به قلم: امید رحیمی، تحلیلگر مسائل بینالملل
در ۱۳ ژوئن اسرائیل یک تجاوز گسترده علیه ایران را آغاز کرد و با پاسخ موشکی سنگینی مواجه شد. در ادامه، مداخله آمریکا و بمباران یکی از مراکز هستهای ایران، جنگ را پیچیدهتر ساخت؛ اقدامی که با حمله موشکی تهران به بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در خاورمیانه واقع در قطر پاسخ داده شد. این درگیری میتوانست به یک جنگ گسترده و تمامعیار تبدیل شود که در نهایت با آتشبس پایان یافت و سطح درگیریهای نظامی کاهش پیدا کرد.
این جنگ ۱۲ روزه، اگرچه بسیار سریع، غیرقابل پیشبینی و با تحولاتی بیسابقه رخ داد، اما با پیامدهای عمیق و گستردهای در مناطق پیرامونی ایران همراه خواهد بود. طبیعتاً سیاست خارجی و راهبردهای امنیتی و دفاعی ایران پس از این جنگ دستخوش تغییرات گستردهای خواهد شد که میتوان آثار آن را در آسیای مرکزی نیز مشاهده کرد.
یکی از مسائل بسیار مهم و کلیدی پس از آغاز جنگ برای ایران، واکنش کشورهای مختلف، از جمله دولتهای آسیای مرکزی بود. بیانیههای رسمی قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان هیچ اشارهای به اسرائیل یا اصل تجاوز به حاکمیت ایران نداشتند. ازبکستان نیز در بیانیه خود تنها به اصل تجاوز اشاره کرد، بدون آنکه نامی از اسرائیل ببرد یا آن را محکوم کند.
تاجیکستان تنها کشوری در آسیای مرکزی بود که علاوه بر محکومیت شدید حمله اسرائیل، حمله آمریکا به ایران را نیز در بیانیه دوم خود محکوم کرد. چنین موضعی از سوی دولت تاجیکستان، در کنار حمایتهای مردمی این کشور در ابراز همدردی با ایران، تأثیر بسیار عمیقی بر نگاه آینده ایران نسبت به آسیای مرکزی و روابط تهران و دوشنبه خواهد گذاشت.
یکی از تحولات احتمالی، بازنگری ایران در روابط سیاسی خود با کشورهای آسیای مرکزی خواهد بود. این بازنگری لزوماً بهمعنای تنش نیست، بلکه برعکس، به نزدیکی بیشتر و توسعه روابط منجر خواهد شد. آنچه منطقی بهنظر میرسد، این است که حداقل انتظار ایران از کشورهای آسیای مرکزی، محکومیت اصل تجاوز به سرزمینش بود؛ انتظاری که نه تنها در راستای منافع ایران، بلکه به همان اندازه در چارچوب منافع آسیای مرکزی نیز قابل ارزیابی است. هدف اصلی اسرائیل از حمله به ایران، فروپاشی دولت و اجرای سناریوی سوریهسازی ایران بود که در هر دو هدف شکست خورد.
اجرای این سناریوها بهمعنای افزایش شدید خطرات امنیتی در مرزهای جنوبی آسیای مرکزی و شکلگیری کانونی از بیثباتی در همسایگی این منطقه خواهد بود. همزمان، مختل شدن امنیت ایران بهمعنای مسدود شدن یکی از بهترین مسیرهای دسترسی امن و آسان آسیای مرکزی به بنادر اقیانوسی است. در شرایطی که روسیه تحت تحریم قرار دارد، افغانستان همچنان ناامن بهنظر میرسد و ظرفیت دالان عبوری از طریق دریای خزر چشمانداز روشنی ندارد، ناامنی و محدودیت در مسیر ایران تهدیدی بزرگ برای آینده آسیای مرکزی محسوب میشود. بنابراین، تحقق اهداف و سناریوهای اسرائیل میتوانست ضربهای سنگین به آسیای مرکزی باشد.

یکی از پیامدهای شرایط جدید برای گسترش روابط سیاسی، احتمالاً ارائه امتیازهای بیشتر به کشورهای آسیای مرکزی جهت بهرهبرداری از بنادر جنوبی ایران خواهد بود. اینکه آمریکا و اسرائیل حتی در طول جنگ نیز ارادهای برای هدف قرار دادن این زیرساختها نشان ندادند، گواهی بر امنیت بالای این بنادر است. همچنین ایران در روند بازسازی پس از جنگ، یک توسعه جدی در مبادلات تجاری و روابط اقتصادی را در راهبرد خود در نظر خواهد گرفت.
در چنین شرایطی انتظار میرود امتیازات ویژهای به تاجیکستان ارائه شود، بهویژه در حوزه حملونقل و لجستیک. همچنین انتظار میرود در شرایط جدید، همکاریهای دفاعی و نظامی ایران و تاجیکستان بیش از پیش، بهویژه در زمینه توسعه تولید پهپادها و افزایش ظرفیتهای تولید نسلهای جدیدتر آن، تقویت شود.
گسترش شراکت دفاعی و نظامی در کنار تقویت روابط در این حوزه با چین، روسیه و احتمالاً پاکستان، یکی از راهبردهای جدید ایران در شرایط تازه خواهد بود. با این حال، این رویکرد توسعهای با ملاحظات منطقهای دنبال خواهد شد.
ایران از این پس، با توجه به تجربه تهاجم نظامی، حساسیت بیشتری نسبت به تحرکات آمریکا و اسرائیل در آسیای مرکزی خواهد داشت. در رسانههای ایران گزارشهای تأییدنشدهای منتشر شده است که نشان میدهد از قلمرو جمهوری آذربایجان برای حمله به ایران استفاده شده است. یکی از این نشانهها، یافتن مخازن سوخت خارجی جنگندهها در دریای خزر و پهپادهای هاروپ در مناطق مرکزی ایران است. این پهپادها بردی در حدود هزار کیلومتر دارند و حضور آنها در مناطق مرکزی ایران نشان میدهد که از کشورهای همسایه پرتاب شدهاند. پس از این، ایران خواهان جلوگیری از استفاده از قلمرو کشورهای آسیای مرکزی، بهویژه ترکمنستان، برای حمله به خاک خود خواهد بود.
و در نهایت، تقویت شراکت امنیتی و دفاعی ایران با چین و روسیه مطرح است. نخستین سفر وزیر دفاع ایران پس از آتشبس، به چین انجام شد. همزمان، سند شراکت راهبردی ایران و روسیه نیز در جریان حمله اسرائیل به ایران در پارلمان ایران تصویب شد. روسیه و چین همچنین پس از حمله مستقیم آمریکا و اسرائیل به تأسیسات غیرنظامی هستهای ایران – که تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشت – نگرانی بیشتری از تکرار چنین اقداماتی در سطح جهانی خواهند داشت. این روند میتواند به تقویت شراکت امنیتی – دفاعی ایران با روسیه و چین در مسائل منطقهای و مشترک، از جمله در آسیای مرکزی، افغانستان و بهویژه در زمینه مبارزه با تروریسم منجر شود. در چنین طرحی، تاجیکستان یکی از شرکای کلیدی ایران در آسیای مرکزی خواهد بود.









