#اختصاصی
به قلم: صادق پورصادق؛ کارشناس مسائل قفقاز
چند ماهی است که روابط سرد ایران با آذربایجان، متحد سرسخت اسرائیل، ظاهرا بخاطر موافقت باکو با ایجاد راه گذر “ارس” رو به گرمی گذاشته و مسئولان عالی دو کشور از وزیر و وکیل و رییس دولت صحبت از شروع روزهای خوب در روابط دو کشور، می کنند. امیدواریم اینطور باشد اما این امیدواری خوشبینانه نباید موجب غفلت دوباره ما و افتادن از آن سر بام قفقاز باشد. حفظ روابط بر اساس موازنه مثبت و از موضع اقتدار با دو کشور ارمنستان و اذربایجان ضرورتی انکار ناپذیر برای کشور ما است.
هرچند به خاطر مخالفت شدید ایران با انجام تحولات ژئوپلتیک و مقاومت مسئولان ارمنستانی با زیاده خواهیهای دولت باکو در ارتباط با کریدور زنگه زور، به قیمت چشم پوشی از خانکندی، امروز آذربایجان و ترکیه میخواهند به بهانه ساخت یک پل ارتباطی ۲۵ تنی(یعنی اگر دو کامیون همزمان از روی پل مزبور رد شوند خراب میشود) ایران را گزینه نهایی شان معرفی کنند و سعی دارند اینطور نشان دهند که کلا از خیر جنوب استان سیونیک ارمنستان و ایجاد کریدور زنگه زور گذشتهاند و ارمنستانیها را بازنده این وضعیت معرفی کنند. اما اگر دقت کنیم میبینیم، تمامی زیرساختهایی که در حوزه ریل و جاده در طرف نخجوان و زنگیلان ایجاد شده و در حال ایجاد است، اصلا نمیتواند به یک پل ۲۵ تنی منتهی شود و آنها هم هیچ وقت مشابه همان زیرساختها را در طرف ایران ایجاد نخواهند کرد. همچنین ایجاد مشابه همان زیرساختها توسط ایران با توجه به جغرافیای خاص منطقه از لحاظ اجرایی و هزینهای موضوعی بعید است. پس این نمایش دیپلماتیک موجود، یعنی روی آوردن به خوانش ایران از توسعه ارتباطات منطقهای و عدم اصرار به کریدور زنگهزور، شاید بیشتر یک بازی برای تحریک ارمنستان است.
بنابراین امیدواریم ایران هم ضمن توجه به این واقعیتها، سعی نماید با کنترل و کاستن از سرعت تحولات قفقاز جنوبی و کند کردن پیشروی ژئوپلتیک باکو_انکارا، از فرصت بوجود آمده جهت ایجاد اجماع داخلی، تدوین یک راهبرد بلند مدت و قابل اطمینان در قفقاز و غلبه بر بعضی از چالشهای موجود بهره مند شود. در غیر این صورت، اگر آگاهانه محو این بازی دیپلماتیک آذربایجان شویم و تقلاهای ارمنستان برای رها شدن نسبی از سلطه مسکو، ارائه تعریف متفاوت از همکاریهای منطقهای و کریدورهای ترانزیتی منطقه قفقاز جنوبی را نبینیم، به اندازه همان غفلتی که در مورد استراتژیهای تهاجمی آذربایجان طی ۲۰ سال اخیر داشتیم، خطرناک، غیر موجه و زیان بار است. چون مسئولان ارمنی در ۲ سال اخیر نشان دادهاند که از طرف جامعه ارمنستان ملامتی جهت باختهای پی در پی خود نخواهند دید. چنانچه شکست در جنگ ۴۴ و واگذاری قره باغ باعث نشد آنها از طرف مردم ارمنستان به صورت جدی مواخذه شوند. پس اگر امروز هم در وسط جدال خود با اقتدار روسی ببینند ایران نیز وقعی به ابتکارات آنها نمینهد شاید به واگذاری کامل استان سیونیک در مقابل بازگشایی کامل و سازنده مرزهای ترکیه، وارد شدن در ترتیبات منطقهای غرب محور، دریافت امتیازات اقتصادی و… به صورت جدی فکر کنند. امروز آنها واگذاری خانکندی را بخاطر خلاص شدن از شر بند ۹ توافق نوامبر ۲۰۲۰ جا میزنند و با این دست فرمان، فردا میتوانند برای واگذاری استان سیونیک نیز بهانههای مختلف دست و پا کنند.
مخصوصا در شرایطی که اخیرا رسانهها و برخی مسئولان آذری بر ضرورت واگذاری ۸ روستا واقع در مناطق میانی استان سیونیک از سوی ارمنستان اصرار دارند. در صورت واگذاری این روستاها عملا آذربایجان بر مسیر ترانزیتی مغری _ایروان مسلط خواهد شد و این یعنی توافق اخیر ایران با ارمنستان جهت سرمایهگذاری در پروژههای راه سازی ارمنستان و تکمیل کریدور شمال_جنوب بی معنی خواهد بود.
با اینحال پاشینیان طی هفتههای گذشته، ابتکار چهار راه صلح را مطرح نموده است. این ابتکار طبق گفته نخست وزیر ارمنستان بر چهار اصل استوار است که اصل اول آن شناسایی حاکمیت ملی کشورها بر کریدورهای عبوری تراتزیتی از جغرافیای شان است. این اصل تقریبا تنها نقطه اختلاف باکو و ایروان در مورد کریدور زنگه زور است. ارمنستان اصرار بر اعمال صلاحیت کنترل مرزی و گمرکی در درون مرزهای خود را دارد ولی ترکیه و باکو بنا بر نگرشهای ژئوپلتیک خود با این شرایط موافق نیستند.
در حال حاضر مذاکرات صلح نهایی ارمنستان و آذربایجان از چند جبهه پیگیری میشود و احتمال زیاد دارد تا اواخر سالجاری میلادی این کار به ثمر بنشیند. ارمنستان حمایت روسیه را که عامدانه رها کرده است، شاید برای توافق پشت پرده نهایی با رها کردن ایران نیز مشکلی نداشته باشد اگر منفعتی بالقوه و بالفعل نبینند. در این صورت تمام رشتههای موجود قابلیت پنبه شدن زیادی دارد. پس لازم است با تحلیل و بررسی دقیق تمامی فاکتورهای موجود و محتمل سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و .. حوزه قفقاز جنوبی، شرایطی فراهم نماییم تا ایران با اتخاذ سیاست چند وجهی موازنه گرا و سازنده، ضمن تاکید بر منافع ژیوپلتیک و اقتصادی خود از بازی در زمین دیگران اجتناب کند. این مهم مستلزم اجماع نظر کلان داخلی است
ولی متاسفانه این شرایط مخالف نظر برخی اشخاص و جریانهای ذینفوذ داخلی است، کسانی که همیشه تلاش میکنند ضمن جلوگیری از ایجاد اجماع راهبردی در نهادهای حاکمیتی ایران نسبت به مسائل قفقاز جنوبی، با تطهیر سیاستهای تهاجمی نظام سیاسی باکو در دهههای گدشته علیه ایران، مثلا به بهانه دفاع از مرزهای یک کشور شیعه (در حالی که رهبران باکو مخالفت علنی خود با شیعهگری را اثبات کردهاند)، ایران را در یک بحران ژئوپلتیک، سیاسی و امنیتی فزاینده گرفتار نمایند.
منافع راهبردی ایران و تامین نسبی آن باید تنها اصل حاکم بر سیاستگذاری ما در قفقاز جنوبی باشد. این اصل ایجاب میکند ایران از موقعیت منطقهای خود برای ایجاد موازنه و جلوگیری از تغییرات ژئوپلتیک با قدرت استفاده کرده و یکی را بخاطر خوشایند دیگری بر مبنای برخی توجیحات بظاهر قشنگ و دلخوش کننده اشخاص ذی نفوذ و ذیمنفعت داخلی انتخاب نکند.
همچنین پیشنهاد میشود در شرایط فعلی که آذربایجان میگوید ما بر اساس منافع ذاتی خود ایران را انتخاب کردهایم و کریدور زنگه زور را دیگر نمیخواهیم، ایران ضمن حمایت از این سیاست باکو در راستای همراهی با ابتکار چهار راه صلح ارمنستان هم پروژه منطقه آزاد مشترک تخصصی در حوزه ترانزیت و لجستیک را در جنوب استان سیونیک و در محدوده شهر قاپان ارمنستان پیگیری کند. تا در صورتی که وضعیت منطقه به سوی توسعه همکاریهای چند جانبه در حوزه ترانزیت حرکت کرد، زیرساخت مناسب و بینالمللی را با همکاری ارمنستان در مرزهای مشترک ایجاد کرده باشیم.