#اختصاصی
به قلم: مهدی سهرابی، کارشناس مسائل افغانستان
مقدمه
ﻃﺎلبان از ﻧﻈﺮ ﻓﻘﻬﯽ، ﺣﻨﻔﯽ ﻣﺬﻫﺐ و از ﻧﻈﺮ اﻋﺘﻘﺎدی/کلامی، ﻣﺎﺗﺮﯾﺪی- اشعریاند. بعضی از شاخههای اﯾﻦ ﺟﻨـﺒﺶ از ﻧﻈـﺮ اﺧﻼﻗـﯽ، ﺻﻮﻓﯽ مسلکاند وﻟﯽ بعضی دیگر نیز ﺗﺤﺖ تأثیر آرای اﺑﻦ ﺗﯿﻤﯿﻪ، ﻣﺆﺳﺲ ﻣﮑﺘﺐ سلفیه ﻧﯿـﺰ ﻗـﺮار گرفتهاند. در گروه طالبان، علمای دینی از جایگاه ویژه و بالایی برخوردار هستند. در اندیشههای فکری این علما، مسئله جهاد و مبارزه با اشغالگری اهمیت والایی دارد. همین اندیشهها در دهههای گذشته سبب ارتباطات تنگاتنگ طالبان با برخی گروههای اسلامگرای جهادی بینالمللی نظیر القاعده و موضعگیری آنان در قبال تحولات جهان اسلام بهویژه قبله اولین مسلمین شد.
بر اساس این اعتقادات و گرایشها، تشخیص موضع طالبان در قبال مردم مسلمان فلسطین و رژیم غاصب صهیونیستی آسان است؛ با این حال، چندی پس از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۴۰۰، اخباری مبنیبر روابط این گروه با رژیم صهیونیستی بهویژه توسط مخالفین طالبان در رسانههای داخل و خارج افغانستان منتشر شد. مخالفین طالبان غالباً با استناد به روابط حسنه طالبان با آمریکا (نظیر انعقاد توافقنامه دوحه و حمایتهای پولی) به عنوان مهمترین حامی رژیم صهیونیستی، بر اظهارات خود پافشاری میکنند. این ادعاها سبب خلق دوگانهای پیرامون احتمال ارتباطات طالبان با رژیم صهیونیستی در برخی مجامع فکری شده است. بر این اساس، در تحلیل حاضر، مواضع اعلامی طالبان در قبال رژیم صهیونیستی از ابتدای تشکیل این گروه تاکنون و همچنین امکان وجود روابط فیمابین آنان مورد واکاوی قرار میگیرد.
مواضع اعلامی طالبان در قبال رژیم صهیونیستی پیش از حکومتداری دوم (۱۳۷۳ الی ۱۴۰۰ هـ .ش)
از مقطع حکومتداری اول طالبان در دهه ۱۳۷۰ هـ .ش، اخبار و اطلاعات دقیقی پیرامون موضع آشکار و رسمی طالبان در قبال رژیم صهیونیستی وجود ندارد؛ اما موضع این گروه در فواصل سالهای ۱۳۸۰ الی ۱۴۰۰ از نشریات (حقیقت، شهامت و …)، بیانیهها، اعلامیهها و اظهارات مقامهای طالبان قابل اقتباس است. طالبان در فواصل سالهای احیای مجدد و مبارزه با اشغالگران (۱۳۸۰ الی ۱۴۰۰)، بارها اقدام به سخن گفتن از آرمان قدس و محکوم کردن اقدامهای رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیان کرده است. طالبان در غالب این بیانیهها ضمن اشاره به تداوم جور و جفای حکام یهود علیه مردم مسلمان فلسطین و لزوم اتحاد کشورهای اسلامی برای مقابله با دسیسههای دشمنان اسلام بهویژه آمریکا، از تمام کشورهای اسلامی خواست تا حمایت خود را از بیتالمقدس اعلام کرده و در این مبارزه با ملت مظلوم فلسطین همکاری کنند. این بیانیهها و اعلامیهها که ریشه در اعتقادات و مبانی فکری این گروه اسلامگرا دارد، به وضوح ضدیت طالبان با رژیم صهیونیستی و حمایت آنان از مردم مسلمان فلسطین را آشکار ساخته است. البته مخالفت طالبان با رژیم مذکور در مقطع زمانی مورد بحث، تنها محدود به اعلام موضع و انتشار بیانیههایی نظیر موارد زیر بوده و شواهدی از حضور اعضای طالبان در جبهه فلسطینیان علیه رژیم صهیونیستی در دسترس نیست.
- محکوم کردن حمله رژیم صهیونیستی به کاروان آزادی در سال ۱۳۸۹
- تأکید بر دخالت آمریکا و رژیم صهیونیستی در تمام دشواریهای امت اسلامی در نشست بیداری اسلامی سال ۱۳۹۲
- محکومیت آتشسوزیهای گسترده در سرزمینهای اشغالی توسط رژیم صهیونیستی در سال ۱۳۹۵
- محکومیت شناسایی بیتالمقدس توسط آمریکا بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و همچنین تأکید بر لزوم مبارزه با آمریکا بهعنوان تنها راهکار آزادی قدس در سال ۱۳۹۶
- دیدار ملا “عبدالغنی برادر” رئیس وقت کمیسیون سیاسی طالبان با “اسماعیل هنیه” رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در شهر دوحه قطر در سال ۱۴۰۰ (پیش از به قدرت رسیدن طالبان)
مواضع اعلامی طالبان در قبال رژیم صهیونیستی در حکومتداری دوم (۱۴۰۰ هـ .ش تاکنون)
بیانیهها و اعلامیههای طالبان پیرامون تحولات فلسطین، جنبش حماس و حملات رژیم صهیونیستی، پس از به قدرت رسیدن مجدد در سال ۱۴۰۰ و تشکیل دولت تاکنون، بهمراتب بیشتر از تحرکات سیاسی این گروه در خصوص موضوعات مذکور در سه دهه قبل بوده است. این روند افزایشی، از تنها دو روز پس از تسلط طالبان بر پایتخت افغانستان قابل مشاهده است. در دومین روز از حکومتداری دوم طالبان، این گروه از تماس “اسماعیل هنیه” رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس با ملا “عبدالغنی برادر” معاون فعلی رئیسالوزرای طالبان خبر داد. در این گفتگوی تلفنی، اسماعیل هنیه شکست آمریکا در افغانستان را به طالبان تبریک گفت و تصریح کرد که آزادی افغانستان، مقدمهای برای از بین رفتن همه قدرتهای ستمگر و در رأس آن رژیم صهیونیستی است. این اظهارات حاکی از قرابتهای فکری هر دو گروه در مبارزه با اشغالگری و استعمار بود.
رئیس دفتر سیاسی حماس همچنین در مهر ۱۴۰۰ در تماس دیگری با مولوی “امیر خان متقی” سرپرست فعلی وزارت خارجه افغانستان، ابراز امیدواری کرد که طالبان بتواند در حمایت از برادرانشان در فلسطین به منظور آزادسازی قدس شریف ایفای نقش کنند. این اولین درخواست رسمی و آشکار جنبش حماس از طالبان برای ایفای نقش در جبهه فلسطین بود. مسئولین حماس پس از خروج اشغالگران از افغانستان امیدوار بودند که بتوانند از ظرفیتهای متعدد طالبان که پس از به قدرت رسیدن در افغانستان افزایش نیز یافته بود، در جبهه فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی استفاده کنند که البته این درخواست حماس با پاسخ مثبت و یا منفی از سوی طالبان مواجه نشد.
روند ارتباطات طالبان با حماس و همچنین اعلام مواضع این گروه در قبال تحولات فلسطین و اقدامهای رژیم صهیونیستی پس از تماسهای مذکور تشدید شد. در اولین اقدام، “ذبیحا… مجاهد” سخنگوی طالبان در شهریور ۱۴۰۰، اسرائیل را غدهای در پیکر امت اسلامی دانست و افزود که قدس، موضوع مشترک امت اسلامی است و همه مسلمانان حول آن باید متحد شوند. در ادامه، دولت طالبان ضمن محکومیت اقدامهای رژیم صهیونیستی با انتشار بیانیههای متعدد و همچنین ساخت چندین نماد بیتالمقدس در شهر کابل و دیگر شهرهای افغانستان، در آبان ۱۴۰۱ از اولین دیدار رسمی نماینده خود با جنبش حماس خبر داد. نماینده طالبان در این دیدار که در ترکیه صورت گرفت، ضمن تأکید بر ارتباط مسئله مسجدالاقصی با همه امت اسلامی، از حمایت امارت اسلامی افغانستان از مردم فلسطین و گروههای مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی سخن گفت.
محکومیتهای اقدامهای رژیم صهیونیستی توسط طالبان با آغاز عملیات طوفان الاقصی در سال ۱۴۰۲، افزایش قابل ملاحظهای را تجربه کرد. این گروه طی بیانیههای متعدد، ضمن حمایت از مردم فلسطین و مشروع دانستن عملیاتهای گروههای مقاومت علیه رژیم صهیونیستی، خواستار واکنش امت اسلامی به جنایات به وقوع پیوسته در نوار غزه شد. مقامهای طالبان همچنین در مصاحبههای خود، حمایتهای آمریکا از رژیم مذکور را محکوم کرده و خواستار توقف این حمایتها شدند. ملا “هبتا… آخندزاده” رهبر طالبان نیز در دو سخنرانی مجزا در سال ۱۴۰۲، ضمن تقبیح حملات رژیم صهیونیستی به غزه و ظالمانه خواندن آن، آمریکا را به دلیل حمایت از جنایات و نسلکشی مسلمانان توسط رژیم مذکور در غزه با شدیدترین الفاظ محکوم کرد .
پس از انجام عملیات رژیم صهیونیستی علیه بخش کنسولی سفارت ج.ا.ایران در دمشق نیز وزارت خارجه طالبان ضمن محکومیت، این حمله را نقض آشکار موازین دیپلماتیک دانست. این وزارت همچنین پس از عملیات وعده صادق ج.ا.ایران در فروردین ۱۴۰۳، عملیات ج.ا.ایران علیه رژیم صهیونیستی را اقدامِ دفاعی مشروع و در پاسخ به حمله آن رژیم عنوان کرد. افغانستان ازجمله کشورهایی بود که دولت و ملتش، حمایت و دفاع قابل توجهی از عملیات وعده صادق ج.ا.ایران کردند. البته ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که امارت اسلامی طالبان همانند برخی کشورهای عربی، تاکنون صرفاً به بیان مواضع محکومکننده در خصوص اقدامهای رژیم صهیونیستی و اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی بسنده کرده و اقدام عملی از طالبان در جهت حمایت از مردم فلسطین و گروههای مقاومت علیه رژیم صهیونیستی ثبت نشده است. یکی از مهمترین دلایل این امر، اعلام ممنوعیت اعزام جنگجویان طالبان به جبهات خارج از افغانستان توسط ملا “هبتا… آخندزاده” رهبر طالبان است. به نظر میرسد این ممنوعیت بیش از آنکه برگرفته از مبانی فکری طالبان و محدود دانستن امر جهاد در جغرافیای افغانستان (نه در دیگر کشورها) باشد، ریشه در ملاحظات سیاسی (به رسمیت شناختن)، امنیتی (حمایت از مخالفین طالبان) و اقتصادی (حمایتهای هفتهوار پولی) حکومت طالبان و همچنین عدم تثبیت پایههای قدرت این حکومت داشته باشد.
از جمله مهمترین بیانیهها و مواضع طالبان در قبال رژیم صهیونیستی، جنبش حماس و تحولات غزه پس از آغاز حکومتداری دوم طالبان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- محکومیت بیحرمتی وزیر امنیت ملی رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی مورخ ۱۵/۱۰/۱۴۰۱
- محکومیت یورش نظامیان رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی مورخ ۲۱/۰۱/۱۴۰۲
- درخواست قاضیالقضات طالبان از دادگاه لاهه برای رسیدگی به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه مورخ ۱۴/۰۸/۱۴۰۲
- انتقاد از سکوت دولتهای عربی و اسلامی در برابر جنایاتهای رژیم صهیونیستی و شرمآور خواندن آن مورخ ۲۵/۰۸/۱۴۰۲
- تسلیت شهادت سه نفر از فرزندان اسماعیل هنیه در عملیات ترور رژیم صهیونیستی مورخ ۲۲/۰۱/۱۴۰۳
- محکومیت تداوم نسلکشی بیش از ۳۰ هزار غیرنظامی در غزه توسط رژیم صهیونیستی مورخ ۲۶/۰۱/۱۴۰۳
- محکومیت جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه مورخ ۰۹/۰۲/۱۴۰۳
- محکومیت حمله رژیم صهیونیستی به منطقه رفح در غزه مورخ ۱۹/۰۲/۱۴۰۳
جمعبندی و نظریه
طالبان بهعنوان گروهی اسلامگرا، از ابتدای اعلام موجودیت خود تاکنون، همواره موضع روشنی در قابل رژیم صهیونیستی، مردم مسلمان فلسطین و گروههای مقاومت ضد صهیونیستی داشته است. این مواضع که غالباً شدت آن در میان اعضای میدانی طالبان بیشتر بوده است، در مقطع حکومتداری دوم طالبان و بهویژه با آغاز عملیات طوفانالاقصی شدت یافت و حمایتهای امارت اسلامی از فلسطینیان و محکومیتها علیه رژیم صهیونیستی جدیتر شد. با این حال، گروههای مخالف طالبان به دلایل متعددی که پیشتر ذکر شد، بعضاً این گروه را متهم به داشتن روابط با رژیم صهیونیستی میکنند؛ حال آنکه بر اساس برخی قرابتها با گروههای فلسطینی در مبانی فکری و همچنین مواضع اعلامی که پیشتر از طالبان در خصوص رژیم صهیونیستی بیان شد، احتمال وجود این روابط فیمابین طالبان و رژیم مذکور ضعیف بوده و در آینده نیز نامحتمل بهنظر میرسد.
البته محکومیتها و حمایتهای مذکور حکومت طالبان تاکنون جنبه عینی و میدانی در فلسطین نداشته است و امارت اسلامی صرفاً با انتشار بیانیه و اطلاعیه، مواضع خود را آشکار ساخته است. باید دانست که امارت اسلامی پس از به قدرت رسیدن در سال ۱۴۰۰، در تلاش برای تحکیم پایههای حکومتش از طریق تعامل با جامعه بینالملل بهویژه آمریکا با هدف به رسمیت شناختن و همچنین آزادسازی اموال بلوکه شده افغانستان بوده است. بیشک نیل به این اهداف با حمایتهای عینی آنان از گروههای ضد صهیونیستی نظیر جنبش حماس که موجبات نارضایتی آمریکا و متحدانش را فراهم میآورد، در تضاد است. از این رو، امارت اسلامی افغانستان صرفاً به انتشار بیانیه و اعلامیه در محکومیت رژیم صهیونیستی بسنده میکند. این موضعگیریها در حالی که هزینه چندانی برای طالبان ایجاد نمیکند، سبب کاهش فشارهای مردم افغانستان و اعضای این گروه بر مقامهای طالبان (اقناع افکار عمومی داخلی)، بهبود وجهۀ این گروه نزد مسلمانان و گروههای جهادی دیگر هم میشود.
همین مواضع صرفاً اعلامی طالبان در قبال رژیم صهیونیستی و انگارههای مشترک و منافع همسوی آنان با ج.ا.ایران، فرصت مناسبی برای ایران به منظور افزایش سطح تعاملات و همکاریها با طالبان در این خصوص و حتی هدایت طالبان به عینی کردن مواضعش پیرامون مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی است.