همانطور که می دانید اقتصاد مدرن بر پایه دلار بنا نهاده شده است. پول آمریکا و نظام روابطی که حول آن ساخته شده، منشأ و ماهیت دنیای جهانی شده است. دلار فقط یک ارز ذخیره جهانی نیست، بلکه ابزاری برای نفوذ اقتصادی و سیاسی ایالات متحده آمریکا بر بسیاری از فرآیندهایی است که در ۷۰ سال گذشته روی کره زمین اتفاق افتاده و اکنون نیز در حال وقوع است. در وهله اول این دلار بود و نه پایگاههای نظامی و سلاحهای هستهای که ایالات متحده را به ابرقدرتی تبدیل کرد که نظم جهانی را پس از پایان جنگ جهانی دوم ایجاد و رهبری نمود. به همین دلیل، توافقات انجام شده در ریاض از اهمیت بسیاری برخوردار است.
چین فعالانه در حال ورود به خاورمیانه است و مهمتر از همه، آماده است تا ایالات متحده را از این منطقه بیرون براند. چین نه تنها به عنوان خریدار اصلی منابع انرژی عربستان سعودی، بلکه به عنوان یک سرمایه گذار، شریک اقتصادی و ژئوپلیتیکی (اول از همه در چارچوب پروژه “یک کمربند و یک جاده”) و یک منبع فناوری است. پیش از این هرگز جمهوری خلق چین چنین گامهای قاطعی در منطقه برنداشته است. تصادفی نیست که وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، نتایج سفر رهبر چین را «آغاز عصر جدیدی در ارتباطات بین کشورها» توصیف کرد. چین از نظر تاریخی و بر اساس سنت سیاسی خود سعی کرده است از اقدامات عمومی در عرصه بینالمللی که می تواند به توسعه تعبیر شود اجتناب کند. اگرچه انتقال به یوان نیز به طور رسمی اعلام نشده است، اما بدیهی است که نتایج مذاکرات در ریاض این منطق را نقض میکند. چین ضربه مهمی به نظام دلار وارد می کند.
از سوی دیگر، چشم انداز منطقهای شدن فضای اقتصادی جهانی مورد توجه رهبری عربستان است. ایده پیوستن عربستان به بریکس قبلاً در مسکو و پکن مورد حمایت قرار گرفته است. عربستان سعودی بزرگترین صادرکننده نفت در جهان است که اقتصاد آن به لطف شرایط کنونی، رشد بی سابقه ۱۱٫۸ درصدی را در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۲ نشان داد. چین بزرگترین واردکننده سوخت از کشورهای عربی است. تنها در سال ۲۰۲۱، چین تقریباً ۴۴ میلیارد دلار نفت از این پادشاهی وارد کرد و در عین حال، قراردادهای نفتی بر اساس معاملات آتی برنت و وست تگزاس اینترمدیت (WTI) به دلار منعقد شد. این به معنای نیاز به خرید ارز آمریکایی برای انجام معاملات است که در نتیجه، موقعیت آن را تقویت می کند. ناصر التمیمی، کارشناس ارشد مرکز تحلیل روابط بینالملل ایتالیا، میگوید: «در آینده نزدیک، عربستان سعودی میتواند بخشی از نفت خود را بفروشد و درآمد حاصل را به یوآن دریافت کند، که منطقی اقتصادی است زیرا چین شریک تجاری اصلی پادشاهی است.
اعتماد از دست رفته
دلارزدایی قبلا در غرب تجربه شده و هیچ نتیجه مثبتی از آن گرفته نشده است. واقعیت این است که در سال جاری، به دلیل سیاست ثابت سیستم فدرال رزرو برای افزایش نرخ تنزیل و کاهش تورم، دلار در برابر سایر ارزها شروع به رشد کرد. و این به نوبه خود هزینههایی را برای کسانی که با آن تجارت می کنند، بوجود آورد. این امر به ویژه در مورد اقتصادهای در حال توسعه و کشورهایی که صادرات آنها تحت سلطه منابع سوخت فسیلی است صدق می کند. علاقه به تسویه حسابهای غیر دلاری مدتها پیش ظاهر شد. در سال ۲۰۰۹، در اوج بحران، مطبوعات غربی از یک سری جلسات غیرعلنی در مورد این موضوع بین روسای ادارات مالی کشورهای صادرکننده شامل برزیل، عربستان سعودی، کویت، قطر و امارات متحده عربی با شرکایی که اتفاقاً چین و ژاپن و فرانسه در میان آنها حضور داشتند، خبر دادند. در این زمینه، رشد فوق العاده (در نهایت بیش از دو برابر) قیمت طلا آغاز شد و همراه با آن افزایش سریع ذخایر طلا و ارز چینی.
با این حال، بحث دیگری وجود دارد که احتمالاً مهمتر از استراتژی فدرال رزرو بوده و آن از دست دادن اعتماد بین المللی است. صرف نظر از موضع سیاسی در قبال بحران اوکراین، تمام جهان مشاهده کردند که چگونه ایالات متحده و اتحادیه اروپا بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار از داراییهای یک کشور مستقل را مسدود کردند (یا صادقانه تر بگوییم، مصادره کردند) فقط به این دلیل که می توانستند. این یک سیگنال مستقیم است که هر کس دیگری می تواند نفر بعدی باشد. همانطور که ولادیمیر پوتین گفت: “اکنون همه میدانند که ذخایر مالی به سادگی قابل سرقت است. و با دیدن این موضوع، بسیاری از کشورها میتوانند شروع کنند، من مطمئن هستم که این اتفاق می افتد، ذخایرکاغذی یا دیجیتالی خود را به ذخایر واقعی به شکل مواد اولیه، زمین، غذا، طلا و سایر داراییهای واقعی تبدیل می کنند.”
بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، چین و عربستان سعودی تاکنون تنها به توافقات خاصی دست یافته اند. تا لحظه انتقال مستقیم ارز هنوز راهی بس طولانی در پیش است. با این حال، مصداق ایران و روسیه در مقابل چشمان خاندان سلطنتی عربستان قرار دارد و در شرایط کنونی و روابط تیره با دولت بایدن، کنار گذاشتن دلار پروژهای قابل اجرا در آینده و قابل پیش بینی به نظر می رسد.
پاول زاخاروف، محقق برجسته در موسسه مطالعات استراتژیک روسیه، به ایزوستیا گفت: ایالات متحده هرگز در خاورمیانه محبوبیت خاصی نداشته است و اکنون این وضعیت تنها بدتر شده است.
در سالهای اخیر می توان پیچیدگی روابط آمریکا و عربستان را مشاهده کرد. این کارشناس تاکید می کند که سعودیها از ادعاهای همیشگی آمریکا در زمینه عدم آزادی لیبرالی آزرده خاطر هستند. به همین دلیل، پادشاهی در تلاش است تا یک سیاست خارجی چندجانبه را دنبال کند و در تلاش است به دنبال شرکایی در آسیا باشد. علاوه بر این، نمونه عربستان به عنوان یک رهبر در خاورمیانه میتواند توسط سایر کشورهای صادرکننده انرژی در منطقه دنبال شود: قطر یا امارات متحده عربی.
البته ایالات متحده تمام اقدامات ممکن را برای کند کردن یا توقف این روند انجام خواهد داد. نفوذ آنها در منطقه هنوز بسیار قوی است. خاورشناس آندری اونتیکوف میگوید، برای عربستان سعودی، انتقال معاملات نفتی به یوان از بسیاری جهات به بررسی مرزهای مجاز در روابط دوجانبه میپردازد. این کارشناس خاطرنشان می کند: ایالات متحده دارای ابزار کافی برای بیثبات کردن کل منطقه خاورمیانه است. وی افزود: علاوه بر این، آمریکاییها فرصت کافی برای اعمال محدودیتها، به ویژه در زمینه سرمایهگذاری و تجارت دارند، بدون نیاز به فشار رسانهای . با این حال، باید توجه داشت که علاقه عربستان سعودی به گزینه جایگزین بسیار زیاد است و این کشور به دقت دنبال میکند که چگونه مرحله کنونی تقابل ژئوپلیتیکی حل خواهد شد.
مترجم: ساره جمشیدی