به قلم: امیرحسین اژدری، پژوهشگر مرکز آیندهپژوهی جهان اسلام
مقدمه
حضور چین در سالهای اخیر در منطقه غرب آسیا به یکی از موضوعهای مهم تبدیل شده است. چین در تلاش برای توسعه روابط دو جانبه خود با کشورهای این منطقه در حوزههای مختلف برآمده که در رأس آن انرژی قرار دارد. در این یادداشت تلاش شده است با تکیه بر توافقنامههای اخیر میان چین-قطر در حوزه گاز طبیعی مایع (ال.ان.جی)، این بخش از رابطه دو جانبه و نسبت آن با رقابت چین-آمریکا بررسی شود. از این رو، این یادداشت در ابتدا توضیحی در مورد دیپلماسی انرژی چین ارائه میکند و سپس با نگاهی مختصر به روابط چین-قطر، از گاز طبیعی مایع (ال.ان.جی)، به عنوان شاه کلید روابط چین-قطر یاد میکند و در پایان ادعا میشود با وجود توسعه روابط با چین، قطر در نظر دارد که آسیبی به آمریکا وارد نکند.
دیپلماسی انرژی چین
یکی از عاملهای مهم به عنوان پشتوانه برای هر سیاست توسعهای انرژی است. از آن جا که در سالهای اخیر چین در میان کشورهایی با سرعت بالای توسعه بوده است، نیاز به انرژی برای دنبال کردن چنین سیاستی غیر قابل انکار است. براساس آمار اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده آمریکا در حالی که در سال ۲۰۰۰ تولید نفت و سایر حاملهای انرژی در چین ۳٫۴ و مصرف آن نیز۴٫۷ میلیون بشکه در روز بوده است، با گذر زمان این شکاف رو به فزونی رفته و در سال ۲۰۲۱ به تولید ۴٫۹ و مصرف ۱۵٫۲ میلیون بشکه در روز رسیده است. بنابراین برای پر کردن چنین شکافی نیاز به واردات انرژی احساس شد که خود مستلزم دنبال کردن دیپلماسی انرژی بود. براساس پژوهش لی (۲۰۱۹)، چین از سال ۱۹۹۳ به وارد کننده نفت تبدیل شده است و پیش بینی میشود تا ۲۰۳۰ به عنوان مصرف کننده نفت آمریکا را پشت سر بگذارد. با توجه به این واقعیت، دولت مرکزی و شرکتهای انرژی چین در تلاش برای افزایش عرضه داخلی انرژی چه از طریق متعارف و یا از طریق منابع تجدید پذیر هستند. بر پایه آمار منتشر شده توسط اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال ۲۰۲۲، سبد انرژی مورد نیاز چین شامل زغال سنگ (۵۵%)، نفت (۱۹%)، گاز طبیعی (۹%)، انرژی آبی (۸%)، تجدید پذیر (۷%)، و هستهای (۲%) است. با این حال، تولید داخلی پاسخگوی نیازهای این کشور نخواهد بود و چین برای پاسخ به تقاضا به وارادات انرژی نیازمند است. با توجه به استراتژیک بودن مقوله واردات انرژی، چین درصدد تنوع بخشی به سبد وارداتی این حوزه است. براساس آمار سایت برترین صادرات جهانی (World’s Top Exports)، در سال ۲۰۲۲ ، ۱۵ کشور وارد کننده نفت به چین عبارت بودند از عربستان سعودی، روسیه، عراق، امارات متحده عربی، عمان، کویت، آنگولا، مالزی، برزیل، قطر، آمریکا، کلمبیا، کنگو، قزاقزستان، و نروژ{۱}. از سوی دیگر. براساس اداره اطلاعات انرژی آمریکا، استرالیا در رتبه اول وارد کننده گاز به چین قرار گرفته است و ترکمنستان، روسیه، آمریکا، قطر، و مالزی در جایگاههای بعدی حضور دارند. بنابراین، کشورهایی که از منابع انرژی همچون نفت و گاز برخوردار هستند از جایگاه ویژهای در سیاست خارجی چین برخوردارند. در تاریخ دی ۱۳۹۴، چین از الگوی” ۱+۲+۳ “جهت رابطه با کشورهای عربی رونمایی کرد. براساس سند منتشر شده همکاری در حوزه انرژی هسته این الگو از روابط را به خود اختصاص داده است. در این راستا، بررسی رابطه چین با قطر به عنوان یک کشور عربی واقع در منطقه غرب آسیا ضروری به نظر میرسد.
نگاهی به روابط چین-قطر
براساس گزارش سفارت قطر در چین، رابطه دو کشور سه مرحله را شامل میشود. اولین به بازه زمانی سال ۱۹۸۸ یعنی شروع روابط دیپلماتیک دو کشور تا سفر امیر وقت این کشور (حمد بن خلیفه آل ثانی) بر میگردد که دو طرف سعی در درک فرصتها و زمینههای بالقوه همکاری داشتند. در مرحله دوم و طی سفر امیر وقت به چین، میان دو کشور در زمینههای متنوعی همچون اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی توافقنامههایی به امضاء رسید. سومین مرحله این رابطه دو جانبه به سفر امیر فعلی (تمیم بن حمد آل ثانی) در سال ۲۰۱۴ به چین اختصاص دارد.بر پایه آمار اقتصاد تجارت (Trading Economics)، در سال ۲۰۱۸ چین در جایگاه دوم وارد کننده (۳٫۸۵ میلیارد دلار) و چهارمین کشور مقصد صادراتی (۹٫۶۱ میلیارد دلار) قطر بود. چهار سال بعد و در سال ۲۰۲۲ چین در جایگاه نخست وارد کننده (۵٫۴۴ میلیارد دلار) و مقصد صادراتی ( ۲۰٫۷۸ میلیارد دلار) قطر قرار گرفت. با این حال و در چارچوب دیپلماسی مشارکت، سطح روابط دو کشور مشارکت راهبردی (Strategic partnership) است که در مقایسه با کشورهایی همچون ایران، عربستان سعودی، و امارات متحده در مرتبه پایینتری قرار دارد. چین در بحران به وجود آمده میان قطر و کشورهای عربی (۲۰۱۷-۲۰۲۱) موضع میانهای دنبال کرد و در این دوران روابط خود را با قطر تداوم بخشد. با این وجود، بهرهمندی قطر از گاز طبیعی مایع (LNG) باعث شده است این منبع انرژی به یک عامل مهم در روابط دو جانبه تبدیل شود.
گاز طبیعی مایع (ال.ان.جی)، شاه کلید روابط چین-قطر
انرژی مهمترین عامل در مناسبات دو جانبه چین با کشورهای منطقه غرب آسیا است. قطر همانند همسایگان خود دارای منابع سرشار انرژی است با این تفاوت که بر خلاف دیگر کشورهای مجاور از گاز طبیعی بیشتری در مقایسه با نفت برخوردار است. اگر خارج کردن نزدیک به ۸۵۰ میلیون نفر از خط فقر و ارتقاء جایگاه کشور در سطح جهان را از جمله نقاط مثبت سیاست توسعهای چین در نظر بگیریم، آنگاه یکی از چالشها آلودگیهای ناشی از چنین سیاستی بوده است. چین تاکنون برای مقابله با آلودگیهای زیست محیطی، در کنار سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر سهم گاز طبیعی در سبد انرژی خود را افزایش داده است. هاولووا در مقالهای (۲۰۲۰) بر این باور است با وجود تلاش چین برای افزایش تولید داخلی گاز طبیعی مایع، اما این کشور به واردات نیازمند است. از یک طرف، نیاز رو به افزون چین به ال.ان.جی، تمایل این کشور به توسعه رابطه با قطر را توضیح میدهد و از طرف دیگر، بازار بزرگ چین و خروج قطر از اوپک در سال ۲۰۱۸ نیز بیانگر تمایل این کشور برای تقویت رابطه با چین است. براساس پژوهش هاولووا و به طور تاریخی، چین از سال ۱۹۹۹ از قطر گاز طبیعی وارد کرده است. از سال ۲۰۰۸ شرکتهای فعال در حوزه گازی دو کشور (وابسته به دولت) تفاهم نامههای متعددی را به امضاء رسانده و در صنعت انرژی یکدیگر شروع به سرمایهگذاری کردهاند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۱ قطر در مجموعه پالایشگاهی استان ژجیانگ ۱۲٫۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری کرد. براساس گزارش تجارت نیوز در آبان ۱۴۰۱ ( نوامبر ۲۰۲۲) دو شرکت دولتی قطر انرژی و سینوپک قراردادی ۲۷ ساله (شروع از ۲۰۲۶) جهت تأمین چهار میلیون تن متریک گاز در طول یک سال را به امضاء رساندند که شرکت دولتی چین نیز ۵ درصد از یک قطار ال.ان.جی (واحد تبدیل گاز طبیعی به گاز طبیعی مایع) با ظرفیت هشت میلیون تن در سال را از آن خود کرد. در کمتر از یک سال دومین قرار داد گازی میان قطر انرژی و دیگر شرکت چینی فعال در حوزه انرژی یعنی شرکت ملی نفت چین (CNPC) به امضاء رسید که در این قرارداد نیز چین سالیانه چهار میلیون تن گاز طبیعی مایع از قطر خریداری میکند و سهامی در توسعه شرق پروژه گاز مایع طبیعی میدان شمالی قطر در اختیار خواهد گرفت که معادل پنج درصد از یک قطار LNG با ظرفیت هشت میلیون تن متریک در سال است. این توافقنامهها در کنار افزایش جایگاه قطر در سیاست خارجی چین حکایت از حضور پررنگتر این کشور در منطقه غرب آسیا دارد.
نتیجهگیری
چین در دو حوزه نوع و وارکننده انرژی به دنبال تنوع بخشی است. همانطور که گفته شد، سیاست توسعهای در سالهای اخیر که پیشران آن انرژی از جنس زغال سنگ و نفت بوده است، آسیبهای زیست محیطی به این کشور وارد کرده است. از این جهت، گاز طبیعی گزینه مناسبی به نظر میرسد. با وجود آن که گاز طبیعی تنها ۹ درصد از سبد انرژی چین را شامل میشود اما نباید نسبت به ارزش پیوسته آن غافل بود. براساس اداره اطلاعات انرژی آمریکا ، استرالیا در رتبه اول وارد کننده گاز به چین قرار گرفته است و ترکمنستان، روسیه، آمریکا، قطر، و مالزی در جایگاههای بعدی حضور دارند. واردات گاز چین از ترکمنستان به طور کامل به صورت خط لوله است و بیشتر گاز وارداتی از روسیه نیز روند مشابهای دارد. استرالیا و آمریکا همانند قطر گاز ال.ان.جی به چین صادر میکنند که در مقایسه با قطر، میزان گاز ال.ان.جی صادراتی استرالیا بیشتر است اما آمریکا به اندازه قطر گاز طبیعی مایع شده صادر میکند. در کنار تنوع مبادی و ارادت انرژری که مقوله مهمی در امنیت انرژی محسوب میشود، واکنش در برابر سیاست مهار چین توسط آمریکا را میتوان از دلایل چنین موافقتنامههایی دانست. از میان واردکنندگان ال.ان.جی استرالیا از بازیگران اصلی سیاست مهار چین و آمریکا طراح اصلی آن است و از طرفی بحران اوکراین چالشهایی را برای روسیه به عنوان صادر کننده گاز بوجود آورده است. بنابراین، قطر گزینه مناسبی برای تأمین پایدار گاز طبیعی مایع به نظر میرسد. با این وجود، با توجه به سهم گاز طبیعی (و ال.ان.جی) در مقایسه با حاملهای انرژی همانند نفت خام در سبد انرژی چین نباید انتظار پیشی گرفتن قطر در مقایسه با کشورهایی همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی در سیاست خارجی چین را داشت. از طرفی دیگر، قطر در تلاش است از شرایط فعلی بین المللی که رقابت میان آمریکا-چین از مشخصات آن است در راستای منافع خود بهرهمند شود. از این رو قطر در نظر دارد که راطه این کشور با چین، آسیبی به آمریکا نرساند.
یادداشت:
۱_ در این آمار میزان صادرات نفت و ارزش آن قرار نگرفته است اما بر اساس آمار منتشر شده توسط اوپک در سال ۲۰۲۲، ایران روزانه ۲۷۶هزار بشکه نفت به چین ارسال کرده است.
پینوشت: منابع این یادداشت نزد پژوهشگر محفوظ است.