#اختصاصی
به قلم: دکتر بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه، عضو موسس و دبیر اولین انجمن دوستی ایران و گرجستان
پوشکین، شاعر بزرگ روس، مبارز علیه ظلم و استبداد و منادی آزادی بود. پوشکین در بین طبقات مختلف مردم روسیه از احترام خاصی برخوردار بود و مردم آثار او از جمله اشعار سیاسی و اجتماعی او را حفظ می کردند.
آلکساندر سرگئیئویچ پوشکین(Alexander Sergeyevich Pushkin)، متولد ۶ ژوئن ۱۷۹۹در مسکو، فوت ۲۹ ژانویه ۱۸۳۷ سنت پترز بورگ، فرزندان: ماریا، آلکساندر، گریگوری، ناتالیا.
اشعار پوشکین نسبت به مردم روسیه جاذبه سحرانگیزی دارد که با هیچ چیز برابری نمی کند و هنوز هیچ یک از شاعران آن سرزمین نتوانستهاند در برابر شاهکار های او آثاری جایگزین باقی بگذارند[۲]. یکی از خاصیتهای برجسته شاعران بزرگ این است که در هر دورهای هستند سراسر دوره خود را می گیرند و مجال بدیگران نمی دهند که در زمان ایشان جلوه کنند و همه کس را تحتالشعاع خود قرار می دهند. این واقعه در ادبیات ایران کراراً دیده می شود و جالب ترین نمونه آن سعدی و حافظ اند. در روسیه هم همین واقعه در دوره پوشکین دیده میشود و عدهای از شاعران بزرگ در آن زمان بودهاند که اگر در دوره دیگر میزیستند معروفتر از این میشدند و شهرت پوشکین آنها را تحتالشعاع قرار نمیداد[۳].
بزرگترین مقام پوشکین در ادبیات روسی آن است که چه در زندگی وچه پس از مرگش همیشه پیروان بسیار داشته است. از ۱۸۳۰ گروهی از شاگردان و پیروان، گردش را فراگرفته بودند. با آنکه در آن زمان به اوج شهرت رسیده بود در باره آثار خویش مشکل پسند بود و همه آنها را نمی پسندید و از خویشتن تحسین نمی کرد[۴].
غربیها شاید داستایفسکی، تولستوی، تورگنیف یا چخوف را بر تر از او بشمارند، اما برای مردم روسیه پوشکین نه تنها بزرگترین شاعر بلکه پر آوازه ترین ادیب، بنیانگذار ادبیات نوین و کانون فرهنگ و ادبیات روس است. او همه انواع عمده نظم ونثر روس، شامل شعر های بلند روایی، رمان منظوم، اشعار غنایی، درام، و حتی قصه های منظوم، شعر را آزموده و در همه آنها موفق بوده است. هنوز در زبان روسی چیزی همچون آثار پوشکین پدید نیامده است. همچنین، پوشکین نویسنده نخستین داستان منظوم روسی است که هنوز هم می توان از خواندن آن لذت برد. هر یک از آثار عمده او در داستان منثور در نوع خود شاهکاری است. نامه های او نیز بهترین نمونه زبان روسی است.
شاید بتوان گفت که پوشکین جزو معدود نویسندگان و شعرای روسی بود که در زمان حیات خود به اندازه کافی شناخته شده بود. حتی در دورترین نقاط قلمرو امپراتوری روسیه روشنفکران و آزادی خواهان او را می شناختند و اشعارش را می خواندند. در هنگام تبعید در قفقاز در سفر به تفلیس، تعداد زیادی از روشنفکران گرجی او را می شناختند و اورا به محافل خود دعوت می کردند.
پوشکین نماینده بسیار برجسته فرهنگ بشری است. شاعر که از موفقیت فرهنگ روس و فرهنگ جهانی و آثار ملی بهرهمند شده بود، در عرض دورهای کوتاه، با گذر از چند مرحله ادبی، به رئالیسم کامل رسیده بود. زبان او، هم اکنون نیز پایه و اساس زبان ادبی روس را تشکیل می دهد.
بنا به نوشته بزرگ علوی، نویسنده ایرانی، دورهای که پوشکین در آن می زیست دورهای بود که پرچم انقلاب دست اعیان زادگان و مالکین بزرگ بود و پوشکین علیرغم منافع طبقاتی خود، مانند همه دکابریستهای[۵] دیگر به آنها پیوست و در اشعار و تصنیفات خود افکار و عواطف آنها را اشاعه می داد[۶]. ابتدا باید یاد آور شد که برخی از محققان به رابطه مستقیم پوشکین با دکابریستها باور ندارند ولی می توان گفت که پوشکین نیز همانند یک روشنفکر رئالیست به نابسامانیهای حاکم بر جامعه که نشأت گرفته از نظام سلطنتی و ساختارهای پوسیده آن زمان روسیه بود، پی برده و در راه افشای این ناراستی ها و کژیها بود و در آثار خود مبارزه با آن را ترنم می کرد. باید یاد آور شد که عصر پوشکین عصری بود که در آن شاعر شاهد جنگهای بزرگ زمانه از جمله حمله ناپلئون به روسیه، شکست ناپلئون(۱۸۱۲) و اشغال فرانسه از سوی سپاهیان روس، جنگ کریمه و جنگهای متعدد روس با عثمانی، جنگ روسیه و سوئد، جنگهای تجاوزکارانه روسیه با ایران(۱۸۱۲- ۱۸۲۸)، اشغال قفقاز، قتل عام مردم بیگناه توسط نظامیان تجاوزگر، پایمال شدن حقوق دهقانان در نظام سرواژی، حمایت دربار روسیه از بزرگ زمینداران، فساد دربار و خاندانهای اشرافی وابسته به دربار که ثروتهای خود را از راه استثمار طبقه دهقانان تهیدست بدست آورده بودند، درباریان و ملاکان و سرمایه داران، فقر و بدبختی توده بیشمار مردم، و بویژه مردم تحت ستم مناطق اشغال شده آسیای مرکزی و قفقاز. همه این پدیده های تاریخی و تأثرات شاعر را می توان در آثار او متجلی دید و دیدگاههای آن را می توان در آثار شاعر جستجو کرد و باز شناخت. قفقاز به عنوان قلمروی اشغالی در گوشهای دوردست در جنوب روسیه منطقهای جنگزده بود که مشاهده وضعیت نابسامان مردم در هر بیننده صاحبدلی تأثیری عمیق داشت. پوشکین، لرمانتف، تولستوی و آلکساندر دوما، شاعران و نویسندگانی هستند که برای مشاهده و مطالعه مبارزات دلیرانه قفقازیها با ارتش متجاوز روسیه تزاری بدانجا آمد و شد داشتند.
یافته های هنری پوشکین نه تنها در ادبیات روس، بلکه در فرهنگ و هنر دیگر اقوام روسیه و همچنین در پیشرفت فرهنگ سایر ملل نیز تأثیر نیرومندی داشته است. از تعدادی از آثار او از جمله «بوریس گودونف» و «روسلان و لودمیلا» فیلم سینمایی ساخته شدهاست. آثار پوشکین به اکثر زبانهای دنیا از جمله به زبان فارسی ترجمه و منتشر شدهاست.
در شعر «کاخ یادگار»، شاعر با کلامی موزون فعالیتهای ادبی و رنجی را که برای اعتلای ادبیات روسی در طول عمر کوتاه خود کشیده است با کلامی پخته و در قالبی شیوا در سال ۱۸۳۶ بدین مضمون بیان کرده است :
«بخود کاخی بپا کردم که دست آنرا نمی سازد
علف هرگز نپوشد راه مردم را به آن محضر
معظم آبده آنسان که بالاتر سر فرازد
ز برج شاه اسکندر[۷]»
شباهت بسیاری به شعر فردوسی دارد که می گوید:
بناهای آباد گردد خراب
زباد و زباران وز تابش آفتاب
بنا کردم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
یا:
«تماماً من نمی میرم، نه جسمم گرچه گردد خاک،
رهد روح از فنا و ماند اندر نظم ارزنده.
بمانم شهره تا باقی بود در زیر این افلاک
ولو یک شاعر زنده[۸]. »
نیز شباهت زیادی به این شعر فردوسی دارد که می گوید:
نمیرم از آن پس که من زندهام
که تخم سخن را پراکندهام
«زمن آگه شود سرتاسر روسیه اعظم
برد نام مرا با مهربانی هر زبان در اوست،
نژاد راد اسلاو، فین، کنون بی علم تنگوس هم
و کالموک بیابان دوست.
زمانی دیر خواهم بد عزیز خلق این کیهان،
که کردم با سخن حس نکو بیدار در آدم،
که آزادی در این عصر ستم بستودم و احسان
بر افتاده طلب کردم
اطاعت کن تو، ای الهام من، فرمان یزدان را،
نه از آزارها ترسان، نه بر اکلیلها واله،
پذیرا باش بیقیدانه به! به! را و بهتانرا،
مکن هم بحث با ابله»
البته بر ما معلوم نیست که تا چه اندازه پوشکین با شاهنامه آشنایی داشته است ولی بدون شک این شباهت نمی تواند بدون آگاهی از اندیشه های فردوسی سروده شده باشد. به تصور ما پوشکین با تسلطی که به زبان فرانسه داشته و از کودکی آن را قبل از روسی آموخته بود، احتمالاً ترجمه فرانسه آن را خوانده باشد. یا هنگامی که پوشکین در سال ۱۸۳۱ بنا به درخواست نیکولای امپراتور روسیه به استخدام وزارت خارجه در آمده و مأمور جمع آوری اسناد برای تدوین تاریخ پتر کبیر شد و در باره اسناد تاریخی در آرشیوها و کتابخانه ها مطالعه می کرد، شاید با شاهنامه آشنایی پیدا کرده باشد.
بند آخر شعر بالا (مکن هم بحث با ابله) شباهت بسیار با عبارت: «جواب ابلهان خاموشی است» از سعدی دارد.
در اثبات این مدعا اشاره پوشکین به سعدی در شعر «در هوای دلکش فواره ها» نشان میدهد که شاعر با آثار شعرای بزرگ ایران آشنایی داشته و این امر دور از ذهن نمی تواند باشد. علاوه بر آن هنگام اقامت پوشکین در قفقاز و بویژه تفلیس که در آنجا ترجمه های گرجی شاهنامه از قرنها قبل موجود بوده می تواند در این مورد قابل ذکر باشد. بی جهت نیست که می توان پوشکین را فردوسی زبان و ادبیات روسی نامید.
شاعری که آزادی را ستایش می کند، بر افتاده احسان طلب می کند (مانند متن فارسی: «شکرانه بازوی توانا به گرفتن دست ناتوان است»)، تملق را سرزنش می کند، بحث با ابلهان را بیهوده می پندارد، حس نیکویی را در انسانها بیدار می کند، اطاعت از فرمان یزدان را پیشنهاد می دهد، و … همه نشان دهنده رسالت انسانی و روح والای پوشکین است که از او انسانی آزاده و سربلند و فروتن و نستوه در برابر مبارزه با بیداد و ستمگری زمانه می سازد.
پوشکین در باره ژنرال یرمولف، اولین فرمانده سنگدل ارتش روسیه و فاتح قفقاز می نویسد:
«لشکر کشی تو، مانند بیماری مسری سیاه زخم
اقوام را نابود می کند و از میان می برد…
با وجود این، مشرق نعره خود را سر خواهد داد
ای قفقاز! سر خود را بزیر افکن
قفقاز آرام شو، یرمولف می آید
و غرش پر طنین جنگ خاموش شد
همه فرمانبردار شمشیر روس هستند…
فرزندان سربلند قفقاز
شما می جنگیدید، به طرز فجیعی نابود میشدید؛
نه خون، نه جوشن، نه کوهها، نه اسبهای تند رو
و نه عشق خروشان شما به آزادی، شما را نجات ندادند».
هیچ نغمهسرایی از این زیباتر در بیان یک آزاده روس به دفاع از ملت دلاور و ستمدیده قفقاز در برابر ارتش مهاجم و اشغالگر روسیه تزاری برنخاسته است.
همین احساس آزادی و آزادیخواهی را می توان در اشعار لرمانتف یافت که به حق دنباله رو منش آزادی خواهی پوشکین بود وتأثیر افکار نیکوی پوشکین را می توان در آن دید:
لرمانتف همانند یک نغمه سرای آزاده به تاریخ قفقاز گام نهاد. همه این ابیات را بیاد دارند:
«قفقاز! ای سرزمین دور از دسترس،
سرزمین آزادیهای ساده،
توهم انباشته از بدبختی هستی
و قامتت از جنگ خونین شده ات!…
نه، سالهای گذشته را بخاطر نیاور،
چرکس در سرزمین خود؛
زادگاه عزیزی که قبلاً آزاد بود
آشکارا به خاطر آن نابود می شود.»
این انسان بزرگ روس، هنگامی عمیقاً فلسفه کوه نشینان را دریافت، در مقدمهای بر قطعه شعری که به نام «اسماعیل بیک» سروده بود، نوشت:
«و طوایف وحشی آن غارها
آزادی ـ خدای آنهاست؛ جنگ ـ قانون آنهاست…
آنجا شکست دادن دشمن جنایت نیست؟
آنجا دوستی صادقانه است، اما انتقام ساده تر است؛
آنجا پاداش نیکی به نیکی و خون به خون است،
و نفرت هم مثل عشق بی حد و حصر است.»[۹]
شعر «هدایای تِرِک» اثر لرمانتف نیز مشحون از دلاوریهای مردم قفقاز به ویژه چرکس ها در برابر مهاجمان بیگانه است[۱۰].
در شعر «در معادن سیبریه» پوشکین خطاب به دکابریستهای تبعیدی در سیبریه گفته است:
«پیشتان از سدهای آهن
محبت و دوستی یابد راه
آنسان که در آن زندانی ـ چاه
رسد بانگ آزاده من.
بندهای گران خواهند افتاد
زندان ویران گردد. آزادی
پیشوازتان آید با شادی،
دوستان تیغتان پس خواهند داد[۱۱]. »
اندیشه های گفتگوی بین ملل در آفرینشهای پوشکین
آثار نظم و نثر پوشکین سراسر سرشار از اندیشه آزادی و احترام به اقوام و فرهنگ های گوناگون است. آثار و اندیشه های هنرمندان آزادیخواه و انساندوست، از جوهره وجود و سرشت آنان سرچشمه می گیرد و نماینده بارز آفرینندگان خویش اند. در زیر نمونه هایی از ویژگیهای پندارها، رفتار انسانی و اندیشه های والای او آورده می شود.
پوشکین در ماه می سال ۱۸۲۹ (کمتر از یک سال پس از امضای معاهده ترکمنچای و الحاق رسمی قفقاز به روسیه) در پی یافتن برادرش لئون و دوستش نیکلا رائیوسکی که در جبهه نبرد بودند، راهی تفلیس شد. در آنجا به او گفته شد که برادرش قفقاز را ترک و همراه سپاه به ارزروم رفته است. او ناگزیر بود چند روزی را در تفلیس بگذراند. در تفلیس با وجودی که بخش های اروپایی و ثروتمند نشین شهر بسیار زیبا بود، او به محلات قدیمی و کوچه های کهنه و خاک آلود شهر می رفت. دکانهای سمساری و خرت و پرت فروشی، آشپزی در هوای باز، اسلحه سازها که در مقابل چشم رهگذران خنجر می ساختند، خیاط های چهار زانو نشسته سوزن به دست، زین سازان که بوی تندی از اطرافشان بر می خاست، جواهر فروشی های پر از زنان سفید روی سیه چشم و فروشندگان قالی که میان چادرهای رنگین نشسته بودند، چنانکه گویی در یک کشتی بادبانی نشستهاند، این ها بودند آنچه توجه او را جلب می کردند.
جمعیت متراکم در این بازارها تشکیل میشد از گرجیان، ارمنیان، ایرانیان، تاتارها، چرکس ها، اوستها، آلمانی ها، روسها و فرانسوی ها، همه با هم در حال مباحثه. شادمانه بهم تنه می زدند و می گذشتند. هر کس چیزی می خرید یا چیزی می فروخت. در میان این گروه متنوع، متشکل از مردمی از همه جهان، پوشکین می خرامید. یک روز او را دیدند که بازو در بازوی یک تاتار راه می رود. روز دیگر دیدندش که با بچه های ولگرد کوچه مشغول قاپ بازی است. روز دیگر با لباس شب، یک شنل سربازی بر دوش انداخته به بازار می رفت. ولی این تفریحات بی قرار سطح پایین، مانع از این نمیشد که با افراد معتبر و مهم محیط آشنایی برقرار نسازد و در باره زندگی، آداب و رسوم و فولکلور مردم قفقاز از آنها پرسشهایی نکند. او به ترانه های گرجی گوش می داد و آنها را یادداشت می کرد. بسیار در محیط مطالعه می نمود. سعی داشت با تماس با توده ها از آنها چیز بیاموزد. در این گردشها و مطالعه ها نشاط بسیاری داشت و از اینکه در جوانی گستره شهرت خود را میدید در خود احساس غرور می کرد. در تفلیس در گوشه دور افتاده امپراتوری روسیه، در میان مردمی که از اقشار گوناگون جامعه بودند زبان به زبان آثار او را برای هم نقل می کردند و او را تحسین می کردند. روشنفکران تفلیس برای او مجالس میهمانی ترتیب می دادند. این مجالس که با شعر و حضور پوشکین برگزار می شد برای شاعر جوان فراموش ناشدنی بود[۱۲].
پوشکین اجازه یافت تا به قارص که توسط سپاهیان روس فتح شده بود برود. در آنجا برادر و دوست خود را که به ژنرالی رسیده بود ملاقات کرد. هنگام خروج از تفلیس، در راه عزیمت به قارص، کاروانی را دید که جنازه گریبایدف را که در تهران کشته شده بود حمل می کرد. مدتی در قارص در بین سپاه گذراند و پس از تصرف ارزروم توسط روسها به آن شهر عزیمت کرد و از مساجد و بازار شهر دیدار کرد. هنگام ورود سپاهیان روس به شهر ژنرال پاسکوویچ را دید که با پاشای پیری در حال گفتگو بود. پاشای پیر سالخورده ترک از ژنرال می پرسد که این مرد با نیم تنه غیرنظامی و کلاه گرد خود کیست. به او جواب دادند که او یک شاعر روس است. پاشا دست ها را روی قلب خود گذاشته در مقابل پوشکین خم شد و گفت: «چه مبارک است ساعتی که با یک شاعر ملاقات کردیم»[۱۳].
پوشکین در ارزروم با سربازان آذربایجانی ارتش روسیه دیدار و با آنان گفتگو کرد. پوشکین عاشق و شیفته ملل شرقی بود. بی جهت نیست که در شعر خود به شرق توجه ویژه دارد و ملل شرق را دوست میدارد. قفقاز به عنوان منطقهای حایل بین دشتهای جنوبی روسیه و قلمروهای سرزمینهای ایران و عثمانی، مجموعه و موزهای از اقوام و ملل است که در آن مردمانی از حدود پنجاه زبان از گروههایی از سه خانواده زبانی ایبر – قفقازی، هند- اروپایی و ترک-آلتائیک زندگی می کنند. گرجیها، آبخازها(از خانواده کارتولی)، اوستها، کردها، تاتها، تالشها، فارسها(از اقوام ایرانی)، چچنها، آوارها، داغستانی، لزگیها(از اقوام قفقازی)، ارامنه، آذریها، قره چایها، بالکارها، اودینها، چرکسها و دهها فرهنگ و زبان و لهجه در این گستره جغرافیایی زندگی می کنند و پوشکین بدنبال گفتگو با این اقوام بود و شهر تفلیس به عنوان پایتخت سیاسی و فرهنگی قفقاز مرکز تجمع این اقوام بود. عشق پوشکین به قفقاز و خلق آثاری در رابطه با فرهنگ و جغرافیای این سرزمین سبب شد که قفقاز به جهان شناسانده شود و تولستوی، آلکساندردوما، لرماتف و دیگران را به آنجا بکشاند.
دوره زندگی پوشکین در قفقاز، تأثیری استثنایی در آثار شاعر داشته است، آثاری که شاعر در این زمینه آفریده است، اوراق تازهای در شعر روس گشودهاست. و. بلینسکی در ملاحظات خود در باره زندگی پوشکین در قفقاز، نوشت: «در سایه آثار پوشکین، قفقاز از آن زمان به بعد، برای روسها نه تنها سرزمینی وسیع، بلکه سرزمین آزادیها، سرزمین شعر بی پایان، زندگی پر جوش و خروش و سرزمین پندارهای جسورانه و مقدس شد».[۱۴]
شاعر در منظومه «اسیر قفقاز» طبیعت زیبای قفقاز را همچون تصویرگر هنرمندی چنان به تصویر میکشد که هیچ هنرمندی نمیتواند آنگونه بیافریند. پوشکین طبیعت زیبا و وحشی کوهستانهای قفقاز و مردم محلی آن از جمله چرکسها و دیگر اقوام دلاور قفقاز را با چنان مهارت و زیبایی خاصی توصیف میکند که هیچ جغرافیدان و مردم شناسی نمیتواند آن را توصیف کند.
در روز ۲۱ ژوئیه ۱۸۲۸ پوشکین ارزروم را ترک کرد و روز اول اوت به تفلیس بازگشت تا بر گور گریبایدوف مراسم احترام بجای آورد. در روزنامه های تفلیس دیدار پوشکین از قفقاز را بسیار با ارزش و گرانقدر ارزیابی کرده و آرزو کرده بودند که سفر پر باری باشد و در آینده منتظر آثار جدیدش خواهند بود. آرزوی روزنامه نگار گرجی به حقیقت پیوست. این دیدار مجدد شاعر از قفقاز الهام بخش نگارش اثری شد تحت عنوان «مسافرت به ارزروم» که زندگی نامه شخصی شاعر است و نیز قصاید متعددی به یادگار گذاشت از آن جمله: دره، تپه های گرجستان، دِلی باش، دُن، قفقاز، معبد بر روی کازبک.[۱۵]
اینها نمونه هایی بود از اندیشه های پوشکین در ارتباط با دوستی اقوام و ملل و گفتگوی بین فرهنگها و ملتها. به همین سبب نمی توان پوشکین را فقط به ملت روس منتسب کرد. پوشکین به همه مردم شرق و به همه مردم جهان تعلق دارد.
آثار پوشکین در ایران
پوشکین از جمله شاعران و نویسندگان خارجی است که آثارش در ایران بیش از هر شاعر و نویسنده دیگری ترجمه و به چاپ رسیده است و شاید بیش از آثار تولستوی باشد که این متفکر روس نیز در ایران بسیار شناخته شده و شاید بتوان گفت که اغلب آثار او در ایران به چاپ رسیده است. فیلم سینمایی بوریس گودونف در ایران به فارسی دوبله و نمایش داده شده است.
آثار چاپ و منتشر شده پوشکین در ایران را می توان به چهار بخش تقسیم کرد:
الف ـ آثار خود شاعر که از زبانهای روسی، انگلیسی و فرانسه اعم از نظم و نثر به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
ب ـ اشعار پوشکین که به صورت تحت اللفظی و یا منظوم از زبانهای روسی و انگلیسی و فرانسه به فارسی ترجمه شده است
ج ـ آثار نویسندگان و شعرای ایرانی در باره زندگی و آثار پوشکین (پوشکین شناسی ایرانی) نوشته یا سروده شدهاست
د ـ آثار نویسندگان و پژوهشگران خارجی که در باره آثار و زندگی پوشکین (پوشکین شناسی خارجی) به فارسی ترجمه و منتشر شده است
سابقه آشنایی ایرانیان با پوشکین به سال ۱۸۲۹ و به زمان حیات شاعر باز می گردد. فاضل خان گروسی[متولد ۱۱۹۸ هجری ق/۱۷۸۳م. متوفی ۱۲۵۳ یا ۱۲۵۴ هجری ق/ ۱۸۳۷م ]. از منشیان و راویان و نیز شعرای دربار فتحعلی شاه، مردی فاضل و سیاستمدار بود. هفت ماه پس از واقعه ناگوار قتل گریبایدف[تولد ۱۵/۱/۱۷۹۵ مسکو، قتل ۱۱/۲/۱۸۲۸ تهران] وزیر مختار روس در تهران [که در روز آدینه ۲۴ رجب ۱۲۴۴ هجری قمری اتفاق افتاده بود]، در ترکیب هیئتی به سرپرستی شاهزاده خسرو میرزا، یکی از پسران کهتر عباس میرزا نایب السلطنه، برای عذر خواهی مأمور دربار روسیه شد.
هیئت نمایندگی خسرو میرزا در راه قفقاز به سنت پترزبورگ، (در مسیر جاده نظامی گرجستان) به پوشکین برخورد کرد که به همراه ارتش ژنرال پاسکوویچ به میدان جنگ با عثمانی میرفت. پوشکین شرح این ملاقات را در سفرنامه ارزروم چنین آورده است:
«عجله داشتم که هرچه زودتر به تفلیس برسم…منتظر شاهزاده ایران بودند. در نزدیکی ده «قازبگ»[۱۶] به چند دستگاه کالسکه برخوردیم و راه چون تنگ بود، بند آمد. در آن میان که وسایط نقلیه از کنار هم رد می شدند، افسر نگهبان به ما گفت که وی شاعر دربار ایران را بدرقه می کند و به خواهش من مرا به فاضل خان معرفی کرد. به کمک مترجم خواستم به تعارفات پر آب و تاب شرقی بپردازم. اما چقدر شرمنده شدم وقتی که فاضل خان شیرینکاری نابجای مرا با فروتنی ساده و مؤدبانهای پاسخ داد و اظهار امیدواری کرد که باز در پترزبورگ مرا ببیند و تأسف خورد که آشنایی ما طولانی نبود. ناچار شدم این لحن پر افاده خود را عوض کرده با عبارات معموله اروپایی با او سخن بگویم. این پیشامد باید برای ما روسها درس عبرتی باشد که شوخی و مسخرگی را کنار بگذاریم و من خود از این پس در باره کسی از روی کلاه پوستی و سرانگشتان خضاب کردهاش قضاوت نخواهم کرد.».[۱۷]
این متن نشان می دهد که پوشکین در ۳۰ سالگی با فاضل خان ۴۶ ساله ملاقات کرده است. فاضل خان مردی سرد و گرم چشیده بود و از یتیمی و دربدری به مناصب عالیه رسیده بود و پوشکین در اوج شهرت بود. اظهار تأسف فاضل خان از کوتاه بودن ملاقات با پوشکین نشان می دهد که فاضل خان یا از قبل با نام یا آثار او آشنایی داشته یا اینکه در مصاحبت کوتاه با او دریافته بود که این شاعر جوان نابغهای در ادبیات روسی است. از طرفی ایجاد تغییر در نگرش پوشکین از ظاهر سنتی(کلاه پوستی، دستهای حنا بسته و ریش) و نهیب زدن به خود و نصیحت دادن به ملت روس برای اجتناب از قضاوت شخصیت افراد از روی ظاهر، نشان دهنده شخصیت برجسته شاعر ایرانی است که در پوشکین تأثیر داشته است. در هر دو حالت صداقت و آزادگی و فروتنی پوشکین با خواندن این متن کوتاه از سفرنامه آشکار می شود. همین ویژگیهای شخصیتی پوشکین است که در آثار او تجلی یافته و مشاهیر علم و ادب ایران و توده مردم را (که با ترجمه آثار پوشکین توسط آنان شناخته اند) بسوی خود کشیده است. این مترجمین در شناساندن آثار گرانقدر و ارزشمند پوشکین و دیگر شاهکارهای ادبی قرن نوزدهم روسیه به خوانندگان ایرانی نقشی سترگ داشتهاند و جا دارد از همه آنان که با کوششهای بسیار و شبانه روزی خود ما را با این میراث گرانبهای پوشکین، تولستوی، چخوف، داستایفسکی، تورگنیف و دهها شاعر و نویسنده و اندیشمند روسی آشنا ساختند سپاسگزاری کنیم و برای آنانی که در میان ما نیستند آمرزش و برای آنانی که هنوز هستی اشان روشنی بخش جهان ادبیات است، آروزی زندگی پربار و سرشار از شادکامی و پیروزی وبهروزی داشته باشیم.
جامعه ایران هم، در دوره های مختلف تاریخی از جمله هم عصر پوشکین، دچار جنگهای تدافعی علیه متجاوزان خارجی، ستم شاهان و درباریان و بزرگ زمینداران وابسته به دربار بود و ستمی که بر مظلومان و زحمتکشان وارد میآمد در ادبیات شفاهی، از جمله آوازها و لالایی ها و نغمه ها و نیز آثار شاعران و نویسندگان آزادیخواه ایرانی متجلی میشد. به همین سبب ادبیات قرن نوزدهم روسیه در ایران هوادار بسیار دارد، زیرا آیینه تمام نمای ساختار و بافت جامعهای بود که شباهت عجیبی به ساختار جامعه ایران داشت. در ایران، اگرچه زمینداری بزرگ «فئودالیسم» نبود و اگر زارع ایرانی همچون دهقان روسی نبود و در یک نظام سرواژی بر روی زمین خرید و فروش نمی شد، ولی ساختار و پایه ستم و ستمگر همان بود. ایران نیز بدنبال یک «دوبروفسکی» بود تا داد مظلومان را از ظالم بستاند. در میان ایرانیان ترک زبان داستان «کوراوغلو» و «قاچاق نبی» بسیار رواج داشته است که قهرمانان آن داد مظلوم را از ظالم می ستاندند. جان مایه ادبیات شفاهی مردم ایران نیز در این دوره از چنین شخصیتهایی ساخته شده است. جمالزاده، صادق چوبک، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، ملک الشعرایبهار و برخی دیگر از جمله این نمونه ها هستند که به نوعی همانند پوشکین می اندیشیدند.
بنا به نوشته کمیسارف ایرانیان در مورد شاهکارهای ادبیات روسیه در اوایل قرن نوزدهم در ایران آگاهی داشتند. نخستین اثر ادبی روس در ایران در سال ۱۹۰۰ از روسی به زبان فارسی ترجمه شد که اثر معروف گریبایدف به نام «امان از عقل» بود. در سال ۱۹۰۶ آموزگاران «مدرسه زبان روسی» تبریز در برخی ترجمه های آثار ادبی روس مشارکت داشتند. در سال ۱۹۰۷ داستانهای تولستوی و در ۱۹۰۸ آثار گورکی ترجمه و منتشر شده است. در ۱۹۱۲ نمایشنامه «بازرس» اثر گوگول در ایران ترجمه شدهاست. ولی گسترش چشمگیر ترجمه فارسی ادبیات روسی به دوره شوروی به دهه های ۴۰ و ۵۰ سده بسیتم باز میگردد که جنبشهای آزادیخواهی و دمکراسی گسترش می یافت. در این دوره آثار بیش از ۵۰ نویسنده شوروی و بیش از ۲۵ شاعر ترجمه و منتشر شده است[۱۸] که انتشارات پروگرس شوروی نیز نقشی بارزی داشت.
نخستین اثری که از کارهای پوشکین در ایران به زبان فارسی منتشر شده است ترجمه داستان دوبروفسکی است که در حدود ۷۵ سال پیش (۱۹۲۸م. یعنی حدود ۱۰۰ سال پس از خلق این اثر) با ترجمه گریگور یقنکیان(مترجمی روسی میرزا کوچک خان جنگلی) در سال ۱۳۰۷ در دوره رضا شاه در شهر رشت منتشر شده است. آخرین ترجمه از آثار این شاعر گرانقدر و سرشناس روس قصه ماهیگیر و ماهی در سال ۱۳۸۱ و دو نمایشنامه «مهمان سنگی» و «پری دریایی» است که در سال ۱۳۸۰ در ۲۰۰۰ نسخه، در ۷۵ صفحه در شهر اصفهان با ترجمه حمید دستجردی(از زبان انگلیسی)، بچاپ رسیده است. جالب اینجاست که هم اولین و هم آخرین ترجمهها از آثار پوشکین در خارج از تهران و در دو شهر با سابقه فرهنگی رشت در شمال و در شهر صنعتی اصفهان در مرکز ایران (از زبان انگلیسی)، منتشر شدهاند.
پیش از این انتشارات امیرکبیر یکی از بزرگترین انتشارات ایران داستان «دختر سروان» را در قطع جیبی در ۲۰۵ صفحه با ترجمه دکتر پرویز ناتل خانلری در سال ۱۳۷۹ به چاپ سوم رسانده است. چاپ دوم این اثر در سال ۱۳۴۱ به چاپ رسیده بود و چاپ حاضر(سوم) آن با ویرایش جدید است.
نخستین اثری که در باره زندگی و آثار پوشکین توسط ادیبان ایرانی منتشر شده است مربوط به سخنرانی بسیار جامع و مفصل مرحوم علی اصغر حکمت است که در بهمن ماه سال ۱۳۲۳ در تالار موزه ایران باستان ایراد شده است. در سال ۱۳۲۶ سعید نفیسی استاد دانشگاه و ادیب نامدار ایران در مقالهای که در فروردین ماه سال ۱۳۲۶ در مجله پیام نو به چاپ رسید در باره زندگی پوشکین منتشر کرد.
در ماهنامه پیام نو در سال ۱۳۳۰ در شماره اسفند (شماره ۵۴)، مقالهای بسیار ارزنده به قلم بزرگ علوی به مناسبت صد و پانزدهمین سال مرگ شاعر منتشر شده است. آخرین کتابی که در باره زندگی و آثار پوشکین در ایران به چاپ رسیده مربوط به نوشته «هانری تروایا» است که با ترجمه دکتر حسینعلی هروی در ۷۵۱ صفحه در قطع وزیری و جلد گالینگور در سال ۱۳۷۴ منتشر شده و دیگری نوشته «تاماس شا» از آکادمی علوم فرانسه است که با ترجمه عبدالله کوثری در سال ۱۳۷۵ در تهران به چاپ رسیده است.
پوشکین و سعدی در منظومه فواره های[۱۹] باغچه سرای
دکتر آبتین گلکار در اظهار نظر پیرامون آثار پوشکین به این نکته اشاره دارد که «عناصر درام مدرن در نمایشنامه های پوشکین» از تاثیرپذیری پوشکین از سعدی در «فواره باغچه سرای» حکایت دارد و آن اینکه در سرلوحه این اثر پوشکین بعد از آوردن شعر سعدی به صراحت نام این شاعر کلاسیک ایران زمین را آورده است و این نشان تاثیر مستقیم از اوست و همچنین بیتی از سعدی را با ذکر نام ایشان در رمان منظوم «یوگنی آنگین» پوشکین میبینیم. وی ادامه می دهد که در اوایل قرن ۱۹ که زبان روسی دچار بحران و به نوعی تزلزل گردیده بود، پوشکین از راه رسید و تحول عظیمی ایجاد کرد و ادبیات روسیه را در جهان بر سر زبانها انداخت. او انواع داستان کوتاه، داستان بلند، رمان، نمایشنامه و شعر دارد. نمایشنامههای او در تاریخ تئاتر روسیه از جایگاه ویژهای برخوردارند و خود بارها به صراحت گفته است که قصد نوسازی و اصلاح تئاتر روسیه را دارد. نمایشنامههای او که همگی تراژدی هستند شامل «تراژدی های کوچک» شامل ۴ نمایشنامه «شوالیه آزمند»، «موتزارت و سالیری»، «مهمان سنگی» و «ضیافت به روزگار طاعون» و نیز تراژدی «باریس گادونف» میباشند.
پوشکین همواره پیشرو بود و جلوتر از زمان خود حرکت میکرد. عناصر درام مدرن را که امروزه به عنوان مثال در آثار برنارد شاو می بینیم میتوان در نمایشنامههای پوشکین یافت. پوشکین میکوشید تا خوراک فکری برای خوانندگانش فراهم آورد و در پی برانگیختن احساسات تماشاچی نبود. مخاطب او فکر و اندیشه و عقل بود تا قلب و احساسات.
به عنوان مثال و از نمونههای عناصر درام مدرن در آثار پوشکین می توان به این نکته اشاره کرد که صحنه مرگ در نمایشنامههای او وجود ندارد و ما تنها از میان گفتههای قهرمانان میتوانیم پی ببریم که فردی از دنیا رفته است. ماجرای نمایش بیشتر در گفتار مطرح است تا اعمال و حرکات و به عقیده پوشکین چنین رویکردی لازمه تئاتر روسیه بوده است. عنصر دیگر برجای ماندن تعارض موجود در نمایشنامه در انتهای آن است. معمولا بدین شیوه است که ابتدا گره و تعارضی در ماجرا وجود دارد و بعد به اوج می رسد و در خاتمه آن گره گشوده شده و تعارض از میان می رود.[۲۰]
فواره(چشمه) باغچه سرای، در مجموعه کاخ باغچه سرای (Bakhcahsaray)شبه جزیره کریمه
پوشکین در سفر به جزیره کریمه در سیمای خیالی معشوقهِ جوان و نامرادِ خان، کارامزینا در برابر چشمانش ظاهر میشود، اما فوارههای باغچهسرای نه یادی از اشکهای خودش دارد ونه بیتابیِ گریستنِ خانِ کریمه را.
در پایانِ یک سفر است که چشمش به این بیتهای بوستانِ سعدی میافتد:
«شنیدم که جمشیدِ فرخ سرشت
سرِ چشمهیی بر به سنگی نوشت
بر این جشمه چون ما بسی دم زدند
برفتند چون چشم برهم زدند»
چنان سراپایش را شور میگیرد که گویی تازه به گذرایی گیتی و ماندگاری نشانههای عشقِ آدمی پیبرده باشد. بیدرنگ به دیدنِ دوبارهِ باغچه سرای میرود. اینبار اشکهای غمانگیزِ خان را در در فورانِ فوارهها به تماشا مینشیند.
در کنارِ ماریای زیبا و جوانمرگ، کارامزینا قد میافرازد. حسمیکند دستهایش با دستهای آفرینشگر فوارهها (استاد عمر) یکی میشوند. چیزی در دل و درونش و در سراپای تنش چون فوارههای برونشده از دلِ سنگ فوران میزند. دستهایش را(شاید هم از هیجان آفرینش) لرزشی فرا میگیرد. به فوارهها چشم میدوزد و به صدای آمیخته باشگفتی میخواند:
«براین چشمه چون ما بسی دم زدند
برفتند چون چشم برهم زدند».
بیتهایی را با خود زمزمه میکند:
«غم دگر با اشکها هم پای نیست. . .
به یاد آرم کنون عشقِ جنونآمیزِ پیشین را».
اشکهایش، به بیجارگی خانِ مقتدرِ فرمانروای کریمه (اسیرعشق دخترکِ لهستانی اسیرِ جنگ) فوارههای یادِ کارامزینایی میشوند که بیستسال بزرگتر از خودش است و قطره قطره چکامهِ «فواره باغچه سرای» میشوند.
الکساندر پوشکین روزگاری عاشق زنی شد به نام «کَرَم زینه» و به او وعده سپرد که من یک سروده جاودانی به تو اهدا می کنم. سالها گذشت چنین الهامی به پوشکین نداد. پوشکین به جزیره کریمه رفت و کاخ خان کریمه را که فواره زیبا داشت دید و داستان ساخته شدن این فواره را هم شنید. باز هم زمان گذشت و الهام لازم به پوشکین دست نداد تا زمانی که ترجمه فرانسوی بوستان سعدی به دست پوشکین رسید و پوشکین این ترجمه را در باب اول بوستان خواند:
«شنیدم که جمشید فرخ سرشت
به سرچشمه ای بر به سنگی نبشت
بر این چشمه چون ما بسی دم زدند
برفتند چون چشم برهم زدند
گرفتیم عالم به مردی و زور
ولیکن نبردیم با خود به گور»
در همین لحظه بود که جانمایه یکی از شاهکارهای بزرگ ادبیات روس برای پوشکین در ذهنش شکل گرفت. پوشکین بار دوم به کریمه رفت و کاخ خان تاتار را دید، بار دیگر آن فواره را دید، بار دیگر داستان آن فواره را شنید و سرانجام توانست یکی از شاهکارهای زبان روسی یعنی منظومه «فواره باغچه سرای» را به وجود بیاورد، همه زیر تاثیر چند بیت از استاد سخن سعدی[۲۱].
توضیح: پوشکین در سال ١۸۲۰ میلادی بازدیدی از کاخ باغچه سرای در شبه جزیره کریمه داشت. در این بازدید، پوشکین آبنمای این کاخ و نوشتههایی را که در کنار آن به زبانهای عربی و تاتاری نوشته بود ملاحظه کرد. نوشته عربی، آیه ۱۸ از سوره انسان در قرآن بود که به سلسبیل، چشمه بهشتی اشاره میکرد. مضمون نوشته تاتاری نیز این بود: «بیا از زلالترین آب فواره (چشمه) بنوش.» علت ساخت این آبنما، عشق خان کریمه به دختر زیباروی لهستانی به نام ماریا بود. خان او را در حمله به لهستان از خانوادهاش ربود. ماریا در حرمسرای خان کریمه افسرده و پژمرده شد و یک شب زارما، همسر خان کریمه از او خواهش کرد که عشق خان را به او بازگرداند. ماریا برای خودش آرزوی مرگ کرد و آرزویش برآورده شد، اما عشق خان کریمه از بین نرفت و آب نمایی را به یادبود او بنا کرد که دختران جوان کریمه آن را فواره اشک نامیدند. پوشکین تحت تاثیر فضا و داستان آن قرار گرفت و اشعار سعدی، شاعر ایرانی، با مضمون فانی و زودگذر بودن دنیا را به یاد آورد که زمینهساز خلق این اثر شد. پوشکین این منظومه را با نگاهی جدی به ادبیات شرق نوشت و آن را با این عبارت آغاز کرد: «بسیاری چون من فواره را دیدهاند اما برخی از آنان در عالم وجود نیستند و دیگران نیز در بلاد دور سیاحت میکنند.» که برداشتی است از بیتهای ۴۷۹ و ۴۸۰ باب اول بوستان سعدی است. این مفهوم شاعرانه را بخشهای مختلفی از این اثر تکرار کردهاست.
اظهار نظر ادیبان و بزرگان در باره مرگ پوشکین
میرزا فتحعلی آخوند زاده
بزرگی و عظمت پوشکین را می توان در زندگی شاعر و تأثیری که زندگی و مرگ او بر دیگران داشته است جستجو کرد. میرزا فتحعلی آخوندزاده نخستین اثر منظوم فارسی را در باره پوشکین و در رثای این شاعر سروده است. او در قصیده بلندی به نام «پوئمای شرق در رثای پوشکین» در ۲۵ سالگی به زبان فارسی سروده است. او در همان زمان خود این اثر را به زبان روسی به نثر ترجمه کرد و همراه با اظهار نظر و تأییدیه نویسنده روس ای.ای. کلمنتییف در شماره ماه مارس ۱۸۳۷ روزنامه «ماسکووسکی نابلیوداتلی»[۲۲] منتشر کرد. در این قصیده او پوشکین را ستوده و نقش مهم او را در ادبیات روس بر شمرده و دشمنان و قاتل پوشکین را نکوهش کرده است.
قصیده میرزا فتحعلی آخوند زاده در رثای پوشکین
نداده دیده به خواب و نشسته در شب تار
بگفتمی به دل ای کان گوهر اسرار
چه شد که بلبل گلزارت از نوا مانده
چه شد که طوطی نطقت نمی کند گفتار
چه شد که راه سخن سنجیات شده مسدود
چه شد که پیک خیالت بمانده از رفتار
بهار آمد و هان هر یک از بنات نبات
جمال خویش به آرایشی کند اظهار
بنفشه زار شد اطراف جویبار
چمنشکفت غنچه ناری به گلبن گلزار
نهاده تاج شکوفه بر تارک اندر باغ
نشسته خسرو اشجار با کمال وقار
سران سوسن و زنبق به شادی اش نوشند
شراب ژاله ز اقداح لاله با تکرار
چنان ز یاسمن آراسته است بزم چمن
که خیره از نگهش چشم نرگس خمار
به رسم تحفه خوش آمد کنان برد بلبل
به سایرین ورق گل گرفته در منقار
به صوت بزم سحرگه نوا سراست طیور
که از نقاب تراب ای نگار سبزه سر آر
هر آن چه هست تهیدست نیست از هنری
ز هر کدام متاعی است اندرین بازار
مگر تو کز فرح و شور بی نصیب شدی
زخواب خامشی ای دل نمی شوی بیدار
جواب داد که ای مونسم به تنهایی
مرا دگر پس از این در مدار خود بگذار
مگر تو ای زجهان بی خبر بنشنیدی
ز پوشکین به خیل سخنوران سالار
چه پوشکین که به هنگام نکته پردازی اش
صدای مدح ز هر گوشه خاستی صد بار
چه پوشکین که سیه رو شدست کاغذ از آن
که کاش خامه وی را فتد به روش گذار
بحسن طبع بیاراست نظم لومونوسف[۲۳]
خیال وی همه آنجا گرفت استقرار
اگرچه ملک سخن را گرفت درجاوین[۲۴]
به حکم رانی و نظمش ولی شد او مختار
کرمزن[۲۵]از می عرفان بکرد پرکاسی
ولی بخورد وی آن می زکاسه سرشار
خیال داشت بهر گردش اش که چون طاووس
هزار نقش غریب آورد در این بازار
بتیر مرگ وجودش نشانه بنمودند
ز روزگار وی آورد بیدریغ دمار
سراج روح ورا تند باد اجل خاموش
و ساخت شبستان جسم او را تار
به تیشه ستم این باغبان پیر برید
نهال نورس قدش ز صحن این گلزار
سرش که مخزن گنج معانی دل بود
ز جور مار طبیعت بگشت خانه مار
پرید مرغ روانش ز آشیان بدن
شده انیس الم جمله صغار و کبار
زمین روس به یأس و حُزن کند نوحه
که ای قتیل ز دست شریر بد کردار
ترا نکرد خلاص آن طلسم تو حقا
ز قید سحرگری این عجوز جوهر کار
ز مُلک «باغچه سرای»[۲۶] بوی عطر از آن دو گلت
دهد به خاک تو «فواره» با نسیم بهار
برد شعر تو «پیر سپید مو قفقاز»
به شعر «صبوحی»[۲۷]تراست ماتمدار
ز دوستان زمینی چو دور افتادی
در آسمان به تو گردید رحمت حق یار
ادیبان ایرانی و پوشکین
مرحوم وحید دستگردی از ادیبان ایران در شعری که در سال ۱۳۱۵ (۱۹۳۷) در رثای پوشکین سروده است جزو نخستین کسانی بود که در باره پوشکین شعر سروده است.
در بهمن ماه ۱۳۱۵/فوریه ۱۹۳۷ که در سرتاسر اتحاد شوروی و در دیگر ممالک جهان به مناسبت یکصدمین سال وفات پوشکین مجالسی برگزار شده بود، در تهران مجلس با شکوهی به همین مناسبت برگزار شد. در این مراسم که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد، کتاب کوچکی بنام پوشکین از طرف وزارت معارف منتشر گردید که متضمن چند ترجمه آثار پوشکین بفارسی بود که شامل «بنای یادگار» (ترجمه ابولقاسم لاهوتی)، «گل» (ترجمه وحید دستگردی) و «سوگنامه» بود. [۲۸]
شعر سروده شده وحید دستگردی در بزرگداشت پوشکین به شرح زیر تقدیم می شود:
پوشکین، ای سخنسرای جهان
نغمهات بهترین نوای جهان.
ای مَهین شاعر سخنور روس،
وی با تو سربلند کشور روس،
روس نه تنها سربلند به تواست،
که جهان جمله ارجمند به تواست.
تو نمُردستی، ای جهان سخن،
در جهان زندهای به جان سخن.
ای سخن آفرین دستانساز،
هنر افروز و داستان پرداز،
وی به صد سال پیش با پیغام پ
خوانده بر نسل نو درود و سلام.
نک به پاسخ تمام اهل جهان
از کهن نسل تا نژاد جوان،
چون سخن گستران ایرانی،
که وحیدند در سخنرانی،
با نواهای رود و نغمه راست
همه را این سرود از دل خاست:
که ز ما باد تا بباید و بودبر تو،
ای پوشکین، سلام و درود.
در سال ۱۳۳۶ (۱۹۵۷) به مناسبت چهلیمن سال انقلاب اکتبر، هیأت فرهنگی ایران به دعوت انجمن روابط فرهنگی اتحاد شوروی به مسکو عزیمت کرد که در آن آقای رهی معیری شاعر توانا و هنرمند ایرانی شرکت داشت. این هیأت در پای مجسمه پوشکین در مسکو تاج گلی نثار می کند و رهی معیری شاعر پر آوازه ایرانی [ ۱۲۸۸-۱۳۴۷ش. ] شعری را در باره پوشکین می سراید. دست نویس این شعر رهی به موزه پوشکین اهدأ می شود. اینک این شعر تقدیم می شود:
درود به پوشکین
«ای پوشکین، درود فرستم ترا، درود
وز اهل دل، پیام رسانم ترا، پیام
آثار تو، بزرگ بود، ای بزرگ مرد
اشعار تو، بلند بود، ای بلند نام
بستی میان بخدمت خلق از صفای دل
ز آنرو، که لوح سینهات از کینه پاک بود
افسانهات، چو نغمه شادی، امید بخش
اندیشهات چو زهره و مه، تابناک بود
آزاده مرد بودی و آزاد زیستی
جان باختی، که بر فکنی رسم بندگی
مردی، ولیک نام شریف تو زنده ماند
مردن براه خلق بود، شرط زندگی
گفتی سخن زسعدی و آثار وی از آنک
گوهر شناس بود، دل تابناک تو
و اینک ز شهر سعدی و اقلیم شاعران
آمد رهی، که لاله فشاند بخاک تو
هستی میان ما، ز هنر های خود پدید
گر ظاهراً، پدید نی ای در میان ما
نام تو جاودان بود، ای شاعر بزرگ
چونانکه نام سعدی شیرین زبان ما»[۲۹]
بزرگداشت پوشکین پس از انقلاب اسلامی ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و سپس فروپاشی اتحاد شوروی، تغییر ساختارهای حکومتی و دگرگونیهای دیگر، انجمن روابط فرهنگی ایران و اتحاد شوروی در همان آغاز انقلاب ایران به حال تعطیل در آمده و فعالیتهای آن متوقف شد. در سال ۱۳۷۵ دبیرخانه انجمنهای دوستی ایران با سایر دول در وزارت امور خارجه با دعوت از تعدادی از استادان دانشگاه و پژوهشگران ایرانی(از جمله نگارنده) و نیز مقامات فرهنگی سفارت روسیه در تهران نسبت به تشکیل انجمن دوستی ایران و رسیه اقدامات اولیه را انجام داد. در این انجمن شلدروان پروفسور عنایت الله رضا، خانم دکتر الهه کولایی، دکتر بهرام امیراحمدیان، دکتر محسن شجاعی، منصور صفوتی و تنی چند از کادرهای وزارات امور خارجه شرکت داشتند. این انجمن از آن زمان فعالیت خود را آغاز کرد. در دوره ای دکتر رضا امراللهی ریاست انجمن را عهده دار بود. فعالیت انجمن در سال ۱۳۸۵ متوقف شد.
در روز ۱۷ آذر سال ۱۳۷۷ در ساعت ۶ بعداز ظهر در تالار نمایش فرهنگسرای نیاوران مراسم بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد آلکساندر سرگئیویچ پوشکین، نویسنده، شاعر و بنیانگذار ادبیات نوین روس به همت انجمن دوستی ایران و روسیه با شرکت جمعی از دیپلماتها، اعضای وزارت خارجه، محققان، اندیشمندان، اساتید ایرانی زبان روسی و دیگر اساتید دانشگاهها، شعرا، نویسندگان و دانشجویان زبان روسی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی تهران و دیگر شعردوستان و علاقهمندان ادبیات، برگزار شد. در این مراسم مقالهای در باره زندگی و آثار پوشکین به قلم نگارنده ارائه شد. علاوه بر آن در روز ۸ آبان ۱۳۷۸ نیز نمایشگاهی از آثار پوشکین در فرهنگسرای بهمن تهران برگزار و نگارنده در آنجا نیز در باره زندگی و آثار پوشکین سخنرانی داشت. به مناسبت دویستمین سال تولد پوشکین نیز مقالهای از نگارنده تحت عنوان «پوشکین نماینده برجسته بشری» در روزنامه اطلاعات ۳ دی ۱۳۷۷ و خلاصه همین مقاله تحت عنوان «تمایل به همدردی و شفقت جهانی»، در روزنامه همشهری ۲ دی ۱۳۷۷ منتشر شده است. هدف اصلی این مقاله بررسی شخصیت و آثار پوشکین به ویژه آثاری است که در ایران منتشر شدهاست.
همان طور که می دانیم پوشکین شاعری جهانی است. وقتی کسی خود را فدای بشریت میکند و در راه آرمانهای انسانی خود منافع شخصی و خواستهای نفسانی خود را نادیده می گیرد و در راه اعتلای بشر و کرامت انسانی پا می گذارد، مرزی نمی شناسد و خود را به قلمرو یا مکانی جغرافیایی منتسب نمی داند. به همین روی شاعرانی چون فردوسی، حافظ، نظامی، دانته، گوته، پوشکین، و نویسندگانی چون تولستوی، چخوف، تورگنیف و بسیاری از مشاهیر علم و ادب، فقط به ملت و کشور خود تعلق ندارند، بلکه جهانیاند. این شخصیتهای جهانی از قفس تنگ منیت و وابستگی بیرون می آیند و جهانی میشوند و اوج می گیرند و ستارگان علم وادب می شوند و مانند ستارگان در اوج قرار می گیرند بطوری که هر فرد در هر کجای گیتی او را در بالای سر خویش، ستاره بخت خویش و ستاره خود می داند. پوشکین نیز به اوج آسمان شعر و ادب رفت و ستارهای شد در کنار ستارگان دیگر. اکنون نمی توان گفت پوشکین به روسیه تعلق دارد. پوشکین به ما ایرانیها هم تعلق دارد. همان طور که خود گفته است حتی قالموق بیابانگرد هم او را خواهد شناخت. ترکها، عربها، فرانسوی ها، انگلیسیها، آلمانیها، هندیها و همه مردم جهان از یک خانواده بشری هستند و از احساس زیبایی و درک دوستی و مهربانی و کمک به هم نوع و صلح و آشتی لذت می برند. بنابراین پوشکین را که منادی همه این صفتهای زیبای انسانی است، نه تنها در زادگاهش، در قلمرو وسیع اتحاد شوروی سابق، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان هم می شناسند، اشعار و داستانهای زیبای او را می خوانند و لذت می برند. در کنار دیگر مشاهیر شعر و ادب و عرفان و فلسفه و هنر و موسیقی، پوشکین هم به این جهان معنوی تعلق دارد و تا انسانیت باقی است او هم باقی خواهد ماند.
از آنجا که پیکره شاعر در بسیاری از میادین و پارکهای بزرگ شهرهای روسیه و جمهوریهای شوروی سابق برپا شده است و موزه پوشکین در سنت پترزبورگ، پارک پوشکین در سنت پترزبورگ که مجسمه برنزی عظیم شاعر در آن نصب شده است (که نگارنده آن شخصا از آن بازدید کرده است) موزه دولتی پوشکین در مسکو، موزه خاطرات پوشکین در نقاطی که در آن شاعر تحصیل کرده، در تبعید بوده یا به آن مسافرت کرده (از جمله پیکره نیم تنه برنزی شاعر در پارکی که در کنار اقامتگاه او در شهر چرنیکف (یکی از شهر های کوچک در شمال اوکراین که نگارنده خود شخصا از آن بازدید کرده است) ساخته شده است. به نام پوشکین، کتابخانه، شهرک، شهر، خیابان، بلوار و دیگر مراکز فرهنگی و ادبی، نامگذاری شده است. در کتابخانه آکادمی علوم تاجیکستان اتاقی به نام «اتاق پوشکین» وجود دارد (نگارنده در سال ۲۰۰۱ شخصاً از آن بازدید کرده است) که در آن آثار شاعر و اسناد و عکسهای مربوط به شاعر در آن نگهداری می شود.
پیشنهاد ما در باره بزرگداشت پوشکین در ایران این است که به نام او خیابان، میدان یا کتابخانهای در شهر تهران به یادبود او نامگذاری شود. مهمتر اینکه کلیه آثار او در یک دوره کتاب به شکل زیبایی گردآوری، ترجمه، ویرایش و چاپ شود. همانند مجموعه آثار آنتوان چخوف که در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲) به شکل بسیار زیبایی در ۸ جلد با چاپ نفیس از سوی انتشارات معروف توس و با ترجمه مترجم زبردست ایرانی سروژ استپانیان در تهران به چاپ رسیده و مورد استقبال قرار گرفته است.
میراث ادبی پوشکین بسیار ارزشمند است و لازم است که آثار منتشر شده او گردآوری و مجدداً منتشر شود.
در پایان این بررسی فهرستی از کلیه آثار ترجمه و منتشر شده شاعر (آنچه در دسترس بوده و یافت شده است) به زبان فارسی ارائه میگردد.
آثار منتشر شده پوشکین به زبان فارسی در ایران
- دوبروسکی، ترجمه گریگور یقکیان، رشت، جمعیت نشر فرهنگ گیلان، ۱۳۰۷٫
- بی بی گلابی، ترجمه سلطان شرف الدین قهرمانی، تهران، جزوه های افسانه، ۱۳۰۹٫
- دختر سروان، ترجمه پرویز ناتل خانلری، تهران، خاور، ۱۳۱۰٫
- نمونه ای از آثار پوشکین، بهمن ۱۳۱۵ تهران
- مجله ارمغان، سال ۱۷ شماره ۱۰ دیماه ۱۳۱۵
- تیر تپانچه، ترجمه سعید نفیسی، مجله پیام نو، سال اول شماره ۴، سال ۱۳۲۳
- دوبروسکی، ترجمه کریم کشاورز، تهران، نشریه انجمن فرهنگی ایران و شوروی، ۱۳۲۴٫
- طلسم، ترجمه منظوم توسط علی اصغر حکمت، ماهنامه پیام نو، سال سوم، شماره دوم آبان ماه ۱۳۲۵ تهران
- نایب چاپارخانه، ترجمه سعید نفیسی، ماهنامه پیام نو، سال سوم، شماره ششم فروردین ماه ۱۳۲۶ تهران ۱۳۲۶٫
- نمونه آثار و اشعار پوشکین (به یادگار صدمین سال وفات شاعر) ترجمه د.شهرزاد، نشر وزارت معارف و اوقاف تهران، ۱۳۱۵٫
- گل، شعری از پوشکین(ترجمه منظوم)، ترجمه منصور منصوری، ماهنامه پیام نو، سال چهارم، شماره چهارم،تیر ماه ۱۳۲۷ تهران.
- بی بی پیک، ترجمه مسعود کریمی، تهران کتاب فروشی سپهر، ۱۳۲۷٫
- بی بی پیک، ترجمه کاظم انصاری، ماهنامه پیام نو، سال چهارم، شماره پنجم مرداد و شهریور ۱۳۲۷ تهران.
- یار لیلی وش، اقتباس و ترجمه وحید دستگردی، ماهنامه پیام نو، سال چهارم، تیر ۱۳۲۷ تهران.
- دختر سروان، ترجمه حسین نوروزی، تهران، مطبوعاتی ناقوس، ۱۳۲۸٫
- فواره باغچه سرای، ترجمه شجاع الدین شفا، نامه های گذشته، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۳۳٫
- مأمور پست راه، ترجمه هوشنگ مستوفی، اشتیاق، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۳۴٫
- سبد میوه، ترجمه ناصر ایراندوست، تهران، نشر صاحب اثر، ۱۳۷۱
- بی بی پیک، ترجمه نسترن جامعی، سایه مرگ و پنج داستان دیگر، تهران، مطبوعاتی پاینده ۱۳۳۶
- حکایت ماهیگیر و ماهی، ترجمه گامایون، تهران انتشارات بامداد، ؟.
- تیرانداز، ترجمه هوشنگ رکنی، تهران، گوتنبرگ، ۱۳۳۹٫
- دوبروسکی، ترجمه هوشنگ مستوفی، تهران، گوتنبرگ، ۱۳۴۱٫
- دوبروسکی، ترجمه کریم کشاورز، تهران، انتشارات پیام، ۱۳۴۴٫
- یِوْگِنی اونه گین، ترجمه منوچهر وثوقی نیا، تهران، گوتنبرگ، ۱۳۴۸٫
- افسانه ماهی گیر، ترجمه رضا آذرخشی، پیام نوین دوره دهم، شماره ۱۰۱، دی ماه ۱۳۵۱٫
- دختر روستایی و چند داستان دیگر، ترجمه کاظم انصاری، تهران، اندیشه، ۱۳۴۳(۱۹۷ ص).
- دختر روستایی و چند داستان دیگر، ترجمه کاظم انصاری، تهران، اندیشه، ۱۳۵۲٫
- منتخبی از بهترین آثار پوشکین، ترجمه صادق سرابی، تهران، فرخی، ۱۳۵۳
- ابراهیم غلام سیاه پطر کبیر، ترجمه غلامرضا نبی ج.و، تهران، روز، ۱۳۵۶٫
- روسلاولف (مجموعه ۴ داستان : روسلاولف، تابوت ساز، دخترخانم روستایی، شلیک)، ترجمه غلامرضا نبیجو، انتشارات روز، تهران ۱۳۵۶٫
- داستانهای بلکین، ترجمه ضیأ فروشانی، تهران آذرمهر، ۱۳۶۱٫
- دختر سروان، ترجمه شیوا رویگریان، تهران، میلاد، ۱۳۶۳ (۱۷۶ ص ).
- دختر کاپیتان، دوبروسکی، داستانهای بلکین، ترجمه علی بیات، ضیأالدین فروشانی، تندر تهران، ۱۳۶۳٫
- روسالکا و میزبان سنگی، ترجمه پرویز علمایی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۰ (۱۱۲ ص).
- دختر سروان، ترجمه دکتر پرویز ناتل خانلری، تهران انتشارات معین ۱۳۷۸(۱۴۷ ص).
- دختر سروان، ترجمه دکتر پرویز ناتل خانلری، چاپ سوم با ویرایش جدید، تهران، امیرکبیر ۱۳۷۹
- (۲۰۵ ص).
- سرگذشت و زندگی مادام روسلاولف، انقلابی فرانسه: منتخبی از آثار پوشکین، ترجمه صادق سرابی، تهران، پیک فرهنگ، ۱۳۵۲ (۱۱۹ ص).
- ماهیگیر و ماهی طلایی، ترجمه منیژه رضائی زاده، تهران، پاسارگاد، ۱۳۷۷ (۱۵ ص).
- پوشکین، آلکساندر سرگی یویچ، منتخبی از بهترین آثار پوشکین، ترجمه و تألیف از صادق سرابی، تهران، فرخی ۱۳۵۱ (۳۷۴ ص).
- دختر سروان، از آلکساندر سرگه ویچ پوشکین، ترجمه صادق سرابی، تهران انتشارات پیک فرهنگ، ۱۳۸۱ (۲۷۵ ص).
- دختر کاپیتان، دوبروسکی، داستانهای بلکین، ترجمه علی بیات و ضیأ الدین فروشانی، تهران، تندر ۱۳۶۳ (۴۲۰ ص).
- مهمان سنگی و پری دریایی، دو تراژدی، ترجمه حمید دستجردی، نشر فردا اصفهان، چاپ اول ۱۳۸۰
- اشعار و داستانهایی از آلکساندر سرگه ویچ پوشکین، ترجمه صادق سرابی(ترجمه از روسی)، انتشارات پیک فرهنگ، تهران ۱۳۸۱ (۱۶۲ ص)
- بی بی پیک و چند داستان دیگر، الکساندر پوشکین و دیگران، برگردان محمد اسماعیل فلزی، انتشارات هیرمند، تهران ۱۳۸۱(۱۷۱ ص)
- تیرانداز، ترجمه ضیأ الله فروشانی، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۷۰ (۱۲۸ ص)
- داستانهای ایوان پتروویچ بلکین فقید، ترجمه ضیأ الله فروشانی، مسکو بنگاه نشریات پروگرس، ۱۹۷۵ (۱۳۵۴) (۱۲۹ ص)
آثار منتشر شده پوشکین به زبان فارسی در شوروی
ـ چند چامه و درام، ترجمه وحید عسگری، مسکو، انتشارات پروگرس، ۱۳۵۵٫
ـ داستانهای ایوان پتروویچ بلکین فقید، ترجمه ضیا فروشانی، مسکو، انتشارات پروگرس، ۱۳۵۴٫
ـ چند اثر(شعر)، ترجمه ابوالقاسم لاهوتی کرمانشاهی، مسکو، اداره نشریات خارجی اتحاد شوروی، ۱۹۴۷ م.
در باره نویسنده و آثارش
الف ـ شاعران و نویسندگان و محققان ایرانی :
- سعید نفیسی، پوشکین، در کتاب «تاریخ ادبیات روسی»، انتشارات توس، چاپ دوم ۱۳۶۷، ص ۵۹ – ۱۰۰
- آلکساندر پوشکین، علی اصغر حکمت (متن سخنرانی در تالار موزه ایران باستان، در پنجم بهمن ماه
- شرق در آثار پوشکین، بانو فاطمه سیاح، دکتر در ادبیات و استاد دانشگاه، مجله پیام نو، سال اول شماره ۴، سال ۱۳۲۳
- پوشکین در شعر فارسی، علی اصغر حکمت، ماهنامه پیام نو، سال سوم، شماره دوم آبان ۱۳۲۵ تهران.
- پوشکین، سعید نفیسی، ماهنامه پیام نو، سال سوم، شماره ششم، فروردین ماه آبان ۱۳۲۶ تهران.
- آلکساندر سرگه یویچ پوشکین، به مناسبت صد و پانزدهمین سال مرگ او، بزرگ علوی، ماهنامه پیام نو، دوره پنجم شماره ۶ اسفند ۱۳۳۰ شماره ۵۴، تهران.
- «عصر طلایی شعر»، میرسکی، د. س، ترجمه ابراهیم یونسی، تاریخ ادبیات روسیه، امیرکبیر، ۱۳۵۳٫
- ترکیبهای هنرمندانه در سبک پوشکین، ترجمه م.سجودی، ع.امینی، از پوشکین تا شولوخف، تهران، ستاره، ۱۳۵۶٫
- آلکساندر سرگئیویچ پوشکین، شاعر پرآوازه، نویسنده و بنیانگذار ادبیات نوین روس، متن سخنرانی دکتر بهرام امیراحمدیان دبیر دوستی ایران و و روسیه در مراسم دویستمین سال تولد پوشکین در فرهنگسرای بهمن، ۱۷ آذر سال ۱۳۷۷، فرهنگسرای نیاوران، تهران
- تمایل به همدردی و شفقت جهانی، بهرام امیراحمدیان، روزنامه همشهری، ۲ دی ۱۳۷۷ ص ۱۰
- پوشکین، نماینده برجسته فرهنگ بشری، بهرام امیراحمدیان، روزنامه اطلاعات ۳ دی ۱۳۷۷ ص ۶
ب ـ شاعران، نویسندگان و محققان خارجی:
- تنیانف ،یوری، این راز سر به مُهر، ترجمه ف.م. جوان، مسکو پروگرس، ۱۹۸۰٫
- تروایا، هانری، پوشکین «زندگی نامه»، ترجمه حسینعلی هروی، تهران، البرز، ۱۳۷۴٫
- تاماس، شا، آلکساندر پوشکین، ترجمه عبدالله کوثری، انتشارات کهکشان، تهران ۱۳۷۵٫
- داستایوسکی، فئودور، خطابه پوشکین، ترجمه کامران فانی و سعید حمیدیان، انتشارات فرزین، تهران،
منابع مورد استفاده:
- تروایا، هانری. پوشکین، «زندگینامه، ترجمه دکتر حسینعلی هروی، نشر البرز، تهران ۱۳۷۴
- دولت آبادی، عزیز، سرایندگان شعر فارسی در قفقاز، مجموعه انتشارات ادبی و تاریخی موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، شماره ۳۸، چاپ اول، تهران ۱۳۷۰
- پوشکین، آ. س. چند اثر، ترجمه ابوالقاسم لاهوتی، اداره نشریات به زبانهای خارجی، مسکو ۱۹۴۷
- لرمانتف، هدایای تِرِک، ماهنامه ادبی کلک، شماره پی در پی ۱۲۲، دوره جدید شماره ۲ اسفند ۱۳۷۹، ترجمه و توضیحات دکتر بهرام امیراحمدیان
- سعید نفیسی، پوشکین، در کتاب «تاریخ ادبیات روسی»، انتشارات توس، چاپ دوم ۱۳۶۷، ص ۵۹ – ۱۰۰
- سفرنامه ارزروم، فصل یکم(به نقل از یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم ۱۳۵۷، ج ۱ ص ۵۴-۵۵)
- رهی معیری، درود به پوشکین، پیام نوین، سال اول، شماره ۱ مهر ۱۳۳۷
- آوتور خانوف، عبدالرحمان، مسئله اقلیتهای ملی در شوروی، ترجمه فتحالله دیدهبان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۱
- چند چامه و درام، آلکساندر پوشکین، ترجمه وحید عسگری، انتشارات پروگرس، مسکو سال۱۳۵۵
- علوی، بزرگ. آلکساندر سرگه یویچ پوشکین، به مناسبت صد و پانزدهمین سال مرگ او، مجله پیام نو، دوره پنجم، شماره ۶ اسفند ۱۳۳۰، شماره ۵۰،
- و. بلینسکی، آثار آلکساندر پوشکین، باکو ۱۹۴۸، ص ۱۰۶
- سخنرانی دکتر آبتین گلکار در نشست فرهنگی «پوشکین، شرق و ادبیات فارسی»، شهر کتاب سه شنبه و چهار شنبه برابر با ۲۹ و ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۱، با حضور جمعی از اساتید سعدی شناس و پوشکین شناس.
- – پوشکین و داستان فواره های باغچه سرای، عزیزالله ایما، قابل دسترس در نشانی زیر
http://kateeba.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3:2011-06-05-02-52-31&catid=1:2011-06-05-02-21-31&Itemid=2
[۱] – استاد دانشگاه، پژوهشگر مسائل روسیه، نویسنده و مترجم، رئیس کمیته علمی و مشاور علمی انجمن دوستی ایران و روسیه
[۲] – سعید نفیسی، پوشکین، در کتاب «تاریخ ادبیات روسی»، انتشارات توس، چاپ دوم ۱۳۶۷، ص ۵۹ – ۱۰۰
[۳] – همانجا، ص ۱۰۰
[۴] – همانجا، ص ۱۰۱
[۵] – دکابریستها-کابریستها روایت تاریخی نخستین قیام روشنفکرانهی ملت روس علیه حکومت استبدادی تزار است که در دسامبر ۱۸۲۵ میلادی رخ داد و اگرچه یکروزه سرکوب شد، تأثیری شگرف بر رشد خودآگاهی سیاسی-اجتماعی ملت روس نهاد
[۶] – آلکساندر سرگه یویچ پوشکین، به مناسبت صد و پانزدهمین سال مرگ او، بزرگ علوی، مجله پیام نو، دوره پنجم، شماره ۶ اسفند ۱۳۳۰، شماره ۵۰، ص ۲
[۷] – اشاره به برج اسکندر، ستون بلندی از سنگ خارا در میدان کاخ سنت پترزبورگ است که در عین حال یک اثر برجسته معماری است.
[۸] – آ. س. پوشکین، چند اثر، ترجمه ابوالقاسم لاهوتی، اداره نشریات به زبانهای خارجی، مسکو ۱۹۴۷
[۹] – مساله اقلیتهای ملی در شوروی، عبدالرحمان آورتورخانف، ترجمه فتح الله دیده بان، انتشارات انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۱، ص ۱۳۱-۱۳۲٫
[۱۰] – هدایای تِرِک، لرمانتف، ماهنامه ادبی کلک، شماره پی در پی ۱۲۲، دوره جدید شماره ۲ اسفند ۱۳۷۹، ترجمه و توضیحات دکتر بهرام امیراحمدیان
[۱۱] – آلکساندر پوشکین ـ چند چامه و درام ـ بنگاه نشریات پروگرس ـ مسکو
[۱۲] – تروایا، هانری. پوشکین، «زندگینامه، ترجمه دکتر حسینعلی هروی، نشر البرز، تهران ۱۳۷۴، ص ۴۵۲-۴۵۵،
[۱۳]– همان ص ۴۵۷
[۱۴] – علوی، بزرگ. آلکساندر سرگه یویچ پوشکین، به مناسبت صد و پانزدهمین سال مرگ او، مجله پیام نو، دوره پنجم، شماره ۶ اسفند ۱۳۳۰، شماره ۵۰،
[۱۵] – همان، ص ۴۵۸-۴۵۹٫
[۱۶] – قازبگ روستایی است در شمال گرجستان در نزدیکی مرز با روسیه محل تولد آلکساندر قازبگی نویسنده و متفکر بزرگ گرجی[۱۸۴۸-۱۸۹۸]. این روستا بر سر راه «جاده نظامی گرجستان» (Gruzinskaya Voenno Doroga) واقع شده و روسها با استفاده از این جاده در آغاز قرن نوزدهم توانستند قفقاز جنوبی را تسخیر کنند (امیراحمدیان).
[۱۷] – سفرنامه ارزروم، فصل یکم(به نقل از یحیی آرین پور، از صبا تا نیما، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم ۱۳۵۷، ج ۱ ص ۵۴-۵۵)
[۱۸] – Staten, M. Russkaya Vostoka Stranakh v Klassika Russkaya. Izdatle.”Nauka” ۱۹۸۲٫
[۱۹] – آنچه که در باره فواره (به روسی фонтан، به انگلیسی fountain) گفته شده در حقیقت همان چشمه است که در اینجا منظور از منبع آبی است که از زمین می جوشد. یا از شکافی در کوه جاری می شود. در زبان فارسی فواره به آبی گفته می شود که با فشار از سطح حوض یا استخر فوران می کند. این اصطلاح در آغاز نادرست ترجمه شده است. آنچه در کاخ باغچه سرای کریمه است، منبع آبی است که از بلندی به کف جاری می شود و در حقیقت آب چشمه ای است که از ارتفاع اتاقی به کف می ریزد و نه اینکه از کف به بالا فوران می کند. نمود بارز این معنی مثل فارسی است: «فواره چون اوج بگیرد سرنگون شود». باغچه سرای فواره ندارد، بلکه چشمه دارد.
[۲۰] – سخنرانی دکتر آبتین گلکار در نشست فرهنگی «پوشکین، شرق و ادبیات فارسی»، شهر کتاب سه شنبه و چهار شنبه برابر با ۲۹ و ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۱، با حضور جمعی از اساتید سعدی شناس و پوشکین شناس.
[۲۱] – پوشکین و داستان فواره های باغچه سرای، عزیزالله ایما، قابل دسترس در نشانی زیر
http://kateeba.com/index.php?option=com_content&view=article&id=3:2011-06-05-02-52-31&catid=1:2011-06-05-02-21-31&Itemid=2
[۲۲] -Moskovski Nabludateli, D.S.Komisarov Irane. v Klassika Russkaya,
[۲۳] – میخائیل لومونوسف از شعرا و ادبای روس در قرن هیجدهم متولد بسال ۱۷۱۱ م. و متوفی در ۱۷۶۵ م.
[۲۴] – گاوریل درجاوین که پوشکین در ابتدا سبک او را پیروی می کرد، متولد ۱۷۴۳ و متوفی در ۱۸۱۶ م.
[۲۵] – پوشکین در شعر فارسی، علی اصغر حکمت، ماهنامه پیام نو، سال سوم، شماره دوم آبان ۱۳۲۵ تهران
[۲۶] – اشاره به منظومه «فواره های باغچه سرای» سروده پوشکین است.
[۲۷] – تخلص شعری میرزا فتحعلی آخوند اف
[۲۸] – پوشکین در شعر فارسی، علی اصغر حکمت، ماهنامه پیام نو، سال سوم، شماره دوم آبان ۱۳۲۵ تهران.
[۲۹] – ماهنامه پیام نوین سال اول، شماره ۱ مهر ۱۳۳۷