خبرنگار: ایران و عربستان سعودی روز جمعه ۱۰ مارس پس از هفت سال پرتنش، با میانجیگری چین برای احیای روابط دوجانبه دیپلماتیک و بازگشایی سفارتخانهها طی یک بازه زمانی دو ماهه به توافق رسیدند. نقش پررنگ چین در این مساله زمینهساز گمانهزنیهای بسیاری شد و برخی تحلیلگران با اشاره به خلأ یا ضعف دیپلماسی ایالاتمتحده مدعی شدند که چین با استفاده از این فرصت توانست نقشآفرینی موثری در شکلگیری توافق میان تهران و ریاض داشته باشد.
به گزارش روزنامه اعتماد، چیس فریمن، دیپلمات بازنشسته ایالاتمتحده که تجربه کار در خاورمیانه و چین را داراست در این باره به Vox گفت: «اگر شما یک فضای خالی دیپلماتیک در یک منطقه ایجاد کنید، طرف دیگری این فضای خالی را پر خواهد کرد. نقشآفرینی چین یک تحول ویژه بود.»
برخی کارشناسان هم اتفاق اخیر را نشانه تغییر وضعیت قدرتهای جهانی در خاورمیانه به نفع چین میدانند و معتقدند نقش ایالاتمتحده به طور جدی تضعیف شده است. محسن شریعتینیا، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی مقایسه میان ایالاتمتحده و چین را نادرست میداند. او به «اعتماد» میگوید: «مقایسه چین و ایالاتمتحده در این مساله مقایسه دقیقی نیست. امریکا متحد عربستان است و نوع رابطه ریاض با واشنگتن با نوع رابطه ریاض با پکن متفاوت است.»
به گفته شریعتینیا، هنوز برای تحلیل این توافق و نتایج آن بسیار زود است و نمیتوان گفت توافق تهران و ریاض چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد زیرا ما با توافقی مواجه هستیم که طی آن قرار است سفارتها بازگشایی شوند و این مساله به خودی خود اهمیت بسیاری دارد اما نیاز است ابتدا اجرایی شود تا سپس با توجه به روند پیشبرد کار بتوان به تحلیل آن پرداخت.
این استاد دانشگاه معتقد است این مساله را باید در امتداد سیاست میانجیگرایانه موفق چین ارزیابی کرد: «پیشنهاد چین برای میانجیگری از مدتها پیش روی میز بود. ایران نگاه مثبتی به این میانجیگری داشت اما عربستان اعلام کرد که در شرایطی قرار ندارد که بخواهد چنین چیزی را بپذیرد و ابتدا نیاز است ایران سیاستهایش را تغییر دهد. چین در عرصه میانجیگری تاکنون موفقیتهای مهمی داشته و میتوان گفت که دستکم از سال ۲۰۱۵ چین تلاش داشته در اختلافات میان کشورهای مناطق مختلف و همچنین در درگیریهای داخلی در کشورها نقش میانجی را ایفا کند. موفقیتهای چین برای کمک به پایان برخی مناقشهها قابل مشاهده است و آنها توانستهاند در مواردی صلح ایجاد کرده و در مواردی زمینه را برای آتشبس فراهم کنند. از همین رو باید این توافق را بخشی از تلاش بینالمللی چین برای کاهش تنشها ارزیابی کرد.»
شریعتینیا تاکید دارد: «این رویداد را نمیتوان تنها کنش میانجیگرایانه چین درنظر گرفت هر چند که یکی از مهمترین کنشهای پکن در این زمینه است. این مساله بخشی از تلاش و نقشآفرینی یک قدرت بینالمللی است. این موضوع را از نظر نقش چین نباید یک کنش خاص و یگانه در نظر بگیریم، بلکه باید آن را بخشی از دیپلماسی میانجیگرایانه چین دانست که در قالب نقش چین به عنوان یک قدرت بزرگ قابل تحلیل است.»