با کهولت سن و وخامت بیماری فتح الله گولن، رهبر جنبش گولن، آشفتگی و جنگ قدرت برای دوران پساگولن از هم اکنون در میان اعضای این جنبش آغاز شده است. عدهای، حتی مرگ چهرههای مشهور این جریان را مشکوک و نوعی پاکسازی درون سازمانی قلمداد کردهاند. این زمزمهها ترس از کشته شدن را در میان سرکردگان گولنیست فراگیر کرده است. در آخرین مورد، اخبار منتشره حکایت از آن دارد که فتح الله گولن رهبر این جنبش از بیم احتمال استرداد به ترکیه و همچنین ترس از نبود امنیت جانی، قصد مهاجرت از قلعه مستحکم و مورد حفاظت خود یعنی پنسیلوانیای آمریکا به سوئیس را دارد.
تشتت و جنگ قدرت
اخبار منتشره از منابع درون جنبش نشان میدهد که جنگ قدرت برای دوران بعد از مرگ فتح الله گولن باعث تشت درون این جریان شده، به طوری که جنبش عملا به پنج گروه تقسیم شده است:
۱. سنتگرایان
سنتگرایان رهبر مشخصی ندارند اما از اسماعیل بویوک چلبی بهعنوان رهبر نانوشته این گروه نام برده میشود. این گروه استدلال میکنند که آموزههای فتح الله گولن، حتی آموزههایی که مخالفت ظاهری با دین داشته باشد، حق و تغییرناپذیر است و گولن حتی در مقطع کنونی -که جنبش دچار افول بسیار شده – صاحب حق است و گذشت زمان آن را روشن خواهد کرد. این گروه اعتقاد دارند؛ اشتباهاتی که رخ داده خطای فتح الله گولن، رهبر گروه نیست، بلکه ناشی از خطای مسئولین پایین دستی است. هر اتفاقی بیفتد، اعضای سازمان باید تحمل کنند و بدون برهم زدن وحدت و یکپارچگی سازمان به راه خود ادامه دهند. در حال حاضر این دیدگاه در ترکیه طرفداری ندارد، اما در خارج از کشور هنوز قائلین به این دیدگاه وجود دارند.
۲. تجددگرایان
این گروه از انتقاد کردن مستقیم از فتح الله گولن، خودداری کرده و مرتبا وفاداری خود را به جنبش اعلام میکنند. به باور تجددگرایان، سنتگرایان از درک روح زمان عاجز بوده و در گمراه کردن فتح الله گولن مسئولیت بزرگی دارند. آنها سنتگرایان را مقصر انشعابهای بزرگ در سطح مردم و بیاعتمادی در سطوح بالای سازمان میدانند. با اینکه این گروه رهبر مشخصی ندارد ولی با توجه به مواضع باز و انتقادی آن به سرعت بزرگ شده و طرفداران زیادی را جلب میکند. کسانی که در این گروه هستند از مواردی مانند ایجاد ساختار جدید بر اساس شایستگی و صلاحیت، ایجاد سیستم قابل حسابرسی مبتنی بر شفافیت، پاسخگو کردن دستاندرکاران فاسد و مسببان رساندن سازمان به وضعیت تاسفبار فعلی دفاع میکنند.
۳. گروه مصطفی اوزجان (MÖZ)
مصطفی اوزجان در ۱۹۷۵ در سازمان دیانت مشغول به کار شد. لو در سال ۱۹۷۷ بهعنوان معاون مفتی ازمیر منصوب شد. در همان سال با فتح الله گولن آشنا شده و به عضویت جمعیت گولن درآمد. وی تا زمان بازنشستگی بهعنوان واعظ و روحانی مشغول به کار بود. منابع امنیتی ترکیه از او بهعنوان مرد شماره یک غیر نظامی سازمان گولن یاد میکنند.
اوزجان از چهرههای مهم و مورد اعتماد جنبش بوده و در زمان مسئولیت خود در ترکیه مسئولیت طولانیمدت کلیه امور مالی جنبش گولن را بر عهده داشت. تسلط بر منابع مالی و اقتصادی سازمان و حمایت برخی جریانهای آلمانی از او باعث قدرتگیری هر چه بیشتر او و ایجاد تیم وفادار به او گردید. او با کنترل کامل فرآیندهای اقتصادی و همچنین حمایت مالی از بسیاری از مسئولین و روحانیون سازمانی به یک رهبر قوی در سازمان تبدیل شد، تا جایی که حتی عادل اوکسوز را که با بارباروس کوجاکورت همکاری میکرد، به سمت خود جذب کرد.
۴. گروه بارباروس کوجاکورت
بارباروس کوجاکورت، از چهرههای محرم الاسرار سازمان است و اطلاعات و روابط مهم و پشت پرده تمام عملیاتهای غیرقانونی سی چهل سال اخیر سازمان را در اختیار دارد. گروه تحت امر بارباروس نیز مانند گروههای دیگر، رقبای درونسازمانی خود را مقصر جلوه داده و رقیبش مصطفی اوزجان و تیمش را هدف حمله قرار میدهد. آنها میگویند مصطفی اوزجان و تیمش تمام پولهای سازمان را مصادره کرده و مهمترین منابع مالی سازمان، از جمله بانک آسیا، هلدینگ کایناک، توسکون (کنفدراسیون بازرگانان و صاحبان صنایع ترکیه) همگی تحت کنترل مصطفی اوزجان عمل میکنند و این تسلط بر منابع مالی سازمان باعث سواستفادههای شخصی و افول جایگاه سازمان گردیده است.
۵. جریانات فرصتطلب
این افراد براساس موازنه قوا عمل میکنند، مانند روزنامهنگاران و دانشگاهیان گولنیست فراری از ترکیه. آنها به نوعی منفعتطلب هستند و موضع روشنی در برابر حوادث و گروههای متخاصم نمیگیرند. سعی میکنند با نوشتن و گفتن اینکه این بحثها به سازمان آسیب میزند، راه میانهای پیدا کنند. برای نمونه، اظهارات اعترافگونه و انتقادات عثمان شیمشک، از چهرههای نزدیک به فتح الله گولن، نسبت به برخی مسائل و روندها در جلسهای که در عمارت گولن در پنسیلوانیا برگزار شد، باعث ضرب و شتم و اخراج او از جلسه و عمارت شد. در بحث اخراج او، هیچ کس جز چند نفر نتوانست موضع روشنی اتخاذ کند.
حذفهای فیزیکی و سایه مصطفی اوزجان
چنین مینماید شیمشک در آن جلسه انتقاداتی را علیه روندهای موجود و همچنین شخص مصطفی اوزجان مطرح کرده بود. عثمان شیمشک اعتقاد داشت که فتح الله گولن توسط اطرافیانش هدایت میشود و این شامل تلاش برای کودتا نیز میشد. بنابراین، او بهطور ضمنی اعتراف کرد که سازمان گولن درکودتا دست داشته است. این اعتراف در درون سازمان به اعترافی که منجر به استرداد به ترکیه میشود تفسیر شد. مرگ مشکوک مهمت علی شنگول در آلمان در ۲۰۲۱ که در پنسیلوانیا مسموم شده و از او به عنوان وارث فتح الله گولن یاد میشد، باعث شد تا شیمشک به رعب و و حشت بیفتد و از ترس اینکه گولن نیز ممکن است مسترد شده و ممکن است خودش نیز کشته شود تصمیم گرفت باقی مانده زندگی خود را در کشوری غیر از ایالات متحده آمریکا بگذراند.
حال همین گمانهها در پی زمزمههای مهاجرت فتح الله گولن از آمریکا به سوئیس مطرح شده و گفته میشود او از بیم استرداد به ترکیه و نبود امنیت جانی چنین تصمیمی را در سر دارد.
اما باید پرسید چرا آمریکا که سالها از گولن و جنبش وی حمایت کرده و به خوبی میداند که پنسیلوانیا امنترین مکان برای این سازمان است، اجازه چنین مهاجرتی به گولن میدهد؟ آیا سوئیس از پنسیلوانیایی که تحت مراقبت سازمان سیا است، امنتر است؟
سوئیس کشوری است که مصطفی اوزجان، از مهمترین چهرههای جنبش گولن خود را برای دوران پسا گولن، آماده میکند و کنترل و حاکمیت جریانات آنجا را به دست گرفته است. برخی کارشناسان ترک در پاسخ به این پرسش، مهاجرت گولن را پازلی از نقشه جدید آمریکا علیه ترکیه دانستهاند. به اعتقاد این کارشناسان مهاجرت گولن به سوئیس مقدمهای بر برنامه و سیاست جدید چماق و هویچ آمریکا علیه ترکیه است.
جنگ قدرت و تشتت در درون سازمان گولن گروهبندیهای متفاوتی را در درون این سازمان در پی داشته که هر کدام سودای رهبری این گروه را بعد از مرگ فتح الله گولن در سر میپرورانند. پیشبینی میشود تشتت در این سازمان دخالتهای فراسازمانی هر چه بیشتر کشورهای دیگر و همکاریهای بیشتر آنها با گروههای مذکور در این رقابت را در پی داشته باشد.
آنچه مشخص است مصطفی اوزجان به دلیل قدرت مالی بیشتر و ارتباطات موثرتر تا اینجا شانس بیشتری برای اثرگذاری در رهبری بعد از فتح الله گولن دارد.
همچنین آنچه مشهود است گروه گولن که بعد از کودتای ناموفق ۲۰۱۶ ضربات بسیاری را در درون ترکیه متحمل شد و بسیاری از اعضایش در ارکان دولت پاکسازی شدند با روند فعلی حاکم بر سیاست ترکیه امکان بازیابی و بازسازی خود را درون ترکیه از دست داده و در خارج از ترکیه نیز آن انسجام سابق را تا مدتها نخواهد داشت.
منابع:
https://www.sabah.com.tr/yazarlar/ovur/2023/08/12/feto-elebasi-gulenin-olum-korkusu
https://www.aa.com.tr/tr/analiz/gorus-feto-icerisindeki-bolunme-ve-liderlik-kavgasi/2967224
https://www.odatv4.com/guncel/isim-isim-fetodeki-ayrisma-02102033-192822
https://www.yeniakit.com.tr/biyografi/mustafa-ozcan
https://islamianaliz.com/haber/16077028/ovur-dikkat-abd-feto-uzerinden-turkiyeye-yeni-oyun-kuruyor
https://www.hurriyet.com.tr/yazarlar/nedim-sener/fetoye-simsek-carpti-42316713