تاریخ : جمعه, ۲۳ آذر , ۱۴۰۳ 12 جماد ثاني 1446 Friday, 13 December , 2024

معیارهای اخلاقی جنگ اوکراین بسیار مبهم هستند

  • ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۲
معیارهای اخلاقی جنگ اوکراین بسیار مبهم هستند
محاسبات اخلاقی به آن روشنی که فکر می‌کنید، نیستند.

#اختصاصی

به قلم: استفن والت؛ استاد روابط بین الملل دانشگاه‌هاروارد

 

کدام رویه‌ی عمل در اوکراین، اخلاقی‌تر است؟ در نگاه اول، روشن به نظر می‌رسد. اوکراین قربانی یک جنگ غیرقانونی است، سرزمینش اشغال شده، شهروندانش در چنگال مهاجمان، مصائب سنگینی دیده‌اند و دشمنش، یک رژیم خودکامه است که همه صفت‌های ناپاک را دارد.

جدای از محاسبات راهبردی، منطق سالم اخلاقی، بی گمان حکم به حمایتِ تام از اوکراین می‌دهد. همانطور که ولودیمیر زلنسکی، رییس جمهوری اوکراین، این ماه در یک گردهمآیی در نشست راهبرد اروپاییِ یالتا در ‌کی‌یف گفت: ” وقتی درباره این جنگ صحبت می‌کنیم، همیشه درباره اخلاقیات حرف می‌زنیم.”

تعجبی نداشت که او همین پیام را این هفته در واشنگتن هم منتقل کرد. کاش سنجش اخلاقی به همین سرراستی بود.

از زمانی که جنگ آغاز شد، کسانی که موافق آن هستند که به اوکراین “هر چه را که لازم است” و “تا هر زمانی که لازم است” داده شود، تلاش کرده‌اند این جنگ را به سبک و سیاق رایج در ایالات متحده تصویر کنند: به عنوان یک نبرد روشن میان خیر و شر. در روایت آنها، تنها روسیه مسئول این جنگ است و سیاست غرب هم هیچ نقشی در تراژدی ناشی از آن نداشته است. آنها اوکراین را به عنوان یک دموکراسی ناکامل اما جسور تصویر می‌کنند که هدف یورش وحشیانه یک دیکتاتوری فاسد و استعمارگر قرار گرفته است. آنها سهم اخلاقیات در این نبرد را تقریباً بی انتها می‌بینند چرا که این تصور وجود دارد که نتیجه این جنگ پیامدهای گسترده‌ای بر آینده دموکراسی، سرنوشت تایوان، حفظ نظم مبتنی بر قانون و امثال آن خواهد داشت. شگفت نیست که آنها هر کسی را که با این دیدگاه بعنوان یک “دلخوشی ساده لوحانه” چالش کند، بلافاصله بعنوان یک مدافع روسیه یا کسی که هیچ احساس اخلاقی‌ای ندارد، محکوم می‌کنند.

هیچ یک از این ادعاها نباید بدون سنجش و ارزیابی پذیرفته شود. جای پرسش نیست که روسیه جنگ را آغاز کرده و شایسته محکومیت است اما این ادعا که سیاست غرب هیچ نقشی در این امر نداشته، غیرقابل پذیرش است و این واقعیتی است که ژنرال ینس استولتنبرگJens Stoltenberg ، دبیرکل ناتو، به تازگی به آن اذعان کرد. آری، اوکراین یک دموکراسی است اما همچنین عناصر ناپسندی را هم در خود جای داده است، حتی اگر توصیف ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، از آن به عنوان “رژیم نازی” بسیار غلوآمیز باشد. این برداشت که نتیجه این جنگ، تأثیرات عمیقی بر سراسر جهان خواهد داشت، مقبولیت حتی کمتری هم دارد: جنگ کره در یک بن بست و با گفتگوهای آتش‌بس به پایان رسید و جنگ‌های ویتنام، عراق و افغانستان هم شکست‌های عریانی برای ایالات متحده بودند اما پیامدهای ژئوپلیتیکی این شکست‌ها عمدتا محدود به همان منطقه بود؛ این امر احتمالاً در اوکراین هم صادق است، حال نتیجه نهایی هرچه که باشد.

عکس این حالت هم درست است: پیروزی همه جانبه غرب در جنگ اول خلیج فارس و نیز شکست صربستان در جنگ کوزوو، سرآغاز عصر دموکراتیک پایداری نبود. دموکراسی در بسیاری از مناطق – از جمله ایالات متحده – در معرض خطر است، اما شکست‌های نظامی در خارج دلیل اصلی آن نیست و پیروزی قاطعانه اوکراین هم نمی‌تواند حزب جمهوری‌خواه ایالات متحده را به عقلانیت بازگرداند یا مارین لوپن فرانسوی و ویکتور اوربان مجاری را وادارد تا برنامه‌های سیاسی غیرلیبرالی خود را ترک کنند.

با این وجود، ممکن است قابل درک باشد که تقریباً همه در غرب – از جمله خود من – باور دارند که کفه اخلاقی این جنگ به نفع اوکراین سنگینی می‌کند. هراس‌ها یا شکایات پیش از جنگ مسکو، هرچه که باشد، روسیه واقعاً یک جنگ پیشگیرانه غیرقانونی را آغاز کرد. این حقیقت، روسیه را به تنها شرور این ماجرا تبدیل نمی‌کند (عملیات آزادی عراق، کسی یادش هست؟) اما اوکراین هنوز قربانی این ماجرا است. روسیه به عمد به اهداف مدنی حمله کرده و جرائم جنگی دیگری را انجام داده که به مراتب بیشتر از نقض قوانین جنگی توسط خود اوکراین است (گرچه تصمیم ایالات متحده به اهدای مهمات خوشه‌ای به کی‌یف تصویر را کمی مبهم‌تر می‌کند). دشوار بتوان در یک رژیم روسی که تبعیدیان را مسموم می‌کند و اصول کلیدی حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد و مخالفان حکومت را از پنجره برج‌های بلند به پایین پرتاب می‌کند یا با “تصادفات” مرگبار دیگری از میان بر می‌دارد که شمار آن تصادف‌ها هر توجیه دیگری را نامحتمل می‌کند، چندان انتظار فضیلت اخلاقی داشته باشیم. این ویژگی‌ها و ویژگی‌های دیگر به خوبی توجیه می‌کنند که چرا بیشترِ ما احساس همدردی اصیلی با اوکراین داریم و می‌خواهیم که ‌کی‌یف در این جنگ برنده شود.

با اینحال، نکته غایب در این نگرش، یک اعتراف است به اینکه اخلاقی بودن یک سیاست خاص، همچنین بسته به میزان هزینه‌های محتملِ رویه‌های مختلف اقدام و احتمال موفقیت هریک از آنها هم هست. اگر درباره جان‌ انسان‌ها صحبت می‌کنیم، باید آن را فراتر از اصول انتزاعی بنگریم و پیامدهای عملی گزینه‌های مختلف را در جهان واقعی در نظر بگیریم. اعلام این اصل که باید کسانی که خوب هستند برنده شوند، کافی نیست؛ باید همچنین به جدیت در مورد هزینه‌هایی که برای حصول این نتیجه لازم است و اینکه آیا می‌توان در واقعیت به آن دست یافت هم اندیشه کرد. اگرچه هیچ راهی برای حصول اطمینان صددرصد از هزینه‌های محتمل یا امکان موفقیت وجود ندارد، اما اینکه حتی به این ویژگی‌ها توجه نشود هم ترک مسئولیت اخلاقی است (گزارشی که موسسه رَند RAND  ارائه داده، یک نمونه نادر از تلاش برای انجام تحلیلی است که مدافع آن هستم).

جنگ دراز افغانستان نمونه‌ای تلخ از این مشکل را به نمایش گذاشت. گرچه شماری از ناظران امیدوار بودند که طالبان ممکن است با گذر زمان دیدگاه‌های خود را ملایم‌تر کنند، تقریباً همه درک می‌کردند که پیروزی طالبان برای اکثر افغان‌ها و به ویژه زنان افغان یک فاجعه اخلاقی خواهد بود. کسانی از ما که از خروج ایالات متحده حمایت می‌کردند، نه به این دلیل بود که به رنج و آسیب افغان‌ها بی توجه بودند، بلکه به این دلیل بود که باور داشتیم ماندن بیشتر نیروهای آمریکایی در افغانستان، در سرانجام داستان تغییر قابل توجهی بوجود نخواهد آورد. کسانی که می‌خواستند همان مسیر را ادامه دهند، به شدت اصرار داشتند که ناتو و همکارانش در دولت افغانستان “در حال یکسره کردن کار هستند” و یک سال یا دو سال یا سه سال دیگر سرانجام به پیروزی خواهند رسید اما آنها هیچ راهبرد معقولی برای دستیابی به این هدف مشخص نکردند (و ارزیابی‌های داخلی هم بدبینانه‌تر بود). مقصود اولیه آمریکا هرچه که بود، زندگی افغان‌هایی که جان دادند، در حالی که واشنگتن در حال خلاص کردن خود از معرکه بود، برای هیچ هدف خوبی جان نباختند.

هراسم این است که اتفاق مشابهی هم اینک در اوکراین رخ دهد. استدلال اخلاقی برای پیگیری صلح – حتی اگر چشم اندازش کمرنگ و نتایجش دلخواه ما نباشند – این است که باید تشخیص داد که این جنگ به اوکراین آسیب می‌زند و هر چه طولانی‌تر و ماندگارتر شود، بیشتر آسیب می‌زند. تاسف آور برای اوکراین این است که هر کس به این موضوع اشاره کرده و پیشنهاد یک جایگزین جدی را بدهد، تقریبا قطعی است که به شدت محکوم شده و به سختی مورد انتقاد قرار خواهد گرفت و نیز به احتمال قوی توسط رهبران سیاسی دست اندرکار این ماجرا نادیده گرفته خواهد شد.

آنهایی که بر این باورند که راهکار بلندمدت، همان ارسال سلاح‌های پیشرفته‌تر به اوکراین و تلاش برای عضویت سریعتر آن در ناتو و اتحادیه اروپایی است – همانطور که توماس فریدمن نویسنده نیویورک تایمز در آخرین مقاله اش تاکید کرد – باید استدلالشان را وارونه‌کنند. اصلی‌ترین دلیل پوتین برای آغاز جنگ این بود که چنین امکانی را از بین ببرد و او به این جنگ ادامه خواهد داد تا یا از این اتفاق جلوگیری کند یا مطمئن شود که آنچه از اوکراین باقی می‌ماند، چندان ارزشی نخواهد داشت. منطقی است که از اوکراین به اندازه کافی حمایت کنیم تا روسیه نتواند صلح دلخواهش را تحمیل کند اما این حمایت باید با یک تلاش جدی برای پایان دادن به جنگ همراه باشد.

البته، تندروها پاسخ روشنی به این استدلال دارند. آنها به درستی پافشاری می‌کنند که: “اوکراین می‌خواهد جنگ را ادامه دهد و بنابراین ما باید آن‌ها را با واگذاری هر چیزی که به آن نیاز دارند، پشتیبانی کنیم.” اوکراین عزمی فوق العاده دارد و نمی توان خواسته اش را به آسانی نادیده گرفت اما این استدلال، چندان قاطع نیست. اگر یک دوست بخواهد کاری را انجام دهد که شما آن را نادرست یا خطرناک می‌دانید، شما هیچ الزام اخلاقی ای برای کمک به تقلای او ندارید، حال هرچقدر هم که او در هدف خود راسخ باشد. برعکس، اگر به او کمک کنید تا هرچه می‌خواهد بکند و نتیجه اش فاجعه آمیز باشد، در این صورت مسوولیت اخلاقی متوجه شماست.

بدون شک، این معارضه اخلاقی رنگ می‌بازد اگر باور داشته باشید که اوکراین قادر به برنده شدن در این جنگ با یک هزینه قابل قبول است و نتیجه این جنگ هم تأثیر مثبت و ژرفی بر سراسر جهان خواهد داشت. همانطور که در بالا اشاره شد، این دیدگاهِ کانونیِ طرفداران جنگ است اما با توجه به نتایج ناامیدکننده (اگر نه حتی ویران‌کننده) ضدحمله تابستانی اوکراین، دفاع از این موضع دشوارتر می‌شود. اکنون تندروها امیدوارند که سلاح‌های پیشرفته‌تر(مانند سامانه‌های موشکی تاکتیکی  [ATACMS]، هواپیماهای F-16، تفنگ‌های M-1، دسته‌های بزرگی از پهپادها و غیره) کفه ترازو را به سود اوکراین سنگین کند یا بر این گمان هستند که نیروهای ذخیره روسیه رو به اتمام است و به زودی در وضعیت دشواری قرار خواهد گرفت. امیدوارم اینگونه باشد، اما جالب است که این رزمجویان درباره تلفات و خسارات خود اوکراین تقریبا سکوت می‌کنند. مشخصا بگویید: چه شماری از اوکراینی‌ها کشته یا زخمی شده‌اند و کی‌یف تا کجا می‌تواند آنها را جایگزین کند؟ این مسئله برای هر تلاشی در ارزیابی چشم‌اندازهای پیش روی اوکراین تعیین کننده است اما تقریباً غیرممکن است بتوان اطلاعات قابل اعتمادی در این زمینه به دست آورد.

حتی امروز هم هیچیک از ما با اطمینان نمی‌دانیم که ادامه این جنگ چگونه پیش خواهد رفت. ناآگاهی جمعی ما نشان می‌دهد که همه شرکت‌کنندگان در این مباحث باید کمی فروتنی نشان دهند. امکان دارد که من فرصت‌ها و توانمندی‌های کی‌یف و نیز نتایج منفی یک حل و فصل از طریق گفتگو را دست کم می‌گیرم. اگر متوجه شوم که اشتباه کرده‌ام، خوشحال خواهم شد که این را اعتراف کنم و از موفقیت اوکراین، خرسندی زیادی خواهم داشت. اما من آرزو می‌کنم که تندروها هم اقرار کنند که رویکرد بی پروای آنها به جنگ ممکن است در درازمدت آسیب بیشتری به اوکراین وارد کند نه به این دلیل که تندروها، خواهان چنین چیزی هستند بلکه به این دلیل که توصیه‌های سیاستی آنها ممکن است این نتیجه را تولید کند.

نکته‌ آخری که باید در ذهن داشت این است که اگر هنوز علاقه دارید برای این جنگ، مسئولیت اخلاقی تعیین کنید، این مسوولیت متوجه کسانی چون ما نمی شود که نسبت به خطرات گسترش بی حد و مرز ناتو و نسبت به خطرات دخالت بسیار عریان در ساختار سیاست‌ داخلی اوکراین هشدار می‌دادند و استدلال می‌کردند که تلاش‌های بی پروا برای تسلیح اوکراین ممکن است عواقبی منفی داشته باشد. پوتین مسئولیت آغاز جنگ و نحوه انجام آن توسط روسیه را بر عهده دارد، اما بخشی از تقصیر این تراژدی هم بر گردن کسانی در غرب است که تمام هشدارهای اولیه درباره اینکه سیاست‌های آن‌ها می‌تواند به کجاها بیانجامد را رد کردند. از آنجا که بسیاری از همین افراد در حال حاضر با بلندتر کردن صداهای خود خواهان ادامه جنگ، افزایش ریسک‌ها و افزایش حمایت غرب هستند، این پرسش به میان می‌آید که آیا مشورت‌های امروز آن‌ها به اوکراین هم به همان اندازه‌ به این کشور آسیب می‌زند که توصیه‌های گذشته‌شان آسیب زد؟

 

لینک منبع اصلی

لینک کوتاه : https://www.iras.ir/?p=9115
  • نویسنده : استفن والت؛ استاد روابط بین الملل دانشگاه‌هاروارد
  • منبع : https://foreignpolicy.com/2023/09/22/ukraine-war-ethics-morality-murky/
  • 659 بازدید

برچسب ها

ثبت دیدگاه

انتشار یافته : ۰

دیدگاهها بسته است.