به قلم: عُبید احمدی
با کنارهگیری محرم اینجه نامزد حزب مملکت از ادامه کارزار انتخابات ریاستجمهوری ترکیه پازل این رویداد مهم و البته بسیار پیچیده در چند ساعت پایانی مانده به انتخابات کمی کاملتر شد. اگرچه در ساعتهای پایانی منتهی به انتخابات پیمایش نظرسنجی و اعلام نتایج آن ممنوع است اما هنوز شرکتهای پیمایش نظرسنجی به سنجش افکار عمومی ادامه میدهند و نتایج به بیرون درز میکند. پیمایشها نتایج مختلف و بعضا متضادی را منتشر میکنند اگرچه در اغلب نظرسنجیها رییس جمهور اردوغان و کمال قلیچداراوغلو با فاصله اندکی همدیگر را تعقیب میکنند اما تعدادی رییسجمهور اردوغان و تعدادی دیگر قلیچداراوغلو را پیشتاز این ماراتن سخت و نفسگیر معرفی میکنند. با همه این تفاصیل اما آنچه اکنون تقریبا عیان است به احتمال خیلی زیاد هیچکدام از رقبا در دور اول حائز پنجاه درصد آرا به علاوه یک رای نخواهند شد بنابراین همانگونه که پیشبینی میشد انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد. البته تنی چند از صاحبنظران و کارشناسان نظرسنجیهای انتخاباتی بیان کردهاند بعد از کنارهگیری محرم اینجه این احتمال نیز وجود دارد انتخابات در دور اول تمام شود و یکی از دو رقیب اصلی حائز پنجاه درصد آرا به علاوه یک رای شود که البته در این صورت برای افکار عمومی داخل و خارج ترکیه تعجببرانگیز و شوکهکننده خواهد بود. آنچه در رابطه با این انتخابات از اهمیت بالایی برخوردار است دو قطبی شدن فضای گفتمانی حاکم بر جو افکار عمومی و الیت سیاسی ترکیه است. دو دیدگاه و دو گفتمانِ نقطه مقابل هم؛ در یک طرف راست سنتی و ملیگرایی با چاشنی مذهبگرایی یا به تعبیری ملی مذهبی قرار دارد در طرف دیگر سوسیال دموکراتهای ملیگرا با راست میانه در یک جبهه مشترک قرار دارند اما به عنوان یک واقعیت در ترکیه ملیگرایی اساس و پایه همه جریانهای اصلی، عنصر غالب گفتمانی و نقطه مشترک همه دیدگاههای گاهی رقیب و متضاد یکدیگر نیز هست. با نگاه به فضای سیاسی ترکیه در این انتخابات میتوان فهمید این کشور در حال تجربه مهمترین انتخابات سراسری خود است به گونهای که به احتمال زیاد با مشارکت بیش از نود درصد مردم رکورد مشارکت رایدهندگان نیز در تاریخ این کشور شکسته خواهد شد.
اما چرا بنده بهرغم همه نظرسنجیها که قلیچداراوغلو را با چند درصد بیشتر پیشتاز میدانند هنوز معتقدم کارتهای رییس جمهور اردوغان برای پیروزی بیشتر است؟ برای جواب دادن به این سوال میتوان به امتیازهای در دست رییس جمهور اردوغان که شکلدهنده افکار عمومی ترکیه امروزی نیز هستند اشاره کرد مانند:
کنترل تقریبا همه رسانههای اصلی شنیداری و دیداری و نوشتاری که بازوی اصلی تبلیغات رییس جمهور و دولت هستند.
همکاری و حمایت شبکههای مختلف جماعت و طریقت از دولت که باعث شده جریان اتفاقا ریشهدار، با نفوذ و قوی مذهبی پایگاه اصلی حزب حاکم و شخص رییس جمهور اردوغان باشد.
اتحاد و ائتلاف ملیگرایان سنتی ترکیه با دولت اردوغان و بنابراین مسلط بودن گفتمان ملی مذهبی.
پیشرفتهای ترکیه در تولید صنایع دفاعی و ایجاد حس غرور ملی و استقلال در بین مردم.
همکاری و ایجاد تسهیلات دولت برای تولیدکنندگان داخلی و سیاستگذاری اقتصاد ملی معطوف به صادرات که نرخ برابری لیر را در برابر دلار به منظور افزایش صادرات عمدا پایین نگه داشته است تا کالاهای ترکیه در برابر کالاهای مشابه در بازارهای بینالمللی ارزانتر قابل دسترسی باشد که این سیاست باعث ظهور یک طبقه جدید سرمایهدار ملی وابسته به دولت شد.
افزایش حداقل حقوق پایه کارگری و افزایش حداقل حقوق کارمندان بخش عمومی و دولتی بهطوری که هیچ کارمندی کمتر از ۲۲ هزار لیر دریافتی نداشته باشد.
افزایش حقوق با در نظر گرفتن پایه تورم و در نظر گرفتن سهم رفاه برای کارمندان که خود باعث ایجاد دلگرمی و حفظ پایگاه دولت بین طبقه متوسط شهری خواهد شد.
تلاش دولت برای تامین نیازهای انرژی کشور با امکانات داخلی مانند تلاش برای کشف و استخراج نفت و گاز و کاهش وابستگی کشور به انرژی از خارج- امری که آرزوی دیرینه دولت و ملت ترکیه بود – در دوره اردوغان به تحقق پیوست.
پروژههای بینظیر عمرانی در سراسر کشور به مدت ۲۰ سال بهطوریکه چهره امروزی ترکیه قابل قیاس با ۲۰ سال پیش نیست.
در کنار موارد بالا میتوان گفت از نظر بنده پیروزی دوباره رییسجمهور اردوغان برای قدرتهای منطقهای و حتی اروپا نیز به صرفهتر است.
برای تحلیل این گذاره میتوان از نظریه موازنه منافع در روابط بینالملل وام گرفت. ترکیه دارای جایگاه فوقالعاده استراتژیک و از منظر ژئوپلیتیک به مثابه پلی بین شرق و غرب و اوراسیا عمل میکند. هر گونه تغییر و تحول قدرت و گفتمان سیاست خارجی در این کشور روی معادلات منطقهای در مناطق مختلف تاثیرگذار خواهد بود. مسلما ماندن رییس جمهور اردوغان در اریکه قدرت برای همه قدرتهای منطقهای مانند ایران، عربستانسعودی، مصر، روسیه و اتحادیه اروپا به یک اندازه نفع و ضرر ندارد کما اینکه پیروزی کمال قلیچداراوغلو هم به یک اندازه برای همسایههای ترکیه و قدرتهای منطقهای نفع و ضرر ندارد اما آنچه میتوان گفت این است که بهطور نسبی موازنه منافع بین همگان در صورت ماندن اردوغان در صحنه قدرت بیشتر از رفتن او است، زیرا اگرچه ترکیه عضوی از ناتو محسوب میشود اما دارای رابطهای متوازن با شرق ازجمله روسیه و ایران است و در قضایای سوریه، قرهباغ کوهستانی، لیبی، اوکراین و کریدور غلات با روسیه بهرغم تضاد منافع رابطهای متوازن و متعادل دارد، همچنین در بیشتر موارد با تحریمهای غرب علیه ایران همکاری نکرده و به همکاریهای سیاسی و اقتصادی و حتی امنیتی خود با ایران بهرغم تضاد منافع در معادلات منطقهای ادامه داده است. در راستای تنشزدایی نیز چندی است در پی عادیسازی روابط با مصر و سوریه است. پیشتر با عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز برای تنشزدایی و افزایش همکاریهای اقتصادی به توافق رسیده بود، اما در صورت پیروزی نامزد مخالفان یعنی کمال قلچیدار اوغلو به نظر میرسد دولت او وزن بیشتری به رابطه با غرب خواهد داد، در درون ناتو به همگرایی بیشتر این اتحاد علیه روسیه کمک و با عضویت سوئد در این پیمان نظامی موافقت خواهد کرد. حتی بنا بر اظهارات خود قلیچدار اوغلو دولت او به تحریمهای غرب علیه روسیه خواهد پیوست بنابراین خبری از کریدور غلات یا کریدور انرژی که به دنبال ایجاد یک پایانه به منظور وارد کردن انرژی از روسیه و سپس صادر کردن آن به اروپا است نخواهد بود پروژهای که بعد از جنگ اوکراین و تحریمهای اروپا بر انرژی روسیه بر سر زبانها افتاد. از طرف دیگر بهغم تضاد منافع روسیه و ترکیه در جنگ قفقاز بین آذربایجان و ارمنستان میتوان گفت کنترل تنشها و توافقنامههای آتشبس تا حد زیادی به ابتکار شخص اردوغان و پوتین به وقوع پیوست. در موضوع سوریه نیز کمال قلیچداراوغلو از اظهارنظرهایش چنین استنباط میشود که در ازای خروج نیروهای ترکیه از شمال سوریه خواهان برقراری رابطه دیپلماتیک با سوریه است. اگرچه حضور نیروهای ترکیه با خواست دولت سوریه نبوده و عملا با بهانه مبارزه با تروریسم کنترل بخشهایی از شمال سوریه را در دست دارد اما در صورت خروج ترکیه عملا شمال سوریه با خلأ قدرت مواجه خواهد شد به تبع آن فعالیت گروههای تروریستی و درگیری بین آنها دوباره خواهد شد. امری که باتوجه به درگیری روسیه در جنگ اوکراین و بیمیلی دولت بایدن برای اجرای عملیات نظامی در منطقه و نیز ضعف دولت مرکزی سوریه در مواجهه با گروههای تروریستی و تجزیهطلب، خطر تجدید قوای گروههای تروریستی دوچندان خواهد شد؛ مسالهای که خوشایند غرب نیز نخواهد بود، بنابراین بهطور خلاصه میتوان گفت با همه مشکلاتی که ترکیه با قدرتهای شرق و غرب در بعضی معادلات دارد در صورت پیروزی رییسجمهور اردوغان موازنه منافع بین همگان همچنان برقرار خواهد بود. از طرف دیگر بهرغم همکاریهای ترکیه با روسیه، ایران و چین برای غرب و اتحادیه اروپا نیز پیروزی اردوغان به دلایل زیر منطقیتر و به صرفهتر خواهد بود:
اول، جنگی که با تهاجم روسیه به اوکراین آغاز شد ارزش محوری ترکیه را افزایش داده است. افزایش اهمیت تنگهها و دریای سیاه برای توقف روسیه در کنار آن نقش ترکیه به عنوان یک میانجی بین روسیه و اوکراین. در صورت پیروزی قلیچدار اوغلو و اجرای سیاست نزدیکی به غرب این نقش میانجیگری که ماحصل آن کریدور غلات و تامین امنیت زنجیره تامین کالا و خوراک بود عملا کنار گذاشته خواهد شد.
دوم، آغاز پایان نظم بینالملل مابعد ۱۹۴۵، تسریع «دوره گذار سیستمی» در نظام بینالملل که با جنگ اوکراین آغاز شد، برههای که نظم موجود بهشدت ضعیف شده اما نظم جدید هنوز متولد نشده است و در این زمینه درک از ترکیه به عنوان یک شریک و همسایه ضروری و پذیرش آن به عنوان «بازیگر کلیدی منطقهای» در نظم جدید.
سوم، بحران جهانی شدن و اهمیت ژئواستراتژیک ترکیه در روابط جهانی از امنیت غذایی تا زنجیره تامین در زمینههای اقتصادی، انرژی و ترانزیت.
چهارم، جهان و غرب ۲۳ سال است که به ترکیه اردوغان عادت کردهاند آنها میدانند که کدام بازی سیاست خارجی را با اردوغان انجام دهند. از سوی دیگر ابهام در مورد چشمانداز سیاست خارجی اپوزیسیون زیاد است، این یعنی با وجود همه مشکلات قطعیت به بلاتکلیفی و ابهام ترجیح داده میشود.
پنجم، با وجود تمام انتقادات تند غرب، اردوغان «مفیدترین رهبر» برای اتحادیه اروپا است به ویژه از منظر یک چشمانداز استراتژیک. از نگاه اروپا اردوغان بحران پناهجویان را با نگه داشتن همه پناهندگان در داخل ترکیه حل و در جنگ علیه داعش شرکت کرد درحالی که خواستار احیای مذاکرات عضویت کامل در اتحادیه اروپا نیز نیست. این باعث میشود ترکیه از یک عضو کامل به یک همسایه یا شریک مهم اروپا تنزل یابد و به غرب اجازه دهد برتری لفاظی نسبت به تضعیف دموکراسی و حقوق بشر در ترکیه داشته باشد.
ششم، بهرغم همه مشکلاتی که اتحادیه اروپا با ترکیه کنونی دارد در موضوع مهاجرت و پناهندگان به توافق کلی و منطقی با دولت اردوغان رسیده است طوریکه هماکنون ترکیه میزبان بیش از چهار میلیون سوری و بیش از یک میلیون افغانی و عراقی است؛ امری که در صورت پیروزی کمال قلیچدار اوغلو با توجه به شعار انتخاباتی مبنی بر بازگرداندن پناهندگان سوری به کشور خود میتواند بار دیگر باعث بروز بحران پناهندگان و هجوم سیلآسای میلیونها نفر به سمت مرزهای اتحادیه اروپا شود.
*این متن در راستای اطلاع رسانی و انعکاس نظرات تحلیلگران و منابع مختلف منتشر شده است و انتشار آن الزاما به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی “موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)” نیست.