. تا دسامبر ۲۰۲۴، کشورهای اتحادیه اروپا حدود ۱۳.۷ میلیارد مترمکعب گاز از روسیه از طریق اوکراین دریافت کردند. در سال ۲۰۲۳، کشورهای اتریش، چک، مجارستان، ایتالیا، اسلوونی و اسلواکی همچنان گاز روسیه را از این مسیر دریافت میکردند.
با پایان قرارداد گازی میان اوکراین و روسیه در ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴، دولت اوکراین از مذاکره برای تمدید آن خودداری کرد. ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، پس از دیدار با رهبران اتحادیه اروپا در بروکسل اعلام کرد که کشورش پس از پایان سال ۲۰۲۴ دیگر اجازه عبور گاز روسیه از خاک خود را نخواهد داد. او تأکید کرد که این ممنوعیت شامل هرگونه جریان گاز از روسیه خواهد شد تا از فروش گاز روسیه به اروپا تحت عنوان گاز تأمینشده از آذربایجان جلوگیری شود. در واکنش، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، اعلام کرد که این توافق بهزودی به پایان میرسد و این مسئله تأثیری بر شرکت انرژی روسیه نخواهد داشت. کمیسیون اروپا و اکثر کشورهای عضو اتحادیه از تصمیم اوکراین برای عدم تمدید قرارداد حمایت کردند.
تأثیرات بر تأمین انرژی
توقف صادرات گاز روسیه به اروپا از طریق اوکراین گامی کلیدی در استراتژی اتحادیه اروپا برای پایان دادن به وابستگی به سوختهای فسیلی روسیه تا پیش از سال ۲۰۳۰ است. بر اساس ارزیابی گروه هماهنگی گاز، که شامل کمیسیون اروپا و کشورهای عضو اروپای مرکزی و شرقی است، هیچ خطری برای امنیت تأمین گاز وجود ندارد. منابع گازی از مسیرهای جایگزین (آلمان و ایتالیا) تأمین شدهاند و برداشت از ذخایر نیز در حال انجام است. زیرساختهای گازی اروپا نیز به اندازهای انعطافپذیر است که بتواند گاز غیرروسی را جذب کند، بهویژه که سطح ذخایر گاز در این زمان از سال حدود ۷۲ درصد است که کمی بالاتر از میانگین ۶۹ درصدی محسوب میشود.
با این حال، روبرت فیکو، نخستوزیر اسلواکی، درباره بحران احتمالی گاز پس از توقف جریان گاز روسیه از طریق اوکراین هشدار داده است. اسلواکی حدود ۶۵ درصد از نیازهای گازی خود را از روسیه تأمین میکند و با توقف این جریان، حدود ۵۰۰ میلیون یورو از درآمد حاصل از حق ترانزیت گاز به کشورهای همسایه مانند چک و مجارستان را از دست خواهد داد. همچنین، این کشور سالانه حدود ۱.۵ میلیارد دلار از محل فروش مجدد گاز روسیه درآمد داشت. فیکو گفت: «ممکن است این مبلغ زیاد به نظر نرسد، اما اسلواکی کشوری کوچک است و ما مجبوریم منابع مالی خود را مدیریت کنیم».
در مولداوی، که یکی از متحدان اتحادیه اروپا محسوب میشود اما عضو آن نیست، این بحران در فصل زمستان شدیدتر خواهد شد. بهویژه در منطقه جداییطلب ترانسنیستریا، که صدها هزار نفر پس از قطع عرضه گاز روسیه از اول ژانویه، بدون گرمایش و آب گرم ماندهاند. در نتیجه، پارلمان مولداوی به برقراری وضعیت اضطراری در کشور رأی داد.
در حالی که قطع صادرات گاز روسیه از طریق اوکراین باعث کاهش نفوذ مسکو در اروپا و محدود شدن توان مالی آن برای تأمین هزینههای جنگ میشود، این تحول چالشهایی نیز برای اوکراین به همراه خواهد داشت و اتحادیه اروپا را با خطرات ناشی از گذار انرژی مواجه خواهد کرد.
تأثیرات بر همبستگی اروپایی
بحران توقف عبور گاز روسیه از طریق اوکراین شکافهای درون اتحادیه اروپا را عمیقتر کرده و تفاوتهای منطقهای میان شرق و غرب اروپا را آشکار ساخته است. وابستگی کشورهای عضو اتحادیه به گاز روسیه متفاوت است؛ کشورهای محصور در خشکی مانند اتریش، اسلواکی و مجارستان که بهطور سنتی به گاز روسیه وابسته بودهاند، با چالشهای بزرگتری نسبت به کشورهایی مانند اسپانیا و هلند که به گاز طبیعی مایع (LNG) یا خطوط لوله جایگزین دسترسی دارند، مواجه خواهند شد. این تفاوت ممکن است به تنشهایی درباره تخصیص منابع و سازوکارهای حمایت مالی منجر شود و همچنین آزمونی برای اصل همبستگی در اتحادیه اروپا و اجماع در سیاستهای همسایگی این اتحادیه محسوب شود.
روبرت فیکو، نخستوزیر اسلواکی، در ۹ ژانویه اعلام کرد که کشورش آماده است تحریمهای سیاسی و اقتصادی علیه اوکراین اعمال کند تا این کشور را مجبور به ازسرگیری ترانزیت گاز روسیه به اتحادیه اروپا کند. او هشدار داد که اگر کییف همچنان مانع صادرات سوختهای فسیلی روسیه شود، «دولت اسلواکی اقدامات متقابل سختی را اتخاذ خواهد کرد.» فیکو همچنین با تقویت روابط خود با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به مسکو سفر کرد تا درباره آینده تأمین گاز مذاکره کند. این سفر، سومین دیدار یک مقام ارشد اروپایی از مسکو از زمان آغاز جنگ اوکراین بود. در همین حال، ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان و از متحدان نزدیک پوتین، تلاش کرده است راهکاری جایگزین را در برابر سیاستهای اتحادیه اروپا مطرح کند؛ او پیشنهاد کرده که مجارستان گاز روسیه را خریداری کرده و سپس آن را تحت عنوان گاز مجارستانی در بازار اروپا بفروشد.
هرچند توقف عبور گاز روسیه از اوکراین چالشهایی را برای انسجام اروپا به وجود آورده است، اما این بحران همچنین میتواند فرصتی برای تقویت همکاریهای اروپایی، توسعه سازوکارهای همبستگی و پیشبرد اهداف مشترک انرژی در بلندمدت باشد.
پیامدهای ژئوپلیتیکی
تنها پنج هفته از توقف جریان گاز روسیه از طریق اوکراین به اروپا میگذرد، بنابراین تأثیرات ژئوپلیتیکی آن همچنان در حال شکلگیری است. بااینحال، پیامدهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی این تحول بهوضوح در حال نمایان شدن است و نقش مهمی در تعیین روابط آینده بین اروپا، اوکراین و روسیه خواهد داشت. همچنین، این تغییر فضا را برای ورود بازیگران جدید در بازار گاز اروپا، از جمله تأمینکنندگان غیراروپایی، فراهم کرده است.
اوکراین
توقف ترانزیت گاز روسیه از طریق اوکراین، تهدیدی برای امنیت انرژی داخلی این کشور محسوب نمیشود، اگرچه حملات روسیه به زیرساختهای انرژی اوکراین در فصل زمستان شدت گرفته و ظرفیت تولید داخلی این کشور را کاهش داده است. بااینحال، اوکراین تا حد زیادی در تأمین گاز خودکفا است و دیگر گاز روسیه را مصرف نمیکند. این کشور حتی در زمستان گذشته نیز نیازی به واردات گاز از بازارهای خارجی نداشت، بنابراین تأثیر مستقیم این تحول بر تأمین انرژی اوکراین محدود خواهد بود.
بااینحال، از دست دادن درآمدهای حاصل از حق ترانزیت، فشارهای اقتصادی بیشتری بر دولت اوکراین وارد خواهد کرد، بهویژه در شرایطی که جنگ همچنان ادامه دارد. انتظار میرود که دولت زلنسکی درآمدی معادل ۰.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست بدهد. علاوه بر این، توقف عبور گاز روسیه از خاک اوکراین، این کشور را از موقعیت استراتژیک خود بهعنوان یک شریک کلیدی انرژی در اروپا محروم میکند. در گذشته، نقش اوکراین بهعنوان مسیر اصلی انتقال گاز روسیه به اروپا، ابزاری مهم برای اعمال نفوذ ژئوپلیتیکی این کشور بود. حذف این نقش، میتواند توانایی اوکراین را در مذاکره با روسیه و همچنین جایگاه آن در اتحادیه اروپا تضعیف کند.
بااینحال، این تحول میتواند محرکی برای تسریع تلاشهای اوکراین در جهت استقلال بیشتر در حوزه انرژی و ادغام کاملتر در بازارهای انرژی اروپا باشد.
مولداوی
مولداوی با بزرگترین چالش در میان کشورهای منطقه روبهرو است، زیرا توقف جریان گاز روسیه فضایی از بیثباتی ایجاد کرده، بهویژه در منطقه جداییطلب ترانسنیستریا که روابط نزدیکی با مسکو دارد. ابهام در دسترسی به گاز و افزایش سریع هزینهها، نارضایتی مردم از دولت کنونی مولداوی را که طرفدار غرب است، تشدید کرده است. این موضوع بهویژه از آن جهت اهمیت دارد که هزینههای زندگی و قیمتهای بالا پیش از این نیز از دغدغههای اصلی مردم مولداوی بوده است.
این وضعیت متزلزل میتواند هدفی برای جنگ ترکیبی روسیه در شرق و مرکز اروپا باشد، جایی که انرژی بهعنوان یکی از سلاحهای اصلی به کار میرود. این شرایط همچنین با سیاستهای توسعهطلبانه مسکو در مولداوی همسو است، زیرا انگیزه ساکنان ترانسنیستریا را برای جدایی و پیوستن به روسیه افزایش داده و فشار بیشتری بر دولت طرفدار اروپا در مولداوی وارد میکند.
روسیه
توقف صادرات گاز از طریق اوکراین ضربهای به نفوذ ژئوپلیتیکی روسیه در اروپا محسوب میشود. از دست دادن این مسیر ترانزیتی، توانایی روسیه را در استفاده از صادرات انرژی بهعنوان ابزاری ژئوپلیتیکی برای اعمال فشار بر کشورهای اروپایی، پس از دههها وابستگی انرژی قاره اروپا به مسکو، محدود میکند.
همچنین، تغییر مسیر صادرات گاز روسیه به آسیا، بهویژه چین، وابستگی مسکو را به یک خریدار خاص افزایش داده و قدرت آن را در تعیین قیمت و مذاکرات کاهش داده است. این موضوع هرچند به تقویت شراکت انرژی میان روسیه و چین کمک میکند، اما درعینحال روسیه را بیشازپیش به سیاستهای اقتصادی پکن وابسته کرده است.
علاوه بر این، مسکو با کاهش درآمدهای حاصل از صادرات گاز و سرمایهگذاریهای مرتبط با زیرساختهای انتقال انرژی مواجه شده است. پیشبینی میشود که روسیه سالانه بین ۷ تا ۸ میلیارد دلار از درآمدهای صادراتی خود را از دست بدهد، زیرا ۱۵ میلیارد مترمکعب از گاز صادراتی آن دیگر از مسیر اوکراین منتقل نمیشود. این کاهش، معادل ۱۵ درصد از درآمدهای حاصل از صادرات انرژی روسیه است، مگر اینکه بتواند این جریانها را از طریق خطوط لوله جایگزین هدایت کند.
این ضرر مالی میتواند بر تلاشهای جنگی روسیه در اوکراین تأثیر بگذارد، زیرا صادرات سوختهای فسیلی یکی از منابع اصلی تأمین مالی ارتش این کشور است. بهعنوان نمونه، جمهوری چک برای خرید نفت و گاز روسیه پنج برابر بیشتر از کمکهای مالی خود به اوکراین هزینه کرده است. این وضعیت در بسیاری از کشورهای اروپای مرکزی که همچنان به گاز روسیه وابستهاند، دیده میشود. در یک دهه گذشته، درآمدهای صنعت نفت و گاز بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از کل درآمدهای بودجه فدرال روسیه را تشکیل داده و این بخش بهطور میانگین حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تأمین کرده است.
اروپای مرکزی و شرقی
توقف جریان گاز روسیه به کشورهای اروپای مرکزی میتواند الگوی توزیع انرژی در منطقه را پس از دههها وابستگی به گاز خط لولهای از مسکو تغییر دهد. این وضعیت موجب افزایش تقاضا برای گاز طبیعی مایع (LNG) و احتمالاً تشویق سرمایهگذاری در زیرساختهای جدید تولید و انتقال انرژی خواهد شد.
کشورهای اروپای مرکزی و شرقی ممکن است همکاری خود را در چارچوبهایی مانند مبادرت اتصال انرژی در اروپای مرکزی و جنوب شرقی (CESC) تعمیق کنند تا آسیبپذیریهای مشترک را برطرف کرده و امنیت تأمین انرژی را تضمین نمایند. بااینحال، اختلال در جریان و قیمتگذاری گاز میتواند نوسانات کوتاهمدتی را در بازارهای انرژی ایجاد کند که بر اقتصادهای وابسته به هزینههای پایدار انرژی تأثیر خواهد گذاشت.
این پیامدهای اقتصادی ممکن است نارضایتی عمومی از دولتها را افزایش داده و بهطور غیرمستقیم موقعیت نمادین مسکو را بهعنوان نیرویی برای ثبات در برابر اتحادیه اروپا تقویت کند. همچنین، این وضعیت میتواند محبوبیت و نفوذ احزاب پوپولیست محافظهکار طرفدار روسیه را در کشورهای مجارستان، اسلواکی، اتریش و جمهوری چک افزایش دهد.
جایگزینها و چالشها
طبق برنامه پیشگیرانه اتحادیه اروپا برای توقف صادرات گاز روسیه از مسیر اوکراین، چهار مسیر جایگزین اصلی برای تأمین نیازهای گازی تعریف شده است:
- مسیر آلمان: این مسیر شامل واردات گاز طبیعی مایع (LNG) و تأمین گاز از نروژ، هلند و بلژیک است، که امکان انتقال آن به اتریش، چک و اسلواکی نیز وجود دارد. اتکای این مسیر به توسعه گسترده ظرفیتهای وارداتی آلمان از طریق LNG و خطوط لوله است. در همین راستا، کمیسیون اروپا در دسامبر گذشته با کمک مالی ۴.۰۶ میلیارد یورویی دولت آلمان برای راهاندازی چهار پایانه شناور LNG موافقت کرد.
- مسیر لهستان: این مسیر امکان دسترسی کشورهای اروپای مرکزی و اوکراین را به گاز نروژی و LNG فراهم میکند.
- مسیر ایتالیا: این مسیر اجازه انتقال گاز به شمال اروپا از طریق اتریش و سپس به اسلواکی و اسلوونی را میدهد.
- مسیر بالکان: در این مسیر، گاز از یونان، ترکیه و رومانی به سمت شمال منتقل شده و از طریق اتصال زیرساختهای موجود بین یونان، بلغارستان، رومانی، مجارستان، مولداوی و اسلواکی به اروپای مرکزی و جنوبی میرسد.
اتحادیه اروپا از طریق این چهار مسیر توانسته است گزینههای جایگزین برای تأمین گاز فراهم کند، اما این راهکارها نیز چالشهای ژئوپلیتیکی خاص خود را دارند، که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. افزایش نفوذ متحدان
قطع وابستگی به گاز خط لولهای روسیه همراه با افزایش وابستگی به واردات گاز طبیعی مایع (LNG)، بهویژه از طریق مسیر آلمان از نروژ، هلند و بلژیک بوده است. در این روند، کشورهایی مانند نروژ و ایالات متحده به بازیگران کلیدی در تأمین گاز اروپا تبدیل شدهاند.
طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، منابع جایگزین تأمین گاز اروپا، بهویژه LNG از آمریکا، بیش از ۴۰ درصد تقاضای گاز اروپا را تأمین میکنند. همچنین، نروژ نزدیک به ۳۰ درصد از کل واردات گاز اروپا را در کنار الجزایر و قطر تأمین کرده است.
با وجود روابط مطلوب بین اتحادیه اروپا و این تأمینکنندگان جایگزین، وابستگی اروپا به این منابع جدید ممکن است نقطه ضعفی برای این اتحادیه در مذاکرات قیمتگذاری و توافقات تجاری، دفاعی و مهاجرتی ایجاد کند. این موضوع در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ آشکار شد، زمانی که او تهدید کرد در صورت عدم خرید بیشتر گاز از آمریکا، بر کالاهای اروپایی تعرفههای گمرکی وضع خواهد کرد.
با اینکه توقف انتقال گاز روسیه از طریق اوکراین چالشهایی را برای انسجام اروپا ایجاد کرده است، اما همزمان فرصتی برای تقویت همکاری، توسعه مکانیزمهای همبستگی و دستیابی به اهداف مشترک انرژی در بلندمدت به شمار میآید.
۲. مشکل مسیر بالکان
قطع صادرات گاز روسیه از طریق اوکراین بهطور کامل وابستگی اروپا به انرژی روسیه را از بین نمیبرد. مسیر جایگزین پیشنهادی از طریق بالکان همچنان باعث تداوم بخشی از این وابستگی خواهد شد.
در این مسیر، گاز از یونان، ترکیه و رومانی به سمت شمال حرکت کرده و از طریق اتصال زیرساختهای موجود بین یونان، بلغارستان، رومانی، مجارستان، مولداوی و اسلواکی به اروپای مرکزی و جنوبی منتقل میشود. اما منبع اصلی این گاز همچنان روسیه است که از طریق خط لوله ترکاستریم از روسیه به ترکیه و سپس به اروپا منتقل میشود.
خط لوله ترکاستریم، با ظرفیت سالانه ۱.۱۱ تریلیون فوت مکعب، دارای دو شاخه مجزا است:
- شاخه اول تأمین گاز ترکیه
- شاخه دوم انتقال گاز روسیه، قزاقستان و آذربایجان به اروپای مرکزی و جنوب شرقی
علاوه بر وابستگی انرژی، مسیر بالکان در معرض تهدیدهای امنیتی نیز قرار دارد. در جریان جنگ انرژی میان روسیه و اوکراین، در ۱۴ ژانویه یک حمله پهپادی اوکراین ایستگاه فشار گاز در منطقه کراسنودار روسیه را هدف قرار داد، که نشاندهنده شکنندگی این مسیر جایگزین است.
نتیجهگیری
توقف انتقال گاز روسیه از طریق اوکراین، چشمانداز ژئوپلیتیک اروپای مرکزی را دگرگون کرده است. این اقدام، از یک سو نفوذ روسیه در اروپا را کاهش داده و توان مالی آن برای ادامه جنگ را محدود کرده است، اما از سوی دیگر، چالشهایی برای اوکراین و خطراتی برای امنیت انرژی اتحادیه اروپا ایجاد کرده است.
بااینحال، این تحول فرصتی برای اروپا فراهم کرده تا استقلال انرژی خود را تقویت کند، همکاری منطقهای را گسترش دهد و سیاستهای انرژی سبز خود را پیش ببرد.
در حالی که قطع وابستگی به گاز روسیه، چالشهایی را برای همبستگی اروپا ایجاد کرده و قدرت چانهزنی متحدانش را افزایش داده است، اما همزمان امکان تقویت همکاری و مکانیزمهای همبستگی برای تحقق اهداف مشترک انرژی در بلندمدت را نیز فراهم کرده است.
موفقیت این سیاست به توانایی اروپا در ایجاد تعادل بین نیازها و ظرفیتهای متنوع کشورهای عضو و اجرای عادلانه و مؤثر راهکارها بستگی دارد.
منبع: Emirates Ploicy Center = EPC