#اختصاصی
به قلم: محمدحسین طاهری
در تقویم ملی ایران، هفتم آبان ماه به عنوان روز «کوروش» شناخته میشود؛ روزی که یادآور ورود پیروزمندانهی کوروش بزرگ، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی، به شهر بابل در سال ۵۳۹ پیش از میلاد است. این رویداد تاریخی نه تنها نقطهی عطفی در تاریخ ایران باستان به شمار میرود، بلکه به دلیل پیامدهای انسانی و حقوقی آن، در حافظهی جمعی بشریت نیز جاودانه شده است. در این نوشتار، نخست به چرایی نامگذاری این روز و سپس به بررسی ابعاد تاریخی، حقوقی و فرهنگی این رخداد میپردازیم.
تاریخنگاران و باستانشناسان بر اساس محاسبات گاهشماری باستانی و تطبیق آن با تقویم میلادی، ورود کوروش به بابل را مصادف با ۲۹ اکتبر ۵۳۹ ق.م میدانند که در گاهشمار خورشیدی ایران برابر با هفتم آبان است.
این تاریخ برگرفته از رویدادنامهی نبونئید: (Nabonidus Chronicle)، سندی بابلی که در موزهی بریتانیا نگهداری میشود، میباشد. در این سند آمده است:
«در ماه تَشریتو (سپتامبر/اکتبر)، هنگامی که کوروش به بابل حمله کرد، مردم بابل درهای شهر را گشودند و بدون جنگ، شهر تسلیم شد. کوروش به بابل وارد شد و مردم با شاخههای نخل به استقبال او آمدند.»
این ورود مسالمتآمیز، برخلاف فتوحات پیشین که با کشتار و ویرانی همراه بود، نمادی از سیاست و احترام به حقوق ملتها تلقی شد. کوروش نه تنها از خونریزی پرهیز کرد، بلکه دستور داد اسیران یهودی که پنجاه سال در بابل زندانی بودند، آزاد شوند و به سرزمین خود بازگردند. او همچنین معابد ویران شده را بازسازی کرد و به هر قوم اجازه داد آئین و باورهای خود را آزادانه برگزار کند. این اقدامات، پایهگذار اولین نظام حقوقی چندفرهنگی در تاریخ شناخته شدهی جهان و بشریت شد.
یکی از مهمترین اسناد مکتوب بازمانده از دورهی کوروش، استوانهی گِلی اوست که پس از فتح بابل نگاشته شده است. این استوانه که در سال ۱۸۷۹ میلادی توسط باستان شناس بریتانیای آشوریتبار، به نام هرمزد رسام در کاوشهای بابل کشف شد، و هماکنون در موزهی بریتانیا نگهداری میشود، شامل ۴۵ سطر به زبان اَکَدی است.
در بخشی از آن آمده است:
«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سرزمین سومر و اَکَد، شاه چهار گوشهی جهان.
آنگاه که با صلح و آرامش وارد بابل شدم، مردم با شادی و مهر به پیشوازم آمدند.
مردوک، خدای بزرگ، که از ستم نبونئید خشمگین بود، دلهای مردم را به سوی من گردانید، زیرا من او را گرامی میداشتم.
در کاخ شاهان بابل بر تخت فرمانروایی نشستم و آرامش را به سرزمین بازگرداندم.
فرمان دادم تا مردم در آسایش و بی هراس زندگی کنند و سپاهیانم در صلح گام بردارند.
اجازه ندادم هیچکس مردمان این سرزمین را بیازارد.
پیکرهی خدایان را که از جایگاهشان بُرده بودند، به پرستشگاه هایشان بازگرداندم.
خانههای ویران را آباد کردم و مردمان را از بند رهایی بخشیدم.
آنگاه که داد و آزادی در بابل برپا شد، مردوک مرا برکت داد، و مردم مرا ستودند که صلح را جایگزین ستم ساختم.»
دیوید شیرِر، مدیر سابق بخش خاور نزدیک موزهی بریتانیا، در این باره میگوید: استوانهی کوروش نه تنها یک سند سیاسی، بلکه یک بیانیهی اخلاقی است که نشان میدهد قدرت میتواند با رحمت و عدالت همراه باشد.
همچنین، یونانیان باستان که خود را مهد تمدن میدانستند، کوروش را «پدر آزادی» و «بزرگ» نامیدند.
گِزنُفون در کتاب کوروپدیا (Cyropaedia) او را الگویی برای پادشاهی ایدهآل میداند. او مینویسد: کوروش نه با زور، بلکه با مهربانی حکومت میکرد. او دشمنان را دوست میکرد و دوستان را وفادار.
این گسترهی تحسین، از شرق تا غرب، نشان میدهد که کوروش نه فقط یک پادشاه ایرانی، بلکه نمادی جهانی از فرمانروایی مبتنی بر عدالت، تساهل و کرامت انسانی است؛ الگوی که در جهان امروز نیز میتواند الهامبخش باشد.
و چه خوشاقبال است این خاک که فرزندانی چون او از دلش برخاستند؛
فرزندانی که با منش انسانی و نگاه فراگیرشان، نه تنها ملت خود، بلکه جهانیان را به ستایش وا داشتند؛ و نام ایران عزیز را با افتخار در دل تاریخ حک کردند.
منبع:
۱_رویداد نامه نبونئید و کورش: رضا مرادی غیاث آبادی
۲_منشور کورش بزرگ
-ترجمه هلموت ریتر (شرق شناس قرن بیستم)
-ترجمه هانس پیتر شاودیگ (پژوهشگر و شرق شناس)
-ترجمه پیر بریان (ایرانشناس و هخامنشی شناس فرانسوی)
-ترجمه عبدالمجید ارفعی (متخصص زبان های باستان)
۳_کوروش نامه – ویژهنامه روزنامه اطلاعات
۴_منشور کوروش | تاریخچه اولین نماد حقوق بشر: زهرا آذر نیوش








