#اختصاصی
#دیدگاه روسی
چه سناریوهایی برای حل و فصل موضوع فلسطین امروز واقع بینانه است؟ آیا مفهوم “دو دولت برای دو ملت” هنوز زنده است؟ کدام کشورهای عربی از پیروزی اسرائیل در رویارویی کنونی با حماس سود میبرند؟ واسیلی کوزنتسف، معاون انستیتوی شرقشناسی آکادمی علوم روسیه، در مصاحبهای با برنامه International Review به فئودور لوکیانوف پاسخ میدهد.
لوکیانوف: چه چیزی از توافق فلسطینی باقی مانده است؟ من فکر میکنم که مفهوم “راه حل دو دولت” “دو دولت برای دو ملت” دیگر وجود ندارد. وقتی مرحله شدید درگیری به پایان میرسد، چه گزینههایی وجود دارد؟
کوزنتسف:”راه حل دو دولت”، از یک طرف، به نظر میرسد همین است. از سوی دیگر، برای جامعه جهانی این راه حل وجود دارد و برای همه بازیگران خارجی تنها راه حل قانونی باقی میماند، بنابراین من آن را حذف نمیکنم. چنین دیدگاهی وجود دارد، از جمله در میان حقوقدانان، به عنوان مثال، که ما باید همه چیز را به طور کلی رها کنیم، همه چیز را تنظیم مجدد کنیم و آن را از نو بسازیم. اما کاملاً نامشخص است که چگونه میتوان دوباره همه چیز را ایجاد کرد – باید نوعی مبنای قانونی وجود داشته باشد. و مبنای قانونی ما همچنان «دو دولت برای دو ملت» است. بنابراین، مهم نیست که چقدر افراد مختلف آن را مسخره میکنند (و واضح است که چرا)، بسیار دشوار است که از آن دست بکشید.
لوکیانف: چه گزینههای قابل بحث دیگری وجود دارد؟
کوزنتسف: اولین مورد که به گفته برخی از تحلیلگران کارساز خواهد بود، مبارزه برای یکپارچگی کامل است، یعنی «راه حل یک دولت»، یک دولت واحد و سپس موضوع حقوق اقلیتها باید مطرح شود. خط فلسطین باید این باشد: ما میگوییم که این آپارتاید است و برای برابری مدنی مبارزه میکنیم. این یک سناریو است و ممکن است.
سناریوی دیگری که به طور گسترده شنیده میشود این است که اسرائیل تلاش میکند این مناطق را به همسایگان عرب خود بفروشد: مصر از یک سو و اردن از سوی دیگر. اما تقریباً غیرممکن است که تصور کنیم این همسایگان عرب تحت چه شرایطی با این کار موافقت خواهند کرد.
بنابراین، به نظر من فقط دو گزینه باقی مانده است. اما نمیدانم گزینه «یک دولت» برای اسرائیل چقدر قابل قبول است. به نظر من در دراز مدت چندان قابل قبول نیست.
لوکیانوف: آیا از نظر فرضی، «یک دولت» به این معناست که پنجاه سال دیگر اقلیت دیگری در آنجا وجود خواهد داشت؟
– قطعا. مبارزه برای حقوق برابر شروع میشود، در یک مقطعی (ده، بیست، سی سال بعد) این مبارزه با موفقیت به پایان میرسد، زیرا همه جا با موفقیت همراه بوده و بعد مسئله جمعیت شناسی است. پیشبینی هر چیزی در اینجا بسیار دشوار است، اما تقریباً قابل درک است.
لوکیانف: برای کسی مانند من که نسبت به موضوع بیگانه است احساسات زیادی وجود دارد: اول جنایات هیولایی از یک طرف، و سپس یک پاسخ خردکننده از طرف دیگر، و به نظر میرسد که این پایان همه چیز است. در عین حال جلوی خودم را میگیرم و به طور مبهم به یاد میآورم که قبلاً و بعد از آن چه اتفاقی افتاده است، نه اینکه همه چیز فراموش بشود، اما وضعیت ادامه پیدا کرده. شاید الان هم داریم خودمان موضوع را بزرگ میکنیم؟
کوزنتسف: البته اینجا یک تلاشی برای بزرگنمایی از هر دو طرف وجود دارد. بیایید صریح باشیم، مشکل فلسطین در جهان در جوامع مختلف بسیار بیشتر از سایر درگیریها از این نوع درک میشود. دلایل واضح است، زیرا تعداد این درگیریها خیلی زیاد است و بسیار متفاوت هستند، اما این در مورد جوامع اروپایی، و جوامع روسی، آمریکایی، و یهودی و جوامع مسلمان در سراسر جهان نیز صدق میکند. در اینجا یک مشکل عاطفی وجود دارد. همه از اتفاقات وحشتناک چند روز گذشته صحبت میکنند، اما شنیدن ملاحظات معقول در مورد اینکه فردا یا پس فردا چه خواهد شد، بسیار سخت است و این ملاحظات منطقی از جایی به دست نمیآید. علاوه بر این، با چنین شدت احساسی، چیزهایی وجود دارد که نه در اسرائیل و نه در فلسطین به سادگی نمی توان گفت. این هم واضح است.
امروز از یکی از دیپلماتهای بسیار باتجربهمان شنیدم که همه چیز مانند دود درختان سیب سفید ناپدید میشود و همه چیز به حالت عادی باز میگردد. من مطمئن نیستم که آماده باشم با این موضوع موافقت کنم. به نظر من چندین مشکل مهم وجود دارد.
اول این که در جوامع عربی تعدادی از مشکلات اجتماعی، اجتماعی-اقتصادی، اجتماعی-سیاسی وجود دارد که باعث وقایع سال ۲۰۱۱ شد و از آن زمان بدتر شده است، هنوز حل نشده است. این امر با بحرانهای اقتصادی که این جوامع با آن مواجه هستند و ناتوانی دولتها در غلبه بر این بحرانها تشدید میشود. بنابراین، من فکر میکنم که هیجانات عاطفی میتواند برای مدت طولانی به بیرون سرریز کند.
نکته دوم این است که در کشور ما در چند سال گذشته همه شروع به فراموشی اسلام سیاسی کردهاند، اما، صادقانه بگویم، این افراد از بین نرفتهاند، هنوز وجود دارند. بله، آنها در کشورهای مختلف به دلایل مختلف شکست خوردند، آنها باید در این مورد تجدید نظر کنند، اما من فکر میکنم که رویدادهای کنونی فرصتی برای احیای رادیکالیسم اسلامگرا، اسلام سیاسی در اشکال مختلف آن فراهم میکند.
سوم، گسترش افکار راست افراطی در جهان. بر این اساس، این امر از یک سو زمینه برای اسلام هراسی و از سوی دیگر برای یهودی ستیزی و یهودی هراسی ایجاد میکند. متأسفانه، همه اینها در زمانی اتفاق میافتد که دنیا بسیار برقگرفته است، خود به خود در حال رادیکال شدن است و این یک کانال مشخص برای این رادیکالسازی ایجاد میکند. من فکر میکنم این یک مشکل بزرگ و یک فاجعه است که همه ما باید با آن دست و پنجه نرم کنیم.
لوکیانف: افرایم اینبار گفت که اگر اسرائیل پیروز شود، اولاً مصر، عربستان سعودی و اردن بی سر و صدا دست خود را خواهند مالید، زیرا حماس «اخوان المسلمین» ۲ است و هیچکس برای آنها گریه نخواهد کرد. ثانیاً، شما همچنان باید به این دستور کار برگردید که باید در مورد ادعای هژمونی ایران کاری انجام شود، بنابراین نیازی به دفن «توافق ابراهیم» نیست. یعنی معلوم است که الان نیست، اما بعد…نمیدانم. بازیگران بزرگ عرب چه مواضعی دارند؟
کوزنتسف: من فکر میکنم بستگی به این دارد که چقدر میتوانند در مقابل خیابان بایستند. بله، کشورهایی (مثل امارات متحده عربی) هستند که رویدادهای کنونی برای آنها چندان دراماتیک به نظر نمیرسد و میتوانند از آن جان سالم به در ببرند. اما در مورد مصر و عربستان سعودی، اینجا نامعلوم است. اگر بدترین سناریو پیش برود، فشار اجتماعی ممکن است به اندازه کافی قوی باشد تا نخبگان سیاسی را از ریسک بیشتر بازدارد.
در مورد بیزاری از حماس، البته این بیزاری وجود دارد. اما در اینجا یک نکته نیز وجود دارد: اسرائیل همیشه میگوید که “ما پیروز خواهیم شد”. بسیاری از رهبران حماس در نوار غزه حضور دارند. هیچ کس نمیداند چند شبه نظامی آنجا ماندهاند. در مورد نابود کردن زیرساختها چطور؟ آنها آن را نابود خواهند کرد. آیا نوار غزه عصبانی خواهد شد؟ آنها البته اگر خانههایشان ویران شود، این کار را خواهند کرد. و اگر مردم خشمگین شوند، زمینه جدیدی برای افراط گرایی بیشتر ایجاد خواهد شد. و غیره. سوال این است که اگر حماس نباشد خلاء سیاسی را چه کسی پر خواهد کرد؟ این یک سوال پیچیده است و هیچ پاسخ روشنی وجود ندارد.
لوکیانف: کرانه باختری چطور؟ فتح، ابومازن – حالا آنها چه کسانی هستند؟
کوزنتسف: آنها دولت قانونی، رئیس قانونی تشکیلات خودگردان ملی فلسطین هستند. درست است که او و دولتش در سالهای اخیر محبوبیت زیادی را از دست دادهاند. ظاهراً یک نوع مبارزه برای ارث وجود دارد و گزینههای مختلفی وجود دارد. البته اگر فتح کنترل غزه را به دست بگیرد یا حداقل خواستههای سیاسی مردم نوار غزه را بیان کند، سناریوی خوبی برای اسرائیل خواهد بود. اما سوال این است که فتح چگونه تغییر خواهد کرد و آیا فتح در طول زمان رادیکال خواهد شد – آنها میتوانند رادیکال شوند.
متأسفانه شرایط به گونهای است که اولاً به دلیل کنترل کامل حماس بر نوار غزه، فتح نمی تواند تأثیر جدی بر روندهای داخلی آنجا داشته باشد. ثانیاً، رویدادهای سالهای اخیر بر محبوبیت فتح حتی در میان مردم خود تأثیر زیادی گذاشته است و این یک مشکل مهم است. و اتفاقات امروز واکنشهای متفاوتی را به دنبال دارد. اگر بخش رادیکال جامعه را در نظر بگیریم، معلوم میشود که حماس نترسیده و ضربه زده است. برخی فکر میکنند که این به اعتبار جنبش لطمه میزند، اما به طور کلی شهرت آن بر این واقعیت استوار شده بود که یک سازمان ستیزه جو بود که قادر به اقدامات رادیکال بود. این بدان معناست که آنچه اتفاق افتاد فقط اعتبار حماس را تایید کرد و فتح نتوانست چیزی ارائه دهد. بنابراین امروز میترسم فتح هم امتیازی کسب نکند.