#اختصاصی
به قلم: مهدینوری چورتی؛ دانشجوی دکتری مطالعات روسیه و پژوهشگر ایراس
مقدمه
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه از ابتدا معتقد بود که در جنگ اوکراین پیروز خواهد شد. او معتقد بود که آنها سه روز دیگر در کیف خواهند بود و همه اوکراینیهایی که همیشه میخواستند روسی باشند، از آنها استقبال میکنند. وی تصور نمیکرد که جنگ تابه اکنون ادامه پیدا کند. سه سال گذشته است، نه سه روز، اما پوتین هنوز معتقد است که میتواند در میدان جنگ پیروز شود. این باور مذاکرات بالقوه را به شدت کند میکند – تا زمانی که پوتین فکر میکند که جنگ به نفع اوست، انگیزه کمی برای انجام یک معامله دارد. ایالات متحده و متحدان اروپایی به دنبال تغییر محاسبات پوتین هستند. به طور خاص، کشورهای غربی این سیگنال را میدهند که هرچه جنگ طولانیتر شود، کمکهای نظامی از نظر حجم و قابلیت تسریع خواهد شد. این امر هزینه معادله پوتین را تا حدی بالا میبرد که شاید روسیه به میز مذاکره بکشاند.
مذاکره
از لحاظ تاریخی، جنگها یا با پیروزی نظامی کامل، آتشبس، یا حل و فصل صلح از طریق مذاکره به پایان میرسند. بر اساس گزارش مرکز مطالعات استراتژیک لاهه، تنها ۱۶ درصد از جنگهای بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۲۰۰۵ با یک راه حل مذاکره به پایان رسیده است. در میان این توافقنامههای صلح، ۳۷ درصد منجر به تجدید درگیری، اغلب تنها در عرض دو سال شد. مذاکرات زمانی بیشترین موفقیت را دارند که طرفین با موفقیت یک خط پایه اعتماد را ایجاد کنند، به علل ریشهای درگیری بپردازند، یا چارچوبی برای حل و فصل بدون خشونت در آینده فراهم کنند. (۱)
علاوه بر این، اقداماتی مانند علنی کردن جنبههای فرآیند مذاکره و مشارکت میانجیهای مورد اعتماد میتواند شفافیت را افزایش داده و به محافظت از روند صلح در برابر اختلالات خارجی بالقوه کمک کند و احتمال دستیابی به توافق را افزایش دهد.
مدلهای غیرریاضی شامل طیف وسیعی است که از فرآیندها، دورهها، نشانهها، محدودیتها، مداخلات و مدلهای ترکیبی مختلف تشکیل میشود. هر کدام از این تیپ مدلها نقاط قوت و ضعف خود را دارد. آنچه در نهایت اهمیت پیدا میکند تلاش طرفین مذاکره برای دستیابی به بهترین نتیجه و رویکرد است. بر همین اساس افراد در فرآیند مذاکره باید تلاش کنند مزایا و معایب شرایط را از نظر رد کرده و به راهکارهایی دست یابند که شرایط برد-برد را برای یکدیگر رقم بزنند. بنابراین یک مذاکره درست، منافع تمام طرفین را در بر میگیرد و به آنها کمک میکند تا به یک جمعبندی قابل پذیرش برای افراد دخیل برسند. (۲)
برای هر مذاکره مهم این است که طرفین بخواهند آنجا باشند. اگر هر دو طرف فکر کنند که بازگشت به جنگ به منافع آنها لطمه میزند، شانس برای حل و فصل مذاکره بهبود مییابد. از سوی دیگر، اگر حداقل یکی از طرفین معتقد باشد که دعوا به نفع آنها در جریان است، و آنها معتقدند که میتوانند آن مبارزه را برای مدتی ادامه دهند، ادامه جنگیدن منطقیتر است.
پوتین در دسته دوم قرار دارد و با توجه به روندهای فعلی، او اشتباه نمیکند. درست مانند درگیریهای گذشته، از جنگ جهانی دوم تا جنگ کریمه، مسکو مایل بوده است که برای دستیابی به دستاوردهای فزاینده، تعداد زیادی از مردان را قربانی کند. در اوکراین، سربازان سرسخت و سربازان وظیفه را در خط مقدم گذاشته است تا به دستاوردهای ارضی دست یابند یا در موقعیتهای استراتژیک قرار گیرند. اما، با گذشت زمان، این دستاوردها جمع شده و آن مواضع دفاعی عمیقاً خودشان را نشان میدهند.
در همین حال، دولتهای ایالات متحده و اروپا به آرامی منابع مالی و نظامی را در اختیار اوکراین قرار دادهاند تا معادلات جنگ را تا حدی تغییر دهند. کمکها برای زنده نگه داشتن اوکراین کافی بوده است، اما برای تغییر قاطعانه تعادل به سوی پیروزی کافی نبوده است. پوتین با موفقیت واشنگتن را متقاعد کرد که باید از او ترسید و آنقدر دیوانه است که با ناتو وارد جنگ شود. متحدان اجازه دادهاند ترس آنها از تشدید بر یک استراتژی نظامی پیروز غلبه کند. در نتیجه پوتین به طور مرتب با تهدید هستهای و نظامی متحدان اوکراین منجر به رعب و وحشت در آنها شده است.
مفروضات مذاکره احتمالی آینده
با فرض اینکه متحدان همچنان به حمایت از اوکراین در این شرایط زمانی که دولت ترامپ از پوتین میخواهد برای مذاکرات صلح در ژانویه گفتگو کنند، ادامه دهند، او احتمالاً پاسخ را به تاخیر خواهد انداخت. او اصلاً انگیزهای برای نشستن پای مذاکره یا عجله نخواهد داشت. او به دنبال ضمیمه بخش بزرگی از شرق اوکراین به روسیه است که از نظر تاریخی معتقد است جزیی از روسیه است. وی احتمالاً ارزیابی میکند که کمکهای ایالات متحده و اروپا با اوکراین در حال کاهش است. در حال حاضر زمان به نفع اوست. او میجنگد، زلنسکی مردان بیشتری را از دست میدهد و ترامپ که مشتاق تحقق وعدههای انتخاباتیاش است، فشارها را افزایش میدهد. اگر پوتین رو به جلو بیاید و صداهای مبهم در مورد “سیگنالهای حسن نیت” ایجاد کند، ترامپ حتی ممکن است کمکهای ایالات متحده به اوکراین را کاهش دهد تا آنها را مجبور به پای میز مذاکره کند.
اوکراین در این شرایط نمیتواند در مذاکرات دوام بیاورد. پوتین امتیازات ارضی را مطالبه خواهد کرد و احتمالاً دریافت خواهد کرد. کریمه و دونباس تلفات تضمین شده هستند. حتی اگر زلنسکی به خوبی دست ضعیفی را بازی کند، نمیتواند نادیده بگیرد که کشورش به طور فزایندهای در حال مبارزه با دشمنی است که مایل است منابع ملی را برای پیروزی استفاده کند. از سوی دیگر پوتین انتخابهایی دارد: او میتواند تا زمانی که قلمرو مورد نظر خود را بدست آورد بجنگد یا میتواند مذاکره کنندگانی را بفرستد تا مذاکرات را برای سالها ادامه دهند. در حالی که زلنسکی دچار شکست خزنده نظامی شده است، پوتین یک جنگ فرسایشی را در حال ادامه دادن است.
تلاشهای غرب برای مذاکره
ایالات متحده و اروپا به دنبال این وضعیت هستند که گزینههای آینده پوتین را بدتر کنند و این شرایط را تغییر دهند. غرب با تهدید تحویل تسلیحات جدید به اوکراین همچنان به دنبال این است که معادلات روسیه را تغییر دهد. اوکراین ماه آینده سامانه هویتزر M777 و گلوله های توپخانه ۱۵۵ میلی متری را تحویل میگیرد. طبق اطلاعاتی که پنتاگون منتشر کرده است، کییف از اواخر فوریه سال ۲۰۲۴ میلادی، ۹۰۳۰۰۰ گلوله «M795» ۱۵۵میلیمتری برای توپخانه هویتزر آمریکایی M777، ۳۰۰۰ موشک هدایت شونده «M982» ۱۵۵میلی متری، ۷۰۰۰ گلوله ضد تانک «RAMS» و ۱۸۰۰۰۰ گلوله توپ ۱۰۵ میلی متری دریافت کرده است. (۳) هر ماه که روسیه از امضای قرارداد غفلت میکند، مخاطرات افزایش مییابد.
در نهایت، غرب فکر میکند ممکن است خود پوتین نخواهد به مردم خود آرامش بخشد، اما مشاوران او و الیگارشیهایی که کسبوکارشان در نتیجه این جنگ آسیب دیده است، قابل دسترستر هستند. آنها باید باور کنند که وضعیت برای مسکو بدتر میشود، نه بهتر. تحریم های اقتصادی همچنان حسابهای بانکی آنها را مسدود کرده است. مهمتر از آن، غرب با جنگ ترکیبی و با استفاده از قدرت نرم به دنبال این است که کرملین باید از مردم خود بترسد و در بین آنها حس ناامیدی ایجاد کند. آنها با استفاده از قدرت رسانهای و نرم خود به دنبال این هستند تا روسها باور کنند که مردم روسیه از وضعیت فعلی جنگ در اوکراین ناراضی هستند و از آن حمایت نمیکنند.
شاید مهمتر از همه، آنها باید باور کنند که پسرانشان نفر بعدی در برگه فراخوان هستند و رویکرد سهلآمیز نسبت به اجرای خدمت اجباری در حال پایان است. این امر مستلزم یک عملیات اطلاعاتی تهاجمی و هوشمندانه است که احتمالاً توسط کسانی که در این زمینه فعال هستند اجرا میشود.
هزینه صلح اجباری
وسوسه به دست آوردن آرامش به هر قیمتی اغوا کننده است. ترامپ چند سال فرصت دارد تا میراث خود را تثبیت کند. پوتین احتمالاً یک دهه یا بیشتر در قدرت است. او میتواند استطاعت توقف را داشته باشد. در مواجهه با این ناسازگاری، ترامپ ممکن است بخواهد همه چیز را به پایان برساند، آنچه را که پوتین میخواهد به او بدهد و زلنسکی را به عنوان یک کشور نابسامان در لبه سرد اروپا مجبور به یک صلح ضعیف کند. ترامپ گفته است که هدف نهایی او افزایش فشار بر چین است. غربیها معتقد هستند تسلیم شدن در برابر پوتین فقط پکن را در جاه طلبیهای ارضی و اقتصادی خود جسور میکند. یک روسیه پیروز و بهبود یافته میتواند انرژی خود را به سمت بازپرداخت بدهیهایی که به چین و کره شمالی به دلیل حمایتهای مداوم خود دارد، معطوف کند. در نهایت، از دست دادن چنین مذاکرهای در برابر پوتین برای آمریکا شرمآور است. با این حال غرب معتقد است، فقط به این دلیل که پوتین فکر میکند میتواند برنده شود به این معنی نیست که میتواند. او در آغاز “عملیات نظامی ویژه” خود اشتباه میکرد و اکنون ممکن است اشتباه کند. اما غرب باید آنقدر قوی باشد که به او ثابت کند اشتباه میکند.
بااین حال، آنچه در آینده قابل پیش بینی است صرف نظر از مذاکرهای که به صلح ختم شود، پوتین بدون دستیابی به مناطق ادعایی اوکراین که باید به روسیه ضمیمه شوند، جنگ را پایان نمیدهد و غرب مجبور است اوکراین را قربانی منافع خود کند و امتیازات قابل ملاحظهای به روسیه دهد.
منابع
- https://www.linkedin.com/posts/the-hague-centre-for-strategic-studies_putin-thinks-he-can-win-why-would-he-negotiate-activity-7275159129642397697-Qq04.
- https://www.sdbroker.ir/article/301/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87.
- https://aftabnews.ir/fa/news/803637/%D9%BE%D9%86%D8%AA%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA.