#اختصاصی
به قلم: حسن بهشتیپور، کارشناس ارشد مسائل روسیه
مقدمه
جنگ روسیه و اوکراین، که بیش از سه سال است ادامه یافته، به یکی از پیچیدهترین و طولانیترین منازعات نظامی در قرن بیستویکم تبدیل شده است. این جنگ نهتنها منافع منطقهای و بینالمللی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه نشاندهنده تغییرات ژئوپلیتیکی عمیق در نظام بینالملل است. تحلیلگران و کارشناسان بر این باورند که این جنگ، صرفاً یک درگیری نظامی نیست، بلکه تقابل دو دیدگاه استراتژیک درباره امنیت، حاکمیت و آینده نظم جهانی است. در این یادداشت، به بررسی ابعاد مختلف این جنگ، دلایل تداوم آن و راهکارهای احتمالی برای خروج از بنبست کنونی میپردازیم.
گذشته روابط روسیه و اوکراین: خط حائل میان شرق و غرب
اوکراین در طول تاریخ، نقش یک خط حائل میان روسیه و غرب را ایفا کرده است. از دوران روسِ کییف (نخستین دولت اسلاوی شرقی در قرن نهم میلادی) تا جنگهای جهانی، این دو کشور پیوندهای نژادی، مذهبی و تاریخی عمیقی داشتهاند. با این حال، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، اوکراین به کشوری مستقل تبدیل شد و با امضای توافق آلماتی، تمام جمهوریهای سابق شوروی، از جمله روسیه، مرزهای اوکراین را به رسمیت شناختند.
اما روسیه در واکنش به سقوط دولت روس گرای یاناکویچ در اوکراین در سال ۲۰۱۴، با الحاق کریمه و حمایت از جداییطلبان در دونتسک و لوهانسک، مسکو نشان داد که اوکراین را بخشی از حیات خلوت خود میداند. حمله تمامعیار در فوریه ۲۰۲۲ نیز دو استان دیگر شرق اوکراین را در منطقه دونباس تحت تصرف خود در آورد تا روسیه از راه زمینی به شبه جزیره استراتژیک کریمه در شمال دریای سیاه دسترسی پیدا کند.
چهار بهانه روسیه برای حمله به اوکراین
چهار استدلال اصلی روسیه برای توجیه حمله به اوکراین را میتوان اینگونه برشمرد:
۱. ترس از گسترش ناتو: روسیه معتقد است که اگر اوکراین به ناتو بپیوندد، این پیمان نظامی تا مرزهای غربی روسیه پیشروی خواهد کرد و امنیت ملی آن را به خطر خواهد انداخت.
۲. حمایت از روستبارهای اوکراین: حدود ۷ میلیون روستبار در اوکراین زندگی میکنند که مسکو ادعا میکند تحت فشار دولت کییف قرار دارند. روسیه در حمایت از آنها به استان های شرقی اوکراین که عمدتا روس تبارهای شهروند اوکراین در انجا زندگی می کنند وارد شد.
۳. مبارزه با نئونازیسم: روسیه مدعی است که گروههای راستگرای اوکراینی (مانند گردان آزوف) در حال احیای اندیشههای نازی هستند. هرچند این ادعا اغراقآمیز است، اما در تبلیغات روسیه بهطور گسترده استفاده میشود.
۴. اخلال در خطوط انرژی: مسکو اوکراین را متهم میکند که با ایجاد موانع در صادرات انرژی روسیه به اروپا، منافع اقتصادی این کشور را هدف قرار داده است.
با این حال، هیچیک از این دلایل نمیتواند توجیهکننده تجاوز نظامی به کشور همسایه باشد. به نظر میرسد هدف نهایی روسیه، جلوگیری از همگرایی اوکراین با غرب و حفظ نفوذ خود در این کشور است.
چشمانداز جنگ: چرا هیچیک از طرفین کوتاه نمیآیند؟
در حال حاضر، هیچ نشانهای از پایان جنگ وجود ندارد. روسیه، با وجود تحریمهای شدید و تلفات سنگین نظامی، حاضر به عقبنشینی از مناطق اشغالی نیست. از سوی دیگر، اوکراین نیز باوجود خسارت های مادی ومعنوی بسیار چون خود را مدافع تمامیت ارضی کشور می داند، حاضر به پذیرش تجزیه کشور خود نخواهد بود. به نظر می رسد حتی اگر ولودیمیر زلنسکی (رئیسجمهور فعلی) جایگزین شود، هر دولت دیگری نیز موضع مشابهی خواهد داشت.
عوامل تداوم جنگ را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱. تأمین تسلیحات اوکراین توسط غرب: آمریکا و اروپا با ارسال سلاحهای پیشرفته، برای حفظ نفوذ خود در اوکراین و باقی ماندن دولت طرفدار غرب در کی اف به اوکراین کمک میکنند به بهانه مقاومت در برابر اشغال سرزمینشان توسط روسیه ، به کمک های میلیارد دلاری ادامه می دهد.
۲. تشدید مواضع روسیه: کرملین با بسیج نیروهای ذخیره، افزایش تولیدات نظامی، و کمک گرفتن از متحدان خود از جمله کره شمالی، نشان داده که خود را برای ادامه جنگ در بلندمدت آماده کرده است.
۳. بیاعتمادی دو طرف به نتیجهبخش بودن مذاکرات: تجربه توافقنامه مینسک (۲۰۱۴-۲۰۱۵) نشان داد که، به دلایل گوناگون، دو طرف به تعهدات خود پایبند نماندند. بنابراین در جو بی اعتمادی دنبال راهی برای گرفتن امتیازهای بیشتر از طرف مقابل هستند .
۴. نبود چشمانداز مشخص برای پیروزی نظامی از سوی هر دو طرف: هیچیک از دو کشور نتوانستهاند برتری قاطعی بهدست آورند که آنان را به پذیرش صلح از موضع قدرت سوق دهد.
۵. وابستگی اقتصادی و نظامی طرفین به تداوم درگیری: روسیه جنگ را به بخشی از سیاست داخلی خود تبدیل کرده و اوکراین نیز با اتکا به حمایتهای مالی و نظامی غرب، هزینههای جنگ را تا حدی مدیریتپذیر ساخته است.
آیا روسیه از سلاح هستهای استفاده خواهد کرد؟
با تشدید درگیریها در روزهای اخیر، بهویژه حملات پهپادی اوکراین به هواپیماهای دوربرد و استراتژیک روسیه، به نظر میرسد خطر استفاده از سلاح هستهای تاکتیکی نسبت به گذشته افزایش یافته است. با این حال، باوجود تهدیدهای گاهوبیگاه مسکو، به نظر نمیرسد روسیه چنین اقدامی انجام دهد. زیرا این اقدام نهتنها موقعیت بینالمللی روسیه را تخریب میکند، بلکه ممکن است به مداخله مستقیم ناتو منجر شود.
در عین حال، بازدارندگی متقابل هستهای همچنان یکی از مهمترین عوامل کنترل بحران است. روسیه و ناتو هر دو از توان نابودکننده سلاحهای هستهای آگاهاند و همین آگاهی میتواند عامل مهمی برای پرهیز از عبور از خط قرمز هستهای باشد.
راهکارهای صلح: آیا فدرالیسم میتواند راهحل باشد؟
برای پایان دادن به این جنگ، چند سناریو مطرح شده است:
۱. تشکیل نظام فدرال در اوکراین: با اعطای خودمختاری به مناطق شرقی، هم تمامیت ارضی اوکراین حفظ میشود و هم حقوق روستبارها تأمین میگردد.
۲. تضمین رسمی دولت اوکراین برای نپیوستن به ناتو: اگر اوکراین متعهد شود که به ناتو نپیوندد، و بهویژه آمریکا نیز قول دهد که این تضمین را رعایت میکند، نگرانی امنیتی روسیه در این زمینه کاهش مییابد.
۳. برقراری آتشبس و فراهمکردن زمینه برای برگزاری انتخابات: با تشکیل یک دولت جدید در اوکراین، میتوان مذاکرات صلح را با مشروعیت بیشتر و حمایت مردمی پیش برد.
۴. ارائه تسهیلات برای انتقال گاز و نفت روسیه از خاک اوکراین و مشارکت اروپا برای بازسازی خط لوله صادراتی نورداستریم یک.
نتیجهگیری: ادامه جنگ فرسایشی و تغییر نظم جهانی
جنگ اوکراین تنها یک درگیری منطقهای نیست، بلکه نشانهای از تغییرات بزرگ در نظم جهانی است. روسیه با این جنگ میخواهد ثابت کند که غرب نمیتواند امنیت کشورهای همسایه آن را تضمین کند. از سوی دیگر، اوکراین به نماد مقاومت در برابر توسعهطلبی روسیه تبدیل شده است.
آینده این جنگ همچنان مبهم است، اما یک چیز قطعی به نظر میرسد: صلح پایدار تنها زمانی محقق میشود که منافع امنیتی هر دو طرف در نظر گرفته شود. در غیر این صورت، جنگ میتواند سالها ادامه یابد و ثبات اروپا و جهان را بیشازپیش تهدید کند.