به قلم: کارگروه آسیای مرکزی مؤسسه مطالعات راهبردی شرق
مقدمه
همکاریهای نظامی، دفاعی و فنی عالیترین سطح از همکاری میان کشورها را نشان میدهد. مادامی که توافقهای حداقلی در حوزههای سیاسی و اقتصادی وجود نداشته باشد، عملا شکلدهی به همکاری های دفاعی و نظامی غیرممکن است. در سطوح مختلف این همکاریها نیز میتوان از خرید تسلیحات با ماهیت اقتصادی و غیرراهبردی به عنوان نازلترین سطح، تا عالیترین سطوح در قالب ادغام دفاعی نام برد. در این چارچوب کشورهای آسیای مرکزی که تمام سطوح مورد نظر را از زمان استقلال با روسیه تجربه کردهاند، در گرایشهای نوظهور به رویکردهای غیرروسی در این زمینه روی آوردهاند. این موضوع در نتیجه عواملی همچون حضور بازیگران نوظهور در منطقه، افول روسیه و فاکتورهای سیاسی روی داده است. اما این رویکردهای غیرروسی، متمرکز و در یک جهت نبوده و در ابعاد و سطوح متفاوتی پیگیری شدهاند. از این رو، پیامدهای هر کدام از این جهتگیریها میتواند متفاوت باشد. در این گزارش تلاش میشود تا ضمن شناسایی این روندها، محرکهها و عوامل شکلگیری آنها مورد بررسی قرار بگیرد.
رویکردهای غیرروسی
رویکردهای درونگرایانه ملی و منطقهای، مهمترین و قویترین رویکرد دفاعی است که در کشورهای آسیای مرکزی شکل گرفته است. این کشورها با صرف سرمایهگذاریهای حداقلی تلاشهای زیادی را برای بومیسازی دانش فنی تعمیر، آموزش، نگهداری و مدرنیزاسیون تسلیحات موجود (که عموما روسی هستند) به عمل آورده اند. در برخی حوزههای جدید نیز این کشورها مونتاژ و تولید برخی تجهیزات نظامی نظیر خودروهای زرهی و حتی پهپاد را آغاز کردهاند. از جمله این گرایشها میتوان به توافق مونتاژ برخی خودروهای زرهی تاکتیکی در ازبکستان، طراحی و تولید پهپاد “لاچین” توسط ازبکستان، راهاندازی خطوط مونتاژ پهپاد توسط ترکمنستان، کشتیسازی مشترک در شیپیاردهای (کارخانه کشتی سازی های بزرگ) قزاقستان و مونتاژ پهپاد در این کشور به طور مشترک با ترکیه اشاره کرد. بودجههای نظامی و دفاعی این کشورها نیز علیرغم چالشهای اقتصادی در نتیجه این رویکردها افزایش یافته است. نتیجه اولیه این رویکرد را میتوان در حضور صنایع دفاعی ازبکستان در نمایشگاه تسلیحات امارات و یا صادرات برخی ادوات زرهی توسط قزاقستان به اردن مشاهده کرد.
در کنار این گرایشهای ملی، شاهد تقویت رویکردهای درونمنطقهای در آسیای مرکزی نیز بودهایم. به طور مشخص ازبکستان نقطه محوری این همکاریهای دفاعی و نظامی بوده است. مهمترین همکاریهای منطقهای نیز بین ازبکستان و قزاقستان صورت گرفته است. عمده همکاریهای دو کشور متاثر از موافقتنامه همکاریهای دفاعی و نظامی است که نوامبر ۲۰۲۱ در تاشکند بین دو کشور به امضا رسید. در طول ماههای اخیر نیز دو کشور رزمایش نظامی مشترکی را با ماهیت آموزشی و تبادل تجربیات در استان خوارزم ازبکستان برگزار کردند. پیشتر نیز رزمایش مشترک دیگری بین نیروهای نظامی دو کشور در شهر ترمذ در ازبکستان برگزار شده بود که بهنظر میرسد متاثر از تحولات افغانستان بوده است. همچنین وزرای دفاع دو کشور نیز اخیرا در شهر آکتائو دیدار کرده و در خصوص همکاریهای دفاعی و نظامی بیشتر توافق کردند. در کنار این، در طول یک سال اخیر شاهد برگزاری رزمایشهای مشترک دیگری بین ازبکستان و تاجیکستان (با عنوان همبستگی ۲۰۲۲ در شهر ترمذ) و قرقیزستان (با حضور گاردهای ملی و ماهیت آموزشی) بودهایم. در کنار این موارد کشورهای منطقه، رزمایشهای مستقل ملی را نیز برگزار کردهاند. ترکمنستان سال گذشته رزمایش نسبتا بزرگی را در حوزههای دریایی، هوایی و زمینی در منطقه بالکان برگزار کرد و قزاقستان نیز اخیرا آمادگی خود را در یک رزمایش ضدتروریسم، مورد ارزیابی قرار داد.
در میان بازیگران خارجی غیر از روسیه، ترکیه و اخیرا جمهوری آذربایجان، از جمله جدیترین همکاران نظامی و دفاعی کشورهای آسیای مرکزی محسوب میشوند. سال گذشته ترکیه و قزاقستان به یک پروتکل مبادله اطلاعات نظامی دست یافتند که تا پیش از این و بویژه در چارچوب اعضای سازمان پیمان امنیت دستهجمعی (با توجه به عضویت ترکیه در ناتو) بیسابقه بود. اخیرا نیز در چارچوب سفر شیرعلی میرزا به آنکارا در حاشیه برگزاری نمایشگاه «دف ۲۰۲۳»، تاجیکستان و ترکیه نیز به یک موافقتنامه همکاری نظامی و فنی دست یافتند. ترکیه پیش از این، اسناد همکاری نظامی و فنی را با دیگر کشورهای منطقه نیز امضا کرده بود. ترکیه همچنین بزرگترین صادرکننده تسلیحات به ترکمنستان بوده و بویژه اخیرا در حوزه پهپادی صادرات قابل توجهی به کشورهای منطقه (قرقیزستان و ترکمنستان) داشته است. در این حوزه، قزاقستان نیز مذاکراتی برای خرید پهپادهای مدرن “آنکا” و بررسی تستهای عملیاتی آن انجام داده است. در اظهارات مقامهای قزاقستانی خرید و حتی مونتاژ پهپادهای دیگر ترکیه نظیر “بیرقدار”، “آکسونگور” و ” آکینجی” نیز مطرح شده است. در عین حال ترکیه بعد از ترکمنستان با قزاقستان نیز به یک توافق جدید برای تولید کشتیهای نظامی در دریای خزر دست یافته است. در کنار ترکیه، جمهوری آذربایجان نیز اخیرا روند محسوسی از همکاریهای نظامی و فنی را با آسیای مرکزی آغاز کرده است. ازبکستان و آذربایجان سال گذشته به یک برنامه مشترک توسعه همکاریهای نظامی برای سال ۲۰۲۳ دست یافتند و در طول ماههای اخیر اولین رزمایش مشترک دو کشور در تاشکند برگزار شد. ترکیه و آذربایجان از شرکای اصلی برنامه مشارکت برای صلح ناتو در آسیای مرکزی بودهاند.
هند و پاکستان به عنوان دو بازیگر از آسیای جنوبی نیز گرایشهای جدیدی از همکاری نظامی و فنی با آسیای مرکزی را از خود بروز دادهاند. البته هند از تجربه بسیار بیشتری در این زمینه برخوردار بوده و حتی در آستانه تاسیس پایگاه نظامی در تاجیکستان نیز قرار داشته است. هند در طول دو سال گذشته رزمایشهای متفاوت و مجزایی را با سه کشور قزاقستان (در چارچوب رزمایش مشترک کاز-هند در جنوب قزاقستان)، با ازبکستان (در چارچوب رزمایش موسوم به دوستلیق در ایالت اوتاراکند هند) و قرقیزستان (تحت عنوان رزمایش خنجر ۲۰۲۱ به عنوان رزمایش مشترک سالیانه) برگزار کرده است. پاکستان نیز رویکردهای جدیدی را برای ورود به عرصه نظامی و دفاعی آسیای مرکزی نشان داده است. این کشور اخیرا توانست به یک توافق دوجانبه در زمینه همکاریهای نظامی و فنی با تاجیکستان دست یابد که در چارچوب سفر اخیر شیرعلی میرزا به اسلامآباد به امضای طرفین رسید. پاکستان همچنین از اعضای اصلی مشارکتکننده در رزمایش برادری بدون مرز در ترکیه بوده است. این رزمایش سال گذشته با حضور نیروهای نظامی ترکیه، آذربایجان، قزاقستان و ازبکستان برگزار شد.
در کنار این همکاریها، باید اشاره داشت که غرب با محوریت ایالات متحده آمریکا، ناتو، سازمان امنیت و همکاری اروپا و برخی کشورهای اروپایی نیز برخی همکاریهای نظامی و فنی را با کشورهای آسیای مرکزی در طول سه دهه اخیر آغاز کردهاند. این همکاریها به طور ویژه بر خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی، ارائه کمکهای نظامی و فنی خارجی و بویژه برگزاری طرحها و دورههای آموزشی بوده است. آمریکا حتی در این چارچوب توانسته به برخی توافقهای دوجانبه با ترکمنستان نیز دست یافته و حتی با وجود مخالفتها و حساسیتهای روسیه، رزمایش مشترک با حضور نیروهای نظامی کشورهای آسیای مرکزی برگزار کند. با این حال، بنا به دلایل مختلف و بویژه حساسیتها و ملاحظات مسکو، کشورهای آسیای مرکزی نتوانستهاند در این زمینه همکاریهای عمیق نظامی و فنی را در طول سالهای بعد از ۲۰۱۴ شکل دهند. خروج آمریکا از منطقه بعد از حمله به افغانستان و به طور ویژه خروج از افغانستان و عدم موفقیت آمریکا برای استقرار نظامی حداقلی در آسیای مرکزی، از جمله نشانههای این محافظهکاری مضاعف محسوب میشود. البته گمانهزنیهایی از همکاریهای پنهانی و محرمانه کشورهای منطقه با بازیگران غربی و حتی سازمانهای نظامی خصوصی این کشورها وجود دارد.
زمینهها و محرکهها
زمینهها و محرکههای زیادی برای این رویکرد راهبردی کشورهای آسیای مرکزی برای گرایش به جهتهای غیرروسی و غیرغربی در حوزه دفاعی و نظامی وجود دارد. سازمان پیمان امنیت دستهجمعی با وجود بیش از دو دهه فعالیت همچنان در حال تضعیف بوده و واگرایی میان اعضای آن به دلیل فقدان کارآمدی سیاسی و امنیتی، افزایش یافته است. در عین حال سه مناقشه جدی نظامی برای کشورهای عضو این سازمان نیز که شامل جنگ قرهباغ ۲۰۲۰، مناقشات مرزی تاجیکستان و قرقیزستان در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ و در نهایت جنگ اوکراین ۲۰۲۳ میشود، بوضوح محدودیتهای عملکردی این سازمان را به اثبات رساند. تنها در برخی موارد محدود همچون ناآرامیهای ماه ژانویه در قزاقستان بود که شاهد عملکردی سریع و قابل قبول از سوی این سازمان بودهایم. بیانیههای مکرر و پیاپی کشورهای عضو این سازمان مبنی بر عدم صادرات تسلیحات به روسیه و تکذیب هرنوع حمایت و مشارکت در قبال آن، یک فرایند هنجارسازی تدریجی واگرایانه را نیز به وجود آورده است. در چنین شرایطی برای کشورهای عضو این سازمان گرایش به سمت مشارکتهای دیگر با سطح تعهدهای پایینتر و البته کارآمدی بیشتر، اولویت یافته است. برای کشورهای غیرعضو در منطقه همچون ازبکستان نیز این سازمان جذابیتهای خود را از دست داده و صرفا در چارچوب مشارکتهای محدود و کارکردی مورد توجه قرار گرفته است. مشارکت ازبکستان در رزمایش این سازمان با محوریت افغانستان ازجمله مصادیق این نوع مشارکت است.
در کنار این روند، دو عامل دیگر در ارتباط با تعاملات دوجانبه با روسیه در این رویکردها تاثیرگذار بوده است. نخست، هزینههای تعامل با روسیه بویژه در حوزه نظامی و دفاعی پس از جنگ اوکراین به شدت افزایش یافته و با پیچیدگیهای مضاعف ناشی از تحریمها، به عرصههای غیرنظامی نیز تسری یافته است. دوم، این کشورها بوضوح دریافتهاند که روسیه به عنوان یک قدرت بینالمللی و هژمون اوراسیایی اساسا فاقد توانمندیهای لازم در حوزه دفاعی بوده و بالعکس، با مشکلات و محدودیتهای ساختاری شدیدی نیز مواجه است. ضعف در سطح کیفی تسلیحات در مقایسه با سلاحهای ارسال شده به اوکراین (همچون برد و دقت موشکها)، مشکلات اساسی در استفاده از تسلیحات (بویژه تجهیزات زرهی)، تاکتیکهای اشتباه در به کارگیری تسلیحات (به طور عمده در نیروی هوایی)، مشکلات فرماندهی (با ظهور بحرانهایی نظیر پریگوژین و نیروهای واگنر) از جمله عوامل تقویت نگاههای غیرروسی در حوزه دفاعی و نظامی کشورهای آسیای مرکزی بوده است. این در حالی است که اساسا سطح کیفی تسلیحات، مدیریت و فرماندهی در این کشورها که الگوگرفته از روسیه هستند، عملا کیفیت و کمیت بسیار پایینتری دارند.
در عین حال عملگرایی در مواجهه با تهدیدهای ناشی از افغانستان و احتمال ظهور هرگونه تحرکات ضدروسی و ضدچینی از سوی غرب با استفاده از کارت آسیای مرکزی نیز این کشورها را به سمت بیشینهسازی قدرت دفاعی، متنوعسازی کارکردها و نوسازی ساختارهای نظامی سوق داده است. برداشت از تهدیدهای امنیتی و ظهور عدم قطعیت امنیتی در شمال افغانستان از زمان روی کار آمدن طالبان به طور محسوسی افزایش یافته است. در کنار این وضعیت کشورهای آسیای مرکزی دریافتهاند که در صورت بروز هر بحران در شمال افغانستان و تسری آن به مناطقی از آسیای مرکزی، روسیه عملا توان قابل توجهی برای یک اقدام ضربتی با کمیت و کیفیت بالا جهت خفه کردن بحران در نطفه را نخواهد داشت. با گستردگی بحران در اوکراین و فرسایش توان نظامی ارتش روسیه، مسکو عملا توان اقدام گسترده و سطح بالا در حوزههای زرهی، توپخانهای و پشتیبانی هوایی را در سطح بالا (مشابه وضعیت ماههای نخست در جنگ اوکراین) نخواهد داشت. این وضعیت نیز اتکاء به خودیاری و بیشینهسازی قدرت نظامی و دفاعی در کنار افزایش محسوس بهرهوری توان فعلی را برای کشورهای منطقه آسیای مرکزی ایجاب کرده است.
جمعبندی
نگاه آسیای مرکزی در حال حاضر به بیشینهسازی توان نظامی و دفاعی برای مواجهه با هر تهدیدی با استفاده از ظرفیتهای غیرروسی است. در چنین شرایطی بسیاری از بازیگران خارجی نظیر ترکیه، هند، پاکستان و برخی کشورهای غربی، اقدامهای موثری را برای استفاده از این شرایط صورت دادهاند. کشورهای منطقه همچنین با استفاده از این حمایتها به توسعه زیرساختهای دفاعی و نظامی خود در داخل و در رویکردهای درونمنطقهای پرداختهاند. جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چند مزیت نسبی مهم برای مشارکت در این حوزه را دارد. نخست، نشان محصولات با کیفیت و ارزانقیمت ایرانی بویژه بعد از جنگ سوریه و اوکراین بوضوح در سطح بینالمللی ارتقاء یافته و این مولفه مهمی در بازاریابی و بازارسازی خواهد بود. دوم، توانمندیهای منحصر به فرد ایران در حوزههای کارکردی، مدرن، نامتقارن و کمهزینه نظیر تجهیزات انفرادی، ادوات زرهی، تجهیزات الکترونیک، و بویژه حوزههای پهپادی و موشکی/راکتی (کوتاهبرد) برای کشورهای آسیای مرکزی بسیار جذاب و مورد نیاز است. سوم، تقویت مشارکت نظامی-دفاعی ایران و آسیای مرکزی میتواند در چارچوب دغدغههای مشترک امنیتی و بدون تحریک کشورهای منطقه صورت پذیرد. از سوی دیگر، در حوزههایی همچون ثبات منطقه و نیز در قبال افغانستان، ایران و آسیای مرکزی موضع مشترکی داشته و این یک کنشیار سیاسی برای این مشارکت محسوب میشود. این شرایط در صورت توجه جدی صنایع دفاعی جمهوری اسلامی ایران با نگاه تلفیقی راهبردی-بازاری، میتواند بسترهای مهمی را برای تقویت نقش، نفوذ و جایگاه ایران در منطقه ایجاد کند. عدم توجه جدی به ملاحظات روسیه و تلاش برای اتخاذ یک رویکرد عملگرایانه و کارکردی در منطقه، عاملی است که میتواند ضامن موفقیت دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی باشد.