#اختصاصی
به قلم: دکتر ولی کالجی، عضو شورای علمی موسسه ایراس
ایران شناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی به عنوان یکی از زیرمجموعه های شرق شناسی، از سابقه بسیار طولانی در دوران امپراطوری روسیه تزاری و نیز اتحاد جماهیر شوروی برخوردار است که بخش مهمی از کرسی ها و مراکز کنونی ایران شناسی در روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز را باید در واقع میراث تاریخی آن دوران دانست. این میراث تاریخی و فرهنگی پس از فروپاشی شوروی در اختیار کشورهای این مناطق قرار گرفت و با وجود تمام مشکلات و فراز و نشیب های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دوران گذار، توانستند به حیات خود ادامه دهند.
طی سه دهه گذشته، کوشش اساتید و کارشناسان بومی این مناطق در شناسایی و معرفی فرهنگ و تمدن ایران و انتشار آثار ارزشمند در رشته های مختلفی مانند زبان شناسی، باستان شناسی، جامعه شناسی، مطالعات تاریخی، نسخه های خطی، ادبیات، فرهنگ، هنر، اقتصاد و سیاست ایران بسیار شایان توجه و چشمگیر بوده است. همین امر موجب شده است کرسی ها و مراکز ایران شناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی تبدیل به یکی از مهم ترین ظرفیت های فرهنگی و دیپلماسی عمومی ایران در روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز تبدیل شود. اما با وجود ظرفیت بسیار ارزشمند ایرانشناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی در این مناطق و نیز حمایت های مادی و معنوی که نهادهای مختلفی مانند وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات (معاونت زبان فارسی و ایران شناسی در معاونت گسترش زبان فارسی و ایران شناسی در خارج از کشور)، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (رایزنیهای فرهنگی ایران در منطقه)، بنیاد سعدی و بنیاد ایران شناسی از کرسیها و مراکز ایران شناسی در سه دهه گذشته داشتهاند، واقعیت آن است که در بسیاری از نقاط شاهد تضعیف و کوچک شدن کرسی ها و مراکز ایران شناسی و در مقابل تقویت کرسی های رقیب (روسی، چینی، انگلیسی، ترکی استانبولی، عربی و کردی و سایر زبانها) هستیم.
از یک سو، تداوم تحریم های اقتصادی ایران، مشکلات حمایت مالی و تامین و تخصیص ارز را در حمایت نهادهای متولی از کرسی ها و مراکز ایران شناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی بسیار دشوار ساخته است و از سویی دیگر، فراهم نبودن فرصت های شغلی مطمئن و پایدار برای فارغ التحصیلان این مراکز که از جذابیت کرسی ها و مراکز ایران شناسی و آموزش زبان و ادبیات فارسی برای نسل جوان روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز کاسته است و به موازات آن، حمایت های مالی و بورسیه های تحصیلی کرسی های رقیب به ویژه چینی، انگلیسی و ترکی استانبولی و به ویژه تعامل و همکاری که بین شرکت های چینی، غربی و ترکیه با دانشجویان و فارغ التحصیلان بومی این کرسی ها در قالب جذب نیروی بومی در نمایندگی های این شرکت ها در سطح منطقه، مشاور، مترجم، بازاریابی و راهنمای تورهای گردشگری صورت گرفته است، باعث تقویت روزافزون کرسی های رقیب ایران شده است.
واقعیات و روندهای موجود در روسیه و نیز کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به ویژه وضعیت مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای ایرانشناسی به روشنی گویای آن است که «گفتمان فرهنگی- تمدن» بدون وجود زیرساخت های اقتصادی و حمایت های سیاسی عملاً امکان تحقق ندارد و به عبارت دیگر تنها با تاکید بر مسائل فرهنگی و تمدنی مشترک و اولویت قائل شدن به موضوع فرهنگ نمی توان انتظار احیای جایگاه گذشته ایران در منطقه را داشت. گسترش سریع کرسی ها و آموزش زبان چینی، عربی، کردی، ترکی استانبولی و انگلیسی و در مقابل تضعیف مراکز آموزش زبان فارسی و کرسیهای ایرانشناسی در روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز به روشنی گویای این واقعیت است که ارتباط مستقیم و بسیار معناداری بین افزایش ضریب نفوذ اقتصادی و تجاری کشورها در سطح منطقه با افزایش استقبال مراکز آموزشی و دانشگاهی از آموزش زبان و فرهنگ و تمدن آنان وجود دارد.
به عنوان مثال، چین در منطقه آسیای مرکزی در دو دهه گذشته توانسته است روسیه را به عنوان شریک نخست تجاری و اقتصادی پنج کشور این منطقه کنار بزند. متاثر از همین تحول، مراکز آموزش زبان چینی و مدارس کنفوسیوس در دانشگاه ها و مراکز آموزشی کشورهای آسیای مرکزی از رشد قابل توجهی برخوردار شده است. دانشجویان شاغل در این مراکز نه تنها پس از فارغ التحصیلی بلکه در همان دوران تحصیل به واسطه حضور گسترده شرکتهای چینی از فرصت های شغلی مناسبی برخوردار هستند که علاوه بر تامین هزینه های تحصیل به عنوان منبع درآمدی برای آینده زندگی شخصی شان نیز محسوب میشود. ترکیه نیز از کشورهایی است که مسیر چین را در این مناطق پیموده است. در نگاه کلیشه ای و سنتی، عموماً به بهرهگیری ترکیه از ظرفیتهای زبانی، قومی و فرهنگی در قالب آموزههای پان ترکیسم اشاره میشود. اما اگر بتوان این موضوع را در رابطه با جمهوری آذربایجان و چهار کشور ترک زبان ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان پذیرفت، اما بدون تردید موفقیت قابل توجه فرهنگی ترکیه در دو کشور تاجیکستان و گرجستان مثال نقضی برای این نگرش کلیشه ای و سنتی است. ترکیه نخستین مقصد و شریک صادراتی تاجیکستان و سومین شریک وارداتی این کشور محسوب می شود و به دلیل همین سطح بالای مناسبات اقتصادی و تجاری به ویژه حضور گسترده شرکت های ترکیه ای در اقتصاد تاجیکستان است که کرسی ها و مراکز آموزش زبان ترکی استانبولی و ترکیه شناسی در این کشور و حضور دانشجویان تاجیکی در دانشگاههای ترکیه افزایش قابل توجهی یافته است. شبکه گسترده آموزشی و تجاری فتح الله گولن در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز – دست کم تا قبل از کودتای نافرجام ترکیه در سال ۲۰۱۶ میلادی- نیز نمونه بارز رویکردی است که بین نهادهای علمی و آموزشی با مراکز تجاری و بازرگانی توانست پیوندهای قابل توجهی را ایجاد کند. نهادهای آموزشی مانند گوته آلمان که در آسیای مرکزی به ویژه در قزاقستان بسیار فعال است، پیوندهای نظام مندی با شرکت های آلمانی در سطح منطقه دارد که باعث می شود دو بالِ آموزش و تجارت به موازات هم پیش برود.
مجموع این تحولات و واقعیت گویای این واقعیت است که به دلیل عدم تعامل و همکاری مناسب بین اتاق های بازرگانی و شرکت های خصوصی و دولتی ایران با مراکز آموزش زبان فارسی و کرسی های ایران شناسی، زمینه و امکان مناسب برای فرصت های شغلی و درآمدزایی دانشجویان و فارغ التحصیلان وجود ندارد و این مراکز در عمل با برخی کمک های محدود دولتی در کشورهای میزبان و حمایت های مالی نهادهای مختلفی مانند وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اطلاعات (معاونت زبان فارسی و ایران شناسی در معاونت گسترش زبان فارسی و ایران شناسی در خارج از کشور)، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی (رایزنی های فرهنگی ایران در منطقه)، بنیاد سعدی و بنیاد ایران شناسی که در شرایط تحریم اقتصادی ایران با محدودیت ها و دشواری های فراوانی نیز مواجه شده است، به سختی به فعالیت خود ادامه می دهند.
ضمن این که در برخی از کشورهای منطقه مانند گرجستان که روند خصوصی سازی را در دو دهه اخیر بسیار شدت بخشیده اند، کلیه دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی خصوصی نیز شده اند و همین امر همان امر باعث شده است همان اندک کمک های دولتی قبلی نیز از مراکزی مانند ایران شناسی و زبان فارسی در دانشگاه های گرجستان نیز قطع شود. نگارنده در سفر چند سال قبل خود به تفلیس شاهد این وضعیت بوده است. در دیداری که به دعوت پروفسور نومادی بارتایا، رییس کرسی ایران شناسی دانشگاه دولتی تفلیس صورت گرفت، این ایران شناس و شاعر برجسته گرجی با اشاره به تنها چند دانشجوی جوان گرجی که در دو اتاق ایران شناسی این دانشگاه در حال آموزش بودند، به شدت نگران دورنمای نامشخص شغلی و درآمدی این دانشجویان بود که تاثیر بسیار منفی بر وضعیت کرسی ایران شناسی و وضعیت آموزش زبان فارسی در دانشگاه دولتی تفلیس و همچنین سایر دانشگاه های گرجستان داشته است. پروفسور بارتایا در مقام مقایسه به این نکته نیز اشاره داشت که کرسی ایران شناسی دانشگاه دولتی تفلیس تنها دارای دو اتاق در طبقه هم کف این دانشگاه است، اما بخش اعظم طبقه اول این دانشگاه که فضای نسبتاً بزرگی را نیز شامل می شد، در اختیار کرسی زبان ترکی استانبولی است که دلیل اصلی آن، علاوه بر حمایت های مالی و بورسیه های تحصیلی دولت ترکیه، فرصت های متعدد و متنوع شغلی است که دانشجویان و فارغ التحصیلان جوان گرجی از تحصیل در کرسی های آموزش زبان ترکی استانبولی برای کار با شرکت های ترکیه ای در گرجستان به عنوان نیروی بومی در نمایندگی های این شرکت ها، مشاور، مترجم، بازاریابی و راهنمای تورهای گردشگری برخوردار هستند.
با توجه به این واقعیت ها است که ضرورت دارد رویکردها و نگرش ها نسبت به مراکزی مانند ایران شناسی و زبان فارسی در روسیه و نیز کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تغییر پیدا کند. علاقه مندی اساتید، کارشناسان و دانشجویان این کشورها به تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران و بزرگانی مانند حافظ، سعدی، خیام، فردوسی و تحولات مدرن در شعر و ادبیات، فرهنگ و تحولات سیاسی ایران معاصر، واقعیتی انکارناپذیر است و یکی از بسترها و سرمایه های مهم دیپلماسی عمومی و فرهنگی ایران در منطقه محسوب میشود. اما باقی ماندن در این سطح و کم توجهی به درآمدزا کردن این مراکز و نبود دورنمای روشن از فرصت های شغلی موجب شده است که مراکز آموزش زبان فارسی و کرسی های ایران شناسی به تدریج از نسل جوان خالی شده و عمدتاً افراد میانسال و کنهسالی که عاشق فرهنگ و تمدن ایران هستند در این مراکز و کرسیها باقی بمانند.
تجربیات گذشته و کشورهای رقیب ایران گویای آن است که حمایت های دولتی به ویژه در شرایط کنونی تحریم اقتصادی ایران که تمامی دستگاه ها و نهادهای دولتی را به ویژه در بخش ارزی به سیاست های انقباضی و سخت گیرانه نیز سوق پیدا کرده است، پاسخگوی حمایت از مراکز آموزش زبان فارسی و کرسی های ایران شناسی در سطح منطقه نیست. در این راستا، ضرورت دارد نشست های مشترک و مداومی بین اتاق های بازرگانی در سطح استان های مختلف کشور و نیز اتاق های مشترک بازرگانی ایران با روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با کرسی های ایران شناسی و مراکز آموزش زبان فارسی برگزار شود تا زمینه های همکاری و تعامل متقابل شناسایی و عملیاتی شود که قطعاً منافع متقابلی را نیز برای هر دو طرف به همراه دارد.
اکثر شرکت های ایرانی در روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با مشکل جذب نیروی بومی و مترجم مواجه هستند. تجربه برخی از شرکت های ایرانی در استفاده از کارکنان و مترجمان تاجیکی و آذربایجانی [جمهوری آذربایجان] به ویژه در بازار روسیه نیز در سال های اخیر در عمل تجربه موفقی نبوده است و در موارد متعددی به دلیل تبانی و برخی مسائل دیگر باعث خسارت شرکت ها و بازرگانان ایرانی نیز شده است. لذا یکی از بهترین ظرفیت ها و فرصت هایی که برای شرکت های ایرانی فراهم است، استفاده از دانشجویان و فارغ التحصیلان بومی در روسیه و نیز کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز است که علاقه مند به مردم و فرهنگ و تاریخ ایران هستند، آشنا به شرایط و محیط کشورهای خود هستند و در مقایسه با افراد دیگر، می توانند نیروهای قابل اعتمادتری نیز برای شرکت ها و بازرگانان ایرانی باشند. همچنین بسیاری از شرکت های ایرانی دارای نمایندگی و دفتر در روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز هستند که جذب نیروی بومی دو زبانه – آشنا به زبان فارسی و زبان کشور میزبان- و در عین حال قابل اعتماد، عمدتاً یک چالش و مشکل مهم محسوب می شود. دانشجویان و فارغ التحصیلان بومی کرسی های ایران شناسی و زبان فارسی در این کشورها قطعاً می توانند یکی از بهترین گزینه ها برای جذب و استخدام نیرو در نمایندگی شرکت های ایرانی در سطح منطقه باشند.
علاوه بر موارد یادشده، از دانشجویان و فارغ التحصیلان بومی کرسی های ایران شناسی و زبان فارسی می توان به عنوان مشاور به ویژه در حوزه بازاریابی، سنجش و تحلیل بازار کشورهای هدف و راهنمای تورهای گردشگری نیز استفاده نمود. با توجه به توافقنامه تجارت آزاد بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که در آینده نزدیک اجرایی خواهد شد، نیاز به استفاده از چنین نیروهای بومی در سطح منطقه برای شرکت ها، بازرگانان و صادرکنندگان ایرانی دوچندان خواهد شد. در نقطه مقابل نیز تعامل و همکاری دانشجویان و فارغ التحصیلان بومی کرسی های ایران شناسی و زبان فارسی با شرکت های ایرانی باعث تقویت بیش از پیش این مراکز خواهد شد. ایجاد فرصت های شغلی- پاره وقت یا تمام وقت- باعث دلگرمی و تشویق دانشجویان و جوانان روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز به تحصیل و آموزش در این مراکز خواهد شد و کمک خواهد کرد تا کرسی های ایران شناسی و مراکز آموزش زبان فارسی بدون حمایت و کمک های مالی دولتی- چه از سوی دولت ایران و چه از سوی کشورهای میزبان- بتوانند به فعالیت خود ادامه بدهند. تردیدی نیست که اگر کرسیهای ایران شناسی و مراکز آموزش زبان و ادبیات فارسی در دانشگاهها و مراکز آموزشی روسیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جان بگیرد و تقویت شود، به صورت بومی و درون زا و بدون هیچ گونه ایجاد حساسیتی، جایگاه فرهنگی و تمدنی ایران در سطح این کشورها تقویت خواهد شد که این امر قطعاً به افزایش و تقویت نفوذ فرهنگی و اجتماعی ایران در این منطقه کمک شایانی خواهد نمود.