#اختصاصی
در ابتدای نشست، دکتر احمدیان در تحلیل خود از وضعیت سوریه اشاره کردند که مسئولیت اتفاقات تنها بر عهده بازیگران خارجی نیست و عوامل داخلی نیز نقش مهمی داشتهاند. از زمان حافظ اسد، مطالبات مدنی و سیاسی در برابر مقاومت نظام وجود داشته است. این درگیریها با به قدرت رسیدن بشار اسد در سال ۲۰۰۰ شدت گرفت و دو جناح حزب بعث و اپوزیسیون در یک نبرد مستمر با یکدیگر بودند. دوره حکومت اسد به دو بخش تقسیم میشود؛ دوره نخست از به قدرت رسیدن بشار اسد تا سال ۲۰۱۱ که نارضایتی داخلی افزایش پیدا کرد و به درگیریهای مسلحانه منجر شد. در دوره دوم، اپوزیسیون مسلح شده و هزینههای سنگینی بر نظام تحمیل کرد، که منجر به فقدان کنترل دولت در بخشهای زیادی از سوریه شد. عوامل کلیدی در سقوط نظام شامل تضعیف تدریجی نظام، از دست دادن شخصیتهای کلیدی حزب و کاهش توان ارائه خدمات عمومی بود. همچنین، پیشبینیناپذیری سرعت سقوط نظام به فقدان توان کارکردی و تصور نادرست نظام از توانایی ادامه جنگ برمیگشت.
باید به پویایی محورهای منطقهای توجه کرد. از سال ۲۰۱۱، سه محور اصلی در منطقه فعال هستند: محور مقاومت شامل ایران و گروههای مرتبط، محور محافظهکار عرب به رهبری مصر، امارات و عربستان و محور اسلام سیاسی سنی به رهبری ترکیه و قطر. این سه محور در تضاد با یکدیگر به شکلگیری فضای راهبردی در منطقه پرداختهاند. محور اسلام سیاسی سنی پویاییهایی دارد که توان ایجاد تغییرات را نشان میدهد و در سطحهای مختلفی از جمله بازسازی حضور و حرکت به سمت قدرت در کشورهای مختلف عمل کرده است. این درگیریها بیشتر بین محور عربی و اسلام سیاسی سنی بوده و محور مقاومت در حاشیه قرار داشته است. ایران در حال حاضر حضور راهبردی قوی در سوریه ندارد، که منجر به کاهش هزینههای مالی و امنیتی ایران میشود. دکتر احمدیان اشاره میکند که برای بهبود وضعیت و کاهش تنشها نیاز به صبر است. دکتر گلمحمدی به وضعیت ترکیه در سوریه پرداخته و تأکید میکند که بازی برای آنکارا همچنان ادامه دارد. او به نقش گروه جبهه النصره اشاره میکند و معتقد است که تدوین قانون اساسی و برگزاری انتخابات ممکن است تا چهار سال آینده طول بکشد. همچنین، ترکیه در پی ایجاد امنیت در شمال سوریه و مشخص کردن وضعیت مناطق معین است. با سه عملیات نظامی که ترکیه در سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ انجام داد، اکنون در صدد است با چراغ سبز آمریکا، به این مناطق حمله کند. بیاعتمادی به کردها و هشداری که اردوغان در خصوص وضعیت آنها داده، نشان میدهد که ترکیه در حال سنجش توان دفاعی کردها و تنظیم روابط خود با این گروههاست.
دکتر گلمحمدی همچنین به راهبرد ترکیه در زمینه مهندسی اجتماعی و امنیتی در شمال سوریه اشاره میکند و تأکید میکند که ترکیه کنترلی بر نظام آموزشی، بهداشتی و اقتصادی در این نواحی دارد. سوریه برای ترکیه نهتنها یک مسئله سیاست خارجی، بلکه مسئلهای داخلی نیز محسوب میشود که تأثیر زیادی بر سیاستهای داخلی ترکیه دارد. در انتخابات اخیر، موضوع سوریه تأثیرگذار بوده است. ترکیه بر این باور است که جهان در حال حرکت به سمت برخوردهای بزرگ و آشوبهای سیستمیک است و در چنین شرایطی هویت ناتویی و ژئوپلتیک ترکیه برجستهتر میشود. از آنجایی که ترکیه از ماجراجویی در سیاست خارجی پرهیز کرده، نگران ورود به بحرانهایی است که عواقب بلندمدتی داشته باشد. فیدان به دنبال راهحلهای چندجانبه برای مسائل منطقهای، بهویژه سوریه، از طریق گفتگو با کشورهای عربی محافظهکار مانند امارات، عربستان و مصر است.
ایران در مسئله کردهای سوریه نسبت به ترکیه برتری ندارد و نفوذ ترکیه بر کردها به مراتب کمتر از نفوذ ایران است. کردها از اسرائیل درخواست کردهاند که حمایت سیاسی و میدانی از آنها انجام دهد، که این میتواند به افزایش تنشها بین اسرائیل و ترکیه منجر شود. سوریه به نقطه عطفی در تنظیم روابط ترکیه و ایران تبدیل شده است. پس از بحرانهای سوریه در ۲۰۱۵-۲۰۱۶، ترکیه نگرش متفاوتی به ایران پیدا کرده است. پیش از این، ایران برای ترکیه نسبت به سایر همسایگان اهمیت کمتری داشت، اما بحران سوریه باعث شده ایران بهعنوان بازیگر مهمی در معادلات منطقهای شناخته شود. ترکیه به دنبال پلتفرمی است که شامل ایران بهعنوان بخشی از راهحلهای بحرانهای منطقه باشد. مسائل کردها و بحران سوریه تأثیر زیادی بر روابط و دیدگاههای ترکیه و ایران دارند و احتمال افزایش تنشها در این زمینه وجود دارد.
آقای کاژانوف اظهار داشت که سقوط دولت بشار اسد ضربهای جدی به وجهه مسکو در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین در صحنه بینالمللی محسوب میشود. این رویداد بازنگری اساسی در دیدگاه کسانی است که باور داشتند حمایت کرملین میتواند کلید بقای سیاسی باشد. با این حال، بعید است سقوط اسد نقطه عطفی در حضور روسیه در خاورمیانه تلقی شود؛ چراکه اهمیت سوریه بهعنوان عامل اصلی شکلدهنده حضور مسکو در منطقه از اواسط دهه ۲۰۱۰ بهشدت تغییر کرده است.
فهرست خسارات روسیه از سقوط اسد کاملاً مشخص است: احتمالاً از روسیه خواسته خواهد شد که پایگاههای نظامی خود در حمیمیم و طرطوس را ترک کند. تصویر کرملین بهعنوان بازیگری که “هیچکس را پشت سر نمیگذارد” آسیب خواهد دید. خسارات اقتصادی احتمالی روسیه نیز میتواند به میلیاردها دلار وام و سرمایهگذاری برسد. همچنین، کرملین با چالش جدیدی در عرصه سیاست داخلی روبهرو خواهد شد؛ از جمله توضیح اینکه چرا “پیروزی روسیه بر مخالفان رژیم دمشق” که چندین بار در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ توسط پوتین اعلام شد، در نهایت به سقوط اسد انجامید. با این حال، اهمیت واقعی این خسارات برای کرملین کمتر از آن چیزی است که ممکن است به نظر برسد.
در سال ۲۰۲۴، اهمیت سوریه بهعنوان یک دارایی استراتژیک برای نمایش قدرت روسیه کاهش یافته است. عوامل دیگری نظیر نقش روسیه در اوپکپلاس، اهمیت آن برای امنیت غذایی و انرژی برخی کشورها، و همکاریهای تجاری با منطقه بهعنوان ابزارهای اصلی تعامل مسکو با خاورمیانه مطرح شدهاند.
بهطور کلی، حتی با وجود سقوط دولت اسد، روسیه همچنان تلاش خواهد کرد تا حضور خود را در منطقه حفظ کند. این امر باعث میشود سایر بازیگران منطقهای مجبور شوند روسیه را در محاسبات خود لحاظ کنند، هرچند نقش آن بهعنوان یک بازیگر درجه دو باقی بماند.
دکتر کرمی به نکات مهمی در تحلیل خود اشاره میکند. سال ۱۴۰۴ پایان زمان سند چشمانداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران است که هدف آن قرارگیری ایران بهعنوان نخستین کشور منطقه در بالاترین شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان ۲۷ کشور بوده است. در زمان تدوین این سند، ایران رشد اقتصادی خوبی داشت، اما از زمان ریاستجمهوری احمدینژاد اولویتها تغییر کرده و موضوع هستهای برجستهتر شد. سال آینده سال حساسی خواهد بود و پرونده هستهای ایران باید تعیین تکلیف شود. سقوط سوریه شرایط ایران را دشوار کرده و مهمترین زمینه همکاریهای منطقهای ایران و سوریه را از بین برده است. ایران و روسیه در ۳۵ سال گذشته در سه مسئله منطقهای مانند صلح تاجیکستان و مقابله با طالبان همکاری کردهاند، اما ایران اکنون نسبت به گذشته تضعیف شده است. بازدارندگی ایران اکنون به داخل مرزها کشیده شده است. برای حل مسائل، نیاز به همکاریهای منطقهای با کشورهایی مانند مصر، اردن و کشورهای خلیج فارس وجود دارد. چین و روسیه در اولویتهای سیاست خارجی ایران قرار دارند و همکاری با این دو کشور ادامه خواهد داشت. بهطور کلی، ایران با چالشهای جدی روبروست و نیاز به تغییر در رویکردها و افزایش همکاریهای منطقهای دارد.
روسیه اولین بار نقش حمایتی از یک حکومت فراتر از حوزه اوراسیایی را در سوریه ایفا کرد، اما سقوط سوریه نفوذ این کشور در خاورمیانه را به شدت متاثر کرد. از سال ۲۰۱۰، روسیه در تلاش برای حفظ یک سیاست موازنهای در خاورمیانه بوده است، بهطوریکه با کشورهای مختلف شامل اسرائیل، ایران، کشورهای عربی و ترکیه روابط برقرار کرده است. برخی تحلیلگران پیشبینی میکنند سقوط سوریه باعث کاهش اعتماد ایران به روسیه میشود، اما واقعیت نشان میدهد که ایران و روسیه ناگزیر به حفظ و تقویت روابط خود هستند. روابط ایران و روسیه به سمت تقویت پیش میرود. تحریمهای غرب علیه روسیه و عضویت ایران در سازمان همکاری اقتصادی اوراسیایی نیز به این روند کمک کرده است.
موازنه جدید در خاورمیانه: ترکیه نقش مهمتری پیدا میکند و ایران و روسیه جایگاه قبلی خود را از دست میدهند. احتمال ورود ترکیه و جمهوری آذربایجان به موضوع کریدور میتواند منافع ایران را تهدید کند، در حالی که روسیه ممکن است با این موضوع کنار بیاید. بنابراین نیاز به همکاری میان کشورهایی که با ترکیه از منظر ایدئولوژیک در تضاد هستند، احساس میشود. همکاری میان ایران و روسیه در سوریه در کوتاهمدت ممکن نیست، زیرا هر دو با چالشهای جدید مواجه هستند. بحران اوکراین اولویت اصلی روسیه است و شکست در این زمینه میتواند به فروپاشی این کشور منجر شود. سیاستهای ترامپ و توافقات او درباره اوکراین ممکن است روابط ایران و روسیه را تحت تأثیر قرار دهد. بهطور کلی، دکتر کرمی بر چالشها و تغییرات در روابط ایران و روسیه و افزایش نقش ترکیه تأکید دارد.