پاشای ارزروم ماهیت مأموریت خویش به ایروان را در بین راه به جاثلیق ارمنی (سراسقف مسیحی) چنین بازگو کرده است:
«سلطان مرا فرمان داده است تا بیایم و تسلیم ایروان را خواستار گردم، و آنها (مقامات ایرانی) را آگاه سازم، که اگر خود به میل خویش سر تسلیم پیش آورند، دیناری به آنها خسارت و زیان وارد نخواهیم ساخت، و اگر چنین نکنند بر کسی ابقا نخواهیم کرد، پیر و جوان همه را قتل عام خواهیم کرد، اموالشان را به باد غارت خواهیم داد، و کشورشان را به تصرف خواهیم آورد. این است فرمان (سلطان). اینک من آمده ام تا تمامی ایالت ایروان را مطالبه نمایم، اگر فرمان را پذیره شدند که چه بهتر، و اگر نه باز خواهم گشت. آن وقت است که ایرانیان را از ما آسیب و زیان عظیم خواهد رسید. علت اینکه ما ایروان را می خواهیم این است که نگذاریم روسیان از این راه به کشور ما دست یابند.»
ابراهیم پاشا، حاکم ارزروم سعی داشت از طریق دیپلماسی و بدون متوسل شدن به ابزار زور، خان ایروان را به تسلیم بدون قید و شرط شهر ایروان وادار نماید. از این رو، مدام بین قارص و ایروان قاصدانی هر هفته در تردد بودند. اما، خان ایروان به تقاضای پاشای ارزروم جواب منفی داد و در مقابل اصرار ابراهیم پاشا مبنی بر نبود شاه ایران نوشت: «خدای را شکر ما پادشاه داریم و او در تبریز به سلطنت اشتغال دارد». در این مقطع، شاه طهماسب صفوی پس از فرار در مقابل افاغنه در شهر تبریز دربار سلطنتی برپا نموده بود و از این شهر به امور ولایت های باقیمانده ایران، خصوصا منطقه قفقاز و آذربایجان رسیدگی می نمود.
▫️منبع: ناسخ التواریخ
🌐تهیه شده در تحریریه ایراس