آینور ناگااوا تحلیلگر و نویسنده سیاسی در یک مقاله، دینداری و رادیکالیسم در منطقه آسیای مرکزی را بررسی کرده است که در ادامه ترجمه این مقاله تقدیم خوانندگان گرامی میشود:
اخیراً رویدادها و سخنان مرتبط با دین به شدت در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی آسیای مرکزی مورد بحث قرار گرفته است. بحث در مورد بسته شدن برخی از مساجد در قرقیزستان، بحثهای داغ بر سر داشتن حجاب و یا حرام اعلام کردن ساز ملی قزاق ها. علاوه بر این، مطرح شدن درخواستهایی برای اعلام جهاد علیه اسرائیل در پسزمینه وضعیت فلسطین.
اسلام و سنت نیاکان در جوامع آسیای مرکزی
جمعیت بومی قزاقستان و آسیای مرکزی همچون یک مجموعه، پیرو اسلام سنتی هستند و به طرز ماهرانهای با سنتهای ملی در هم آمیخته شده است. اما در تصویر و تعبیر کنونی (غرب از) اسلام، سعی می شود بین سنت ها و دین شکاف ایجاد شود و دین را که از قدیم الایام عامل تحکیم دولت و جامعه بوده است در وضعیت بدی قرار دهد. بنابراین با تخریب اصل معنوی، سعی می شود عناصری بیگانه و غیر مشخصه ذهنیت شرقی معرفی شوند. مرز باریک و شکننده ای بین دینداری و رادیکالیزه شدن وجود دارد.
از بی خدایی تا رادیکالیسم
رادیکالسازی بهعنوان تهدیدی برای وحدت ملی، بهعنوان چالشی برای پیوندهای اجتماعی قوی در میان دولتهای جوان وجود دارد. نتیجه مطالعات ارزشی انجام شده توسط جامعه شناسان در قزاقستان حاکی از غلبه ارزش های سکولار بر ارزش های دینی است که در این زمینه شکاف و عدم تعادل وجود دارد. پوشاندن مردان و پوشاندن زنان با عبایی که از سنن ساکنان بومی کشورهای آسیای میانه نیست، و همچنین تقسیم مساجد بین جماعت یا فعالیت آنها بدون ثبت نام، همسطح کردن نقش سازمان های دولتی، همه اینها به نظر می رسد به چالش کشیدن دولت که به نوبه خود موظف است منافع همه شهروندان را در نظر بگیرد، می باشد.
مشکل ایدئولوژی نیست
به گفته کارشناسان علوم الهیات، موضوع رادیکالیزه شدن در جامعه تا حد زیادی اغراق آمیز و به طور مصنوعی تشدید شده است. یعنی باید دین را به درستی و با ظرافت از آنها تفکیک کرد و جنبش های رادیکالیزه و مخرب را تهدیدی برای امنیت ملی دانست.
برای کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، با در نظر گرفتن گذشته الحادی و چندین نسلی که در این محیط رشد کرده اند، یک سیاست دولتی خردمندانه در حوزه دینی ضروری است که اصول دین را آموزش دهد، در مورد ما، اسلام سنتی. از این طریق می توان از تقویت جریان های مخربی که منجر به تفرقه و انحطاط جامعه می شود جلوگیری کرد.
دانش شهروندان در زمینه دین نقش اساسی دارد و وقتی انسان اصول آن را بداند، فریب دادن او دشوار است. بر اساس گزارشات، تعداد افرادی که از آسیای مرکزی برای جنگ در سوریه و عراق حضور داشتند، ۲ تا ۴ هزار نفر ذکر شده است. بسیاری از آنها بازگردانده شدند، محکوم شدند و بازپروری شدند، اما مشکل رادیکالیزه شدن باقی ماند.
دلایل رادیکالیزه شدن
در اینجا به نظر می رسد مبارزه با علل به جای معلول، نقش زیادی دارد. همانطور که از رویه مشهود است، گاهی اوقات دلایل به دور از اعتقادات است و اغلب با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و غیره همراه است. برای مثال، مشکل بیکاری بیشتر جوانان را به سمت جوامعی سوق میدهد که بر حوزه های خاصی از کسب و کار تمرکز دارند. مثلا فروش گوشی و تعمیر آن، حمل و نقل کالا و بسته، بازار، مغازههای کوچک و … .
از جمله این عوامل، مشکلات اقتصادی جوانان در جوامع آسیای مرکزی است که موجب می شود به این سمتها کشیده شوند؛ بعضی به اعتیاد کشیده شدهاند، برخی نیز برای حل مشکلات خود جذب بعضی قشرهای خاص گشتهاند.
عدالت یا بهتر است بگوییم فقدان آن، عامل مهم رادیکالیسم است. بازگرداندن اعتماد شهروندان به دادگاه ها، سازمان های دولتی و غیره. یک اولویت است.
نفوذ خارجی نیز نقش مهمی ایفا می کند. نمایندگان کشورهای اسلامی با مذاهب مختلف، از دین برای تقویت نفوذ خود در منطقه استفاده می کنند؛ همچون عربستان. مشکل نفوذ آموزش های دینی خارجی نیز بسیار مورد بحث قرار گرفت و منجر به تعطیلی این برنامه ها شد. موج حملات تروریستی که شهرهای بزرگ قزاقستان را درنوردید نیز تحت تأثیر مستقیم آموزگاران خارجی بود.
عامل دیگر، فقدان آموزشهای دینی است که موجب می شود اولا دین حقیقی شناخته نشود، و دوم اینکه جوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود، به منابع و مراجع رادیکالی رو بیاورند که در شبکههای اجتماعی و ماهواره جولان می دهد.
در پایان لازم است ذکر شود که اسلام از قدیم الایام نقش تحکیم کنندهای در دولت و جامعه داشته است. امروزه کشورهای آسیای مرکزی کشورهای سکولار و در عین حال بخشی از جهان اسلام هستند و در بسیاری از سازمان ها مانند سازمان همکاری اسلامی مشارکت دارند. یک رویکرد متوازن نسبت به اسلام در این کشورها لازم است، با در نظر گرفتن دلایل غیر ایدئولوژیک فوق، دولت ها نباید باعث رادیکال شدن در جامعه شوند.